دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۱
۰ نفر

مریم سعیدنژاد: دامنه هنر آنقدر وسیع است که می‌تواند همه جا حتی بین نقش و نگارهای دوخته‌شده روی یک لحاف هم نفوذ کند و اثری زیبا و ماندگار پدید آورد که داستانی جالب در پس‌زمینه آن نهفته است؛داستانی که روایتگر زندگی دوزنده آن است و به یک قصه مصور می‌ماند.

نقاشی‌های سوزن خورده

سراغ فرشته صاحب‌قلم، مربي و سرپرست گروه سوزن‌زر رفتيم تا سر از دنياي سوزن، پارچه و نخ‌هاي رنگي‌شان دربياوريم.

  • گروه شما از كجا و چطور شكل گرفت و به اين موقعيتي كه الان دارد رسيد؟

وقتي از خارج برگشتم تصميم گرفتم براي ادامه دادن ماجراي حجم و كودك در ايران يك كارگاه راه بيندازم كه 2ويژگي داشته باشد؛ يكي اينكه در حوزه كودك و حجم باشد و دوم دست‌ورزي كودك را تقويت كند. براي همين كارگاه مجسمه‌هاي نرم را حدود 7سال پيش راه‌اندازي كردم. به‌تدريج مربي‌ها و مخاطب‌ها سراغ كلاس آمدند و گروه‌هاي مختلف شكل گرفت. گروه ما هم از دل همين گروه‌ها به‌وجود آمد. بچه‌هاي گروه وقتي به كارگاه آمدند بعضي‌هايشان مربي بودند و بعضي‌هايشان هم آمده بودند مربي بشوند و ياد گرفتن تكنيك‌هاي دوخت هم برايشان جذاب شد. گروه دور هم جمع شدند و كارگاه راه افتاد. الان هم بچه‌ها خيلي‌هايشان كارشناسي ارشد گرفته‌اند و خودشان مربي هستند. همانطور كه در كارگاه كار ساخت عروسك‌ها جلو مي‌رفت، يك گوشه‌اي از طرح درس‌شان هم لحاف‌دوزي بود كه انجام مي‌دادند. بعد از ساخت عروسك‌ها، براي پشت صحنه و پس‌زمينه نمايش‌ها لحاف‌ها دوخته شدند. بعد ديديم لحاف‌ها جذاب هستند؛ تصميم گرفتيم نمايشگاه بزنيم. بند بعدي كارگاه هم زنانه بودن هنر دوخت به‌عنوان يك هنر ناديده گرفته شده بود. ما در نمايشگاه از هنرهاي ناديده گرفته شده و پنهان استفاده كرديم. كارهاي گروه ما جمعي است و بر مبناي اشتراك و تعاون شكل گرفته است. يك روح جمعي در كارها جريان دارد، براي همين وقتي از كارها حرف مي‌زنم تنها از خودم نمي‌گويم و در حقيقت از اتفاقي مي‌گويم كه براي من ارزش فراواني دارد و تمام زندگي‌ام را برايش گذاشته‌ام.

  • در مورد لحاف‌هاي به نمايش درآمده بيشتر توضيح بدهيد. چطور داستان‌هاي روي لحاف‌ها شكل گرفت و دوخته شد‌؟

اين ماجرا محصول 6سال كار آموزشي در كارگاه و ارتباط عميق و زندگي چند‌جانبه بين من و هنرآموزانم است. براي خلق و دوخت اين لحاف‌ها، هم به بچه‌هاي كارگاه مباني و اصول هنر دوخت را آموزش داديم و هم لازم بود همديگر را به خوبي بشناسيم. هر كدام از بچه‌ها يك جهان متفاوت بودند و براي شناخت بايد از خودشان مي‌نوشتند. كارهايي كه در نمايشگاه به نمايش درآمد محصول ممارست، نوشتن و كندوكاو در اين زمينه بود كه ما كي هستيم‌؟ خانواده‌هايمان چه كساني بودند‌؟ چه كاره هستيم و چه هويتي داريم‌؟ هويت فرهنگي، جغرافيايي و اقتصادي ما چيست‌؟ پيشينه تاريخي‌مان به كجا برمي‌گردد‌؟ دلمشغولي‌هايمان چه چيزهايي است‌؟ اين گفت‌وگوها و پرسش و پاسخ‌ها تبديل به نيرويي شد كه به داخل نخ و سوزن مي‌رفت و تبديل به لحاف مي‌شد.

خود اجراي دوخت‌ها به لحاظ تكنيكي ماجراي پيچيده‌اي دارد. اما اگر پشت آنها اين ايده‌ها، نظر‌پردازي‌ها، كند‌و‌كاوها و جست‌وجوها نبود، اين ماجرا اتفاق نمي‌افتاد. بنابراين كساني كه به من مي‌گويند براي آموزش، كارگاه يك روزه بگذاريد در حقيقت نگاه سطحي به يك مقوله پيچيده دارند و بايد بدانند كه امكان‌پذير نيست. چون چيزي كه باعث شد بچه‌ها توسط لحاف‌ها با مخاطب حرف بزنند ساعت‌ها نوشتن و گفت‌وگو بود.

روح كارهاي نمايشگاه جمعي است چون هر كسي در يك چيزي بهتر است و همه به يكديگر كمك مي‌كنند. براي مثال يكي از بچه‌ها در گرافيك بهتر است و ديگري در مديريت و در كنار هم كارها را به سرانجام مي‌رسانند.

ريشه اين لحاف‌ها را مي‌توان در قبايل بومي آمريكا و چهل‌تكه دوزي‌هاي خود ما پيدا كرد. البته اين مدل دوخت لحاف در ايران نخستين بار است كه انجام مي‌شود. اين لحاف‌ها قصه دارد و در حقيقت روايت زندگي بچه‌هاي گروه ‌ است. در اصل اين هنر دوخت لحاف‌ها يا همان نقاشي دوخت، استفاده از سنن پيشين براي مضامين نوين است. يعني اين هنر در فرمت‌هاي كليشه‌اي و تكراري وارد نمي‌شود.

  • در مورد داستان ساخت عروسك‌ها بيشتر توضيح بدهيد.

ما در عرصه كارهاي 3بعدي، حجمي و ساخت مجسمه به دسته‌بندي مجسمه‌هاي سخت و نرم مي‌رسيم. مجسمه‌هاي سخت با گل و كچ و سيمان و مواد سخت ساخته مي‌شود كه براي فضاي خارجي ساخته مي‌شود و ماندگار است. دسته دوم كارهاي نرم هستند كه با مواد نرمي مثل پارچه درست مي‌شوند و شامل عروسك‌هاي دستي و انگشتي و غيره مي‌شوند. عروسك‌ها در كارگاه مجسمه‌هاي نرم ساخته شدند و چون فضاي مناسب نداشتيم، هنوز عروسك‌ها را نمايش نداده‌ايم ولي دنبال اجراي نمايشگاه برايشان هستيم.

دست داخل اين عروسك‌ها مي‌رود و به‌خاطر قابليت انعطافشان مي‌توان از آنها براي نمايش و قصه‌گويي استفاده كرد. يك سري ديگر از كارها به‌صورت عروسك‌هاي انگشتي است و داخل انگشت براي نمايش استفاده مي‌شود. براي مثال بچه‌ها عروسك يك دكتر روانشناس را ساختند كه خيلي شبيه به شخصيت آن دكتر است. شايد در ظاهر فكر كنيد شبيه نيستند ولي كاراكتر و شخصيت‌پردازي دارند. به‌خاطر توصيف غريزي قوي اين عروسك‌ها، شما به محض ديدن عروسك مي‌توانيد تشخيص بدهيد كه مربوط به چه‌كسي است. بعضي از اين كارها پتانسيل شركت در موزه‌هاي جهاني را دارند. نكته بعدي در اين جريان پيوند كارها با ادبيات بود. براي اينكه وقتي شما عروسك نرم مي‌سازيد كه احتياجي به گل و گچ و كوره ندارد كار خيلي آسان‌تر مي‌شود. حتي مي‌توانيد با خرده پارچه‌هايي كه از خانه آورده‌ايد عروسك بسازيد و اين موضوع با ادبيات پيوند دارد؛ اينطوري مي‌توانيم شخصيت‌هاي ادبي مثل رستم و زال را به راحتي به مهدها و مدارس ببريم.الان اسطوره‌هاي ما را خيلي‌از بچه‌ها نمي‌شناسند. اگر قرار است اينها شناخته شوند يك راه خوب، استفاده از اين عروسك‌ها براي نمايش است.

  • به‌نظر شما اين هنر مي‌تواند به‌عنوان يك هنر كارآفرين هم مورد استفاده قرار بگيرد‌؟ از بين بچه‌هاي گروه تا به حال كسي كارهاي دستي و هنري‌اش را فروخته است؟

ما دنبال فروش كارها در شرايط معمول نبوده‌ايم چون آنقدر درست كردن لحاف‌ها سخت است كه فروش آن با قيمت كم ميسر نيست. البته مي‌توان از دل اين كارگاه‌ها كارآفريني هم كرد. خيلي از بچه‌ها كارهاي سفارشي هم انجام مي‌دهند. براي مثال يك آقاي دكتر روانپزشكي بود كه به بچه‌ها سفارش ساخت عروسك‌هاي كودك، والد و بالغ را داد يا سفارش‌هايي براي لحاف سيسموني داشته‌اند. البته بهتر است اگر مي‌خواهند به‌عنوان كار روي اين بخش فكر كنند كارگاهي باشد و كارگرهايي هم مشغول به‌كار شوند. چون دوخت لحاف‌ها به‌صورت فردي بسيار سخت و وقت‌گير خواهد بود. يك ويژگي لحاف‌ها هم اين است كه معمولا 5تا 6نفر با هم روي يك لحاف مي‌توانند كار كنند. حتي اجرا كننده‌ها و توليدي‌ها مي‌توانند طرح‌هاي بچه‌ها را بخرند و توليد انبوه كنند. كيف، جلد كتاب، روميزي، كوسن و وسايل از اين دست. دوخت روي لباس هم از ديگر كارهايي است كه بچه‌ها درست كرده و فروخته‌اند.

  • مواداوليه به‌كار رفته در عروسك‌ها و لحاف‌ها چيست ؟ كاربردشان چه مواردي مي‌تواند باشد ؟

اين عروسك‌ها از پارچه، چوب، سيم، دكمه، مهره و موادي از اين دست ساخته مي‌شوند. لحاف‌ها هم از پارچه، دكمه، نخ و الياف تشكيل شده‌اند.به خاطر اينكه اين هنرها يعني هم لحاف‌ها و هم عروسك‌ها از مواد داخل خانه‌ها ساخته مي‌شوند و كمتر احتياج به خريد دارند، مي‌توان گفت بازيافت پارچه و ديگر اشيايي كه در خانه‌ها وجود دارند يكي از بنيان‌هاي لحاف‌دوزي و عروسك‌سازي‌ است.

از اين لحاف‌ها استفاده‌هاي مختلفي مي‌توان كرد. هم براي پس‌زمينه نمايش عروسكي مناسبند و هم به‌عنوان تزيين ديوار. به‌عنوان لحاف بچه يا بزرگ براي استفاده روزانه هم مي‌توانند كاربرد داشته باشند. حتي مي‌توان به‌عنوان پارتيشن يا پرده‌اي براي جدا كردن 2قسمت از خانه از آنها استفاده كرد. اين لحاف‌ها در حقيقت تلفيقي از كلام و تصوير است كه امر دوخت هم در بستر تصوير آن تنيده شده. خيلي از بچه‌هاي گروه دوخت‌هايي كه ياد گرفتند را روي لباس، مانتو و روسري‌هايشان اجرا كردند و از عروسك‌ها هم براي نمايش مي‌توان استفاده كرد.

  • فكر مي‌كنيد در زمينه هنر چه مشكلاتي در حال حاضر وجود دارد‌؟

در ايران بيشتر افراد دنبال اين هستند كه ببينند خود اثر هنري چيست و كسي دنبال پس‌زمينه‌ها و بستر خلق اثر و فرهنگ پشت آن نمي‌رود. براي مثال اين نمايشگاه به‌رغم جذابيت تجسمي زيادي كه دارد، پشت آن ايده‌هاي بزرگي وجود دارد كه عبارت است از گفت‌وگو در مورد زندگي بچه‌هاي كارگاه. در حوزه آموزش هنر مشكلات زيادي وجود دارد. براي همين همه جا مي‌گويم كه بايد آموزش هنر در دانشگاه‌ها تعريف شود. معمولا مربي‌هاي هنر را به‌عنوان خانم نقاشي مي‌شناسند. براي همين وقتي كارگاه را شروع كردم با اين قضيه جنگيدم تا به همه بگويم كه مربي هنر يك مربي چند‌رسانه‌اي است. يكي از مهارت‌هاي ما كار دوبعدي و نقاشي است. بنابراين وقتي كسي قرار است مربي هنر بشود به غيراز نقاشي بايد همه‌‌چيز ازجمله قصه، تقليد، نمايش و... را بداند. اگر شما توانستيد يك اثر هنري خلق كنيد كه جواب چرايي و كجايي هستي شما را بدهد و بتواند روح خالق هنر را تصفيه و پالايش كند و از او آدم بهتري بسازد، آن وقت هنر خواهد بود نه كارهاي كليشه‌اي كه فقط اسم هنر دارند.

  • براي كساني كه علاقه به آموزش اين هنر داشته باشند كلاسي وجود دارد‌؟

فعلا دوره آموزشي نداريم ولي اگر براي مثال يك گروه 15نفره دوباره دور هم جمع بشوند كارگاه برگزار خواهد شد. نمي‌شود درست تعيين كرد كه چه مقدار آموزش لازم است چون به ميزان استعداد و سواد بصري فرد بستگي دارد. ولي براي مثال اگر كلاس‌ها هفته‌اي يك‌بار برگزار شوند حدود يك سال زمان لازم است تا دوخت لحاف‌ها را ياد بگيرند. چون براي مثال اندازه يكي از لحاف‌ها حدود يك متر و 20سانتي‌متر در 2متر است و ممكن است دوخت آن 5‌ماه طول بكشد و چيزي حدود 50تا 60ساعت زمان ببرد.

  • چرا فكر كرديد اين هنر مي‌تواند به جز جامعه هنرمندان براي مردم عادي هم جذاب باشد؟

اين كارها مي‌تواند با اقبال عمومي هم روبه‌رو شود و به زباني ديگر عامه‌پسند هم باشد چون با تاريخچه تمام انسان‌ها در ارتباط است. انسان‌هاي اوليه هم بافت و دوخت داشته‌اند و بحث پوشش برايشان مطرح بوده است. بافت و دوخت در ناخودآگاه جمعي انسان ريشه دارد. طراحي لباس و ارتباط با پارچه هم در اين كارها جريان دارد. به هر صورت عامه مردم با پارچه و دوخت درگير هستند. در همه خانه‌ها هم چرخ خياطي يا حداقل نخ و سوزن وجود دارد و براي همين اين لحاف‌ها براي همه آشنا و نوستالژيك است. در ضمن اين هنر يك هنر زنانه است و با روح تمام خانم‌ها هم آشناست.

*‌رشته دانشگاهي‌ام هنر نبود ولي سال‌ها نزد تمام اساتيد بخش خصوصي، هنر را ياد گرفتم و در حقيقت خود آموخته هنرهاي تجسمي هستم و ‌همواره در حال توسعه توانمندي‌هاي خودم بودم. در رشته‌هاي مختلف مثل طراحي، آبرنگ، گواش و ... مهارت كسب كردم. سال‌ها روي مسئله حجم و كودك پژوهش كردم و در مورد اين مسئله بارها در دانشگاه‌ها و مراكز بهزيستي سخنراني داشتم. به‌خاطر حجم، مجسمه‌سازي‌ را هم شروع كردم. مربي هنر بودم و شاگردان زيادي در سنين مختلف داشتم. هم در عرصه تجسمي و هم در عرصه تئوري مطالعه كردم. براي اينكه بتوانم با بچه‌ها خوب كار كنم كتاب‌هاي روانشناسي كودك زيادي خواندم و هنوز هم مي‌خوانم. مربي بايد هميشه در حال رشد، پژوهش و يادگيري باشد. نبايد بعد از فارغ‌التحصيلي ديگر دنبال مطالعه و آموزش نبود بلكه بايد هميشه در حال رشد بود. من در حقيقت يك پژوهشگر هنر در ايران هستم و خلاقيت من در زمينه آفرينش، از عرصه تجسمي به عرصه نگارش تبديل شده است و حالا در حال نوشتن هستم.

به‌خاطر اينكه هم خودم كار هنري انجام مي‌دادم و هم با مربي‌ها كار مي‌كردم و در بهزيستي، آموزش و پرورش و كارگاه‌هاي مختلف آموزش مي‌دادم، يكباره حس كردم چاله بزرگي كه در عرصه تئوريك در آموزش هنر ايران وجود دارد برايم پر رنگ شده است. در نتيجه شروع به بررسي كردم و به كمك يكي از همكارانم كه در خارج از كشور در حال خواندن رشته آموزش هنر بود با اين ماجرا يعني آموزش هنر آشنا شدم. آموزش هنر يك رشته آكادميك در خارج از كشور است كه افرادي كه مي‌خواهند مربي هنر شوند بايد در اين رشته درس بخوانند. ما در ايران اين رشته را نداريم. در ايران براي مثال بايد نقاشي يا گرافيك بخوانيد و مربي هنر شويد. اين رشته، يعني آموزش هنر، يكي از رويكردهاي معاصر رشته هنر است.

وقتي با اين مسئله آشنا شدم كتاب رويكردهاي معاصر در آموزش هنر را ترجمه كردم كه حدود 7سال طول كشيد و در نهايت چاپ شد. اين كتاب الان به‌عنوان منبع طرح درس‌نويسي و تدوين برنامه آموزشي در دانشگاه‌ها تدريس مي‌شود. تولد اين كتاب خوشبختي بزرگ زندگي من بود. دومين كارم ترجمه كتاب «شناخت هنر كودك براي آموزش بهتر» است كه در حال چاپ است و سومين كار هم ترجمه كتاب «خلق معاني به كمك هنر» است كه تا يك سال آينده كار ترجمه آن تمام مي‌شود. از وقتي كتاب اولم چاپ شده تا الان هر روز دنبال اتفاق‌هاي خوب هستم و اتفاق‌هاي خوبي هم در راه است.

کد خبر 288697

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha