تنها اطلاعات در دستمان درباره اين هنرمند همين چند كلمه است؛ كسي كه براي ارائه هنرش مجبور است آن را در كنار خيايان عرضه كند اما گويا در اين بين يك سوءتفاهم پيش آمده است.
خبري از دستفروشي نيست. چون وقتي با او تماس گرفتيم متوجه شديم كه آقاناصر 42ساله، 22سال ميشود كه آموزگار است و 10سالي هم در كنار تدريس، شغل دومي داشته و كابينتسازي ميكرده اما از وقتي روشهاي نوين به بازار كابينتسازي وارد شده ديگر علاقهاش را به اين كار از دست داده و آن را كنار گذاشته؛ اما مگر ميتوانسته عشق و علاقه و وابستگياش به چوب را كنار بگذارد؟
انگار چوب آهن است و او آهنربا كه دائما به هم جذب ميشوند. براي همين گوشهاي از خانهاش را شبيه يك كارگاه كرده و با خردههاي چوب و امدياف كه اضافههاي كابينتسازيها و كارگاههاي چوب است، شروع به ساخت اسباببازيهاي زيبا و جذابي كرده كه چشم هر بينندهاي روي آنها قفل ميشود. با ناصر عسگري براي دقايقي به گفتوگو پرداختهايم تا از دنياي چوب و اسباببازيها بگويد.
- ايده ساخت اسباببازي با چوب چطور به ذهنتان رسيد؟
از بچگي علاقه خاصي به چوب داشتم. حتي به ياد دارم دوم ابتدايي كه بودم، تبر پدربزرگم را برداشتم و ميخواستم چوب مورد نيازم را با تبر جدا كنم اما چون زور بازو نداشتم خودم را زخمي كردم و هنوز هم جاي آن زخم مانده است. اين علاقه تا به امروز با من است و براي همين با وجود اينكه معلم هستم وارد كار كابينتسازي هم شدم.
- كابينتسازي شما را راضي نگهميداشت؟
بله، 10سال كابينتسازي كردم؛ اما راستش را بخواهيد از وقتي سبك جديد كابينتسازي آمده كه ديگر ايده و خلاقيت ما را نميخواهد و سبك مشخصي دارد، آن را دوست ندارم و 5سال پيش با وجود آنكه درآمد خوبي هم از كار كابينتسازي داشتم، آن را كنار گذاشتم. 3سال هم ميشود كه كار ساخت اسباببازي را شروع كردهام.
- كار اسباببازيسازي را بهدليل همان علاقه ديرينهتان به چوب شروع كرديد؟
دقيقا. زيبايي، خلاقيت و روشهايي كه در كار با چوب وجود دارد باعث شده تا عاشق اين كار شوم. بعد از آنكه كابينتسازي را كنار گذاشتم به اين فكر ميكردم كه چطور ميتوانم همچنان با چوب كار كنم و به فكرم رسيد كه با چوب اسباببازي درست كنم. وقتي ايدهاي كه در ذهنم داشتم را پياده كردم احساس رضايت زيادي داشتم و باعث شد تا به امروز بهطور جدي آن را دنبال كنم. مواداوليه مورد نيازم را از مراكزي كه خدمات برش دارند تهيه ميكنم؛ خردهچوبها و امديافهايي كه اكثرا آنها را آتش ميزنند. درصورتي كه حيف است و از كوچكترين تكه آنها ميشود استفاده كرد.
- چرا براي فروش اسباببازيهايتان دستفروشي ميكنيد؟ از كارهايتان استقبال نميشود؟
نه، اصلا اينطور نيست. نميدانم چهكسي اين برداشت را كرده و در شبكههاي اجتماعي بازنشر داده است. من دستفروشي نميكردم. جايي كه ما كارهايمان را براي فروش گذاشتهايم مجتمعي تفريحي است كه هرساله نمايشگاههاي فصلي صنايعدستي برگزار ميكند و به هركس كه كاري براي عرضه دارد، غرفه ميدهند. يكي از دوستان من كه كارهايم را ديده بود به من پيشنهاد داد تا در اين نمايشگاه شركت كنم و من هم پذيرفتم و اتفاقا استقبال خوبي هم از كارهايم شد. اما چون اين غرفهها در كنار خيابان هستند شايد از نگاه برخي تصور دستفروشي بشود درصورتي كه اينطور نيست.
- از همان روز اول كارهايتان فروش رفت؟
نه، همان 3سال پيش كه چند اسباببازي ساختم با خودم گفتم ببينم ميتوانم براي آنها بازاريابي كنم؟ چندتايي اضافهتر ساختم و طرحهايي را كه در ذهن داشتم، در دنياي واقعي پياده كردم. با اين حال فروشي نداشتم تا اينكه نمايشگاه صنايعدستي در شهرمان برگزار شد و برخي از همكارها به من گفتند غرفههايي در اين نمايشگاه وجود دارد كه البته چندان پربار نيست ولي چون ميدانستند كار با چوب ميكنم پيشنهاد دادند آنها را براي فروش به آن نمايشگاه ببرم. من هم كارهايي كه داشتم را بردم و اتفاقا استقبال خوبي هم شد. وقتي ديدم كه ازكارهايم استقبال ميشود تصميم گرفتم اين كار را ادامه دهم.
- ديگر از 3سال پيش هر سال براي فروش كارهايتان به همانجا ميرويد؟
بله، مجتمع تفريحي لاله در شهر هيدج شهرستان ابهر هر سال از شروع بهار تا پايان تابستان هر روز يك نمايشگاه فصلي دارد كه با همكاري شهرداري و صنايعدستي برگزار ميشود. ضمن اينكه امسال در 24تا 28مردادماه به تهران هم آمدم و در نمايشگاه كانون پرورش فكري كودك و نوجوان شركت كردم كه باز هم بازديدكنندهها از كارهايم استقبال خوبي كردند.
- فكر ميكنيد ميتوانيد كارتان را گسترش دهيد؟
كارهايي كه من انجام ميدهم بيشتر با خردههاي چوب و ضايعات امدياف است. يكسري اسباببازي و يكسري صنايعدستي، مانند جاموبايلي و جامدادي و... نيز ميسازم. در گذشته كارهايي مانند كندهكاري، معرق و تابلوهاي كار با چوب انجام ميدادم. با توجه به تجربههايي كه دارم برخي ابزارهايي كه لازم داشتم را خودم ساختهام يا تغييراتي به آن دادهام. كارهاي خلاقانه زيادي ميشود با اين روشها انجام داد. هماكنون يك كارگاه خانگي دارم. وسايلي كه قبلا داشتم را به انتهاي ساختمان انتقال دادهام تا از ديد ديگران دور باشد و راحت در آنجا با كمك اعضاي خانواده كارهايم را بسازم. البته بيشتر كارها را خودم انجام ميدهم. اما اگر بخواهم يكسري ريزهكاريها را روي آنها اعمال كنم، از خانوادهام كمك ميگيرم.
- تا به حال به كسي آموزش هم دادهايد؟
فعلا نه، چون تمام ايدههاي من در ذهنم قرار دارد. بسياري فكر ميكنند من اين كارها را از روي يك طرح يا شابلون انجام ميدهم؛ درصورتي كه اينطور نيست. من هر چه به ذهنم ميرسد را سريع روي كاغذ طراحي ميكنم تا يك نمونه اوليه از رويش بسازم و بعد آن را نهايي كنم. بعضي وقتها هم در فضاي مجازي جستوجو ميكنم تا الگو بگيرم اما بيشتر كارهايي كه تا به حال انجام دادهام يعني حدود 80درصد، ايدههاي خودم بوده است.
- قيمت كارهايي كه ميسازيد بر چه اساس و معياري است؟
كارهاي من چون كار دست است و هزينه اوليه و مواداوليه آن قيمتي ندارد، سعي كردهام قيمت بالايي برايشان نگذارم. چون توان مالي مردم شهرستانمان هم بالا نيست و كشش ندارد براي كارهاي تزييني و اسباب بازي هزينه زيادي كنند. خيليها به من ميگويند قيمت كارهايم خيلي پايين است و اصلا برايم صرف ميكند يا نه؟
به هر حال كارهايم را با توجه به درآمد منطقه خودم قيمتگذاري كردهام. بر همين اساس كارهاي من معمولا از 5-6هزار تومان شروع ميشود و نهايتا به 40هزار تومان ميرسد. براي ساختن هر كدام از سازهها زمان زيادي ميگذارم و هر روز كار من همين است كه اين اسباببازيها را بسازم. هماكنون به اين فكر ميكنم چه كارهايي انجام دهم تا كار سريعتر پيش برود. هر چه كار سريعتر تمام شود ميتوانم توليدات بيشتري در يك روز داشته باشم.
- خانواده شما چقدر به كارهايي كه ميكنيد علاقه دارند؟
من دو فرزند پسر دارم؛ يكي 11ساله و ديگري 7ساله. فرزند بزرگم به كارهايي كه ميكنم علاقه ندارد. اما فرزند كوچكم كارهايم را دوست دارد و دلش ميخواهد ياد بگيرد. هميشه به آنها مخصوصا در روزهاي تابستان ميگويم روزي يكساعت هم شده پيش من بيايند و اين كار را ياد بگيرند. به هرحال يك مهارت است و شايد روزي به دردشان بخورد. اما فارغ از فرزندانم، همسرم به كارهايم علاقه زيادي دارد و در بسياري از كارها همراهيام ميكند.
- برنامه آيندهتان چيست؟ ميخواهيد به همين منوال ادامه دهيد؟ نميخواهيد يك كارگاه بزرگتر داشته باشيد؟
هدف اصلي من در اين 3سالي كه بسيار هم مشقت كشيدهام اين بوده كه بتوانم چند نفر را مشغول بهكار كنم. اگر اين كار را انجام دهم احساس مفيدبودن خواهم كرد. متأسفانه خيليها وقتي كار من را ديدهاند فكر ميكنند كارهايم ساخت چين است. كار دستي من چرا بايد براي چين باشد؟ اين موضوع من را واقعا آزار ميدهد. اگر بشود اين كار را بهطوري رونق دهم كه عدهاي هم به سر كار بيايند شايد به روزي برسيم كه ما اسباببازيهايمان را به چين صادر كنيم.
نظر شما