سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۲:۲۹
۰ نفر

همشهری آنلاین - دکتر محمدمهدی مظاهری*: نبرد خونین و نابرابر بین اسرائیل و غزه، در حالی با سرافرازی به نفع مردم غزه به پایان رسید که تشابهات و تفاوت‌های حمله اخیر اسرائیل به نوار غزه حاوی درس‌های مهمی برای سیاستگذاران و نخبگان سیاست خارجی است.

سرانجام نبرد خونین و نابرابر بین اسرائیل و غزه، با سرافرازی به نفع مردم غزه به پایان رسید؛ نبردی که فلسطینیان آن را عملیات «بنیاد استوار» (البُنيان المرصوص) می‌نامیدند و اسرائیلی‌ها با ادعای حفاظت از امنیت شهروندان‌شان آن را «عملیات تیغه حفاظتی» می‌خواندند. رژيم صهيونيستي پس از هفته‌ها حمله و جنايت در غزه بدون اينكه موفق به خلع سلاح‌ مقاومت شده باشد سرانجام مجبور شد شروط حماس را پذيرفته و به آتش‌بس تن دهد. يكي از شروط اصلي رژيم صهيونيستي براي برقراري آتش‌بس فراگير در نوار غزه، خلع سلاح حماس بود كه مسئولان حماس حتي طرح اين مسئله را غيرقابل پذيرش خواندند.

اما در مقابل از مهمترين شروط گروه‌هاي مقاومت در نوار غزه براي برقراري آتش‌بس، رفع كامل محاصره غزه، ايجاد فرودگاه و بندرگاه بين‌المللي در داخل مرزهاي نوار غزه، افزايش مساحت مجاز براي صيد ماهي در ساحل غزه و عقب‌نشيني رژيم صهيونيستي از اين ساحل، آزادي اسراي فلسطيني، بازسازي نوار غزه و زيرساخت‌هاي آن و همچنين تسهيل رفت‌وآمد از داخل و خارج از غزه و ورود و خروج كالا در آن بود که می‌توان گفت به برخی از مهمترین آنها دست یافتند.  بازگشایی گذرگاه‌ها با در نظر داشتن رفع محاصره نوار غزه، بازسازی نوار غزه و زیرساخت‌ها، لغو موضوع مربوط به اراضی بی‌طرف و گسترش منطقه صید ماهی در ساحل غزه از مفاد توافقنامه اخیر است. به این ترتیب بعد از 50 روز جنگ رژیم اشغالگر قدس علیه نوار غزه، این رژیم در نهایت به دلیل ایستادگی ملت و مقاومت فلسطینی و پس از آن‌که متحمل ضربات امنیتی، ‌نظامی و اقتصادی متعددی شد وادار به پذیرش خواسته‌های مقاومت شد و شرایط گروه‌های فلسطینی را برای آتش‌بس پذیرفت.

این جنگ از جهات متعددی در تاریخ مبارزات فلسطیني‌ها با اسرائیل بی‌سابقه بوده است. در حالی که در جنگ ۶ روزه (1967) همه کشورهای عربی کنار جمال عبد الناصر رئیس‌جمهور وقت مصر ایستاده بودند اما رژیم صهیونیستی توانست در عرض ۶ روز مصر را در هم بکوبد و بلندی‌های جولان را فتح کند و ۴ هزار از نیروهای ارتش مصر را به اسیری بگیرد. با این حال  مقاومت در نوار غزه موفق شد بدون دریافت کمک و حمایت جدی از هیچ یک از کشورهای عربی، تلفات و خسارات بسیاری به نظامیان اسرائیلی وارد کند. کشته شدن ۶۴ سرباز و ۲ شهروند و زخمی شدن ۴۵۰ سرباز و ۸۰ شهروند اسرائیلی مسأله‌ای است که در جنگ‌های پیشین سابقه نداشته است.

نکته مهم دیگر اینکه گنبد آهنین رژیم صهیونیستی با اینکه از یک فناوری پیشرفته برخوردار است؛ اما در این نبردهای اخیر کاملاً ناتوانی و ضعفش را نشان داد. سیستم پدافندی گنبد آهنین که برای مقابله با راکت‌های کوتاه‌برد و گلوله‌های توپ و خمپاره طراحی شده و همچنین از قابلیت رهگیری و انهدام هواپیماهای دشمن، که در ارتفاع حداکثر ۱۰ هزار متری از سطح زمین پرواز می‌کنند، برخوردار است، همواره به عنوان یکی از لایه‌های دفاع هوایی ضد هواپیمای اسرائیل معرفی می‌شود که می‌تواند از آسمان این کشور حفاظت کند. با این وجود و علی‌رغم کمک‌های مکرر ایالات متحده به اسرائیل برای تقویت گنبد آهنین، این سیستم دفاعی نتوانست مانع سقوط موشک‌های رزمندگان فلسطینی به مراکز مهم رژیم اشغالگر قدس شود و این امر ادعای نفوذناپذیری و امنیت مطلق اسرائیل را زیر سؤال برد.

هر چند قدرت نظامی برای پیروزی در جنگ بسیار مهم است؛ اما در کنار آن قدرت دیگری نیز وجود دارد که اسراییلی‌ها تا پیش از حمله اخیر غزه به خوبی می‌توانستند از آن بهره‌برداری کنند و آن قدرت افکار عمومی جهانی است. اسراییلی‌ها که بیش از 50 سال با نفوذ در رسانه‌های ارتباط جمعی غرب توانسته بودند چهره‌ای خوب از خود ترسیم کنند در حال حاضر به بازنده واقعی این عرصه تبدیل شده‌اند. از زمان تأسیس این رژیم تا کنون تمام تلاش سران اسرائیل و همچنین شبکه جهانی تبلیغاتی - رسانه‌ای صهیونیستی بر این موضوع متمرکز شده است که:

اولاً: به بهانه و با سو استفاده از جریان یهود ستیزانه‌ اروپایی و جنایات آلمان نازی در جریان جنگ جهانی دوم، از اسرائیل چهره‌ای مظلوم و در معرض تهدید، در سطح افکار عمومی جهان به نمایش بگذارند.

ثانیاً: با این حربه که نظام حاکم بر این رژیم، نظامی دموکراتیک است پس در نتیجه رعایت‌کننده حقوق بشر و قابل اعتماد و مسئولیت‌پذیر در سطح بین‌المللی نیز می‌باشد و حتی به طور غیررسمی این موضوعات را به عنوان توجیهی برای در اختیار داشتن سلاح اتمی نیز مطرح می‌کنند.

اما اکنون شدت و عمق جنایات صهیونیست‌ها در غزه باعث شده است که ماهیت واقعی رژیم کودک‌کش صهیونیستی برای جهانیان آشکار شود. در جریان حملات هوایی و زمینی اسرائیل به نوار غزه بر خلاف خواست سران این رژیم، مردم جهان هر روز شاهد مخابره شدن تصاویر جنایات اسرائیلی‌ها در غزه و کشته شدن زنان و کودکان بی‌گناه بودند . مردم جهان شاهد اشک‌ها و گریه نماینده سازمان ملل در غزه از طریق شبکه‌های تلویزیونی بودند و خبر جنایات صهیونیست‌ها در غزه را از دهان ناوی پیلای، کمیسر ارشد حقوق بشر سازمان ملل، می‌شنیدند. این تصاویر دهشتناک باعث شد چهره رژیم اسرائیل که با هزینه میلیاردها دلار و طی چندین سال به صورت بزک شده در برابر افکار عمومی جهانیان نمایش داده شده بود، امروز به صورت واقعی در معرض نمایش جهانیان قرار بگیرد. یقیناً انتشار هر تصویر از جنایات صهیونیست‌ها در غزه برای این رژیم بسیار پرهزینه‌تر از انفجار تانک‌های مرکاوا خواهد بود.

هم اکنون موجی از همدلی با مردم بی‌گناه غزه در سطح جهان برپا شده و از دیگر سو سیلی از اعلام انزجار به خصوص در کشورهای اروپایی به راه افتاده است به گونه‌ای که حتی باعث تقویت جریان‌های یهودی‌ستیزانه در این کشورها نیز گردیده است.

این جنگ از جهاتی دیگر نیز بی‌سابقه بود. تخريب گسترده مساجد، منازل مسکونی و حتي بيمارستان‌ها، كشتار وحشيانه مردم بي‌پناه و بي‌گناه غزه، قتل عام بیش از دو هزار نفر و زخمي كردن نزديك به ده هزار نفر از كودكان معصوم و زنان و مردان سالخورده، از دیگر چهره‌های خشن و بی‌سابقه این جنگ بود. در دور اخیر تجاوز نظامی رژیم اسرائیل به نوار غزه حدود ۱۶ هزار و ۸۰۰ واحد مسکونی ویران شده و یا به شدت خسارت دیده‌اند. خشونت این دور از درگیری‌ها میان اسراییل و فلسطینی‌ها بقدری بی‌سابقه بود که حتی مهمترین متحد دیرینه اسراییل هم نتوانست سکوت کند. کاخ سفید حمله به مدرسه سازمان ملل متحد در غزه را توجیه‌ناپذیر و شرم‌آور خواند و انتقاد از سیاست‌های اسراییل حتی به بعضی رسانه‌های آمریکا هم کشید. در مجموع میزان ویرانی و خسارت‌ ناشی از این دور حملات اسرائیل به نوار غزه سه برابر جنگ ۲۰۰۸-۲۰۰۹ اسرائیل بوده است.

البته جنگ اخیر بین اسرائیل و نوار غزه تشابهات بسیاری نیز با حملات پیشین اسرائیل به غزه داشت. در نبرد پیشین اسرائیل و حماس در غزه که از ۲۷ دسامبر سال ۲۰۰۸ تا ۱۷ ژانویه سال ۲۰۰۹ به طول انجامید نیز شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای در محکومیت اقدامات اسرائیل در نوار غزه صادر کرده و این کشور را متهم به «نقض فاحش حقوق بشر» کرد. گزارشگر ویژه سازمان ملل در آن زمان اعلام کرد که اسراییل در جنگ سه‌ هفته‌ای غزه مرتکب جنایات جنگی شده و به غیرنظامیان ساکن در مناطق پرجمعیت فلسطینی، هیچ گونه شانسی برای تأمین امنیت خود نداده ‌است. هر چند کانادا به این قطعنامه رأی مخالف و اعضای اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی رأی ممتنع دادند.

بازرسان ویژه فرستاده شده به غزه نیز اظهار کردند که اسرائیل در حمله به مرکز کمک‌رسانی سازمان ملل که ۷۰۰ شهروند غیرنظامی در آن حضور داشته‌اند از سلاح‌های ممنوعه همچون فسفر سفید استفاده کرده ‌است. اسرائیل همچنین متهم به استفاده از بمب‌های فسفر سفید در حمله به بیمارستان‌های القدس و الوفا نیز گردید. بمباران یک مدرسه ساخته شده توسط سازمان کمک به آوارگان ملل متحد در اردوگاه جبلیه که عده‌ای از مردم در آن پناه گرفته بودند نیز از جنایات تکراری اسرائیل است که در جنگ سال 2008 نیز صورت گرفت و به کشته شدن ۴۵ تن و مجروح شدن ۴۰ تن دیگر از غیر نظامیان انجامید.

در حملات اخیر رژیم اسرائیل به نوار غزه نیز اسرائیل در ۸ مرداد ۱۳۹۳، مدرسه سازمان ملل در جبلیه واقع در نوار غزه را هدف قرار داد. این در حالی است که اسرائیل پیش از این از مردم غزه خواسته بود تا خانه‌های خود را ترک کنند در غیر اینصورت با خطر مرگ مواجه‌اند. پس از آن و هنگامی که بیش از سه هزار تن که اغلب آنان زن و کودک بودند در این دبستان دخترانه پناه گرفته بودند در آستانه سحر این مدرسه هدف حمله اسرائیل قرار گرفته و صدها تن کشته و زخمی شدند. اغلب قربانیان زن و کودک بودند. نفس این عمل چندان وقیحانه بود که حتی سازمان ملل که همواره می‌کوشد انتقادات صریح و تندی علیه اسرائیل را مطرح نکند، این حمله را ننگ جهانی برای اسرائیل دانست و این کشور را به جنایات جنگی متهم ساخت. در همین حال دفاع بی‌چون و چرای دولت آمریکا از اسرائیل و ارسال دوباره مهمات برای جنگ مرگبار اسرائیل نیز، از طنزهای تکراری و تلخی است که در همه جنگ‌های اسرائیل با فلسطینیان تکرار می‌شود و البته چیزی جز بی‌توجهی واشنگتن به هنجارها و ارزش‌های بین‌المللی را ثابت نمی‌کند.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد تشابهات و تفاوت‌های حمله اخیر اسرائیل به نوار غزه حاوی درس‌های مهمی برای سیاستگذاران و نخبگان سیاست خارجی است.

 اولین درس این است که ایالات متحده و بقیه جهان غرب متولیان غیرقابل اعتماد نظم پس از جنگ سرد هستند و دورویی و سکوت آنها درقبال قتل‌عام خونسردانه اسرائیل در غزه، به وضوح همه چیز را در مورد هرج و مرج جهانی که در آن «قدرت» برتر از «حقوق» است، بازگو می‌کند. بنابراین وعده عبور جهان به دوران متمدن‌تر و امن پس از جنگ سرد همچنان تا حد زیادی برآورده نشده است.

دومین درس این است که به دلیل سیاست قدرت حاکم بر عرصه بین‌المللی، سازمان ملل متحد همچنان در بحران‌های بین‌المللی بزرگ، نقش فرعی دارد و به جای آنکه به عنوان کانون سیاست‌های جهان عمل کند، توسط قدرت‌ها به کناری رانده می‌شود. این نکته را می‌توان در نقش احساساتی دبیرکل سازمان ملل، بان کی مون، در محکوم کردن لفظی حملات مکرر اسرائیل به پناهگاه سازمان ملل متحد دید، بدون اینکه  پیگیری هدفمند و اقدامی عملی انجام دهد.

درس سومی که می‌توان از جنگ غزه گرفت ضرورت وحدت مسلمانان و غلبه بر اختلاف‌های فرقه‌ای است  که در حال حاضر شیعه و سنی را از هم جدا کرده است. در حالی که شیعه و سنی باید بر دشمن مشترک صهیونیستی که با ایجاد تفرقه و تجزیه ارضی کشورهای خاورمیانه جاه‌طلبی‌های بزرگ توسعه‌طلبانه‌ای را در سر دارد، تمرکز کنند. به نظر می‌رسد قدرت‌نمایی داعش در عراق در ماه‌های اخیر و تلاش آنها برای تفرقه‌افکنی بین شیعه و سنی نیز هیچ دستاوردی جز تقویت امنیت و موضع اسرائیل به دنبال نخواهد داشت.

درس چهارم؛ استفاده از قدرت نفوذ رسانه‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی جهانی است. واکنش مردم در شبکه‌های اجتماعی نمایانگر این است که تا چه حد متأثر از رسانه‌های جمعی هستند، اگر در سابق افکار عمومی جز در محیط‌های کوچک که در آن ارتباط بین افراد رو در رو و نسبتاً کند بوده جریان نمی‌یافت، ولی امروز سرعت توزیع و اشاعه افکار مدیون رسانه‌های گروهی است. اگر رسانه‌ها نباشند، نخواهند یا نتوانند هیچ واقعه‌ای تبدیل به افکار عمومی نمی‌شود. بنابراین در عصر حاضر کشور و ملتی که به رسانه‌های عمومی قدرتمند و با نفوذ دسترسی نداشته باشد، نمی‌تواند حقانیت و اهداف خود را به جهانیان بشناساند و آنها را با خود همراه کند.

درس پنجم؛ رمز موفقیت در هر نبردی علاوه بر دارا بودن قدرت نظامی (قدرت سخت) برخوردار بودن از مشروعیت و حمایت‌های مردمی(قدرت نرم) است. بر خلاف صدام و امثال او که در میان مردمش از نفوذ واقعی چندانی برخوردار نبودند و به راحتی از صحنه قدرت سیاسی محو شدند، حماس دارای نفوذ و محبوبیت فوق‌العاده میان مردمش می‌باشد. بنابراین واقعیت این است که حماس سازماندهی و مشروعیت و نفوذ معنوی را یک‌جا نمود و به دلیل همراهی مردم توانست تا زمان دستیابی به اهداف در مذاکرات به مقاومت ادامه دهد.

درس ششم؛ کوتاهی در مقابل متجاوز باعث تقویت موضع وی و تکرار حملات و گستاخی‌های آن می‌گردد. همان‌گونه که کوتاهی و چشم‌پوشی کشورهای قدرتمند غربی و کشورهای متنفذ عرب از جنایات جنگی اسرائیل در حملات پیشین آن به نوار غزه، این رژیم را در تکرار این فجایع جسورتر ساخته و این پیام را برای آن داشته است که می‌تواند برای مقابله با دشمنانش به هر وسیله‌ای متوسل شده و تا هر کجا که می‌خواهد پیش برود.

درس هفتم؛ لزوم تقویت سازمان همکاری‌های اسلامی برای حمایت از مسلمانان بویژه در زمان بحران‌هایی که کشورهای غربی به دلیل سیاست‌ها و منافع خود سازمان ملل را برای انجام هر عکس‌العملی فلج و ناکارآمد می‌سازند. با وجود اینکه منشور سازمان همکاری‌های اسلامی مواردی همچون ارتقاء همبستگی اسلامی میان کشورهای عضو، اتخاذ تدابیر لازم برای پشتیبانی از صلح و امنیت بین‌المللی مبتنی بر عدالت و هماهنگ کردن تلاش‌ها به منظور حفاظت از اماکن مقدس و آزادسازی آنها و پشتیبانی از مبارزه ملت فلسطین و کمک به این ملت در جهت بازپس گرفتن حقوق [خود] و آزاد نمودن سرزمینش را جزو اهداف اساسی سازمان معرفی می‌کند؛ تنها اقدام سازمان همکاری اسلامی در بحران اخیر غزه محکوم نمودن  جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین و حملات این رژیم به مساجد و مدارس غزه بود. نتیجه این امر نیز چیزی جز بی‌دفاع ماندن مردم محروم نوار غزه و ترک‌تازی‌های اسرائیل نبود. بنابراین لازم است برای جلوگیری از تکرار این انفعال، کشورهای اسلامی به تقویت روابط و همکاری خود بپردازند.

*استاد دانشگاه و مشاور وزير امور خارجه

کد خبر 270775

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha