گروه حوادث: دو سال از ربوده شدن سرملوان ایرانی توسط دزدان دریایی سومالی می‌گذرد و هنوز تهدیدهای دزدان برای اخاذی از خانواده‌اش ادامه دارد.

حوادث دریا

آنها می‌گویند که برای آزادی این مرد 150هزار دلار می‌خواهند اما با گذشت دو سال هیچ اقدامی برای آزادی مرد جوان نشده است.
شهریور سال 89 بود که شهریار علی آبادی سوار کشتی باری‌ای که در اجاره مردی ایرانی بود شد تا راهی سفری دو هفته‌ای شود. به غیراز او تعدادی ملوان پاکستانی، هندی و مالزیایی نیز در کشتی حضور داشتند و شهریار به‌عنوان سرملوان و نماینده صاحب کشتی، تنها سرنشین ایرانی این کشتی باری به شمار می‌رفت.

کشتی پس از اینکه بندرعباس را ترک کرد، به سمت آب‌های آزاد شروع به حرکت کرد و این آخرین باری بود که دوستان و آشنایان شهریار در اسکله، او را می‌دیدند. تنها چند روز پس از این ماجرا بود که کشتی در آب‌های آزاد هدف حمله دزدان دریایی قرار گرفت و توسط آنها ربوده شد. تا مدت‌ها پس از این ماجرا، خانواده شهریار از اینکه چه اتفاقی برای پسرشان رخ داده خبرنداشتند و تصور می‌کردند که او در جزیره‌ای دورافتاده گرفتار شده تا اینکه سرانجام متوجه شدند پسرشان از سوی دزدان دریایی ربوده شده و آنها برای آزادی شهریار درخواست مبلغ هنگفتی کرده‌اند.

در انتظار عروسی

برادر شهریار که در همه این ماه‌ها به‌دنبال راهی برای آزاد کردن برادرش از دست دزدان بوده، در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: شهریار تازه نامزد کرده و قرار بود به‌زودی مراسم عروسی‌اش در بندرعباس برگزار شود. ما مقدمات اولیه مراسم عروسی ازجمله رزرو تالار و خریدهای لازم را انجام داده بودیم و قرار بود به محض اینکه برادرم از سفر برگشت، عروسی برگزار شود.

وی می‌گوید: دو هفته از رفتن برادرم گذشت و خبری از او نشد. در ابتدا فکر می‌کردیم که حتما سفر دیگری برایشان پیش آمده و به‌زودی کشتی در اسکله پهلو می‌گیرد اما روزها می‌گذشت و هیچ خبری از برادرم نبود. آنچه کاملا عجیب بود و ما را نگران می‌کرد، این بود که برخلاف سفرهای قبلی، در این مدت با ما تماس نگرفته بود و حتی صدایش را هم نشنیده بودیم.

14‌ماه بی‌خبری

بی خبری خانواده شهریار نه چند هفته که تا 14‌ماه ادامه داشت و آنها در همه این مدت تصور می‌کردند که کشتی در جزیره‌ای دور افتاده در اطراف تایلند خراب شده و آنها روی آب گرفتار شده‌اند. غافل از اینکه ماجرا چیز دیگری بود.برادر شهریار می‌گوید: صاحب کشتی از آشنایانمان است. در این مدت هر بار که نزد او می‌رفتیم، می‌گفت که کشتی در جزیره دورافتاده خراب شده و قرار است از آلمان با هلی‌کوپتر به آنجا قطعه یدکی ببرند و کشتی را درست کنند. وقتی از او پرسیدیم که اگر اتفاقی نیفتاده، چرا شهریار با ما تماس نگرفته؟ جواب می‌داد که چون جزیره دورافتاده است، از دسترس امواج مخابراتی خارج است. ما هم حرف هایش را باور کردیم تا اینکه یک روز وقتی اسم کشتی را در اینترنت جست‌وجو کردیم، به خبرهایی برخوردیم که از دزدیده شدن کشتی توسط دزدان دریایی حکایت داشت. آنجا بود که فهمیدیم چه اتفاقی برای برادرم رخ داده است.

درخواست میلیونی

خانواده شهریار وقتی از ربوده شدن کشتی و سرنشینان آن باخبر شدند، با صاحب کشتی تماس گرفتند اما او هر بار به آنها وعده می‌داد که مذاکرات برای آزادی شهریار در جریان است و او به‌زودی از بند دزدان رها می‌شود؛ اتفاقی که تا ماه‌ها بعد نیز رخ نداد.
برادر جوان ربوده شده می‌گوید: ما در این مدت به هر جا که می‌دانستیم سر زدیم. از آنجا که دزدان دریایی برای آزادی برادرم درخواست 150هزار دلار کرده بودند، به سراغ یکی از نمایندگان مجلس رفتیم و وی با ارسال نامه‌ای از وزارت امورخارجه خواست برای آزادی برادرم اقدام کنند. پس از آن بارها به وزارت امور خارجه مراجعه کردیم اما هیچ جوابی نگرفتیم.

تنها کاری که انجام شد، نامه نگاری بود اما هیچ‌کدام از این نامه‌ها باعث نشد که برادرم از بند دزدان آزاد شود. حتی مدتی بعد متوجه شدیم که دزدان یکی از ملوانان هندی کشتی را به قتل رسانده‌اند و ملوانان پاکستانی با کمک مسئولان کشورشان آزاد شده‌اند و مسئولان کشور مالزی هم در حال رایزنی برای آزادی ملوانان کشورشان هستند اما هیچ کاری برای آزادی شهریار انجام نشد. تا جایی‌که دزدان دریایی وقتی دیدند کسی به فکر آزاد کردن برادرم نیست با پدر و مادرم تماس گرفتند و آنها را تهدید کردند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، شهریار را مثل ملوان هندی به قتل خواهند رساند.

سکته مادر

از چند‌ماه پیش بود که تماس‌های دزدان دریایی با خانواده شهریار شروع شد، تماس‌های وحشتناکی که باعث ترس و هراس این خانواده شد تا جایی که مادر خانواده دو بار سکته کرد و راهی بیمارستان شد.برادر شهریار می‌گوید: چون ما با زبان انگلیسی آشنایی نداشتیم، دزدان دریایی درخواستشان را از طریق شهریار برایمان مطرح می‌کردند. به این صورت که با ما تماس می‌گرفتند و گوشی را به برادرم می‌دادند. او هم درخواست آنها را به فارسی برایمان ترجمه می‌کرد. گاهی اوقات دزدان برای اینکه ما را مجبور به تهیه پول کنند، او را شکنجه می‌کردند و صدای فریادهایش را می‌شنیدیم.

حتی یک‌بار روی بدنش عقرب انداختند که نیش آن برادرم را تا یک قدمی مرگ برد. برادرم زمانی که تلفنی با ما حرف می‌زد، می‌گفت که او را به جنگلی در مالی برده و در آنجا زندانی کرده‌اند. او می‌گفت که دزدان کاملا سازمان یافته عمل می‌کنند و در این جنگل، گروگان‌هایشان را آنقدر شکنجه و زندانی می‌کنند تا به خواسته‌شان که دریافت پول است برسند. حالا شهریار بیش از دو سال است که در آنجا زندانی است و به گفته خودش هر روز شکنجه می‌شود و وزارت امور خارجه برای آزادی‌اش کاری انجام نمی‌دهد.

فروش خانه قدیمی

خانواده سرملوان ایرانی وقتی دیدند درخواستشان برای آزادی شهریار به جایی نرسیده، خودشان دست به‌کار شدند تا پول درخواستی دزدان را تهیه کنند. برادر شهریار می‌افزاید: پدرم بازنشسته است. او یک خانه قدیمی در بندرعباس داشت که آن را به مبلغ 50میلیون تومان فروخت و از مدتی قبل به کرج آمده و همراه مادر و برادر دیگرم در خانه اجاره‌ای ما زندگی می‌کند.

ما همه تلاشمان را کردیم تا برادرم را که حالا 27ساله است، از دست دزدان دریایی نجات دهیم اما دیگر پولی نداریم که به این مبلغ اضافه کنیم و نمی‌دانم اگر این مبلغ فراهم نشود، چه بلایی سر شهریار می‌آید. دزدان در آخرین تماسشان گفته‌اند که تهدیدشان برای کشتن برادرم کاملا جدی است و امیدوارم مسئولان هر چه زودتر برای آزادی او وارد عمل شوند.

کد خبر 187358
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز