دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۲
۰ نفر

۶ مرد که متهم‌اند با اجرای نقشه‌ای حساب‌شده مرد تنهایی را به قتل رسانده و خانه او را فروخته‌اند در جلسه محاکمه روایت متفاوتی از آنچه اتفاق افتاده را بازگو کردند.

دادگاه

آنها براي فروش خانه مقتول فردي را كه شبيه وي بود به دفترخانه برده و با جعل امضا، آن را فروخته بودند.تحقيقات پليس در اين‌باره از اواخر سال 89آغاز شد. دختر دانشجويي كه در يكي از شهرستان‌ها درس مي‌خواند براي ديدن عمويش به خانه او در حوالي ميدان توحيد رفت اما در كمال تعجب فهميد خانواده ديگري در آنجا زندگي مي‌كنند. وقتي او درباره عمويش از صاحب خانه جديد پرس و جو كرد فهميد كه عمويش خانه را به او فروخته است. اين مرد براي اثبات گفته هايش سند خانه را نيز ارائه داد. با وجود اين دختر دانشجو به اين ماجرا شك داشت چرا كه او با عمويش رابطه‌اي نزديك و صميمي داشت اما از چند وقت قبل اين مرد به تماس‌هاي وي پاسخ نداده بود. در چنين شرايطي با شكايت دختر جوان تلاش‌هاي پليس براي يافتن مرد گم شده آغاز شد.

هيچ ردي از اين مرد نبود و در اين ميان مأموران به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان مي‌داد چند فقره چك متعلق به وي در بازار دست به‌دست مي‌شود. اين موضوع از يك سو و فروش خانه و مفقود شدن ناگهاني او از سوي ديگر نشان مي‌داد دسيسه‌اي در كار است. به اين ترتيب مأموران با به‌دست آوردن يكي از اين چك‌ها در نهايت به جواني رسيدند كه وانمود مي‌كرد چك را از مرد ناپديد شده گرفته است.

وقتي او تحت بازجويي قرار گرفت اعتراف كرد كه چك را از خانه مرد گمشده سرقت كرده و او نيز به قتل رسيده است. متهم مدعي شد جواني كه در همسايگي مقتول زندگي مي‌كرد نقشه اين سرقت مرگبار را كشيده است. به اين ترتيب با دستگيري 5نفر ديگر كه در اين سرقت مرگبار و فروش خانه مقتول دست داشتند پرونده به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.

  • در دادگاه

در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغر عبداللهي و با حضور قاضي كيخا برگزار شد ابتدا وكيل مدافع برادرزاده مقتول به نمايندگي از وي خواستار قصاص قاتل و مجازات سارقان شد. او گفت: مقتول فرد ثروتمندي بود و دست‌كم اموالي به ارزش يك ميليارد تومان از خانه‌اش سرقت شده و خواستار بازپس‌گيري اين اموال هستم.

سپس 2نفر از متهمان كه اتهامشان مشاركت در قتل بود يك به يك در جايگاه ايستادند و آنچه را رخ داده بود شرح دادند اما گفتند كه اتهام قتل را قبول ندارند. يكي از آنها گفت: دوستم كه همسايه‌ مقتول بود به من گفت كه اين مرد تنها زندگي مي‌كند و وضعيت مالي خوبي دارد.

به همين دليل من و 3نفر از دوستانم نقشه سرقت از خانه‌اش را كشيديم. روز حادثه زنگ خانه را زديم و خودمان را مأمور اداره برق معرفي كرديم و با اين ترفند وارد خانه شديم. پس از آن پاهاي اين مرد را بستيم و براي يافتن اموال با ارزش‌اش مشغول جست‌وجوي خانه شديم. چند دقيقه بعد توانستيم يك ظرف عتيقه، 2سكه طلا و سند خانه را پيدا كنيم و موقع فرار هم چسبي كه به پاي مرد بود را شل كرديم تا بعد از فرار ما بتواند خودش را خلاص كند. ما در مرگ او تقصيري نداشتيم.

حتي براي اينكه آسيبي نبيند دهانش را هم نبسته بوديم. وي ادامه داد: مدتي بعد از اين سرقت بود كه دوستم كه همسايه مقتول بود گفت از خانه‌اي كه سرقت كرده‌ايم بوي تعفن مي‌آيد. به همين دليل من و يكي از همدستانم به آنجا رفتيم. جسد صاحب خانه درگوشه‌اي افتاده بود و براي اينكه لو نرويم آن را از خانه خارج كرده و در سطل زباله انداختيم.

  • مردي كه خانه همزادش را فروخت

در ادامه 2متهم ديگر كه اتهام‌شان سرقت است در جايگاه ايستادند و اعتراف كردند كه خانه مقتول را فروخته‌اند. يكي از آنها گفت: ما سند خانه را به‌دست آورده بوديم و مدتي بعد از مرگ مقتول تصميم گرفتيم آن را بفروشيم. دنبال راهي براي اين كار بوديم تا اينكه پيرمردي را كه به مقتول شباهت داشت پيدا كرديم. به دروغ به او گفتيم كه صاحب خانه خارج از كشور است و از او خواستيم در فروش خانه كمك مان كند. به اين ترتيب وقتي مشتري پيدا كرديم او را به جاي صاحب خانه به دفترخانه برديم و خانه را فروختيم. ما در ازاي اين كار به بدل صاحب خانه 2ميليون تومان داديم.

متهم ديگري كه در جايگاه ايستاد پيرمردي بود كه خودش را به جاي مقتول جا زده و خانه‌اش را فروخته بود. او گفت: من از هيچ‌چيز خبر نداشتم. به من گفتند صاحب خانه خارج است و نمي‌تواند براي انتقال سند به ايران بيايد. من هم براي رضاي خدا قبول كردم كه به جاي او به محضر بروم و امضا كنم. من اصلا مقتول را نديده بودم و نمي‌دانستم كه چهره‌مان به يكديگر شباهت دارد. من بي‌گناهم و فريب خوردم.

آخرين متهم پسر همسايه مقتول بود. او به كلي حرف‌هاي متهمان را انكار كرد و گفت: من و متهم رديف اول از مدت‌ها قبل با يكديگر اختلاف مالي داشتيم و حتي من عليه او شكايت كرده بودم. حالا چطور ممكن است كه من با او براي اين سرقت همدستي كرده باشم. حرف‌هايي كه آنها مي‌زنند دسيسه است تا من را گرفتار كنند.در پايان اين جلسه قضات دادگاه براي تصميم‌گيري در اين‌باره وارد شور شدند.

کد خبر 363475

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha