یاسمن رضائیان: «تا به‌حال آرزویی داشته‌اید؟ بزرگ یا کوچک؟ دوست دارید به آرزو‌هایتان برسید؟ من فکر می‌کنم آرزو‌ها هم دوست دارند به شما برسند!» (۱)

دوچرخه

دروازه‌ی شهر آرزو‌ها به‌روی همه‌ی کودکان و نوجوانان باز شد! آیین افتتاحیه‌ی نوزدهمین جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی کانون پرورش ‌فکری کودکان و نوجوانان، صبح چهارشنبه، 27 بهمن 95، در مرکز آفرینش‌های فرهنگی‌هنری کانون پرورش فكري واقع در خیابان حجاب برگزار شد.

این جشنواره تا اول اسفند ادامه دارد و در آن قصه‌گویانی از ایران و 11 کشور ديگر جهان حضور دارند. قصه‌گویان برگزیده‌ی هر بخش در پایان دوره معرفی خواهند شد.

 

  • زیستن با شادمانی‌ها، گریستن با اندوه‌ها

در مراسم افتتاحیه، رضا قنبر‌زاده معاون فرهنگی کانون پرورش‌فکری کودکان در مورد آثاری که به دبیر‌خانه ارسال شده‌اند گفت: «از ۱۶۱ مقاله‌ی رسیده به دبیر‌خانه‌ی نوزدهمین جشنواره‌ی قصه‌گویی، ۸۲ مقاله تدوین و شش مقاله برای رقابت در مرحله‌ی نهایی شایسته‌ی تقدیر شناخته شده است.

هم‌چنين در ۳۱ استان، ۴۲۸۷ قصه‌گو با طیف‌های کانونی، مربیان، اعضای ۱۴ تا ۱۷ سال و غیر‌کانونی شامل پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها برای حضور در این رقابت مشارکت داشتند. این جشنواره در دو سطح ملی و بین‌المللی برگزار شده و رقابت پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها در بخش جلوه‌های این مسابقه است. همچنین امسال برای اولین‌بار نوجوانان هم به عنوان قصه‌گو در جشنواره حضور دارند.

قنبر‌زاده یادآوری کرد: جهان قصه، جهان رنگ‌ها و درنگ‌هاست و قصه‌گو با جادوی کلمات جهان‌های گوناگونی می‌سازد. جهان او جهان زیستن با شادمانی و گریستن با اندوه‌هاست.

 

دوچرخه

 

دوچرخه

  • قصه‌هایی که در ذهنمان مانده‌اند

در اين مراسم، عروسک «نوزده»که نماد نوزدهمین جشنواره‌ی قصه‌گویی بود به همراه دو مجری، برنامه را ادامه دادند. سپس سه قصه‌گو دعوت شدند تا روی صحنه بیایند و قصه‌هایشان را روایت کنند. «سمیه فلاح‌تفتی» از استان یزد با قصه‌ی «درِ سبز» و «مهدی رحمانی» از استان اصفهان با قصه‌ی «راز چشمه‌ی جواهر»، هر دو در بخش ملی و «علی‌اکبر نوروز‌نژاد» از استان آذربایجان غربی با قصه‌ی «زیارت شاه‌عباس» در بخش رضوی، اولین قصه‌های نوزدهمین جشنواره را روایت کردند.

مهدی رحمانی، قصه‌گوی اصفهانی در مورد فعالیت‌هایش به خبرنگار دوچرخه گفت:

«از سال 1380، مربی کانون پرورش فکری هستم و از 8 سالگی عضو کانون بودم. از همان سال  قصه‌گویی را هم شروع کردم؛ اما علاقه به قصه و قصه‌گویی از کودکی در من بود. از همان سنی که پدر‌بزرگ‌ها و مادر‌بزرگ‌ها برایمان قصه می‌گفتند قصه‌گویی را عاشقانه دوست داشتم.»

وی در مورد سابقه‌ی حضورش در جشنواره گفت: «این ششمین بار است كه در جشنواره‌ی قصه‌گویی کانون شرکت کرده‌ام و تا‌کنون در 4 جشنواره‌ی قصه‌گویی بین‌المللی کانون هم برگزیده شده‌ام.»

رحمانی در مورد تأثیر قصه‌ها در شکل‌دهی به شخصیت کودکان گفت: «قصه‌ها سرشار از پند و اندرز غیر‌مستقیم، و پر از اطلاعات تاریخی، سنت‌ها، باور‌ها و اعتقادات ما هستند. در قصه‌ها می توانیم حرف‌هایی را به بچه‌ها بزنیم که نمی‌شود به طور مستقیم  به آن‌ها گفت؛ چون آموزش مستقیم بي‌نتيجه است. بچه‌ها وقتی با قصه‌ها همراه می‌شوند و خودشان را جای شخصیت‌ها می‌گذارند، به نوعی باور‌پذیری می‌رسند که به دنبال آن دوست دارند سراغ چیزی بروند که درست است. چون این‌طور از قصه‌ها یاد گرفته‌اند. شاید این روند در همان ابتدا مشخص نباشد، اما به‌طور قطع این اثر مثبت در آینده خودش را نشان خواهد داد.»

سمیه فلاح‌تفتی که دومین سال است در این جشنواره حضور دارد و  در کانون پرورش فکری مرکز تفت (استان یزد) مربی‌مسئول است در مورد تأثیر قصه‌ها در شخصیت کودکان گفت: «قصه‌هایی که در کودکی شنیده‌ایم هنوز در ذهنمان است. این به ما می‌گوید تأثیر قصه در شکل‌دهی به شخصیت بچه‌ها تا چه اندازه بالاست. قصه دریچه‌ای ست به دنیایی جدید. به‌ نظر من قصه‌ها باعث می‌شوند خدا، محیط اطراف و خودمان را بیش‌تر بشناسیم.»

علاوه بر اجرای قصه‌گویی در مرکز آفرینش‌هاي كانون در خيابان حجاب، قصه‌گویانی به شیر‌خوارگاه آمنه، فرهنگ‌سرای گلستان، کتاب‌خانه‌ی ملی، مرکز تئاتر عروسکی کانون، تئاتر شهر، موزه‌ی عروسک‌های ملل، مدرسه‌ی اتباع افاغنه و خانه‌ی سالمندان اعزام می‌شوند. همچنین بخش علمی نوزدهمین جشنواره، نشست‌هایی با موضوع‌هاي تخصصی برای همه‌ی علاقه‌مندان برگزار می‌کند.

 

دوچرخه

دوچرخه

  • رؤیا بباف و آرزو کن!

وقتی پای قصه در میان باشد نوجوانان هم هستند؛ پر‌شور و علاقه‌مند! حالا آن‌ها به جشنواره‌ی قصه‌گویی کانون آمده‌اند تا همراه با تمام هم‌سالانشان با قصه‌ها سفر کنند، رؤیا ببافند و آرزو کنند.

کیانا، 14 سالش است و در تمام مدت با‌دقت و علاقه به قصه‌ها گوش می‌داد. او می‌گوید: «از زمانی که هفت‌ يا ‌هشت ساله بودم مادرم برایم قصه می‌گفت. بعد، از من می‌خواست پایان قصه را تغییر بدهم و آن را برایش تعریف کنم. این کار باعث شد من همیشه به قصه‌ها علاقه‌مند شوم. حالا من و خواهر کوچکم همین کار را همراه هم انجام می‌دهیم.»

شروین 16 ساله گفت: «من داستان می‌نویسم و به نوشتن علاقه دارم و دلم می‌خواهد یک روز خودم بتوانم داستان‌هایم را اجرا کنم. به‌نظرم خیلی لذت‌بخش است. البته باید تلاش کنم؛ چون کمی اعتماد‌به‌نفسم پایین است. امروز که اجرا‌ها را تماشا می‌کردم از خودم می‌پرسیدم: یعنی من هم می‌توانم یک روز جلوی جمعیت بایستم و داستانی را که خودم نوشته‌ام اجرا کنم؟»

در این بین واکنش متفاوت یکی از نوجوانان، جالب‌ بود: «...وای، خسته شدم! کاش برنامه‌ی قصه‌گویی‌ها این‌قدر فشرده نبودند...»

خوب است بدانید 11 نوجوان قصه‌گو در روز جمعه، 29 بهمن، از ساعت 14 تا 17:30 به روایت قصه در مرکز آفرینش‌ها می‌پردازند.

***

یکی از قصه‌گو‌ها انتهای قصه‌اش گفت: «آرزو می‌کنم همه‌ی بچه‌ها به تمام آرزو‌هایشان برسند.» (2) در آن لحظه دو نفر آرزوی مشترکی داشتند. شروین در دلش آرزو کرد یک روز روی صحنه برود و داستانش را اجرا کند و من هم آرزو کردم شروین به آرزویش برسد.

برای دریافت اخبار نوزدهمین جشنواره‌ی بین‌المللی قصه‌گویی می‌توانید به وبگاه کانون به نشانیwww.kanoonnews.ir مراجعه کنید.

***

(1) و (2): از قصه‌ی «درِ سبز»

 

دوچرخه

دوچرخه

عكس‌ها: محمود اعتمادي

 

 

کد خبر 362259

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha