بعدازظهر31 ارديبهشت مأموران پليس قيام‌دشت در جنوب‌شرق تهران در جريان قتل صاحب يك معدن مس در روستاي چهل‌قز قرار گرفتند. مقتول مردي45ساله به نام اكبر بود كه بر اثر اصابت گلوله و ضربات قمه جانش را از دست داده بود. با گزارش ماجرا به قاضي جنايي، تيمي از كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران راهي محل حادثه شدند. نگهبان معدن تنها كسي بود كه از راز اين جنايت خبر داشت.
او گفت: با اينكه معدن تعطيل بود اما صاحب معدن(مقتول)حدود ساعت 12ظهر به اينجا آمد و يكراست به دفترش رفت. قبل از آن هم به من گفت كه با 2نفر قرار ملاقات دارد و وقتي رسيدند آنها را به داخل دفتر راهنمايي كنم.او ادامه داد: حدود ساعت 3بعدازظهر، 2جوان سوار بر يك خودروي پرايد به معدن آمدند و گفتند كه با صاحب اينجا قرار دارند.
من هم به داخل دفتر راهنمايي‌شان كردم اما نيم‌ساعت بعد صداي شليك گلوله شنيدم. سراسيمه به طرف دفتر رفتم كه آن 2جوان خارج شدند و يكي از آنها كه اسلحه داشت مرا تهديد كرد و هر دو فرار كردند. خودم را كه به داخل دفتر رساندم، با جسد غرق خون صاحب‌كارم روبه‌رو شدم و پليس را خبر كردم.
- ردپاي 2برادر
با سرنخ‌هايي كه نگهبان معدن در اختيار پليس قرار داد، مأموران موفق شدند خودروي پرايد و سرنشينان آن را شناسايي كنند. مردان جوان دوبرادر به نام‌هاي مجتبي و مهدي بودند كه وقتي تصاوير آنها در اختيار نگهبان معدن قرار گرفت، وي با اطمينان هردوي آنها را شناسايي كرد. در ادامه دستور بازداشت مردان جوان صادر شد و 6خردادماه آنها در منطقه اتابك دستگير و به اداره آگاهي منتقل شدند.
- اعتراف به جنايت
مجتبي (برادر بزرگ‌تر) در همان تحقيقات اوليه به قتل صاحب معدن اعتراف كرد و مدعي شد كه برادر كوچك‌ترش در اين ماجرا هيچ نقشي نداشته است. او در ادامه انگيزه‌اش از ارتكاب جنايت را اينطور شرح داد: حدود 6 سال پيش مقتول در مغازه من كار مي‌كرد. يك روز اسنادي را با خودش آورده بود كه نشان مي‌داد مالك يك معدن مس در حوالي روستاي چهل‌قز است. او مي‌گفت كه بهره‌برداري از اين معدن سود زيادي دارد اما براي شروع كار نياز به سرمايه است.
بعد هم به من پيشنهاد سرمايه‌گذاري براي بهره‌برداري از معدن داد و در نهايت قرار شد 5 درصد مالكيت معدن به من واگذار شود. متهم گفت: با فروش خانه و مغازه‌ام، حدود يك‌ميليارد تومان براي بهره‌برداري از معدن سرمايه‌گذاري كردم و كار شروع شد اما پس از آن هر بار كه با او درباره ثبت مالكيت 5درصدي صحبت مي‌كردم، امروز و فردا مي‌كرد.
اين در حالي بود كه هيچ قراردادي بين ما وجود نداشت و من نمي‌توانستم حرفم را ثابت كنم. براي همين يك قبضه اسلحه خريدم و روز حادثه به همراه برادرم راهي معدن شديم تا با مقتول صحبت كنم. آن روز از او خواستم كه پولم را پس بدهد اما ناگهان وي مدعي شد كه هيچ پولي از من نگرفته است. عصباني شدم و اسلحه‌ام را كشيدم.
او ترسيد و سعي كرد فرار كند كه شليك كردم. وقتي روي زمين افتاد به او نزديك شدم و گلوله ديگري هم شليك كردم و بعد با قمه چند ضربه به وي زدم و فرار كرديم. همه اين كارها را خودم به تنهايي انجام دادم و برادرم نقشي در اين ماجرا ندارد.
به گفته سرهنگ حميد مكرم، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران، با اعترافات متهم، براي وي قرار بازداشت صادر شد و تحقيقات تكميلي در اين پرونده ادامه دارد.
نظر شما