دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۶:۵۲
۰ نفر

ارسلان مرشدی: خلیج‌فارس به‌عنوان یک شاهراه دریایی از همان سپیده ‌دم تاریخ، ارزش فراوانی داشته و به عنوان برخوردگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان، پیشینه‌ای چندین هزار ساله دارد.

خلیج فارس - ناوهای آمریکایی

از آن زمان تاکنون عمده‌ترین دغدغه کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در خلیج‌فارس، همواره مسئله امنیت بوده است. در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، انگلیس امنیت سنتی را که از پیش ایجاد کرده بود، همچنان حفظ کرد. در آغاز دهه 1970 و با خروج انگلیس، آمریکا با اجرای راهبرد دو ستونی مبتنی بر آموزه‌های نیکسون، نظم امنیتی منطقه‌ای را شکل داد. در سال‌های پایانی این دهه، تحولاتی در منطقه به‌وقوع پیوست که ساختارهای این نظام را از بین برد.

در اوایل دهه 1980 یک نظم امنیتی جدید در قالب شورای همکاری خلیج‌فارس بین کشورهای حاشیه جنوبی این منطقه به‌وجود آمد؛ نظامی که ناکارآمدی آن نیز با حمله عراق به کویت در سال1990، تهاجم نیروهای ائتلاف به عراق در سال1991 و حمله آمریکا به عراق در سال2003 جلوه‌گر شد.

توجیهاتی برای تثبیت ناامنی

پس از آغاز این ناکارآمدی و درپی فروپاشی پیمان ورشو و نظام جهانی دو قطبی در آغاز دهه 1990، مفهوم امنیت در منطقه خلیج‌فارس نیز به‌گونه‌ای غیرقابل تصور دگرگون شد. به‌واقع نظام جهانی با تضعیف جهان دوقطبی و یکجانبه‌گرایی آمریکا در قالب نظم هژمونیک در منطقه خلیج‌فارس، ساختار جدیدی به‌خود گرفته است؛ ساختاری که در آن آمریکا سیاست مهار دوگانه را جایگزین سیاست سنتی خود یعنی ترویج موازنه قوا در راستای انزوای ایران از معادلات منطقه‌‌ای کرده است. در این ساختار نیز احتمال تهدید سرخ کمونیسم شوروی جای خود را به تهدید سبز اسلام شیعی ایرانی داده است. در چنین فرایندی، حضور نظامی کشورهای فرامنطقه‌ای برای تثبیت امنیت منطقه‌ای کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس توجیه شده است.

این کشورها که با بحران مشروعیت و مقبولیت مردمی ناشی از موج بیداری اسلامی تحت‌تأثیر دمکراسی‌خواهی، درگیری‌های سیاسی و مذهبی درون‌‌منطقه‌ای، ناآرامی‌های اجتماعی و بی‌‌ثباتی سیاسی در اثر جنبش‌های آزادی‌‌خواهی روبه‌رو هستند، در اثر تدابیر نادرست سیاسی، ضعیف‌ترین و با وجود منابع عظیم نفتی، وابسته‌ترین ملت کشورهای منطقه به خارج محسوب می‌‌شوند.

با این همه و در برابر سیر فزاینده تهدیدات منطقه‌ای و عدم‌کارآمدی راهبردهای فرامنطقه‌ای، اکنون تأمین امنیت منطقه‌ای خلیج‌فارس توسط همه کشورهای منطقه امری اجتناب‌ناپذیر است.

اما به‌دنبال گسترش اعتراضات مردمی بحرین به حکومت آل‌خلیفه در ادامه موج بیداری اسلامی، دولت این کشور بیش از یک ماه پیش با اعلام وضعیت اضطراری، از کشورهای حوزه خلیج‌فارس درخواست کمک نظامی کرد. در حالی که توجیهی برای استفاده از تفاهمنامه سپر جزیره بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس و دخالت در بحرین وجود ندارد، اما این دخالت با توجیه ایران‌هراسی صورت گرفته است. چنان که شیخ‌خالد بن حمد آل خلیفه وزیر امور‌خارجه بحرین اعلام کرد که نیروهای نظامی عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس برای مقابله با تهدید ایران در این کشور خواهند ماند.

این کشورها با برداشتی یکجانبه و ناقض در قالب توجیهاتی واهی و بی‌اساس، بار دیگر امنیت منطقه خلیج‌فارس را دستخوش تنش کرده‌اند؛ تنشی که در آن بار دیگر راه را برای دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای فراهم می‌سازد.

اهمیت راهبردی خلیج‌فارس

منطقه خلیج‌فارس از مناطق راهبردی مهم دنیا محسوب می‌شود. البته این امر مسئله جدیدی نیست، بلکه از قرن‌های قبل امری شناخته‌شده و مورد قبول بوده است. در قرون معاصر خلیج‌فارس شاهد حضور و تسلط دولت استعماری انگلیس و نیز تداوم سیاست‌های دیرینه و استعماری روسیه تزاری برای دستیابی به آب‌های گرم بوده، که همگی حاکی از اهمیت راهبردی آن است. دیوید نیوسام، معاون وزیر امور خارجه سابق آمریکا در سال 1980 در یک سخنرانی در دانشگاه جورج‌تاون گفته بود که اگر جهان دایره مسطحی باشد و کسی بخواهد مرکز آن را بیابد، به یقین می‌توان گفت که مرکز آن خلیج‌فارس است.

امروزه جایی در جهان به اهمیت این منطقه وجود ندارد که تمامی توجهات را به یک نقطه و با علایقی یکدست همسان کند؛ برای ادامه سلامت اقتصادی و ثبات جهانی جایی به اهمیت این مرکز وجود ندارد. خلیج‌فارس با منابع طبیعی و معدنی فراوان خود، دیگر تنها به خاطر ایفای نقش ارتباط دهندگی یک بزرگراه تجاری میان شرق و غرب جهان اهمیت ندارد، بلکه در حال حاضر یکی از دو سر انتهایی در معادلات اقتصادی جهان به شمار می‌آید. خلیج‌فارس همچنین منطقه‌ای است که شریان حیات غرب، یعنی نفت از آن عبور می‌کند؛ بیش از 25 درصد عرضه نفت جهان از این منطقه می‌گذرد.

الگوی امنیت منطقه‌ای

موضوع استراتژیکی حوزه خلیج‌فارس در مورد ایران، امنیت منطقه‌ای و دسته‌جمعی است که برای تهران اهمیتی حیاتی دارد، چرا که از دیدگاه تهران، محیط امن زمینه ‌ساز توسعه و محیط ناامن باعث عدم‌توسعه است. در عین حال توسعه عامل اساسی در امنیت محیط و امنیت‌ملی به شمار می‌رود. اما با در نظر گرفتن قدرت‌های خارجی و کشورهای منطقه و منافع متضاد و ناسازگار در منطقه بر پیچیدگی‌های امنیت در خلیج‌فارس افزوده شده است. حضور آمریکا در خلیج‌فارس و اشغال افغانستان و عراق برای تأمین امنیت اعراب و اسرائیل توسط این کشور ازجمله مسائلی است که بر ابهام‌های معمای امنیت در خلیج‌فارس می‌‌افزاید. ضمن اینکه با روند روبه‌رشد جهانی‌شدن در نظام بین‌الملل ناامنی در یک منطقه و عدم‌توازن قدرت‌ها با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود موجب ناامنی دیگر مناطق خواهد شد. این مسئله امنیت جهانی را نیز مورد پرسش قرار می‌‌دهد و برخلاف جهت‌گیری توجیه آمریکا در مبارزه خودخواسته با تروریسم است.

در تلاقی این تضاد و تناقض، ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین و یکی از مهم‌ترین کشورهای تأثیرگذار منطقه نیازمند این است که اهمیت ژئوپلیتیک خود را در نظام دگرگون شده جهانی از راه ایجاد پیوندهای گسترده در روابط با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در ژرفای ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک مشخص ساخته و کارایی بیشتری بخشد. در تضاد راهبردهای منطقه‌ای ایران با دیگر کشورهای عربی در مخالفت و موافقت با نیروهای خارجی برای تأمین امنیت خلیج‌فارس، دست‌یافتن به مدل همکاری امنیتی منطقه‌ای با چالش مواجه است. ضمن اینکه بحران در روابط ایران با کشورهای عربی منطقه نظیر بحرین و کویت به‌دنبال تحولات اخیر، عملاً ایران را در تقابل با برخی کشورهای عربی قرار داده‌است که این مسئله بر عمق چالش کنونی می‌افزاید.

از این‌رو و برای گذر از این چالش، ایران می‌تواند با اتخاذ سیاست همکاری و تنش‌زدایی و حل مسالمت‌آمیز اختلافات با هر‌یک از کشورهای منطقه خلیج‌فارس، در پی دستیابی به یک نظام امنیتی منطقه‌ای با حضور همه کشورهای منطقه باشد. طبیعتاً این بهترین راهی است که ایران می‌تواند در قبال کشورهای منطقه در پیش بگیرد. در این صورت است که هرقدر ایران روابط نزدیک و همراه با اعتماد متقابل با هریک از کشورهای کرانه خلیج‌فارس داشته باشد، به همان میزان می‌تواند از نفوذ و تأثیرگذاری نیروهای خارجی بکاهد و در تأمین امنیت این منطقه جایگاه واقعی خود را بیابد.

کد خبر 135121

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز