دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۷
۰ نفر

همشهری دو - مریم مرتضوی: جوان تحصیلکرده ایتالیایی، هم خودش مسلمان شده و هم وظیفه خود می‌داند که اسلام را ترویج و دیگران را با دین حق آشنا کند.

چای

حسين ماركو مورالي متولد سال1359 شمسي است و حالا حدود 15 سالي است كه مؤسسه امام مهدي‌(عج) را در شهر رم (پايتخت ايتاليا) تأسيس كرده تا محلي براي تجمع شيعيان باشد. ماركو كه نور اسلام در هيئتي در نزديكي شهر رم بر قلبش تابيده، آنقدر به امام‌حسين(ع) عشق مي‌ورزد كه خود را آزاد شده آن حضرت به‌دليل ارادت به آستان مقدس حضرت زهرا(س) مي‌داند. اينطور است كه نام «حسين» را براي خودش انتخاب كرده تا يادش نرود بر سفره كريمانه اربابش نشسته است. اينگونه است كه خود را مسلمان منتظري معرفي مي‌كند كه تا آخر عمر بايد در مسير ترويج اسلام فعاليت داشته باشد. با اين جوان مسلمان ايتاليايي گفت‌وگويي انجام داده‌ايم تا با گوشه‌اي از زندگي او آشنا شويم.

  • اسلام چه جايگاهي در جامعه شما دارد؟ در واقع مي‌خواهيم بدانيم چطور با اسلام آشنا شديد؟

من در خانواده‌اي مسيحي و كاتوليك مذهب به دنيا آمدم. البته در خانواده ما مذهب نقش پررنگي نداشت و معمولا فقط به‌عنوان يك آداب يا سنت مورد توجه بود. در واقع تقريبا تمام خانواده‌هاي ايتاليايي اينگونه هستند كه مذهب را به‌عنوان سنت قبول دارند يا به‌طور كلي با مذهب مخالف هستند. به هر حال من آداب كاتوليك را در خانواده ياد گرفتم و بعد در مدرسه بيشتر با اين مذهب آشنا شدم.

من به 2 دليل به اسلام تمايل پيدا كردم؛ يكي به‌دليل مسائل اخلاقي كه به‌نظرم اسلام نكات بسيار خوبي درباره اخلاق دارد و در واقع كامل‌ترين نوع اخلاق در اين دين بيان شده و ديگري به‌دليل گرايش‌هاي سياسي اسلام.

  • منظورتان از گرايش‌هاي سياسي در اسلام چيست؟

مي‌دانيد كه دين از سياست جدا نيست، اين در حالي است كه بسياري از مردم جهان، دين را از سياست جدا مي‌پندارند. در واقع مردم بسياري از كشورهاي غربي، دين را از سياست جدا كرده‌اند تا هر كاري مي‌خواهند انجام بدهند. به همين دليل است كه دين را به‌عنوان آداب و سنت قبول دارند، نه آنچه بايد براساس آن عمل كنند. اما در اسلام اينطور نيست. نمونه بارز آن را مي‌توانيم در ماجراي شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) ببينيم. بعد از رحلت نبي‌مكرم اسلام، بايد حضرت اميرالمؤمنين امام علي(ع) به خلافت مي‌رسيدند، اما وقتي حق ايشان غصب شد، همسر ايشان كه دختر پيامبر(ص) بود در مقابل سياست زور، ساكت ننشست. ايشان به‌عنوان يك زن مسلمان وارد عرصه سياست شدند و سخنراني كردند تا از حق دفاع كنند. حتي به‌نظر من شهادت ايشان نوعي شهادت سياسي و اعتقادي بود. چون براي دفاع از حق امام زمان خود به شهادت رسيدند. اين نكته مهمي است كه براي من بسيار اهميت دارد، آن‌قدر كه اسلام را به‌عنوان دين خودم انتخاب كردم و به اين دين مشرف شدم.

  • در دوران قبل از مسلمان شدن‌تان تا چه اندازه درباره اين موضوعات تحقيق كرده بوديد؟

تقريبا 15 ساله بودم كه نسبت به موضوعات سياسي علاقه‌مند شدم. به همين دليل شروع كردم به مطالعه درباره فعاليت‌هاي امپرياليستي و صهيونيستي. البته با اتفاقات و رويكردهاي ضد‌اخلاقي در كشور خودم مخالف بودم. مي‌دانستم كه هم از نظر سياسي و هم از نظر اخلاقي از دين جدا هستيم. به همين دليل مدام در بين كتاب‌ها و صفحه‌هاي اينترنتي به‌دنبال چيزي مي‌گشتم كه به سؤال‌هاي ذهني‌ام جواب بدهد. اما محيط كاتوليكي كه در آن زندگي مي‌كردم هيچ جوابي براي من نداشت. به همين دليل بود كه احساس كردم فضاي مدرن فقط پاسخ‌هاي منفعلانه دارد و در نتيجه به سمت گروه‌هايي رفتم كه گرايش‌هاي سنتي‌تري داشتند تا شايد آنها جوابي براي سؤال‌هايم داشته باشند. در همين مسير بود كه با مذهب‌ها و سنت‌هاي ديگري آشنا شدم و هر كدام را كه مرور مي‌كردم با خود فكر مي‌كردم آيا فضاي سياسي بر حق و اخلاق‌مداري را دارند يا نه؟

  • خودتان چه تعريفي از حق داشتيد و حق را چه مي‌دانستيد؟

تعريف دقيقي نداشتم اما به هر حال نظرات ضد‌امپرياليسم آمريكا و صهيونيسم داشتم. طبيعي هم بود چون جبهه مقابل اين عقايد، اسلام بود پس من هم به سمت اسلام متمايل شدم و كنجكاو بودم كه اسلام چه موضعي در برابر سياست و اخلاق دارد.

  • پس اين، نخستين باري بود كه با اسلام مواجه شديد.

درست است و اين همزمان بود با وقتي كه در مطالعات سياسي و ضد‌امپرياليستي خودم با انقلاب اسلامي و امام‌خميني(ره) آشنا شدم. براي من خيلي جالب بود كه مردم ايران به تنهايي در برابر چند قدرت استكباري مقاومت كنند و اين كارشان ريشه در اعتقادات ديني داشته باشد. اين سؤال مدام ذهنم را درگير كرده بود كه مگر دين مردم ايران چيست و چه مي‌گويد كه اين‌قدر به آنها قدرت داده؟ مگر چه ياد گرفته‌اند كه همه يكدست و به پيروي از يك رهبر ديني به نام امام خميني(ره) عليه استكبار جهاني قيام كرده‌اند؟ حتي وقتي قيام مي‌كنند نمي‌گويند كه به ما كمك كنيد يا گرسنه هستيم يا نياز به پول داريم بلكه شعارشان هم ديني است و‌ الله‌اكبر مي‌گويند.

  • آن زمان نگاه مردم ايتاليا به اسلام و مردم ايران چگونه بود؟

ايتاليا هم مانند ديگر كشورهاي غربي نگاه درستي به ايران و اسلام نداشت. هنوز هم در غرب بسياري از مردم و حتي افراد تحصيلكرده گمان مي‌كنند اسلام، دين مردم عرب است و نظر مثبتي به آن ندارند. البته تبليغات ضد‌اسلام به اين نظر دامن زده است. در چنين فضايي در وهله اول كه انقلاب ايران را شناختم با خودم فكر مي‌كردم كه شايد بشود آزاديخواه باشيم اما دين ديگري غير از اسلام داشته باشيم.

  • پس چه شد كه به اسلام متمايل شديد؟

در حين مرور اتفاقات انقلاب اسلامي ايران بودم كه با امام‌خميني(ره) آشنا شدم و حرف‌هاي ايشان را مي‌شنيدم يا مطالعه مي‌كردم. حتي كتاب‌هايي از شهيدمطهري و علامه طباطبايي هم تهيه كردم و با خواندن آنها متوجه شدم كه اسلام ديني منطبق بر فطرت انسان است. پس معناي آزاديخواهي و حق‌طلبي و انسانيت در اسلام تعريف مي‌شود. نمي‌توان انسان كاملي شد اما مسلمان نبود. در اين ميان به مسجد اهل سنت هم كه در شهر رم قرار داشت رفت‌وآمد مي‌كردم تا درباره اسلام بيشتر بدانم. اما هنوز به‌طور كامل قانع نشده بودم كه بايد مسلمان باشم.

  • نقطه عطف زندگي‌تان كه شما را به دين اسلام مشرف كرد چه بود؟

در حين آشنايي با اسلام، با چند مسلمان هم آشنا شده بودم. يك روز يك برادر ايتاليايي كه شيعه بود، به من پيشنهاد كرد تا در مراسم مذهبي‌شان شركت كنم. البته اين مراسم در شهر ديگري برگزار مي‌شد. آنقدر به آشنايي با دين اسلام علاقه‌مند بودم كه پيشنهاد او را قبول كردم. فاصله‌اي در حدود 400 تا 500 كيلومتر را طي كرديم تا از رم به آن شهر رسيديم. متوجه شدم كه آن مراسم كه هيئت ناميده مي‌شد، در رابطه با امام حسين(ع) و حضرت‌زهرا(س) است. روحاني‌اي در آن مراسم سخنراني كرد. بعد نماز خواندند و مراسم عزاداري هم به زبان ايتاليايي برگزار شد. آنچه مي‌گفتند عين حق‌طلبي بود. مي‌شنيدم كه خانواده پيغمبر اسلام انسان‌هاي كاملي بودند كه هم اخلاق را به كمال داشتند و هم سياست را به درستي درك مي‌كردند. شيعيان هم آنها را الگو قرار داده بودند. چاي هيئت را خوردم و وقتي از آن جلسه بيرون آمدم احساس ‌كردم كه در وجودم اتفاقاتي ‌افتاده. گويي حق را پيدا كرده بودم.

  • چه چيزي در آن مراسم درباره اسلام به‌نظرتان جالب توجه آمد؟

يكي از مسائل، نحوه دفاع از حق بود كه در زندگي حضرت فاطمه زهرا(س) اتفاق افتاد. بعد از آن، سخنران درباره رشادت‌ها و آزاديخواهي امام حسين(ع) صحبت كرد. به‌نظر من، اوج رشادت‌ها و شجاعت در درستكاري در صحنه كربلا اتفاق افتاد و من تا آن روز چنين مطلبي را نشنيده بودم. البته آن موقع خيلي جوان بودم و تقريبا 17 سال داشتم. اما درباره مذهب كاتوليك و مذهب‌هاي ديگر تحقيق‌هاي زيادي انجام داده بودم. از طرف ديگر، روحاني در آن مجلس يك نكته مهم گفت كه ذهن من را باز كرد. او مي‌گفت اگر كسي به اين مراسم از بيرون نگاه كند و نداند ما براي چه عزاداري مي‌كنيم، شايد بگويد اينها خرافاتي‌اند كه براي زني كه هزار سال قبل به شهادت رسيده يا مردي كه در صحراي كربلا شهيد شده، اينطور عزاداري مي‌كنند. اما اگر كسي چشم و گوش خودش را باز كند حتما متوجه حضور امام‌حسين(ع) در اين مراسم مي‌شود. من هم واقعا چنين حضوري را احساس كردم. حس مي‌كردم مردم براي كسي اشك مي‌ريزند و ابراز محبت مي‌كنند كه همان لحظه در آن مجلس حضور داشت. به ياد دارم كه از آن شب تا 2 يا 3 روز بعد در محلي ساكن شدم كه چند مسلمان با من همخانه بودند. تمام آن شب و تا چند‌روز بعد مدام به آن مجلس فكر مي‌كردم و از آن مسلمان‌ها درباره دين‌شان مي‌پرسيدم. همه آن 2 روز در كنار آنها بودم و در مراسم عزاداري‌شان شركت مي‌كردم. مثل آنها مسلمان نبودم اما شاهد معنويت حاكم در جلسه بودم و حق را با همه وجودم احساس مي‌كردم. وقتي هم كه به خانه برگشتم مدام در انديشه آن مجلس بودم كه درواقع هيئت بود. حدود 8 ماه درباره اسلام و مذهب شيعه مطالعه داشتم تا اينكه بعد از 8 ماه مسلمان شدم.

  • از همان ابتدا و در بدو تشرف به اسلام، شيعه شديد؟

بله. اين افتخار بزرگي براي من بود. البته در شهر رم كه من در آنجا ساكن بودم، بيشتر مسلمان‌ها اهل سنت بودند و حتي چند مسجد رم هم همگي مسجد اهل سنت هستند. شيعيان در رم نه‌مسجد داشتند و نه‌حسينيه. درواقع تنها راه ارتباط با شيعيان، سفارت ايران در رم بود. در آن زمان مسجد اهل سنت هم مي‌رفتم اما شيعه انتخاب من بود چون با امام‌علي(ع) آشنا شده بودم. احساس مي‌كردم كه تشيع اعتقادات كامل‌تر و منطقي‌تري دارد و به همين علت تصميم گرفتم مسلمان و شيعه شوم. از همان روز هم نام حسين را براي خودم انتخاب كردم؛ چون ارادت بسياري به امام‌حسين(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) دارم و حتي در مجلس آن بزرگان تحول دروني‌ام شروع شد.

  • روزي كه شهادتين گفتم...

حسين ماركو مورالي، در شرايطي به اسلام و مذهب شيعه مشرف شد كه هيچ مسجد شيعي در رم وجود نداشت. اما او 2 بار شهادتين را گفت. خودش تعريف مي‌كند: «اولين بار در منزل يكي از دوستان ايراني‌ام شهادتين را گفتم. بار دوم در مقابل آقاي عبدخدايي اين اتفاق مبارك افتاد».

او از احساس آن روزهايش تعريف مي‌كند؛ «انگار زندگي تازه‌اي را شروع كرده بودم. نگاهم به دنيا عوض شده بود. احساس مي‌كردم حتي درخت‌ها رنگ تازه‌اي پيدا كرده‌اند. مدام قرآن را مي‌خواندم. عبارت «يا ايها‌الذين آمنوا» خطاب محكمي است كه مدام در معرض آن قرار مي‌گرفتم. خدا با من حرف مي‌زد. از همان ابتدا اين را باور كردم كه حقيقتا قرآن با همه كتاب‌هاي ديگر فرق دارد. البته آن زمان قرآن را به زبان ايتاليايي مي‌خواندم. حتي قبل از مسلمان‌شدن هم چندبار قرآن را خوانده بودم تا با اسلام بيشتر آشنا شوم. بعد از تشرف هم به اين كار ادامه دادم، اين بار با شوق و اشتياق بسيار بيشتري».

البته فعاليت‌هاي حسين مورالي به همين جا ختم نشد. او تصميم خودش را گرفته بود؛ «از ابتدا هم قصد داشتم مسلمان‌وار زندگي كنم. تنها اسم مسلماني نداشته باشم. مي‌خواستم همه زندگي‌ام در جهت اسلام باشد. به همين دليل بعد از تشرف يكجا ننشستم و فعاليت‌هاي ديني‌ام را شروع كردم».

  • راه‌اندازي مؤسسه امام‌مهدي(عج) در ايتاليا

يكي از فعاليت‌هاي اصلي حسين مورالي، راه‌اندازي مؤسسه امام مهدي(عج) در ايتالياست؛ مؤسسه‌اي كه به نشر و ترويج آموزه‌هاي مهدويت اختصاص دارد؛ «بعد از اينكه مسلمان شدم، شاهد بودم كه به لطف خدا روزبه‌روز بر تعداد شيعيان اضافه مي‌شود. هم مردم ايتاليا در معرض اين روشنگري قرار مي‌گيرند و هم ايراني‌ها، لبناني‌ها و ساير مردم مقيم ايتاليا. همين اتفاق مبارك زمينه‌اي بود تا به اين فكر بيفتم كه با مراكز شيعي ارتباط بگيرم. مؤسسه‌اي نياز بود تا به پرسش‌هاي مردم درباره اسلام و مذهب تشيع پاسخ بگويد و من ايده تأسيس آن را به اجرا درآوردم». اوايل، جلسه‌ها به‌صورت خصوصي و در خانه‌هاي شيعيان ايتاليايي برگزار مي‌شد و جاي ثابتي نداشتند. اما تعيين نام براي اين گروه اهميت زيادي داشت. مورالي در اين باره مي‌گويد: «نام مبارك امام‌مهدي‌(عج) را بر گروه و سپس مؤسسه‌مان گذاشتيم تا به همه مردم ايتاليا اين پيام را برسانيم كه ما در انتظار امامي هستيم كه منجي همه انسان‌هاي حق‌طلب است. در عين حال با انتخاب اين اسم مي‌خواستيم وظيفه خودمان را به‌خودمان يادآوري كنيم كه در چه مسيري بايد قدم برداريم». به اين ترتيب اين گروه، مؤسسه امام مهدي(عج) را مخصوص شيعيان و در شهر رم راه‌اندازي كردند؛ مؤسسه‌اي كه نه به ايتاليايي‌ها اختصاص دارد و نه ايراني‌ها و نه لبناني‌ها، بلكه مخصوص شيعيان است و هر كسي كه بخواهد درباره اسلام و مذهب شيعه بداند. به گفته حسين مورالي، با اينكه اين مؤسسه در شهر رم قرار دارد اما امروز شيعيان و مردم علاقه‌مند به آشنايي با اسلام از تمام شهرهاي ايتاليا به آن مراجعه مي‌كنند. اين جوان مسلمان ايتاليايي درباره فعاليت‌هاي مؤسسه امام مهدي(عج) توضيح مي‌دهد: «در مؤسسه، كتاب‌هايي را درباره اسلام ترجمه و چاپ مي‌كنيم. مراسمي هم به‌طور منظم برگزار مي‌كنيم. ضمن اينكه در ايام فاطميه مراسم عزاداري داريم. در ماه محرم، ماه صفر و ماه رمضان هم برنامه‌هاي عزاداري برگزار مي‌كنيم. براي برگزاري مراسم تلاش زيادي مي‌كنيم تا از نظر محتوايي غني باشد. سخنران‌هاي موفق و عالمي در جلسات سخنراني مي‌كنند. بارها اتفاق افتاده كه مردم شيعه كه از ايران يا لبنان هستند مي‌گويند مراسم به بهترين نحو ممكن برگزار شد. حتي يك‌بار يكي از ايتاليايي‌ها به من گفت كه هر سال براي مراسم محرم به گاريس مي‌رفت و فكر نمي‌كرد در شهر رم هم مراسم عزاداري برگزار شود. اين در حالي است كه ما در ايام فاطميه هم مراسم عزاداري داريم. در واقع اين مؤسسه مركزي شده براي فعاليت‌هاي متنوع ديني، از شهادتين گفتن تازه‌مسلمان‌ها تا برگزاري نماز جماعت و اقامه عزا و جشن ميلاد ائمه اطهار(ع)».

کد خبر 363377

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha