دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۰۶:۱۳
۰ نفر

اصغر اصغری: بازی‌ها و اسباب ویژه آن، هزاران سال همراه انسان‌ها بوده‌اند و از آنها به‌عنوان فرهنگ مادی یک جامعه یاد می‌شود.

 اسباب بازی‌ها هم طی گذشت سال‌ها تغییر و تحولاتی را تجربه کرده‌اند و به روز‌تر شده‌اند. فناوری نوین باعث شده که ساختار اسباب بازی‌های این روزهای کودکان هم دگرگون شود و آنها را از حالت متحرک به سکون بکشاند حال آنکه در بیشتر اسباب‌بازی‌های قدیمی، عنصر حرکت و پویایی هم برای ابزار و هم برای کودک وجود داشت. گذشتگان تلاش می‌کردند تا با ابتکار شخصی، ابزارهای سرگرمی و بازی را بسازند یا حتی اختراعاتی در این زمینه داشته باشند؛ موضوعی که در سبک زندگی کودکان و بازی‌های امروزیشان مغفول مانده است. برای اینکه با ساختار اسباب بازی‌های قدیمی و تفاوتشان با آنچه امروز در دست بچه‌ها دیده می‌شود آشنا شویم، گفت‌و‌گویی با «زردشت هوش‌ور»، پدر اسباب بازی‌های قدیمی ایران انجام داده‌ایم. او در این مصاحبه از جاذبه اسباب‌بازی‌های قدیم و ذوق کودکان برای ساخت آنها می‌گوید. هوش‌ور اولین گام‌ها را برای تاسیس موزه اسباب بازی کشور برداشته و حالا چشم به یاری مسئولان دارد.

  • موقعیت اجتماعی کودکان در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ در خانواده‌های تهرانی چگونه بود؟

در آن دوره، کودکان پایگاه و جایگاه خاصی در خانواده‌ها نداشتند. در واقع در شرایط اجتماعی آن زمان، افراد به 2 گروه تقسیم می‌شدند؛ یا نوزاد و کودک بودند و یا بزرگسال؛ پس چیزی به نام نوجوانی وجود نداشت. به همین دلیل در تاریخ هم که نگاه کنید در این زمینه چیزی نوشته نشده است. در آن سال‌ها کودکان تا زمانی که به سن بزرگسالی نمی‌رسیدند تقریبا دیده نمی‌شدند. به همین دلیل خانواده‌ها هم به نیاز‌ها و ایجاد سرگرمی برای آنها توجهی نداشتند.

  • در چنین شرایطی بچه‌ها اوقات فراغتشان را چگونه سپری می‌کردند؟

کودکان نه‌تنها در جامعه دیده نمی‌شدند، حتی در خانواده‌ها هم موردتوجه خاصی نبودند. البته پدر و مادر سعی می‌کردند کودکانشان را براساس سلیقه و روش خودشان تربیت کنند. در این شرایط هم جنسیت کودکان تعیین می‌کرد که اوقات فراغتشان را چگونه بگذرانند؛ دختر‌ها معمولا توی خانه بودند. مادر‌ها برای آنها اسباب بازی درست می‌کردند و‌‌ همان جا سرگرم می‌شدند. البته در کنار این بازی‌ها، کارهای خانه را هم مثل شستن ظروف، شستن رخت‌ها، رفو کردن و دوخت و دوز انجام می‌دادند تا برای ورود به مرحله بعدی زندگی و ازدواج آماده شوند.

  • این قضیه درباره پسر‌ها چطور پیش می‌رفت؟

پسر‌ها از آنجا که با مادر همجنس نبودند و از سوی دیگر، احترام پدر را نگه می‌داشتند همصحبت و همنشین نداشتند. اوقات فراغت پسر‌ها بیشتر در کوچه‌ها و با هم سن و سال‌هایشان سپری می‌شد. آن زمان کوچه‌ها خلوت بود و فضای مناسبی برای بازی‌های کودکانه وجود داشت.

  • پس عملا چیزی به نام اوقات فراغت و وسایل بازی برای کودکان وجود نداشت، بچه‌ها با چه روش‌هایی خودشان را سرگرم می‌کردند؟

همانطور که هر کسی شغلی دارد، کار بچه هم بازی کردن است اما کودکان برای پرداختن به این کار به ابزار آن یعنی اسباب بازی نیاز داشتند.

نیاز، مادر همه اختراعات است و به همین دلیل بسیاری از اسباب بازی‌ها از همین احساس نیاز کودکان به‌وجود آمده‌اند. کودک یک اسباب بازی را دست کسی می‌دید و یا آن را در بازار می‌فروختند. او هم دوست داشت مثل‌‌ همان اسباب بازی را داشته باشد اما از آنجا که پدر و مادر پولی برای خرید اسباب بازی به کودکانشان نمی‌دادند او مجبور می‌شد برای رفع این نیاز خودش دست به‌کار شود و نمونه آن را بسازد و یا حتی اسباب بازی جدیدی اختراع کند. در واقع، ذهن کودک در آن دوران به‌دنبال این بود که یک اسباب بازی بسازد و خودش را با آن سرگرم کند. او ابتدا چیزی را که می‌خواست در ذهنش مجسم می‌کرد و بعد با دستان کوچکش تلاش می‌کرد تا آن را همانگونه که در ذهنش است بسازد. اما وقتی او اسباب بازی را می‌ساخت می‌دید که کار نمی‌کند. پس راهی نداشت جز اینکه با روش آزمون و خطا آنقدر طرحش را تغییر بدهد تا به نتیجه دلخواه برسد.

  • بچه‌ها که پول نداشتند اسباب‌بازی بخرند؛ مواداولیه ساخت اسباب بازی‌ها را از کجا می‌آوردند و از چه ابزاری برای ساختن‌شان بهره‌می‌بردند؟

کودکان آن دوران هیچ موادی را از بازار نمی‌خریدند. از آنجا که بچه‌ها در خانواده‌ها دیده نمی‌شدند پولی هم برای خرید اسباب بازی از پدر و مادر دریافت نمی‌کردند. کودک مجبور بود توی خانه بگردد و از میان وسایلی که ظاهرا به درد نخور هستند مواداولیه ساخت اسباب بازی‌ها را تهیه کند؛ مثلا یک قرقره شکسته، یک جوراب وصله شده، یک تکه کش، فلز یا چوب می‌توانست ابزار تهیه یک اسباب‌بازی باشد. بچه می‌نشست و فکر می‌کرد که حالا اینها را دارد، چطور می‌تواند از یک تکه کش و یک قرقره چوبی، اسباب بازی درست کند. در این خانه‌ها هیچ‌چیز دور ریخته نمی‌شد و وسایل ضایعاتی هم در ‌‌نهایت سر از اسباب‌بازی‌های بچه‌ها درمی‌آورد.مثلاً آن موقع لاستیک‌های فرسوده و تیوب آنها به سختی پیدا می‌شد و حکم کیمیا را برای بچه‌ها داشت؛ چرا که می‌توانستند از‌‌ همان لاستیک چیزهای زیادی بسازند. بچه‌ها با استفاده از رشته‌های لاستیک یک توپ کوچک می‌ساختند و با آن بازی‌ای به نام «چلتوپ» انجام می‌دادند.

  • بــچه‌هــای آن ســال‌ها اسباب‌بازی‌ها را به‌صورت جداگانه می‌ساختند یا در این کار همفکری هم داشتند؟

اسباب بازی‌ها از این لحاظ 3 دسته بود. یک سری از اسباب بازی‌ها انفرادی بود که تقریبا همه بچه‌ها نمونه آن را داشتند؛ مثل فرفره‌هایی که با استفاده از یک تکه نخ و یک دکمه بزرگ درست می‌شد. یک سری از اسباب بازی‌ها هم با همفکری و همراهی گروهی بچه‌ها ساخته می‌شد اما مواد اولیه ساخت آن را یک نفر به‌خصوص می‌آورد. پس از ساخت هم معلوم بود که او مالک وسیله است؛ مثلا آن موقع یک وسیله‌ای به نام روروک را با استفاده از چند تکه چوب، بلبرینگ فرسوده و چند تا میخ می‌ساختند. همه اینها را یک نفر جور می‌کرد اما برای ساخت آن نیاز به همکاری و همفکری دیگران داشت. وسیله که ساخته می‌شد مالک گاهی اوقات به دیگر بچه‌ها اجازه بازی کردن می‌داد.

  • و معلوم است که نوع سوم این اسباب بازی‌ها با مشارکت همه‌جوره بچه‌ها ساخته می‌شد.

دقیقا. ساخت اسباب بازی‌هایی مثل بادبادک و فانوس نیاز به مشارکت همگانی بچه‌ها داشت. آنهایی که کاغذ بزرگ یا حصیر و جگن در خانه داشتند برای ساختن بادبادک آن را در اختیار دیگر اعضای گروه قرار می‌دادند.

  • در آن سال‌ها اسباب‌بازی خارجی وجود نداشت؟

خیر، در آن سال‌ها هیچ اسباب‌بازی خارجی‌ای وجود نداشت. تمام اسباب بازی‌ها ساخت داخل بودند. حالا این اسباب بازی‌ها یا با دستان کوچک بچه‌ها ساخته می‌شدند و یا به‌دست صنعتگران توانمند. ویژگی هر‌دویشان این بود که کاملا ایرانی و دست‌ساز بودند.

  • شما که هر دو نسل کودکان امروزی و دهه ۳۰ را دیده‌اید، به‌نظرتان کدامشان باهوش‌تر بوده‌اند؟ ‌

‌می‌توان بین آنها قیاس کرد. در روانشناسی می‌گویند که میزان هوش هر فرد ذاتی و خدادادی است و به آن اضافه نمی‌شود اما هوش قابل تربیت است و کیفیت آن تغییر می‌کند؛ یعنی اگر در مسیر مناسب و خوبی قرار بگیرد تربیت می‌شود. کودکان در گذشته مورد توجه قرار نمی‌گرفتند و با‌‌ همان هوش خدادادی بزرگ می‌شدند اما بچه‌های الان از همه نوع امکانات بهره می‌برند و همین باعث می‌شود تا هوششان در مسیر درست و صحیح قرار بگیرد. منتهی یک تفاوت میان کودکان قدیم و کودکان امروزی وجود دارد. بچه‌های گذشته مجبور بودند فکرشان را به‌کار بیندازند تا یک اسباب بازی را در ذهنشان ترسیم کنند، بعد باید دست‌هایشان را به‌کار بگیرند تا ایده‌شان را با دست‌های کوچکشان عملی کنند. در این پروسه، دست‌هایشان توانمند می‌شد اما کودکان امروز اینگونه نیستند.

  • خود شما هم ابتکار ساخت یک اسباب بازی را داشته‌اید؟

آن موقع با توپ‌هایی که با پارچه تهیه شده بود بازی می‌کردیم اما این توپ‌ها خیلی سنگین بودند و اگر خیس می‌شدند امکان بازی با آنها از بین می‌رفت. من به‌خاطر داستان‌هایی که از پدرم شنیده بودم با فیزیولوژی انسان و حیوانات آشنا شده بودم و می‌دانستم که مثانه حالتی بادکنکی دارد. خلاصه ما به یک روش خاص توانستیم یک مثانه گاو پیدا کنیم و از آن به‌عنوان ماده اولیه توپمان بهره ببریم. مثانه 3 تا سوراخ داشت که دوتای آن را با نخ کور کردیم و یکی را برای تنظیم باد فقط گره زدیم اما از آنجا که مثانه باد شده زیادی سبک بود، آن را به مادر یکی از بچه‌ها دادیم تا رویش لایه پارچه‌ای بدوزد. او با هنرمندی تمام این کار را انجام داد و حالا صاحب یک توپ واقعی شده بودیم. شاید هیچ وقت نتوانم شادی داشتن و بازی کردن با این توپ را به‌صورت واقعی توصیف کنم. حتی ما می‌دانستیم مثانه باید همیشه خیس بماند تا بر اثر ضربه نترکد. برای همین هر شب یکی از بچه‌های تیم وظیفه نگهداری و خیس کردن توپ را به‌عهده داشت.

  • ظاهرا می‌خواهید برای اولین بار موزه اسباب بازی‌ کشور را راه‌اندازی کنید. این موزه در کجا قرار دارد؟

بله، تاکنون کار جمع‌آوری حدود ۳۰۰ اسباب بازی از سراسر کشور را به اتمام رسانده‌ام. بخش قابل‌توجهی از اینها مربوط به اسباب بازی‌هایی است که بچه‌های تهرانی در دهه‌های گذشته ساخته‌اند. بعضی از اسباب بازی‌ها هم دیگر وجود ندارند و مجبور شدم نمونه آن را بسازم. هم‌اکنون با همکاری شهرداری تهران بخش قابل‌توجهی از این اسباب بازی‌ها به سرای‌کاظمی در محله امامزاده یحیی(ع) منتقل شده است. باید توجه خاصی به کودکان شود و افتتاح موزه اسباب‌بازی به کودکان امروزی نشان می‌دهد که در گذشته چه وسایلی به‌عنوان اسباب بازی با ذوق و استعداد بچه‌ها ساخته می‌شد.

  • جمع‌آوری اسباب‌بازی

استاد زردشت هوش‌ور، استادیار و محقق دانشکده بهداشت دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۰ در یکی از محله‌های قدیمی تهران به دنیا آمد. او در خانواده‌ای فرهنگی تربیت یافت و مدارج علمی را طی کرد. هوش‌ور، طی این سال‌ها تحقیقات بسیاری را درباره فرهنگ و سبک زندگی ایرانی‌ها، به‌ویژه اهالی تهران قدیم انجام داده است. بخش قابل‌توجهی از این تحقیقات به موضوع جالب اسباب بازی‌های قدیمی برمی‌گردد. استاد طی این سال‌ها توانسته حدود ۳۰۰ نوع از این اسباب‌بازی‌ها را جمع‌آوری یا بازسازی کند. به همین دلیل به او لقب پدر اسباب‌بازی ایران را داده‌اند.

  • نگارش یک کتاب

اگر قرار باشد عنوان پدر اسباب‌بازی‌های کشور زیبنده یک شخص باشد، باید این اسباب‌بازی‌ها بخشی از زندگی او را شکل بدهد؛ واقعیتی که در زندگی استاد زردشت هوش ور رخ داده است. او علاقه بسیاری به بازسازی و احیای اسباب بازی‌های قدیمی دارد. استاد در کارگاه خود با استفاده از‌‌ همان ابزارهای قدیمی و دیگر وسایلی که در اختیار دارد می‌تواند دوباره بخشی از فرهنگ ما را احیا کند. او در این سال‌ها در حال نگارش کتابی درباره اسباب‌بازی‌های قدیم ایران است. هوش‌ور همچنین در حال نگارش کتابی درباره مشاغل قدیمی و فراموش‌شده شهر تهران است.

  • کمک به تکمیل موزه

شهرداری تهران برای احداث اولین موزه اسباب بازی تهران با استاد زردشت هوش‌ور همکاری می‌کند. در حال حاضر سرای کاظمی در نزدیکی امامزاده یحیی (ع) در منطقه ۱۲ میزبانی از قدیمی‌ترین اسباب بازی‌های پایتخت را به‌عهده گرفته است اما ظاهرا قرار است این اسباب‌بازی‌ها در آینده‌ای نزدیک به یک مکان تخصصی که امکانات بهتری برای نشان دادنشان فراهم شده باشد، انتقال یابند اما آنها که اسباب بازی قدیمی دارند و علاقه‌مندند تا این ثروت معنوی را در اختیار همگان قرار دهند می‌توانند با استاد هوش‌ور ارتباط برقرار کنند. آنها برای این کار می‌توانند به پست الکترونیک او به آدرس z. hooshvar@gmail. com مراجعه کنند. همچنین استاد هوش‌ور کتابی جامع به نام «دانش نامه اسباب بازی‌های طهران قدیم» را نیز در دست تالیف دارند که در آینده نزدیک به‌دست علاقه‌مندان و پژوهشگران خواهد رسید. در این کتاب تصویر، مشخصات، مواد تشکیل‌دهنده و جغرافیای اسباب بازی‌ها با شرح کامل آمده است.

  • همتای خارجی

اگر از استاد هوش‌ور به‌عنوان نخستین بنیانگذار موزه اسباب بازی کشورمان یاد می‌شود، این لقب در کشور آفتاب تابان یعنی ژاپن به «اینوئه شیگه‌یوشی» می‌رسد. او در سال ۱۹۶۳ با کتابی درباره اسباب‌بازی‌های اقوام مختلف آشنا شد و این کتاب انگیزه جمع‌آوری اسباب‌بازی‌ها از سراسر کشور را در ذهن او ایجاد کرد. شیگه یوشی امیدوار بود که با جمع‌آوری این گنجینه که در حال نابودی بود، بتواند بخشی از فرهنگ ژاپن را برای آیندگان حفظ کند. او در سال ۱۹۷۴ موزه اسباب‌بازی‌های قومی «اینوئه» را بنیاد نهاد و در آن ۵ هزار اسباب بازی مختلف را جمع‌آوری کرد. کاری که شیگه‌یوشی انجام داد حالا توسعه یافته و به موزه اسباب‌بازی ژاپن تغییر یافته است. این مجموعه شامل ۸۰ هزار نمونه از بیش از ۱۴۵ کشور جهان است. مجموعه‌های ویژه در این موزه عبارتند: از بادبادک‌ها، فرفره‌ها، یویو‌ها، عروسک‌های ژاپنی، عروسک‌های مخصوص جشن‌های مختلف، جغجغه‌ها، قایق‌های اسباب‌‌بازی و اسباب‌بازی‌های کریسمس از سرتاسر دنیا.

کد خبر 256748

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز