جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۴۷۲
index
او بازيكنان خوبي دارد
سوبل: قول مي دهم قهرمان شويم
005823.jpg
۱ـ اگر باز هم مشكلي پيش نيايد، ۴۸ ساعت ديگر عده اي يونيفرم پوشيده، در فرودگاه مهرآباد در انتظار ورود به گيت پرواز خواهند بود. پيراهن هاي سفيد و شلوارهاي سورمه اي را براي پيدا كردنشان به ياد داشته باشيد. آنها بازيكنان پرسپوليس هستند كه بليت سفر به تركيه در دست دارند.
۲ـ پوسترها را فراموش كنيد. بازيكنان مورد علاقه تان روبه روي شما ايستاده اند. پرچم سرخ را پايين بياوريد و لحظاتي برايشان دست تكان بدهيد. اينها همان جوان هايي هستند كه قرار است امسال قهرمان ليگ برتر فوتبال شوند. نه اين يك جانبداري كور نيست، اگر تا پايان حوصله كنيد، دليلش را متوجه خواهيد شد.
دور ميز كي نشسته؟
چند شب قبل، يك جايي توي اين شهر گرمازده كه وقتي از خانه بيرون مي زني از گرما و آفتاب سوزان كلافه مي شوي جلسه اي برگزار شد. كسي توي اين جلسه از كسي دعوت نكرد تا در انتخابات رياست جمهوري شركت كند. هيچ كسي از اين كه جنگ در فلان جبهه سياسي بالا گرفته يا طرفين توافق كرده اند كه سكوت كنند، صحبتي نكرد.
يك طرف ميز مردي نشسته بود كه جذبه اش براي قراردادهاي سفيد بازيكنان پرمدعاي امروز كافي است؛ «او شايد سواد دانشگاهي نداشته باشد اما قطعاً يك استاد مسايل اجتماعي است. به خوبي آدم ها را مي شناسد. سياسمتدار شده است و با فرهنگ خود مسايل و شرايط را كنترل مي كند.» طرف ديگر ميز يك آدم منظم خوش پوش با چشم هايي روشن نشسته و مترجمش كه حالا مدعي است دستيار اول اوست. هيچ جايي ننوشته اند كه او چيزي كمتر از مورينيو دارد شايد او هم يك روزي سرمربي يك تيم مطرح شد اما فعلاً همه چيز را فراموش كنيد او هنوز مترجم است. يك طرف ديگر مردي از شاهين. قديمي ها يكجور قداست خاصي براي شاهين و مكتبش قايل هستند. حركت مردمي باشگاه هر عضو ديرينه اي از اين جمع را هم مورد احترام مي كند.
دروازه بان اول: تكرار يك كشف
«من از تيمم راضي ام. خيلي خوبه. بازيكنانم هم خيلي خوب كار مي كنند.» راينار سوبل، سرمربي آلماني پرسپوليس اولين گزارشش از وضعيت پرسپوليس را اينگونه براي اعضاي كميته فني تشريح مي كند. پرسپوليس در روزهاي بي پولي بازيكن خاص جديد جلب نكرد. هرچه بود قديمي ها بودند. انصاريان، رهبري فرد و تنها كسي كه جذب شد محمدرضا مهدوي بود. تحليل هاي مطبوعات ورزشي بر اين نكته استوار بوده كه پرسپوليس با اين يارگيري در فصل آتي نمي تواند نتيجه مناسبي كسب كند.« من با اين نفراتي كه هستند كار مي كنم و از تمامي شان راضي هستم. همه شان خوبند.» معضلات او به كمبود بازيكن برنمي گردد. او تنها يك مدافع مي خواهد، يك هافبك و يك مهاجم؛ «يحيي را مي پسندم. او مدافع قابلي است» يحيي قصد ترك پرسپوليس را دارد. علي پروين اين را به خوبي مي داند و چندان حرف هاي سوبل را جدي تلقي نمي كند اما او همچنان بر خواسته اش مصر است؛ «او را حفظ كنيد» اعضاي كميته فني از اين پس بايد تلاش كنند كه او را حفظ كنند.
زماني كه بلاژويچ سرمربي تيم ملي فوتبال ايران بود، در يك مصاحبه مطبوعاتي در كمپ تيم ملي فوتبال اينگونه رضا چلنگر و خبرنگاران را متوجه فرد مورد نظر درون دروازه تيم كرد: «بگوويچ ـ مربي دروزاه بانان ـ در اين مدت كسي را براي شماره يك انتخاب كرد كه از نظر من دروازه بان سوم تيم بود.» پس از آن جلسه ابراهيم ميرزاپور شماره يك تيم ملي شد.
وقتي ميرزاپور در آخرين نقطه با گردش ۱۸۰ درجه اي با عقد قراردادي مشروط براي دو سال در فولاد ماندني شد بحث معضل دروازه پرسپوليس هم خود به خود وارد مرحله تازه اي شد. آنها حالا ساشا ايليچ را هم از دست داده بودند، اما باز هم تاريخ براي فوتبال تكرار شد؛ «محمد محمدي دروازه بان اول من خواهد بود. او در شرايط فوق العاده اي به سر مي برد. تمامي زمينه هاي لازم براي شماره يك بودن را دارد. فرشيد هم خوب است. داوود بيشتر بايد تمرين كند تا به اوج برگردد.»
اميد به اميد
«من بازيكنان اميد خوبي در اختيار دارم. قباخلو يك پديده است. فكر مي كنم بازيكنان تيم اميدتان را بايد ببينم، راستي كي با آنها بازي مي كنيم؟ من ۱۰ بازيكن اميد مي خواهم. با اين شرايط بازيكن ديگري نمي خواهم.» او يك مهاجم براي تيمش كم دارد؛ «يك مهاجم سنگالي مي شناسم. او را به پرسپوليس مي آورم. بازيكن فوق العاده اي است.» به اين ترتيب تركيب پرسپوليس، با۲۰ بازيكن بسته مي شود و براي جاي خالي تنها اميدهاي پرسپوليس در نظر گرفته شده اند. جالب ترين قسمت جلسه آن شب «تيم خيلي خوبي است. با اين وضعيت قول مي دهم قهرمان مي شويم.» و پايان ماجرا تعارفات مرسوم؛ «شما بايد در كنار ما باشي. من به كمك شما احتياج دارم.» علي پروين وارد تعارف زيركانه اي از سوي مربي آلماني شده و بايد پاسخ دهد؛ «ما يك تيم شده ايم تا از شما حمايت كنيم.» جلسه پايان يافت و همه راضي از شرايط موجود.

مقاله
ستاره سياستمدار
شيرين نجوان
بالاخره تمام شد. حالا همه چيز مشخص است و تيترهاي داغ روز بايد به دنبال سوژه اي جديد باشند. وقتي پاتريك ويرا، فوق ستاره محبوب آرسنال بعد از پشت سر گذاشتن دوراني سرتاسر جنجال و هياهو سرانجام تصميمش را گرفت، اصلي ترين سوژه ملتهب روز به پايان رسيد.
جنجال هاي او شامل نبردهاي پي درپي مابين تيم هاي آرسنال و رئال مادريد بودند كه اين اواخر تا درگيري هاي لفظي ما بين فلورنتينو پرس و آرسن ونگر نيز رسيده بود. اين نبردها تماماً خارج از زمين بودند و جملگي هدف مشتركي داشتند. جذب ستاره درخشاني چون پاتريك ويرا.
اين جنجال نيز مانند اتفاق هاي هر روزه فوتبال آمد و بعد از گذشت زماني رفت و تا مدتي ديگر به فراموشي سپرده مي شود. اما در اين ميان مي توان سؤالي را مطرح كرد و آن اين كه چه تفاوتي مابين گزينه هاي نقل و انتقالات فصل وجود دارد كه شخصي چون ويرا سوژه داغ روز مي شود و بسياري از ستاره هاي ديگر پشت درهاي بسته مذاكره مي كنند و با كسب و يا رد مبلغ  پيشنهادي راهشان را مشخص مي كنند.
«خاوير فارينوس هافبك اسپانيايي جذب تيم رئال مايوركاي شد.»، «پائولو دي كانيو مهاجم ايتاليايي به لاتزيو مي رود.»، «آريل اورتگاي آرژانتيني دوباره به موطن خود بازگشت» و ... چنين خبرهايي هر روز بحث داغ مي شود و سپس به آرامي به فراموشي مي رود اما در جذب ويرا چه اتفاقات ديگري مطرح بودند كه همه چيز رو به غوغا و جنجال جدي هدايت شد؟!
وقفه اي طولاني. شايد بتوان مدت زماني كه صرف شد تا ويرا تصميم بگيرد بماند يا برود را از اصلي ترين دلايل بدانيم. جملگي خبرها به اين موضوع تاكيد داشتند كه دليل اصلي چنين اتلاف وقتي بحث بر سر رقم هاي پيشنهادي است و ويرا مردد در پي انتخاب گزينه اي برتر است. با وجود تمام خبرهاي ثبت شده پاتريك ويرا در مصاحبه اي اعلام كرد انتخاب سمي پيش روي او قرار دارد. «آرسنال تيم محبوب من است و در همه لحظات از اين كه در چنين تيم هميشه قهرماني توپ زده ام افتخار مي كنم. اما نياز به تحول و تجربه اي جديد و در عين حال متفاوت من را درگير رئال مادريد و پيشنهاد پرس كرد.»
بي شك به جمله ويرا به راحتي مي توان اعتماد كرد چرا كه اگر قرار بر انتخاب طبق صفرهاي قراردادهاي پيشنهادي بود كه اين كار صرف چند روز به پايان مي رسيد. اما حالا ويرا پس از دو ماه سكوت پياپي به جمع توپچي ها بازگشته است. شايد ديگر سخني از علت انگيزه هاي اين بحث بي فايده باشد كه چرا ويرا درست در آخرين دقايق شوك عجيبي را به همتيمي هايش و همچنين تيم حريف وارد كرد. چرا كه حتي آرسن ونگر ـ مربي تيم آرسنال ـ نيز مطمئن بود كه او مي رود و به فكر تغيير شيوه و تاكتيك بازي هايش افتاده بود.
ويرا امروز خسته است و با اين كه همراه با تيم در مسابقات ليگ برتر شركت مي كند و تاكنون نيز مثل هميشه خوش درخشيده است، با روحيه اي كسل مسابقات را سپري مي كند. قطعاً چنين جنجال هايي علاوه بر سنگيني طبيعي اش بر شخص اصلي بار رواني ويژه اي نيز براي تيم به حساب مي آيد. همين شرايط نيز سبب بر هم خوردن روابط موجود مابين او و همتيمي هايش شده كه ويرا در مصاحبه اي اعلام كرده است به راحتي قوي بودن رابطه اش با توپچي ها را در حين مسابقات ليگ برتر نمايش خواهد داد.
ماندن ويرا براي آرسنال و ونگر تكيه بر ساختاري است كه مربي توپچي ها براي قهرماني به آن اعتقاد و اعتماد داشت. بنابراين تحت شرايط عكس اين موقعيت همه چيز به هم مي ريخت و شايد بايد منتظر اين مي مانديم كه كاپ امسال در دستان تيمي ديگر بچرخد. اما حالا با سپري كردن دو بازي باقيمانده و گذشتن از مرز ۴۸ پيروزي همچنان احتمال قهرماني ديگر مي رود.
با وجود جو متشنج و ناهماهنگي كه اين اواخر به واسطه تاخير در تصميم ويرا در آرسنال ايجاد شد همچنان با همان تصميم نيز به عكس شد چرا كه ويرا اعلام كرد تصميم دارد سه سال باقيمانده قراردادش را نيز با توپچي ها بگذراند. اين براي همه اعضاي آرسنال تصميمي با شكوه و قابل اتكاست.
به آرامي مي توان به پاسخ سؤال ابتدايي مطرح شده رسيد. حالا راحت تر مي توان تفاوت ستاره ها را در نقل و انتقالات فصل توجيه كرد و علت را به كليدي بودن پست، موقعيت و ارتباطشان مرتبط دانست.
جوزف رابين از تحليلگران مجله ورزشي بي اف مي گويد: «بازي انتقال ويرا يك اتفاق ساده همه روزه ورزشي بود كه پشت آن سياست هاي متفاوتي وجود داشت.» رابين معتقد است: «همه چيز در ابتدا مشخص بود. مانند يك مسئله ساده اي كه پاسخ آن در سؤالش باشد.» افراد زيادي با وي هم عقيده هستند چرا كه گويا همه چيز بيش از هر خبر داغي بوي جنگ رواني مي داد. جنگي كه بي شك تاثيري مستقيم بر نبرد سنتي اين تيم در ليگ معتبري چون ليگ برتر خواهد داشت. گويا ويرا از همان لحظه نخست پيشنهاد اين قرارداد مي دانست كه پاسخش چه خواهد بود اما بازي سياستمدارانه او كار را به اين جا كشاند. پيشنهاد او به مقامات رئال رقم معادل ستاره هاي اصلي شان چون زيدان بود در حالي كه با كمي تخفيف مختصر ضعف  مالي رئال بيش از پيش نمايان مي شد. در اين بحبوحه تيم ونگر نيز از نداشتن آن احساس ضعف مي كرد بنابراين رقم قرارداد ويرا را از ۲۳ ميليون پوند به ۲۷ ميليون پوند رساند. در اين ميان رئال مادريد پس كشيد و ميدان را به آرسنال سپرد اما نه دست پر بلكه با شكست در جنگي رواني و افسوس نداشتن پاتريك ويراي سياستمدار.

المپيك تا امروز
كمي از اول
005826.jpg
نسيم جاويد
وقتي اسطوره هاي باستاني يونان در فضايي آكنده از نور، صدا و هيجان به حركت درآمدند جشن صلح جهاني برپا شد.
هركول، هروس و الهه قدرت يونان با موسيقي ملايم تئودوراكيس هماهنگ شدند، سپس آسمان آتن سرتاسر نور و درخشندگي به خود گرفت و در همين زمان بود كه درياچه اي عظيم اما مصنوعي ـ با حدود ۱۶۲/۲ ميليون ليتر آب ـ پنج دايره صلح جهاني را در سطح مواج خود به نمايش گذاشت. حالا تنها به اين نياز بود تا نگاه ها هرچه بيشتر به نماد المپيك خيره شود بنابر اين پسركي سوار بر قايقي به مانند قايق هاي كاغذي از اين نماد گذشت و دوباره فضا پرشد از موسيقي، نور و هيجان.
افتتاحيه المپيك ۲۰۰۴ به عقيده بسياري، متفاوت تر، باشكوه تر و مي توان گفت هيجان انگيزتر از دوران برگزار شده مسابقات در سيدني بود. شايد چاشني قوي فرهنگ و تمدن باستاني يونان را بتوان از مهم ترين و قوي ترين فاكتورهاي جذاب در آتن دانست. تصويرها، نمادها و حتي موسيقي حاكم بر محيط به گونه اي طراحي شده است تا تلفيقي از يونان باستان و مدرن به نمايش درآيد و اين يعني نهايت مهارت در جذب توريست ها، تماشاگران، سياستمداران و همه ورزش دوستان.
از اقدامات بسيار جذاب در افتتاحيه آتن مي توان رژه ۲۰۱ كشور را نام برد. در اين لحظات است كه فضاي واقعي صلح و مزه شيرين آن را مي توان لمس كرد. وقتي نام همه كشورها در كنار هم قرار مي گيرد حتي آنهايي كه با هم در نبردند تنها مي شود به يك نكته انديشيد و آن اين كه مي توان در صلح زندگي كرد. اين جمله يكي از تماشاچيان افتتاحيه المپيك آتن ۲۰۰۴ است كه در هاله چشم هايش نور و هيجان محيط در حركت است.
در ميان رژه كشورها جايي نيز براي كشورهاي زير سايه جنگ همچون عراق، افغانستان و حتي فلسطين وجود دارد. تماشاچيان و همه حضار نيز گويي به گونه ديگر براي صف در حال حركت آنها كف مي زنند و از صلحي اين چنيني
ـ هرچند موقت ـ لذت مي برند.
از چهره هاي اول
مثل هميشه در چنين جشن هايي با نگاهي مختصر مي توان از ديدن چهره هاي بنام و مشهور به وجد آمد بنابراين جشن آتن ۲۰۰۴ نيز مستثنا نبود.
عده زيادي معتقد بودند كه ورود سياستمداران به المپيك امسال با حساسيت بالاتري انجام مي شود و همين طور نيز شد. قطعاً عدم ورود شخصيت هايي چون ژاك شيراك و جورج بوش نمي تواند دلايل ساده اي داشته باشد و بي شك اين امر براي حفظ امنيت و ثبات جو استاديوم الزامي بوده است.
با اين وجود همچنان چهره هاي سياسي و ورزشي جزو سوژه هاي اول دوربين ها بودند. توني بلر و همسرش، جورج بوش پدر، ژائو هاوه لانژ رئيس سابق فيفا، خوزه آنتونيو سامارانش رئيس سابق كميته بين المللي المپيك، ملكه اسپانيا، سرگي بوبكا ركورددار پرش با نيزه و چندي ديگر نيز حضور داشتند.
علاوه بر اين هنگام انجام رژه نيز مي شد چهره هاي اول را به خوبي تشخيص داد. الكساندر پوپوف شناگر روس، راجر فدرر،تنيسور برتر جهان، اتوبولدون دونده صد متر، جكسون ريچاردسون كاپيتان تيم ملي هندبال فرانسه و ... .
در انتها نيز روشن شدن سمبليك مشعل المپيك به گونه اي غير قابل پيش بيني به دستان نيكولائوس كاكلاماناكيس قهرمان موج سواري المپيك ۹۶ آتلانتا سپرده شد. از اين جهت غير قابل پيش بيني كه تا چند روز قبل از زمان افتتاحيه همه منتظر گذر از اين مرحله نمادين توسط كانتريس قهرمان دوي دويست متر بودند اما ...
كاملاً امن
اما عدم حضور كانتريس به شركت نكردن در تست دوپينگ باز مي گردد. حراست و اعمال امور امنيتي در آتن امسال به گونه اي طراحي شده بود كه مي توان گفت جاي هيچ گونه اعتراضي باقي نگذاشت. رد دو دونده بنام يونان كه احتمال زيادي براي كسب عنوان قهرماني شان وجود داشت و كنار گذاشتن ورزشكاراني كه در تست دوپينگ نتيجه مثبت كسب كردند، اتفاقات ساده و گذرايي نيست كه بشود به راحتي از كنار آن گذشت. اين اتفاقات خيال آسوده اي براي همه ورزشكاران ايجاد مي كند كه مي خواهند در محيطي كاملاً امن نبرد كنند. علاوه بر اين از اصول امنيتي و حفاظتي ويژه نيز مي توان نام برد كه علتش در جو ناآرام سياسي خلاصه مي شود.
از ستاره ها
قبل از آغاز مسابقات، گفت وگوها و مصاحبه هاي تلويزيوني با ورزشكاران جملگي شامل خبرهايي بود درباره آمادگي آنها، ميزان تمرينات، روحيه و مسايل ديگر. در اين ميان مانند هميشه نگاه ها به ستاره ها به گونه اي ديگر است. هم اينك نيز با پشت سر گذاشتن تعداد زيادي از رقابت ها همچنان ستاره ها به زير ذره بين نبرد مي كنند و پيشگويي ها را رد يا پذيرفته مي كنند. از اين ميان مي توان ستاره اي چون مايكل فلپس را نام برد.
«قصد من در اين است كه تا بتوانم ركورد مارك اسپيتز را در المپيك ۱۹۷۲ بشكنم.»، «رقيب اصلي من در اين رقابت ها يان تورپ استراليايي است. او با كسب سه مدال طلايي سيدني قصد دارد با ركورد ۹ مدال طلاي اسپيتز برابري كند.»، «براي من هيچ چيز غيرممكن نيست. هدف من تنها كسب مدال طلاست.» اينها جملات مايكل فلپس است. دقيقاً قبل از آغاز رقابت ها. تا اين  جاي كار او توانسته است به آنچه گفته جامه عمل بپوشاند. او در سري مسابقات نخست توانست ركورد جهاني ۴۰۰ متر مختلط انفرادي را بشكند و اين موفقيتي بزرگ به نام اوست. حالا او راحت تر و با اعتماد به نفس بالاتري مي تواند رقابت هاي آتي را ادامه دهد.تا دو هيرو نومورا و ريوكوتاني، جودوكاران ژاپني نيز از همان هايي بودند كه اميد زيادي براي كسب عنوان  آنها مي رفت. تاي لوبا مدير فني تيم درساي ژاپن قبل از آغاز رقابت ها اعلام كرد: «مي توانم احتمال صد در صد براي كسب مدال طلاي نومورا و كوتاني بدهم.»
حالا اين دو جودوكار ژاپني تا اين لحظه توانسته اند به ترتيب با سومين و دومين قهرماني متوالي المپيك به ركوردي تاريخي در اين رشته دست پيدا كنند.
از ديگر ستاره ها مي توان به پائولو بتيني ايتاليايي اشاره كرد. «همه هوادارانم به مدال طلاي من نياز دارند. من بايد به نياز آنها پاسخ دهم.» اين نيز جمله بتيني قبل از شروع رقابت هاست. حالا در هفته اي كه گذشت اولين مدال طلاي ايتاليا در روز آغازين مسابقات المپيك از آن او شده است.
بتيني وقتي مدال طلاي درخشنده اش را به مشت گرفت جمله زيبايي را بيان كرد: «من اين مدال طلا را مي خواستم و از مدت ها قبل آن را در دستانم احساس مي كردم.» در جمله او و همه ورزشكاراني كه امروز مدالي در دست دارند باور عميقي براي پيروزي وجود داشته است. باور و ايماني كه همه موانع را كنار بزند و پيروزي را از آن آنها كند. قطعاً تمرينات و همه زمان هايي كه به پاي كسب اين مدال ها گذاشته شده است كتمان كردني نيست اما باور كلمه اي است قابل تامل.

ورزش
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |