همشهری آنلاین: نرمش قهرمانانه واقعا سیاست درست و پخته‌ای بود. این سیاست باعث شد دولت روحانی روی تحریم‌ها کار کرده و شبه تحریم‌ها را از روی کشور بردارند

انتخابات

الگوی رأی‌دهی مردم در انتخابات‌های گذشته از جمله موضوعات مهم و چالش‌برانگیز طی سالیان گذشته بوده و هست.

باوجود برگزاری بیش از ۲۰ انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس، ‌اما هنوز اينکه مردم براساس چه مولفه‌ای پای صندوق‌های رأی حاضر شده و آیا رأی‌دهی مردم براساس گرایش‌های سیاسی و حزبی است یا براساس نیازهای معیشتی، محل بحث و گفتگوست.

حمیدرضا جلایی‌پور استادیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در گفت‌و‌گو با «همشهری ماه» تاکید می‌کند که الگوی میزان مشارکت در انتخابات‌ها در ایران ثابت و قابل پیش‌بینی است.

جلایی‌پور تصریح می‌کند با این همه نتایج انتخابات‌ها در ایران به دلایل مختلف قابل پیش‌بینی نیست که از جمله این دلایل عدم وجود نظرسنجی‌های متنوع و متکثر است.

جلایی‌پور با تقسیم‌بندی پایگاه اجتماعی گروه‌های سیاسی معتقد است ۱۰ الی ۱۵درصد از جمعیت کشور حامی اصولگرایان، ۱۵ الی ۲۰درصد حامی اصلاح‌طلبان، ۲۰درصد به اصطلاح کسانی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند و ۴۰ الی ۴۵درصد جمعیت قشر خاکستری هستند که در ایام انتخابات تصمیم می‌گیرند به چه کسی رأی بدهند.

  • به‌عنوان یک جامعه‌شناس چه دیدگاهی درباره الگوی رأی‌دهی مردم ایران دارید؟ آیا می‌توان روال و الگوی ثابتی برای رأی مردم در انتخابات‌ها متصور بود؟

درباره ابعادی از انتخابات‌ها تقریبا می‌توان گفت که الگو داشته و مشخص است. اما ابعادی هم هست که غیرقابل پیش‌بینی است. بعدی که دارای الگو است، به‌نظر می‌رسد در انتخابات‌های مجلس، مشارکت حدودا ۶۰درصدی است.

همچنین آنچه مشخص است وقتی متوسط شرکت در انتخابات مجلس ۶۰درصد باشد، متوسط شرکت در اقشار متوسط به پایین یا مناطق دور از مرکز ۷۰درصد است.

اینها الگوهایی است که تقریبا می‌توان از انتخابات‌های گذشته بیرون آورد. اما سوالی مطرح است که چرا در برخی از همین انتخابات‌های مجلس درصد مشارکت عموم مردم به بالای حتی ۷۰درصد و گاهی هم به ۴۲ الی ۴۳درصد می‌رسد؟! اینها را باید بررسی‌های تحلیلی کرد؛ اینکه چرا در مجلس ششم مشارکت بالا و در انتخابات مجلس هفتم مشارکت بسیار پایین بود.

پیش‌بینی بنده این است که در انتخابات مجلس آینده که قرار است اسفندماه برگزار شود، درصد مشارکت بالا خواهد بود. همچنین باید اشاره کرد که در شرایط فعلی باور عدم شرکت در انتخابات خیلی ناواقع‌گرایانه است.

نکته دیگر هم که اتفاق مهمی است و خیلی اوقات به خاطر ساده بودن به آن توجه نمی‌شود اینکه از زمانی که آقای احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست‌جمهوری انتخاب شد، انتخابات در ایران مهم شد.

یعنی عموم مردم فهمیدند ممکن است در انتخابات چنین اتفاقی افتاده و بر سرنوشت مردم اثر منفی بگذارد. به عبارت دیگر باوجود تجربه انتخابات‌های گذشته مردم به این نتیجه رسیدند که انتخابات می‌تواند بر سرنوشتشان تاثیر منفی هم بگذارد.

البته این تحلیل فقط راجع به نخبگان مطرح نیست، ‌بلکه حسی است که در عامه مردم-البته منظورم از عامه مردم‌‌ همان اکثریت ۷۰ الی ۸۰درصدی مردم است- ایجاد شد و آنان متوجه شدند که انتخابات ممکن است روی سرنوشت، روی معیشت، روی تهدیدات کشور اثرگذار باشد و از سال۸۴ انتخابات در ایران اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

بحث مهم دیگر این است که نتایج انتخابات‌ها در دو دهه گذشته در ایران غیرقابل پیش‌بینی است که آن هم دلایل مختلف دارد. حتی نظرسنجی‌ها حریف پیش‌بینی‌ها نمی‌شوند.

این موضوع دو علت مهم تکنیکی و بنیادی دارد. علت تکنیکی آن این است که در ایران مراکز متنوع نظرسنجی وجود ندارد.

یعنی هم باید مراکز نظرسنجی حکومتی داشته باشیم که نتایج نظرسنجی‌ها را صراحتا اعلام کند و هم باید مراکز نظرسنجی بخش غیرحکومتی داشته باشیم.

محققان وقتی که نتایج این دو دسته مراکز را کنار هم می‌گذارند، می‌توانند نتیجه‌گیری درست‌تری انجام دهند. درست مانند آنچه پزشکان با مقایسه نتایج آزمایشات متعدد انجام می‌دهند.

اما در ایران راجع به انتخابات‌ها نمی‌توان دقیق بحث کرد؛ چراکه نظرسنجی‌ها، متنوع و متکثر نیست.

چراکه باید دائما نظرسنجی شده و ترند‌های تغییر مورد بررسی قرار بگیرد و چون این مشکلات را داریم با چشم خیلی کم‌سو وارد انتخابات‌ها می‌شویم و لذا خیلی‌ها از نتایج انتخابات‌ها شاخ در می‌آورند.

البته منظورم از خیلی‌ها، افراد عادی نیست. مثلا آقای مصلحی وزیر سابق اطلاعات در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲، چند روز قبل روز انتخابات صراحتا اعلام کرده بود که آقای روحانی نفر پنجم و یا ششم انتخابات می‌شود.

از این بابت افراد عادی این خطا‌ها را مرتکب نمی‌شوند بلکه سازمان‌های مربوطه این خطا‌ها را در پیش‌بینی‌ها مرتکب می‌شوند.

علت دیگر غیرقابل پیش‌بینی بودن نتایج انتخابات که هرچند خیلی حائز اهمیت است ولی توجه‌ای به آن نمی‌شود و مرتب هم در انتخابات‌ها اثر می‌گذارد

این است که در کشور ما در لایه‌های گوناگون جامعه مطالبات است که بنده در کتاب «جامعه‌شناسی ایران» به آن اشاره کرده‌ام که اقلا ۱۰لایه یا پویش اجتماعی است که چون در ایران، جامعه کنترل می‌شود

عده‌ای فکر می‌کنند خبری نیست و از طرف دیگر حکومت به‌خاطر نیاز به مشروعیت و فعالیت همه جانبه مردم در انتخابات‌ها کمی آزادی عمل بیشتری می‌دهد و آن وقت ممکن است آن لایه‌ها فعال شده و نتایج انتخابات‌ها را از این‌رو به آن‌رو کرده و می‌شود انتخابات سال۷۶، انتخابات سال۸۰، انتخابات سال۸۸ و انتخابات سال۹۲.

چون آن مطالبات وجود دارد و در یک ماه مانده به موعد برگزاری انتخابات مقداری فضاهای کنترلی کمتر می‌شود و آن مطالبات یکدفعه خود را نشان می‌دهد.

حالا ممکن است گاهی اوقات این مطالبات خود را با قهر نشان دهد؛ مانند انتخابات مجلس هفتم که تهران تنها ۳۰درصد مشارکت داشته و گاهی ممکن است با مشارکت انفجاری خود را نشان دهد که آن وقت نتایج آن خیلی غیرمترقبه می‌شود.

  • بحثی که بیشتر مد نظر ماست، میزان رأی‌دهی جامعه به گروه‌های سیاسی است. به عبارت دیگر گروه‌های سیاسی فعال در فضای کشور یا‌‌ همان اصلاح‌طلب، اصولگرا یا چپ یا راست چه بخشي از آرای مردمی را به خود اختصاص می‌دهند؟

چون هنوز روند تمایزیابی و تقسیم کار اجتماعی جامعه ما به تکامل نرسیده و هنوز پیچیدگی‌های جامعه جدید پدید آمده در جامعه ما، خوب جا نیفتاده و هنوز این تمایزیابی از ناحیه حکومت پذیرفته نمی‌شود، لذا ما نمی‌توانیم برخلاف جوامع صنعتی پایگاه احزاب را مثلا بر اساس شکاف‌های اقتصادی تدوین کنیم.

مثلا بگوییم حزب کارگر در طبقات کارگر و مزدبگیر دارای پایگاه است و حزب محافظه‌کار در طبقات برخوردار و ثروتمند و بورژوازی دارای پایگاه است. هنوز نمی‌توان این تقسیم‌بندی‌ها را در ایران داشت؛ چراکه هنوز این شکاف‌ها فعال نیست.

با این همه فکر می‌کنم در انتخابات‌ها درخصوص احزاب یک پایگاه‌های اجتماعی شناخته‌شده‌ای داریم. از سوی دیگر یک جمعیت خاکستری داریم که در صحنه‌ها و روزهای انتخاباتی معلوم می‌شود که اینها می‌خواهند چه کار کنند.

این بخش خیلی هم سیال است. از این رو، حدود ۱۰ الی ۱۵درصد از جمعیت، پایگاه رأی اصولگرایان هستند که مهم‌ترین دغدغه‌شان سبک زندگی مذهبی است.

حالا ممکن است در ایران این قشر پولدار، طبقه متوسط یا بی‌پول هم باشد؛ یعنی ممکن است افراد مزد بگیر هم در این قشر باشند. اما سبک زندگی مذهبی، هویت‌یابی سیاسی دینی و... در این قشر خیلی مهم است.

مسجدبرو‌ها، تکیه‌برو‌ها، کسانی که در زندگی روزمره‌شان مناسک و عناصر دینی خیلی برجسته می‌شود، عضو این پایگاه هستند.

ولی پایگاه شناخته شده رأی اصلاح‌طلبان کسانی هستند که با مردم سروکار دارند، مثلا در آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها، صنعت، خدمات و... این قشر با مولفه‌های توسعه‌گرا روبه‌رو هستند.

این جناح هم با پایگاه اجتماعی حدود ۱۵ الی ۲۰درصد جمعیت ایران روبه‌رو هستند که ثابت است.

این درصد از جمعیت می‌داند که در روز رأی‌گیری چکار کند. حدود ۲۰درصد هم هستند که در انتخابات‌ها شرکت نمی‌کنند و در پرمشارکت‌ترین انتخابات ایران یعنی انتخابات سال ۷۶ این بخش در انتخابات شرکت نکردند و در روز انتخابات در خانه‌‌هایشان بودند، سر کارشان بودند و... توجهی به سیاست ندارند.

از این میان حدود ۴۰ الی ۴۵درصد باقی می‌ماند که به‌عنوان قشر خاکستری شناخته می‌شوند و سرنوشت انتخابات‌ها را رقم می‌زنند.

حتی ممکن است این قشر خاکستری از لحاظ اقتصادی متوسط یا متوسط رو به پایین باشند.

این قشر هنگامه انتخابات تصمیم به رأی گرفته و به چه کسی رأی می‌دهند. رأی این قشر بسیار سرنوشت‌ساز است و این قشر بسیار عملگرایانه رأی می‌دهند. در انتخابات سال۹۲ به رغم همه پیش‌بینی‌ها، خاکستری‌ها به آقای روحانی رای دادند.

  • چطور شد که این قشر خاکستری در انتخابات سال۹۲ به آقای روحانی رأی دادند؟

چون آقای روحانی آمد و گفت هرچند باید سانتریفیوژ‌ها بچرخد ولی چرخ زندگی مردم هم باید بچرخد. مردم احساس کردند در این برهه از زمان کشور در خطر است، لذا به شعارهای آقای روحانی درباره پایان سیاست خارجی فعلی حساس شدند و فریب یارانه را نخوردند.

  • شما معتقدید این ۴۰ الی ۴۵درصد از جمعیت ایران دنبال معیشت و دغدغه‌های روز خود هستند؟

بله. البته نمی‌شود راحت نظر دارد. چون ما نظرسنجی آن هم به تفکیک استان‌ها و پیر و جوان و... نداریم. نمی‌توانیم به صراحت سخن بگوییم.

  • حال با توجه به توافق هسته‌ای و نزدیک بودن انتخابات مجلس دهم، فکر می‌کنید چه مولفه‌ای روی رأی بدنه این ۴۰درصد خاکستری تاثیر داشته باشد؟

یک مولفه خیلی مهم سیاسی است که از یک نظر خیلی خوب است. یعنی حکمرانان ایران می‌توانند به انتخابات ایران رونق بدهند و از یک نظر هم می‌تواند نگران‌کننده باشد که می‌توانند به انتخابات رونق ندهند و این روی انتخابات اثر بگذارد.

اتفاقی که الان افتاده این است که 8سال کشور در مسیر ضدتوسعه قرار گرفته بود و همه کشور نگران شده و به نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲ منتهی شد.

این نرمش قهرمانانه واقعا سیاست درست و پخته‌اي بود. این سیاست باعث شد دولت روحانی روی تحریم‌ها کار کرده و شبه‌تحریم‌ها را از روی کشور بردارند.

  • این خوب است یا بد؟ آیا ۴۰درصد خاکستری این را می‌پسندند؟

این خوب است. ممکن است از آن ۴۰ درصد، ۵درصد ناراحت شوند اما نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که ۸۵درصد از مردم از نتایج مذاکرات و تفاهم وین راضی هستند.

اتفاقی که الان دارد می‌افتد این است که اول ما از مسیر ضدتوسعه فاصله گرفته و به مسیر توسعه وارد می‌شویم و فضای کسب‌وکار در ایران و اقتصاد جهان راه بیفتد. دولت باید تلاش کند از اقتصاد رانتی و دلالی فاصله گرفته و یک اقتصاد تولیدی و مولد را اجرایی کند.

  • می‌خواستم بدانم این موضوع روی انتخابات مجلس دهم چه تاثیری می‌تواند داشته باشد؟

این شرایط چون باعث آرامش فضای اقتصادی می‌شود، نقطه مثبت برای جامعه است و برای مشارکت مشوق مردم می‌شود.

مردم می‌گویند بالاخره سال۹۲ بد نشد و مملکت از بحران بیرون آمد و اگر ۱۵۰فرد کارآمد در مجلس حضور داشته باشند، شاید کار‌ها بهتر پیش رفته و دولت بهتر کار کند.

از آن مهم‌تر این است که آیا دولت روحانی یا بقیه ارکان جمهوری اسلامی می‌خواهد از ۳۵سال تجربه توسعه در ایران استفاده کند یا خیر.

تجربه توسعه در ایران نشان می‌دهد ما نمی‌توانیم با یک اسب لنگان توسعه متوازن غیرتقلیدی و غیرغربی داشته باشیم. یک توسعه درون‌زا چهار اسبه حرکت می‌کند. البته توسعه اقتصادی بدون گشایش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ممکن نیست.

منبع: همشهري ماه

کد خبر 305325

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha