شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۶:۱۹
۰ نفر

همشهری دو - محمدرضا حیدری: نام فریبرز عزیزی، جوان کارآفرین موفق کرمانشاهی ۲سالی است که در منطقه اورامانات زبانزد عام و خاص است؛ جوانی که با دست خالی اما با اراده‌ای محکم برای جلوگیری از مهاجرت جوانان روستا به شهرها و خالی شدن روستا، آستین همت را بالا زد و توانست برای ۱۲۰۰نفر از مردم این منطقه کارآفرینی کند.

فریبرز عزیزی

اختراعات اين جوان و ايده‌هاي جالب او براي جذب گردشگران به روستاهاي اطراف پاوه و برگزاري مراسم‌ سنتي در كنار ايجاد كارگاه‌هاي مختلف توليد صنايع‌دستي و كارگاه‌هاي پخت نان، همگي درخدمت بالا رفتن كيفيت زندگي مردم اين منطقه قرار گرفته است. اين جوان روستايي با همت بالا و حمايت‌هاي صندوق كارآفريني اميد توانست توليدات بومي فراموش شده را دوباره راه‌اندازي و اميد را در دل مردم روستانشين منطقه اورامانات زنده كند. اختراع دستگاه پخت نان ساجي و راه‌اندازي 10كارگاه پخت نان در شهرهاي مختلف و ايجاد اشتغال براي 150نفر از زنان روستايي تنها گوشه‌اي از فعاليت‌هاي اين دانشجوي مقطع دكتري مديريت صنعتي است. اين جوان 27ساله كرمانشاهي از ايده‌ها و اختراعاتش و كارهايي كه براي نجات روستاهاي اين منطقه و كارآفريني براي مردم اين منطقه انجام داده است، مي‌گويد.

  • دستان پينه‌بسته

در روستاي مرزي زردويي در اطراف شهرستان پاوه به دنيا آمدم. قبل از تولدم پدرم از دنيا رفت. كودكي را بدون سايه پرمهر پدر بالاي سرم گذراندم. 4برادر و يك خواهر هستيم و مادرم با پخت نان و پدربزرگم هم با فروش محصولات باغ هزينه‌هاي زندگي‌مان را تأمين مي‌كردند. از كلاس پنجم ابتدايي مشغول به‌كار شدم و كارگري كردم. هنوز هم بعد از اين سال‌ها وقتي به دستان پينه بسته‌ام نگاه مي‌كنم روزهايي را به‌خاطر مي‌آورم كه در گرماي سوزان آفتاب تابستان جنوب در منطقه عسلويه كارگري مي‌كردم و خرج تحصيلم را درمي‌آوردم. از سوم راهنمايي تا سوم دبيرستان، با شروع فصل تابستان به جاي بازي و استراحت سوار بر اتوبوس به جنوب مي‌رفتم و در منطقه عسلويه كار مي‌كردم و با آغاز مدرسه دوباره به روستا بازمي‌گشتم. با سختي بسيار درس خواندم و در رشته مديريت صنعتي دانشگاه اراك پذيرفته شدم و تحصيلاتم را تا مقطع كارشناسي‌ارشد ادامه دادم و با توجه به اختراعات بسياري كه به ثبت رساندم هم‌اكنون بدون كنكور در مقطع دكتري مديريت صنعتي در دانشگاه كرمانشاه مشغول به تحصيل هستم.

  • جرقه‌ پولساز

ايده ساخت دستگاه پخت نان ساجي مدت‌ها بود كه در ذهنم شكل گرفته بود و با تلاش بسيار آن را ساختم و به ثبت رساندم. ساخت دستگاه اوليه 6‌ماه زمان برد و براي آن 75ميليون تومان هزينه كردم اما به‌دليل نشت گاز كار نكرد. ساخت اين دستگاه همراه با آزمون و خطا بود و من براي اين خطا حاضر بودم مبالغ سنگيني پرداخت كنم تا بتوانم راه درست را پيدا كنم. خوشبختانه موفق شدم دستگاه پخت نان را بدون عيب و نقص بسازم و هزينه توليد آن نيز به كمتر از 10ميليون تومان كاهش پيدا كرد. اين دستگاه به شكل دوراني كار مي‌كند. به شكل 6 پر و 8 پر كار مي‌كند و آلياژ آن از ساج است كه به شكل غيرمستقيم گرما را منتقل مي‌كند و در هر دقيقه 10قرص نان پخته مي‌شود و كارگران نيز كمتر خسته مي‌شوند. از دستگاه پخت نان ساجي مي‌توان براي پخت انواع نان‌ها استفاده كرد. با اين روش علاوه بر زنده كردن نان محلي، آن را به شهرهاي اطراف صادر كرديم. با 15ميليون تومان وامي كه صندوق كارآفريني اميد در اختيارم قرار داد كارگاه پخت نان ساجي را به كمك اين دستگاه راه‌اندازي كردم و پس از آن اين كارگاه را در 10 استان ازجمله استان‌هاي فارس، سيستان و بلوچستان، كهگيلويه و بويراحمد، گيلان، ايلام، كردستان و كرمانشاه راه‌اندازي كردم و براي هركارگاه نيز 20ميليون تومان وام گرفتم.

  • بازگشت به ريشه‌ها

هميشه از ديدن جواناني كه به اميد پيدا كردن كاري مناسب، زادگاه‌شان را ترك مي‌كردند ناراحت مي‌شدم. روزگاري نه‌چندان دور، روستاي زردويي با حضور جوانان از رونق بسياري برخوردار بود اما پديده مهاجرت گريبان اين روستا داشت را نيز گرفت و جوانان بسياري به اميد پيدا كردن كار و درآمد مناسب راهي شهر ‌شدند و به اين ترتيب روستا داشت از وجود جوانان خالي مي‌شد. اين تصويري است كه هميشه در ذهنم نقش مي‌بست و باعث شد تا براي نجات روستاهاي اطراف و جلوگيري از مهاجرت روستاييان به شهرها دست به‌كار شوم. روستاي زردويي در 175كيلومتري كرمانشاه قرار دارد و در حال حاضر 879 نفر در آن زندگي مي‌كنند. طي 10سال گذشته 500 خانواده اين روستا و روستاهاي اطرف به شهر كرمانشاه مهاجرت كرده‌اند و امروز 1500خانوار از روستاييان در شهر كرمانشاه زندگي مي‌كنند. اين روستا در نزديكي مرز ايران و عراق قرار دارد و شغل مردم آن دامداري، باغداري و زنبورداري است. در گذشته باغ‌هاي بسياري در اين روستا بود كه مردم با فروش ميوه‌هاي آن زندگي‌شان را اداره مي‌كردند اما حالا با تقسيم باغ‌ها و كوچك‌تر شدن آنها ديگر خبري از باغ‌هاي پربار و محصولات درجه‌يك آن نيست.

دام‌ها نيز افزايش پيدا كردند و به‌دليل كمبود مراتع، اهالي مجبور به فروش‌شان شدند و به اين ترتيب براي پيدا كردن كار مناسب راهي شهر شدند. آن روزها با خود فكر مي‌كردم چطور مي‌توان از مهاجرت اهالي روستا جلوگيري كرد و ايده‌اي را پياده كنيم كه آنها در همين روستا مشغول به‌كار شوند. پخت نان محلي ايده‌اي بود كه در ذهنم جرقه زد. تنور نان وجه مشترك خاطرات بسياري از اهالي اين روستاست. بچه كه بودم ساعت‌ها كنار مادر مي‌نشستم وپخت نان را تماشا مي‌كردم. گرماي سوزان آتش و خستگي زياد بازهم مانع از پخت نان نمي‌شد و من به‌دنبال راهي بودم تا بتوانم پخت نان را راحت‌تر كنم و براي زنان روستا اشتغال‌زايي كنم. ابتدا كار را به شكل سنتي آغاز كردم و كارگاه پخت نان محلي تنوري را راه انداختم. در اين كارگاه 6نفر از زنان روستا همراه با مادرم پخت نان سنتي تنوري را آغاز كردند و تعداد آنها بعد از مدتي به 148نفر افزايش پيدا كرد. اما اين كار با مشكلات زيادي همراه بود. خستگي زياد و 10ساعت كار پاي تنور باعث مي‌شد كه زنان روستايي از ادامه كار پخت نان منصرف شوند.

  • گيوه و كوردينه؛ سوغاتي‌هاي فراموش‌شده

پخت نان ساجي و اشتغال‌زايي براي 150نفر از اهالي روستا نخستين گامي بود كه برداشتم. پخت نان، تجربه‌اي بود كه هنر و صنايع‌دستي فراموش‌شده ديگر اين روستا را نيز دوباره زنده كنم. راه‌اندازي كارگاه‌هاي گيوه‌بافي و توليد وسيله بازي‌اي به نام «كوردينه» از ديگر كارهايي بود كه باعث شد تا لبخند بر صورت خسته مردمان زحمتكش اين روستا بنشيند. گيوه‌بافي يكي ازهنرهاي اصيل اين منطقه است كه سال‌هاست به فراموشي سپرده شده است. گيوه پاپوشي است كه در گذشته مردان اين منطقه آن را به پا مي‌كردند و به شكل سنتي در خانه‌هايشان آن را مي‌بافتند. اغلب اين گيوه‌ها سفيد رنگ بود و تنها مردان مي‌توانستند آن را بپوشند. تصميم گرفتم علاوه بر زنده كردن اين هنر فراموش شده، آن را گسترش بدهم. با راه‌اندازي كارگاه گيوه‌بافي توليد آن را در 150مدل و رنگ و طرح مختلف آغاز كرديم. در اين مدل‌ها از رنگ‌هاي مختلف استفاده كرديم و طراحي آن به شكلي انجام شد تا زنان نيز بتوانند از آن استفاده كنند. با ثبت مدل‌هاي مختلف گيوه و استفاده از زيره طبي در همه آنها استقبال قابل توجهي از آن شد به‌طوري كه هم‌اكنون اين گيوه‌ها را به كشورهاي عراق و كويت صادر مي‌كنيم و در ايام نوروز نيز مسافراني كه به روستاي ما يا شهر كرمانشاه مي‌آيند اين گيوه‌ها را براي سوغات مي‌خرند و نكته جالب اينكه در ايام نوروز توانستيم در سياه‌چادرهايي كه براي عرضه محصولات و توليدات روستايي در ورودي شهر پاوه، روانسر و روستا برپا كرده بوديم طي 3‌روز تعداد زيادي از اين گيوه‌ها را در مجموع به ارزش 35ميليون تومان به مسافران نوروزي بفروشيم. با زنده شدن هر كارگاه گيوه‌بافي بسياري از جوانان مشتاق اين هنر مشغول به‌كار شده‌اند. بعد از گيوه‌بافي سراغ توليد وسيله بازي‌اي به نام كوردينه رفتم. اين روزها كه بسياري از اسباب‌بازي‌ها از خارج از كشور وارد شده و به نوعي نماد فرهنگ آن كشورها را به ايران منتقل مي‌كنند توليد اسباب بازي ملي كه نمادي از فرهنگ كشور ايران باشد يكي از دغدغه‌هاي ذهني‌ام بود كه باعث شد به سراغ ساخت و توليد وسيله بازي‌اي به نام كوردينه بروم. اين وسيله بازي شباهت بسياري به شطرنج دارد با اين تفاوت كه در آن هيچ زد و خوردي وجود ندارد و سربازي وجود ندارد كه ارزش آن كمتر از اسب باشد! اين بازي در خانه‌هاي هفت‌تايي انجام مي‌شود و مي‌توان 2نفري يا چند نفري نيز بازي كرد.

  • ... و آنگاه قلم‌ني

بعداز آن، براي زنده كردن هنر قلمزني آستين‌ها را بالا زدم. كرمانشاه سال‌ها قبل مهد قلمزني در غرب ايران بود كه متأسفانه به فراموشي سپرده شد و اكنون اين هنر به مركز ايران انتقال پيدا كرده است. براي زنده كردن اين هنر سراغ استادكارهاي ماهر در شهركرد و اصفهان رفتم و از آنها خواستم تا در كارگاه‌هاي آموزشي، اين هنر را به جوانان روستايي آموزش بدهند. در اين كارگاه‌ها تعداد 21نفر بعداز فراگرفتن آموزش‌ها مشغول به‌كار شدند و محصولات توليدي‌شان به شكل تضميني از آنها خريداري شد.

متأسفانه يكي از مشكلات بزرگي كه براي رسيدن به موفقيت هميشه در سر راه ما قرار دارد، نبود آب در شهرك‌هاي صنعتي و برق 3‌فاز در روستاهاست. متأسفانه شهرك صنعتي پاوه كه از بزرگ‌ترين شهرك‌هاي صنعتي ايران است از داشتن آب محروم است. همچنين در روستا به‌دليل نبود برق‌3 فاز كه لازمه فعاليت كارگاه‌هاي صنعتي است نمي‌توانيم اين كارگاه‌ها را برپا كنيم. به‌طور مثال چندي قبل براي راه‌اندازي كارگاه نجاري و منبت‌كاري‌20ميليون تومان وام گرفتم ولي زماني كه به اداره برق براي گرفتن امتياز برق‌3 فاز رفتم به من گفتند بايد مبلغ 40ميليون تومان پرداخت كنم. اين مشكلات باعث مي‌شود كه نتوانيم در روستا كارگاه‌هاي توليدي صنعتي برپا كنيم.

  • روستاي بدون بيكار

ديدن جواناني كه هر روز قبل از طلوع آفتاب، در كارگاه‌هاي توليدي و صنعتي را باز مي‌كنند، آرزويي بود كه براي رسيدن به آن از هيچ‌چيز دريغ نكردم و با اطمينان مي‌گويم اگر تسهيلات در اختيارم قرار گيرد روستاي زردويي نخستين روستاي بدون بيكار بامهارت كشور خواهد شد. اين ادعا براي من دور از دسترس نيست.

طرح بعدي كه با موفقيت در اين روستا انجام شد طرح تفكيك زباله و بازيافت آن و استفاده از آن براي توليد زيره گيوه و وسيله بازي كوردينه است. طبيعت كشور و به‌خصوص اين منطقه، بسيار بكر است ولي متأسفانه بارها شاهد بوديم كه مردم و به‌خصوص مسافران زباله‌هايشان را در اين طبيعت رها مي‌كنند و با اين كار علاوه بر آسيب زدن به طبيعت و از بين بردن آن، باعث مي‌شوند كه نتوان از زباله‌ها به بهترين شكل استفاده كرد. در كشورهاي پيشرفته از زباله براي توليد بسياري از مواداوليه استفاده مي‌كنند و به اين ترتيب علاوه بر كمك به حفظ محيط‌زيست، از زباله در صنعت كشور بهره مي‌گيرند. براي شروع كار، بحث تفكيك زباله از مبدا را در روستا آغاز كرديم. ابتدا تعدادي سطل در اختيار خانوارهاي روستايي قرار داديم و با آموزش لازم از آنها خواستيم كه زباله‌هاي‌تر و خشك خود را تفكيك كرده و آنها را در سطل‌هايي كه در اختيارشان قرار داده‌ايم، بيندازند. خوشبختانه مردم روستا همكاري بسيار خوبي كردند و اين كار در روستاهاي اطراف نيز گسترش پيدا كرد. ما اين زباله‌هاي خشك شامل پلاستيك و آهن و شيشه را از آنها مي‌خريم و آن را در كارگاه بازيافت زباله كه در شهرستان روانسر راه‌اندازي كرده‌ايم بازيافت مي‌كنيم. اين دستگاه، پلاستيك را از بين ديگر زباله‌هاي خشك جدا كرده و تبديل به گرانول مي‌كند كه از آن براي توليد زيره گيوه و همچنين قطعات وسيله بازي كوردينه استفاده مي‌كنيم. كارگاه بازيافت از 3‌ماه گذشته فعاليت خود را آغاز كرده است و 45نفر به شكل مستقيم و 45نفر نيز به شكل غيرمستقيم در آن مشغول به‌كار هستند.

  • هر روستا يك كارخانه ايده

روستاي زردويي توانست با ‌يك ابتكار در نوروز، 12هزار گردشگر جذب كند
نوروز 95براي اهالي روستاي زردويي تفاوت بسياري با سال‌هاي گذشته داشت. حضور 12هزار مهمان از سراسر كشور در اين روستا و تماشاي آيين و سنت‌هاي كهن اين روستا، خاطره‌اي بود كه هيچ‌گاه از ذهن مردم پاك نخواهد شد. ايده جذب گردشگران نوروزي به اين روستا كه علاوه بر زنده كردن دوباره سنت‌ها و آيين‌هاي كهن اين منطقه، باعث رونق اقتصادي اين روستا شد جرقه‌اي بود كه در ذهن جوان كارآفرين اين روستا زده شد و اين روستا را به نخستين روستاي استان كرمانشاه از لحاظ جذب مهمان و گردشگر تبديل كرد.

فريبرز عزيزي 4‌ماه قبل از نوروز، ايده جذب مهمانان نوروزي به اين روستا و برگزاري جشنواره‌هاي مختلف را عملي كرد و اين برنامه‌ها توانست خاطرات خوبي را براي 12هزار مهماني كه از سراسر كشور به اين روستا آمده بودند، رقم بزند.

او مي‌گويد: روستاي زردويي از تاريخي كهن و غني برخوردار است و مردم آن در گذشته جشن آتش را كه مظهر روشنايي، نور و گرماست برپا مي‌كردند. با زنده كردن اين جشن‌ها موفق شديم در ايام نوروز 12هزار مهمان نوروزي را به اين روستا بكشانيم. در ايام نوروز هر روز غروب جشنواره آتش برپا مي‌كرديم.جشن آتش مربوط به زمان مادهاست و قدمت آن به 2700سال قبل بازمي‌گردد. دراين جشنواره گلوله‌هاي آتش كه از موي بز ساخته مي‌شوند و به هيچ‌عنوان دست را نمي‌سوزانند را از پشت‌بام خانه‌ها پرتاب مي‌كرديم. جشن گلوله‌هاي آتش با استقبال زياد مسافران نوروزي مواجه شده بود و هر غروب تعداد زيادي از آنها در اين جشن شركت مي‌كردند.

عزيزي ادامه مي‌دهد: در روز طبيعت نيز مراسم آزادسازي پرنده‌ها را برگزار كرديم و مردم، تعداد زيادي كبك را در طبيعت آزاد كردند. روستاي زردويي به شكل پلكاني است و نماي آن از دور نيز شباهت زيادي به استاديوم ورزشي دارد و خانه‌هاي آن از چوب و سنگ ساخته شده است و خوشبختانه بافت سنتي اين خانه‌ها هنوز حفظ شده و به‌دليل فرهنگ مردم اين روستا طبيعت اين منطقه تميز و دست نخورده است. من فكر مي‌كنم هر روستا در ايران يك كارخانه ايده است كه اميدوارم اين مناطق يك روز شكوفا شوند و رونق يابند. من براي رسيدن به ايده‌هايم با استاندار كرمانشاه صحبت كردم و ايده‌هايم را گفتم. در طرح من در هر روستا يك محصول توسط اهالي روستا در كارخانه يا كارگاهي كه در همان روستا برپا خواهد شد توليد مي‌شود و مردم اين روستا با آموزش‌هايي كه خواهند ديد اين محصول را توليد خواهند كرد. در اين طرح روستاها يك محصول خاص توليد خواهند كرد. خوشبختانه صندوق كارآفريني اميد نيز قول داده است به افرادي كه در اين زمينه معرفي مي‌كنيم وام بدهد و اگر اين طرح با موفقيت انجام شود در سال آينده آمار بيكاري در استان كرمانشاه به نصف كاهش پيدا خواهد كرد.

اين كارآفرين ادامه مي‌دهد: ‌در مدت 3سالي كه شروع به فعاليت كرده‌ام تاكنون 159اختراع و ابداع كرده‌ام و تعدادي از آنها را نيز به ثبت رسانده‌ام. سال گذشته ازدواج كردم و خوشبختانه در كنار خانواده‌ام، همسرم نيز مشوق من بوده است و اميدوارم يك روز بتوانم به آرزويم كه رونق دوباره روستا و اشتغال همه اهالي آن است، برسم. مديريت همه واحدهاي توليدي را برعهده دارم ولي هر واحد زيرنظر مديريتي كه تعيين شده است فعاليت مي‌كند. خوشحالم كه امروز توانسته‌ايم در منطقه اورامانات براي 1200نفر اشتغال‌زايي كنيم. تاكنون 850ميليون تومان براي راه‌اندازي كارگاه‌هاي توليدي از صندوق كارآفرين اميد وام گرفته‌ام. تجربه‌هاي زيادي در اين مدت به‌دست آورده‌ام. اگر مي‌خواهيم در زمينه اشتغال‌زايي فعاليت كنيم و آمار بيكاري را كاهش بدهيم بايد با آماده كردن زيرساخت‌هاي لازم به اهالي روستا و به‌خصوص جوانان، مهارت‌هاي مختلف را آموزش بدهيم تا آنها با كسب اين مهارت بتوانند در كارگاه‌هايي كه براي اشتغال‌زايي جوانان ساخته مي‌شوند از دانش خود در راه كسب درآمد استفاده كنند. در كنار اين آموزش‌ها مي‌توان با زنده كردن فرهنگ و هنرهاي فراموش شده روستاهاي هر منطقه از آنها براي جذب گردشگر و توليد كالا استفاده كرد. به اين ترتيب مي‌توانيم از مهاجرت روستاييان به شهر كه براي يافتن كار و درآمد انجام مي‌شود، جلوگيري كرد.

کد خبر 332241

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha