یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۵۲
۰ نفر

همشهری آنلاین: مذاکرات هسته‌ای در وین، تلاش رژیم سعودی برای قرار گرفتن نام حزب الله لبنان در فهرست گروه‌های تروریستی و... از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‌های یکشنبه-۲آذر-جای گرفتند.

حسين شريعتمداري در ستون سرمقاله روزنامه كيهان با تيتر« برای هیچ بیهوده مپیچ» نوشت:روزنامه کیهان؛۲ آذر

اگرچه پیش از این نیز با ارائه اسناد و شواهد غیرقابل خدشه به این نکته پرداخته‌ایم ولی امروزه با قاطعیت بیشتر و بدون کمترین تردید- تاکید می‌شود بدون کمترین تردید- می‌توان گفت که چالش هسته‌ای کشورمان با 5+1 هرگز به نتیجه نمی‌رسد و دستیابی به توافقی که پایان بخش این چالش 12 ساله باشد، نه فقط‌دور از انتظار، بلکه به یقین ناممکن است. می‌پرسید چرا؟! پاسخ آن است که چالش هسته‌ای و ابراز نگرانی آمریکا و متحدانش از احتمال حرکت ایران به سوی تولید سلاح هسته‌ای - DIVERSION- که طی 12 سال گذشته بر آن تکیه کرده‌اند در حد و اندازه یک «بهانه» و «پوشش» برای مقابله با اقتدار پرشتاب ایران اسلامی است. از این روی مذاکرات هسته‌ای و ادامه آن اگر به منظور پایان دادن به چالش و رسیدن به توافق مطلوب باشد، آب در هاون کوبیدن و بازی در میدان فریب حریف است ولی این مذاکرات تنها به دو علت و فقط این دو علت می‌تواند توجیه‌پذیر باشد.

اول؛ اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و متحدانش که این مقصود در مقیاس گسترده‌ای به دست آمده است و دوم؛ نشان دادن «دست پُر» و برتری اسناد فنی و حقوقی ایران اسلامی که از صلح‌آمیز بودن برنامه‌ هسته‌ای کشورمان حکایت می‌کند. این منظور متأسفانه به علت خودداری تیم مذاکره‌کننده ایران از انتشار متن مذاکرات هنوز به نیمه راه نیز نرسیده است و مسئولان محترم در این زمینه، عرصه را به حریف واگذار کرده‌اند و توضیح درباره متن مذاکرات را به شیپور فریب رسانه‌های آمریکایی و صهیونیستی سپرده‌اند!

و اما، درباره این واقعیت غیرقابل تردید که حریف مذاکرات هسته‌ای را با اهداف غیرهسته‌ای دنبال می‌کند و در حد و اندازه «پاشنه آشیل» به آن نیاز دارد، گفتنی‌هایی هست؛

1- چند ماه قبل، شبکه تلویزیونی CNN طی گزارش مستندی اعلام کرد که در‌حال حاضر دستکم 17 هزار بمب هسته‌ای در جهان موجود است و تاکید کرد که این رقم، غیر از کلاهک‌های هسته‌ای آماده شلیکی است که تخمین تعداد آن به آسانی ممکن نیست. در گزارش CNN آمده بود که بیشترین تعداد بمب‌های هسته‌ای در اختیار آمریکاست و روسیه، انگلیس، چین و فرانسه در رده‌های بعدی قرار دارند. اکنون باید پرسید آیا خنده‌دار نیست که وجود هزاران بمب هسته‌ای در اختیار آمریکا- با‌توجه به اینکه آمریکا تنها کشور استفاده کننده از بمب اتمی است- نگران‌کننده نباشد ولی احتمال دسترسی ایران به یک بمب هسته‌ای تا پایان سال 2014- به ادعای حریف- باعث نگرانی جامعه جهانی! شده باشد؟! همین دیروز آقای هانس بلیکس مدیر کل اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «راشاتودی» ضمن ارائه یک گزارش مستند و البته مختصر، نتیجه گرفت که «نگرانی غرب از برنامه هسته‌ای ایران ساختگی است و هدف اصلی آنها جلوگیری از قوی‌تر شدن ایران است.»

2- طی 12 سال و چند ماه که از آغاز چالش هسته‌ای می‌گذرد، طرف مقابل هرگاه به پایان چالش نزدیک شده است به صراحت و نه حتی به تلویح و اشاره، از تن دادن به توافق سر باز زده است. چرا؟! در بندهای بعدی به این نکته اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت و اینجا فقط به یک نمونه از طفره رفتن‌های آشکار حریف اشاره می‌کنیم؛

از اجلاس اکتبر 2003 تهران -1382- تمامی فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان را به صورت داوطلبانه، تعلیق کردیم و مذاکرات با تروئیکای اروپایی- انگلیس، فرانسه و آلمان- را برای رسیدن به توافق آغاز کردیم. نهایتا بعد از چند دوره مذاکرات به اجلاس پاریس - نوامبر 1383/2004- رسیدیم و قرار شد ایران ظرف 3 ماه «تضمین‌های عینی - OBJECTIVE  GUARANTIES» خود را مبنی بر اینکه در پی تولید سلاح هسته‌ای نیست ارائه دهد و طرف مقابل نیز

«تضمین‌های‌محکم- FIRM  GUARANTIES» بدهد که پرونده ایران به حالت عادی درآید. اما، یک ماه بعد - دسامبر 2004 - در نشست کارگروه هسته‌ای طرفین در لندن، طرف مقابل با صراحت اعلام کرد «قابل قبول‌ترین تضمین برای ما آن است که ایران فعالیت هسته‌ای خود را به طور کامل متوقف کند»!  پس از آن بود که فعالیت‌های هسته‌ای تعلیق شده خود را به تدریج از سر گرفتیم و این دور جدید را با راه‌اندازی دوباره ‌UCF اصفهان آغاز کردیم. اما طرف مقابل برخلاف نص صریح بند C از ماده 13 اساسنامه آژانس، پرونده هسته‌ای کشورمان را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کرد و ادامه ماجرا که شرح آن به درازا می‌کشد و پیش‌از‌این به آن پرداخته‌ایم.

3- شاید این برداشت تعجب‌آور باشد ولی شواهد فراوانی بر صحت آن دلالت دارد و آن، اینکه، برچیدن کامل تأسیسات هسته‌ای کشورمان نیز مطلوب و ایده‌آل آمریکا نیست! چرا که حریف به چالش هسته‌ای برای توجیه تحریم‌ها نیاز مبرم دارد. بنابراین تولید بمب هسته‌ای هم در صورتی که بهانه دیگری برای تحریم‌ها وجود داشته باشد، نمی‌تواند نگرانی آمریکا و متحدانش را در پی داشته باشد. برای حریف «تحریم‌ها» اصل است و نه فعالیت هسته‌ای. اوایل دسامبر 2012 ـ آذر ماه 1391 - در محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب این احتمال مطرح شده بود که ممکن است ایران برای اعتمادسازی، غنی‌سازی 20 درصدی اورانیوم را متوقف کند و غرب در قبال آن برخی از تحریم‌ها را لغو کند. در پی این احتمال، دیوید فروم، یکی از نظریه‌پردازان نزدیک به کاخ‌سفید طی مقاله‌ای در سایت CNN نوشت « اگر پرونده هسته‌ای ایران به نقطه پایان برسد، غرب برای حفظ پرستیژ بین‌المللی خود چاره‌ای جز لغو برخی از تحریم‌ها ندارد و حال آن که تحریم‌ها با دو هدف پلکانی تعریف شده‌اند. اول تغییر رفتار سیاسی ایران - BEHAVIOR - و دوم تغییر ساختار - STRUCTURE - (تغییر نظام).» پیش از او، جرج فریدمن، مسئول مرکز راهبردی «استراتفور» -معروف به باشگاه کهنه‌کاران CIA - گفته بود «مشکل ما با ایران بر سر فعالیت هسته‌ای این کشور نیست، بلکه مشکل آن است که ایران نشان داده است نه فقط بدون حمایت آمریکا، بلکه در حال درگیری با آمریکا نیز می‌توان بزرگترین قدرت تکنولوژیک و نظامی منطقه بود. این پدیده ایران را به یک الگو برای کشورهای اسلامی تبدیل کرده است و بهار عربی (انقلاب‌های اسلامی منطقه) را در پی داشته است.» صرفنظر از هویت فریدمن، آیا واقعیت غیر از این است؟

4- برچیدن تاسیسات هسته‌ای ایران از آن جهت که می‌تواند پایان چالش هسته‌ای باشد، مطلوب آمریکا نیست، زیرا به ادامه چالش نیاز دارد - و به آن اشاره می‌کنیم- اما، از این لحاظ که می‌تواند نشانه شکست جمهوری اسلامی ایران در مقابل آمریکا باشد، مطلوب آمریکاست. چرا؟! آمریکا می‌تواند این -خدای نخواسته- شکست احتمالی را با این مضمون به نهضت‌ها و ملت‌های اسلامی پمپاژ کند که اگر ایستادگی جمهوری اسلامی ایران الگوی شما برای «مقاومت» است، این مقاومت در مقابل فشار و تهدیدهای آمریکا تاب نیاورده و ایران نهایتا ناچار به تسلیم شد! آیا آمریکا در دنیای برانگیخته کنونی که منطقه را به ویترین شکست‌های پی در پی آن تبدیل کرده است به این احتمال- در‌صورت وقوع که به یقین اتفاق نخواهد افتاد- نیاز مبرم ندارد؟!

5- همین جا باید گفت که آمریکا به ادامه چالش هسته‌ای از زاویه یاد شده در بند قبلی نیز احتیاج دارد. چرا که در پی اثبات «کدخدایی» خود در جهان است. «ژولیوس‌سزار» امپراتور رم باستان می‌گفت: برای اثبات اقتدار خود باید نشان بدهیم که «همه راه‌ها به رم ختم می‌شود»! و هیچ رخدادی نمی‌تواند بدون دخالت مستقیم امپراتوری رم اتفاق بیفتد! آمریکا از ادامه مذاکرات در پی القای این تصویر از ایران اسلامی - بخوانید توهم- به جهان در حال انقلاب است.

در این باره به سخن حکیمانه حضرت آقا در دیدار با سفرا و نمایندگان ایران در خارج کشور- 93/5/22 - بسنده می‌کنیم؛ ایشان ضمن آن که فرمودند از ادامه مذاکرات هسته‌ای منع نمی‌کنند و آن را یک تجربه ذی‌قیمت برای همه می‌دانند، تاکید کردند «نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی‌ها مطلقا تاثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است... این کار ما را در افکار عمومی ملت‌ها و دولت‌ها به تذبذب (عدم ثبات) متهم می‌کند و غربی‌ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می‌دهند.»

6- گفتنی و البته گلایه کردنی است که متاسفانه تیم مذاکره‌کننده کشورمان با تمرکز روی مذاکره دوجانبه با آمریکا تحت عنوان غلط‌انداز «مذاکرات سه‌جانبه» به دلیل حضور خانم کاترین اشتون، بی آن که بخواهد و یا متوجه باشد، به طرح فریب یاد شده از سوی آمریکا‌یی‌ها دامن زده است. وقتی تیم محترم هسته‌ای بیشترین نشست‌های خود را با وزیر خارجه آمریکا برگزار می‌کند، به طور طبیعی این توهم را نشر می‌دهد که از میان 6 کشور 5+1 فقط آمریکاست که تصمیم‌ساز و سیاست‌پرداز است! و این ترجمان دیگری از پذیرش کدخدایی آمریکاست!

حضور خانم اشتون تنها در حد و اندازه زینت‌المجالس! قابل ارزیابی است. ایشان نماینده اتحادیه اروپاست و اگر قرار بود با حضور وی نیازی به حضور نمایندگان 5کشور دیگر نباشد، کشورهای یاد شده نمایندگان جداگانه‌ای برای شرکت در مذاکرات نمی‌فرستادند. بنابراین خانم اشتون نه فقط نماینده سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان نیست، بلکه بدیهی است از سوی دو کشور روسیه و چین هم نمایندگی ندارد و ... بگذریم!

7- با توجه به آنچه گذشت، مذاکرات ایران اسلامی با 5+1 و پیش از آن با تروئیکای اروپایی - فرانسه، انگلیس و آلمان- فقط تابلو و پوشش هسته‌ای دارد بی‌آن که کمترین ارتباطی با فعالیت هسته‌ای کشورمان داشته باشد. آنچه آمریکا و متحدانش از مذاکرات دنبال می‌کنند همانگونه که خود بارها اعتراف کرده و در عمل به صراحت نشان داده‌اند فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پیشگیری از اقتدار آن و دستیابی به دو هدف پلکانی تعریف شده، تغییر رفتار و نهایتا تغییر ساختار نظام اسلامی ایران است.

از این روی انتظار رسیدن به «توافق» مطلوب، غیر از انتظار «آب» از «سراب» نمی‌تواند هیچ مفهوم دیگری داشته باشد. چه رسد به آن که آینده و گشایش اقتصادی کشور و بهبود معیشت مردم را به نتیجه مذاکرات گره بزنیم و در مقابل وعده‌های نسیه حریف امتیازات «نقد» بدهیم! و مخصوصا از بازگشت به ظرفیت‌های بر زمین مانده خود که اقتصاد مقاومتی تضمین‌کننده آن است غافل باشیم.

این نکته نیز گفتنی و تاکید کردنی است که اگرچه نسبت به چگونگی برخورد تیم هسته‌ای کشورمان با حریف و منش آنان در مذاکرات، انتقادهای بعضا جدی وجود دارد ولی تردیدی نیست که آنان فرزندان اسلام و انقلابند و بی‌انصافی است که عدم توافق مطلوب در مذاکرات به حساب آنها نوشته شود، زیرا، همانگونه که اشاره شد علت عدم توافق را بایستی در هویت باج‌خواهانه حریف و ماهیت غیرهسته‌ای مذاکرات جستجو کرد.

و در این‌باره باز هم گفتنی‌هایی هست.

زياده خواهي غرب

محمدكاظم انبارلويي در روزنامه رسالت نوشت:روزنامه رسالت؛۲آذر

دكتر حسن روحاني رئيس جمهور پس از نشست با سران قوا گفت: "غرب زياده خواهي نكند، توافق دردسترس است." دكتر لاريجاني رياست محترم مجلس نيز در همايش اقتصاد مقاومتي در مشهد گفت: "اميدواريم غربي‌ها عاقلانه رفتار كنند. كنگره آمريكا حرف هاي بي حساب و كتاب مي‌زند." آيت‌الله آملي لاريجاني نيز در جلسه مسئولان قضائي با تاكيد بر مقاومت تيم مذاكره كننده ايران در وين گفت: "ملت تن به زياده خواهي آمريكا نمي دهد. مذاكره كنندگان بدانند حمايت يك ملت را به دنبال خود دارند قدمي از حقوق ملت عقب ننشينند." زياده خواهي آمريكا چيست؟ حرف هاي بي حساب و كتاب كنگره آمريكا كدام است؟

"ادرويس" رئيس كميته روابط خارجي مجلس نمايندگان آمريكا به روايت پنج شنبه شب راديو آمريكا مي‌گويد: "تاييد غني سازي اورانيوم در ايران انحراف از سياست آمريكاست ما عميقا از گزارش‌هايي كه بيان مي كند ايران در صدد حفظ بخش اعظم زير ساخت هاي هسته اي خود و نه تعطيلي آنهاست، احساس نگراني مي كنيم."

تدداچ" نماينده جمهوريخواه مجلس نمايندگان آمريكا هم در تاييد ديدگاه رئيس كميته روابط خارجي آمريكا مي گويد: " 1+5 يا اطمينان دهد كه هر توافقي مستلزم توقف كامل

غني سازي در ايران و تعطيلي كامل تاسيسات هسته اي ايران است يا از ادامه گفتگوهاي محكوم به شكست دست بردارد."

ته زياده خواهي آمريكايي ها همين است كه رئيس كميته روابط خارجي مجلس آمريكا و برخي نمايندگان كنگره مي گويند.

طبيعي است با اين ديدگاه مفهوم يكسال گفتگو پشت درهاي بسته رونمايي مي‌شود.

ريتم صداي آمانو هم با همين آهنگ آمريكايي‌ها تنظيم مي‌شود وي با وقاحت تمام با آنكه ايران فراتر از پادمان با ماموران آژانس همكاري كرده است به نقل از صداي آمريكا مي گويد:" ايران به سئوالات درباره تحقيقات مشكوك پاسخ نداده است." اين در حالي است كه ايران به تمام تعهدات خود در توافق ژنو عمل كرده است و طرف مقابل به هيچ يك از آنها - الا چند قلم كه نقش نمادين دارد - عمل نكرده است.

از سوي ديگر كاخ سفيد چندي پيش گفته بود:" در صورت توافق نهايي بخشي از تحريم ها عليه ايران تعليق - نه لغو- مي‌شود"

از اين بيان صداقت اوباما و كارگزاران كاخ سفيد پس از يك سال گفتگو مشخص مي‌شود. يعني حتي تحريم هايي كه شخص رئيس جمهور كه طرف مذاكره با مادر ژنو، وين و مسقط است "لغو" نمي شود بلكه " تعليق" مي‌شود.

استبداد جهاني براي تكميل اين وقاحت چهارشنبه گذشته يك قطعنامه ضدبشري عليه ايران تحت عنوان " حقوق بشر" به تصويب رساند تا اين حلقه فريب را در آستانه گفتگوي وين تكميل كند.

ارزيابي عملكرد 1+5 و بويژه ميز آمريكا در گفتگوهاي هسته اي اين است كه آنها به مذاكرات به مثابه يك بازي" برد- برد" نگاه نمي كنند.

آنها همان‌طور كه از صورت مسئله اي كه دركاخ سفيد و كنگره نوشته اند يك بازي مضحك و در عين حال خطرناك "برد - باخت" را در نظر دارند.طبيعي است اولين كسي كه پاسخ آمريكاييها را خواهد داد رئيس جمهور كشورمان است چرا كه صورت مسئله و حل آن از ديدگاه ايشان بازي" برد - برد" است و در غير اين صورت نه ايشان و نه ملت ايران به هيچ عنوان زير بار زياده خواهي‌ها نخواهند رفت".آنها بزودي خواهند فهميد كه حرف هاي بي حساب و كتاب زدن چه هزينه‌اي برايشان خواهد داشت. ملت و رهبري معظم انقلاب از اول نيك مي دانستند كه به غرب نبايد اعتماد كرد آنها قابل اعتماد نيستند.اين دوره يك ساله آزمون ديگري براي اثبات اين حقيقت بود.

آنها به چيزي جز نابودي ملت ايران رضايت نمي دهند. اگر اين كار در فريب و نيرنگ آنها در موضوع هسته اي رخ ندهد، از باب "حقوق بشر" وارد مي‌شوند. اين باب هم جواب نداد از باب مبارزه دروغين با " تروريسم" وارد مي شوند. اگر اين هم جواب نداد، گزينه "نظامي" روي ميز و زير ميز خود را به رخ ما مي كشند.

بر ملت ما پوشيده نيست و بر ملت هاي جهان هم پنهان نخواهد ماند. طي 36 سال گذشته انقلاب اسلامي در مسير رشد و بالندگي خود بدون اعتنا به اين تهديدها و فريب ها پيش رفته است و پيش هم خواهدرفت.شمخاني دبير شوراي امنيت ملي با شجاعت پاسخ آمريكاييها و برخي اراذل و اوباش 1+5 را داده است. او گفته است :" ايران فناوري هسته اي نمايشي و كاريكاتوري را نخواهد پذيرفت".اين پاسخ كساني است كه آرزو دارند زير ساخت هاي هسته اي ايران را با مذاكره نابود كنند و حتي هزينه بمباران آن را نپردازند.

شمخاني تاكيد كرده است: "بدون لغو همه تحريم‌ها مذاكرات باطل است" اين پاسخ كساني است كه مي‌خواهند ساز و كار تحريم‌ها و زير ساخت‌هاي آن را حفظ كنند تا هر وقت خواستند به ايران فشار بياورند. اين موضع دولت و ملت ماست و بر آن پا مي فشاريم.اگر 1+5 حقوق ملت ايران را پذيرفتند، اتفاق جديدي نيفتاده است آنها در برابر حقوق ملت ايران سرتعظيم فرود آورده اند و دست از شقاوت و ستم پيشگي برداشته اند.اگر هم اين حقوق را به رسميت نشناسند بر مي گرديم به نقطه اول با اين تفاوت كه آنها به نقطه اول بر مي گردند اما ما در اين نقطه نمي مانيم. پاسخ زياده خواهي ها و ستم آنها را با قوت و قدرت بيشتري خواهيم داد.دست آمريكا در منطقه زير ساطور ملت ايران است، آن را در عراق، سوريه، افغانستان و سرزمين‌هاي اشغالي قطع مي كنيم.

سير تحولات و رويدادهاي سياسي و نظامي در منطقه طي 20 سال گذشته نشان مي دهد اين عملي است. آنها پيامهاي ما را در جنگ 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه اگر نگرفته باشند در رويدادهاي مهمي كه در پيش داريم حتما خواهند گرفت.

نعل وارونه آل سعود

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه جمهوری اسلامی؛۲ آذر

نماينده رژيم سعودي در سازمان ملل از شوراي امنيت خواست حزب‌الله لبنان را در فهرست گروه‌هاي تروريستي قرار دهد. وي همچنين مدعي شد عربستان پيشگام مبارزه با تروريسم مي‌باشد!

اين ادعا و اقدام رژيم سعودي در سطح سازمان ملل درحالي صورت مي‌گيرد كه ديپلمات‌ها و رسانه‌هاي بين‌المللي از آن به عنوان يك شوخي بزرگ و مضحك نام برده و حتي يكي از كارشناسان غربي در واكنش به اين دروغ شاخدار سعودي‌ها گفته است: بهتر است عربستان اگر مايل به مقابله با حزب‌الله لبنان است، از واژه تروريسم براي لكه‌دار كردن اين سازمان استفاده نكند زيرا اين برچسب بيش از هر كس ديگري برازنده خود سعودي هاست."

اقدام فرافكنانه سعودي‌ها در سطح سازمان ملل عليه جنبش مقاومت اسلامي حزب‌الله لبنان به همان اندازه كه يك لودگي سياسي و چندش آور براي خنداندن ملت‌ها در اوضاع آشفته منطقه‌اي است، حكايت از شكست‌هاي بزرگ عربستان در سياست‌هاي خاورميانه‌اي و قدرت نمايي مقاومت اسلامي در برابر گروه‌هاي تكفيري و سلفي دارد كه رياض از آنها حمايت مي‌كند. شايد زماني كه سعودي‌ها در مسير سازماندهي نوچه‌ها و تربيت شده‌هاي خود در منطقه و وارد كردن آنها براي ورود از فاز تبليغات ايدئولوژيك به فاز مبارزات نظامي تحت پوشش "جهاد" اقدام مي‌كردند، هرگز تصور نمي‌كردند كه به همين سرعت با شكست روبرو شده و حجم گسترده سرمايه‌گذاري‌هاي آنها نقش بر آب شود ولي اكنون كه القاعده و داعش با سد مستحكم مقاومت اسلامي و ملت‌هاي منطقه مواجه شده و عملكرد گروه‌هاي تكفيري مورد نفرت جهاني قرار گرفته، مجبور هستند به سياست نعل وارونه متوسل شوند.

آنها با فرافكني مفتضحانه قصد دارند ضمن متهم كردن رقيب، خود را از اين مهلكه نجات دهند. حركت اخير نماينده عربستان در سازمان ملل دقيقاً حكم همان دزد و تبهكاري را دارد كه درحال فرار از صحنه جرم هنگامي كه مردم براي دستگيري او را تعقيب مي‌كنند، فرياد "آي دزد، آي دزد" سر مي‌دهد تا با رد گم كردن، خود را از خطر دستگيري برهاند. رژيمي كه ريشه و اساس تفكرات تكفيري را با دلارهاي نفتي تقويت كرده و به جاي مقابله با صهيونيسم بين الملل، مسلمانان را به جان هم انداخته است، اكنون نه تنها ديگران را متهم به حمايت از تروريسم مي‌كند بلكه به خود جرأت مي‌دهد در صف اول پيشگامان مبارزه با تروريسم قرار بگيرد!

واقعيت اينست كه به گواهي جهانيان و اسناد و شواهد موجود، اگر سفير عربستان در سازمان ملل اندك صداقتي داشته باشد، بايد بپذيرد كه آل سعود پيشگام در ترويج تروريسم است نه مبارزه با آن.

تمام واقعيت‌هاي موجود و روند تحولات بين‌المللي در سالهاي اخير مويد اين نكته است كه عربستان خاستگاه اصلي تروريسم در منطقه بوده و پدر خوانده گروه‌هاي تروريستي القاعده، داعش، جبهه النصره، بوكوحرام، الشباب و... محسوب مي‌شود. هر چند اين جريان‌هاي انحرافي از حمايت‌هاي آشكار و پنهان آمريكا و رژيم صهيونيستي نيز ‌بهره‌مند بودند ولي تعزيه‌گرداني جنگ‌هاي فرقه‌اي و اقدامات تروريستي را آل سعود برعهده داشته است.

اگر تفكرات وهابيت از حمايت دلارهاي نفتي عربستان برخوردار نبود، هرگز گروه‌هاي تروريستي سلفي و تكفيري امكان بروز و ظهور نمي‌يافتند. بدون ترديد اين گروه‌ها از پستان تفكرات انحرافي وهابيت تغذيه شده‌اند و با حمايت‌هاي سياسي و نظامي اين رژيم جان گرفته و به جان مسلمانان و ملت‌هاي جهان افتاده‌اند. بدين ترتيب، اقدام اخير نماينده رژيم سعودي در سازمان ملل صرفاً ژستي عوامفريبانه است كه يا با هدف دادن آدرس غلط براي فرافكني صورت گرفته و يا يك اقدام سفارشي است كه سفارش دهندگان آن، صهيونيست‌ها و اربابان غربي رژيم عربستان هستند كه مي‌خواهند براي جنبش جهادي حزب‌الله لبنان پرونده سازي نمايند. كمك 100 ميليون دلاري دولت عربستان به سازمان ملل براي مبارزه با تروريسم را نيز صرفاً رشوه‌اي به مقامات اين سازمان در راستاي چشم بستن بر نقش اين كشور در ايجاد و حمايت سازمان يافته از تروريسم مي‌توان تفسير كرد، رژيم سعودي اگر خواستار مقابله با تروريسم و خشكاندن ريشه‌هاي آن است، بايد از اختصاص بودجه ميلياردي براي ترويج تفكر سلفي گري و وهابيگري و حمايت از تروريست‌هاي تكفيري خودداري كند.

دولت عربستان طبق توافق با دولت جديد افغانستان قرار است با احداث يك دانشگاه به اصطلاح اسلامي و پذيرش 4 هزار دانشجو و طلبه از افغانستان و ساير كشورها در كابل، همان مسير تربيت سلفي‌هاي مستعد جذب درگروه‌هاي تروريستي و افراطي را كه تاكنون در مدارس ديني عربستان و پاكستان صورت مي‌گرفت به شكل سازمان يافته‌تري دنبال كند. روشن است كه اين، يك اقدام عملي نيست، بلكه يك تلاش براي ترويج تفكري انحرافي است كه عناصر تكفيري را پرورش مي‌دهد.

سعودي‌ها اگر در ادعاي خود صادق هستند، كه نيستند، بايد بيش و پيش از هر كاري ريشه تفكر تكفيري و افراطي را در خانه بخشكانند زيرا تا اين ريشه وجود دارد، تروريسم نيز به حيات شوم خود ادامه خواهد داد. رژيم سعودي بهتر است قبل از مطرح ساختن دعوت براي مبارزه با تروريسم و متهم كردن ديگران، آنرا از خود آغاز كند و با گروهك‌هاي تروريستي كه در دامان وهابيگري و در داخل نهادهاي آموزشي، ديني، اجتماعي و دولتي اين كشور رشد مي‌كنند، مقابله كرده و با قطع حمايت مالي از آنان كه عامل اجراي سياست‌هاي شوم آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه هستند، به اين بازي بدفرجام پايان دهد.

شايد روزي نباشد كه مقامات و رسانه‌هاي صهيونيستي نگراني خود را از فعاليت‌هاي حزب‌الله لبنان و مقاومت اسلامي در منطقه ابراز ننمايند و بر نقش كليدي اين گروه اسلامي اعتراف نكنند. دقيقاً در چنين شرايطي است كه عربستان به اتاق اصلي طراحي عمليات ميداني عليه حزب‌الله تبديل مي‌شود و پيشنهاد گنجاندن نام گروه حزب‌الله لبنان در فهرست گروه‌هاي تروريستي را ارائه مي‌كند.

افكار عمومي منطقه بويژه محالف عربي كه از رهبري حزب‌الله لبنان به عنوان نماد عزت و شرافت اعراب ياد كرده و شجاعت آن را در مقابل مطامع رژيم صهيونيستي مي‌ستايند و سيد حسن نصرالله را تأثيرگذارترين شخصيت معاصر جهان عرب لقب داده‌اند قطعاً براي اين سؤال پاسخي ندارند كه چرا سازمان سياسي و نظامي در منطقه كه توانسته توطئه‌هاي شوم رژيم صهيونيستي را نقش بر آب كند و اسرائيل را هر لحظه فرسوده‌تر نمايد، اكنون بايد اينگونه مورد هجمه نيابتي رژيم سعودي قرار بگيرد؟

مقامات سعودي با اين اقدام خود همانند غريقي كه براي نجات خود به هر خس و خاشاكي متوسل مي‌شود، شكست سياست‌هاي خود در منطقه را به نمايش گذاشته و وابستگي خود به رژيم صهيونيستي و حاميان غربي آن را آشكارتر كرده‌اند، لكه ننگي كه هرگز از دامان اين خاندان پاك نخواهد شد.

براي آنها كلاه از سر بر‌مي‌داريم

جواد دليري در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد نوشت:روزنامه اعتماد؛۲آذر

اين روزها نبض جهان درقلعه «وين» مي‌زند؛ همان قصر تاريخي پاله كوبرگ، قصري با نماي سفيد و ستون‌هاي محكم، پنجره‌هاي بلند و ديوار‌هايي شيشه‌يي و آجري در قلب وين. همگان انتظارفردا، سوم آذر و پايان ضرب الاجل ٢٤ نوامبر را مي‌كشند تا بيرون آمدن دود سفيد از قلعه وين را به تماشا نشينند. براي ايرانيان سوم آذر، جدا از هر نتيجه‌يي- توافق، عدم توافق يا تمديد مذاكرات - يك دستاورد ديپلماتيك به شمار مي‌رود و آن هم حمايت ملي و حفظ انسجام داخلي دربرابر قدرت‌هاي جهاني است.

 كارگزاران جمهوري اسلامي يك  سال و نيم پيش در بزنگاه مهم‌ترين چالش سياست خارجي راه مذاكره و منطق ديپلماسي را برگزيدند. مذاكره‌كنندگان ايران براي عبور از گرداب پرونده هسته‌يي نه به توصيه‌هاي طالبان تقابل و نزاع اعتنا كردند و نه دست تقدير به چنگ حوادث و زمانه سپردند. آنها راه سومي رفتند كه جهان امروز برآن عنوان تعامل مي‌نهد. راه انتخابي ايران در اين ماجرا سر از ميدان‌هاي گفت‌وگو و مذاكره درآورد.ابزار اين راه گفتن و شنيدن و چانه زني بود و حاصل و بهره آن، همكاري و دادوستد و البته خط قرمز آن منافع و مصالح ملي. بدين قرار، اگر مذاكره و گفت‌وگو ديروز فقط سنت و آيين ديپلمات‌ها بود امروز در ماجراي هسته‌يي شأن يك تصميم و راهبرد ملي را يافته و محور و مبناي مواجهه جديد جمهوري اسلامي با جهان غرب قرار گرفت. مذاكره‌كنندگان ايران با ايستادن پاي منطق مذاكره منطق جبر و تهديد حريف را با سوال و ترديد روبه‌رو كردند و  امروز كسي در اين ترديد ندارد كه مسير جديدي كه تهران در مركز اروپا براي تعامل و مذاكره گشود، يك تجربه نوين است. آنها در تقابل با اتهامي سنگين، سهمي جديد از مراودات جهاني را براي فرداي ايران جست‌وجو كردند. اينك رشته مناقشات غربيان با ايران بر سر مسائل هسته‌يي، خواه به مصالحه انجامد يا مقابله، اين باور بسيار گران را در نگاه‌هاي ناباورنشاند كه سياست بين‌الملل امروز بر منطق داد و ستد و بازي برد و باخت مي‌چرخد.

در اين صحنه همه طرف‌ها و بازيگران به فكر سود بردن و انتفاع هستند و هيچ استثنايي بر اين قاعده نيست خواه روسيه و چين مدعي استقلال‌طلبي باشد يا اروپا و ژاپن مدعي مساوات و عدالت جويي. سياست خارجي ايران براي اينكه از موج‌هاي سهمگين عبور كند ناگزير از آويختن به قاعده طلايي عقلانيت و سنجش هزينه فايده در ميدان پر رقابت امروز است. براين اساس فرزندان انقلاب و نظام در آوردگاه هسته‌يي تمام تلاش خود را كردند و اگرفردا، مناقشه هسته‌يي ايران خاتمه نيابد، دست كم فضاي سياسي ايران از اضطراب و نگراني يك مناقشه سنگين خارج شده است. حتي اگر مقام‌هاي امريكا و غرب قضاوت خود درباره مسائل هسته‌يي ايران را پشت كلمات مبهم پنهان كنند، اما سخن و سياست ايران درباره مناقشه‌يي كه تا ديروز محرمانه بود، امروز با شفافيتي بيش از حد بيان مي‌شود. آنان نشان دادند كه در قاموس هيچ كشور و ملتي گريز از مذاكره نشانه اقتدار نيست و هيچ دولت و حكومتي با ترك ميدان مذاكره راه كمال و ظفر را نيافته است. مذاكره و منطق ديپلماسي در عالم واقع، بديلي جز قهر و خشونت ندارد، جاده سياست بين‌الملل به ويژه در چهارراه تعامل ملت‌ها يا به تعامل و همكاري انجاميده يا سر از خشونت و نزاع درآورده است. شيريني دستيابي به نخستين «اجماع ملي» بين جناح‌هايي كه غالبا در سياست خارجي ساز ناهمگون مي‌نوازند، چنان است كه دولتمردان ايران، ديگر تلقي و تهديد آن «اجماع بين‌المللي» را حس نكنند. از نظاميان تا ديپلمات‌ها، از روشنفكران تا فعالان حزبي و از تريبون‌داران مجلس تا منصوبان حكومت همه بايد بر حمايت از تيم مذاكره‌كننده ايران صحه مي‌گذارند. همچون حمايت رهبر انقلاب از تيم مذاكره‌كننده فعلي كه آنها را فرزندان انقلاب و نظام خطاب كردند و از اعتماد به آنها سخن گفتند، حمايت ملي از تيم هسته‌يي نيز يك وظيفه است و ما همچنان كه براي سردار مبارز و شجاع عرصه نظامي، قاسم سليماني مي‌ايستيم، لازم است به احترام محمد جواد ظريف و تيمش در وين هم كلاه از سر بر ‌داريم؛ آنها هر دو يك هدف دارند؛ هر دو مبارزه يكي در ميدان جنگ زميني، يكي پشت ميز مذاكره.

زمان داوری در باره کارنامه هسته‌ای روحانی

محمد نوری در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:روزنامه ایران؛۲آذر

زمان چندانی به پایان مذاکرات وین باقی نمانده است. خبرهای ارسالی از مقر دیپلمات‌ها با هیجان بالا در تهران و پایتخت‌های غربی دنبال می‌شود.

صرفنظر از نتیجه‌ای که ماراتن چانه‌زنی وین در برخواهد داشت، در ایران باب یک قضاوت تاریخی گشوده شده است، قضاوت درباره حاصل و محصول کار دیپلمات‌هایی که قریب 16 ماه مسئولیت این پرونده را در دست داشته‌اند.

البته فقط ظریف و همکارانش نیستند که چنین بی محابا در معرض قضاوت محافل سیاسی قرار گرفته‌اند. در آن سوی میدان، ناظران سیاسی نتیجه کار اوباما و همراهانش را زیر ذره‌بین داوری قرار داده‌اند.

برای دولت روحانی، موضوع هسته‌ای اولویتی فراتر از دیگر امور سیاسی داشته است و اکنون که کارنامه او در این عرصه به ایستگاه پایانی نزدیک شده می‌توان نتایج تیم دیپلماسی اعتدال را در ترازوی قضاوت سنجید.

خوشبختانه برای داوری کار دیپلمات‌ها عیار و معیاری روشن در دست است. به یمن قدرت امواج رسانه‌ها، میدان  دیپلماسی امروز به مانند میادین رقابت ورزشی در معرض دید همگان قرار گرفته است در کشوری مثل ایران حتی اگر خانه  سیاست شفافیت کافی نداشته باشد اما محفل و منزل دیپلمات‌ها زیر نورافکن دوربین‌ها و رسانه‌ها واقع است و هیچ اتفاقی در آن از نگاه افکار عمومی پنهان نمی‌ماند. از همین روست که به رغم همه ابهام‌ها و نقاط پنهانی که درباره کارهای اقتصادی و اجتماعی دولت پیشین وجود دارد اما همه رفتارهای تیم دیپلماسی و هسته‌ای هشت سال گذشته در دفتر خبرنگاران و افکار عمومی ثبت و ضبط است. به طور مثال هواداران تیم هسته‌ای سابق هر اندازه برای تبرئه عملکرد خویش تلاش کنند یا کار تیم کنونی را سیاه جلوه دهند متاع تبلیغاتی‌شان در بازار خبری و رسانه‌ای خریدار ندارد. تصویر دو دوره سیاست خارجی ایران در دولت قبلی و دولت اعتدال شفاف‌تر از آن است که با پروپاگاند یا جنجال‌های تبلیغی بتوان پرده انکار بر واقعیت‌ها کشید.

روحانی در یکی از گفتارهای خویش به روشنی این تصویر دوره  حضیض و دوره اوج دیپلماسی ایران را نمایان کرد. او به خاطر آورد که سکه دیپلماسی ایران در دوره‌ای چنان از اعتبار ساقط شده بود که شمار دوستان ایران از انگشتان دست فراتر نمی‌رفت. او همچنین به خاطر آورد که هر 6 قدرتی که امروز در صف مذاکره و توافق با ایران حاضر شده‌اند  دیروز برای تحریم و انزوای ایران از همدیگر سبقت می‌گرفتند. اکنون یک سال از زمانی که روحانی تیم دیپلماسی خویش به ریاست محمدجواد ظریف را برای مأموریت خطیر تفاهم با 6 قدرت جهانی راهی ژنو کرد می‌گذرد. راه یک ساله ژنو 92 تا وین 93 ایرانی‌ها را با حقایق تازه‌ای از دنیای ناشناخته دیپلماسی آشنا کرد. مخالفت و مانع‌تراشی هواداران دولت و تیم هسته‌ای سابق چنان دامن‌گستر بود که بدبینی به مذاکره با غرب به میان برخی حلقه‌های تصمیم‌ساز راه یافته بود.

کار بزرگ تیم هسته‌ای این بوده که همزمان با شکستن طلسم بدبینی جهان غرب، رشته‌های بدبینی که تندروها به پای اراده نظام تنیده بودند را از هم گسست. در این مدت ظریف و همکارانش توانستند پندارها و تصوراتی که چند سال پایه تصمیم‌های پرهزینه و نادرست شده بودند را از درجه اعتبار ساقط کنند. باورهایی از این دست که دیپلماسی ایران محکوم به تهاجم یا تقابل در جهان غرب است. سیاست خارجی کارزار زورآزمایی و جدال است و جامعه جهانی جز زبان پرخاش و تهدید نمی‌شناسد.

پیدا بود که در چنین تصوری بدبینانه از جهان سیاست، هرگونه مذاکره و گفت‌وگو مترادف سازش و وادادگی پنداشته می‌شد. به همین دلیل همه نشست‌ها و دیدارهای دولتمردان سابق به بن‌بست می‌انجامید یا به تعبیر روحانی به قرائت یک بیانیه محکومیت از سوی تیم مذاکره کننده ختم می شد.

بنابراین از منظر دانش‌آموختگان سیاست ملموس‌ترین نتیجه کار دیپلمات‌های در دولت اعتدال این بود که هم تلقی ایرانی‌ها از مقوله مذاکره و میدان دیپلماسی را تغییر دادند هم زاویه  نگاه دولت‌های دیگر به توانایی دیپلماسی ایران را عوض کردند.

به نظر می آید تیم دیپلمات های دولت اعتدال صرف نظر از اینکه نشست وین به چه نتایجی منجر خواهد شد در پایان 16 ماه مذاکره توانسته اند بسیاری از مطالبات شهروندان ایرانی را در صحنه بین المللی جامه عمل بپوشانند مطالباتی نظیر: شکستن حصار انزوا، خارج کردن اقتصاد کشور از گردآب تحریم های پیاپی جهانی و نهایتاً اثبات منطق و مرام صلح طلبی ایرانیان.

کد خبر 278817

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha