مجموع نظرات: ۰
چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۹
۰ نفر

محسن آزموده: داریــوش شایـگان روشنفکر ایرانی در یکی از آثارش خاطره‌ای نقل می‌کند از سفری که به هند داشته و می‌نویسد در یکی از کلانشهرهای هند سوار یک تاکسی شده که در بدو نظر به هر چیزی شباهت داشته جز یک تاکسی!

محسن آزموده

 راننده، ماشين و اتاق داخلي آن را به معبد هندي بدل كرده بوده، يعني از سقف و در ماشين گرفته تا جلوي داشبورد انواع و اقسام اشيايي را آويزان كرده بوده كه معمولا در معابد بودايي مي‌بينيم؛ مجسمه بودا، اوراد و نوشته‌هايي كه نشان از فرهنگ سنتي بودايي دارد يا روكش‌ها و پارچه‌هايي كه در هيچ كجاي ديگر دنيا جز هند پيدا نمي‌شود. مورد عجيب و به‌ظاهر ناسازوار اين است كه ماشين پديده‌اي مدرن است و ورود آن به جامعه‌اي سنتي لاجرم با لوازم و اقتضائاتي همراه است، اما فرهنگ پذيرا و قدرتمند هندي اين توانمندي را دارد كه امري تا بن دندان جديد را در خود هضم كند و آن را به شكل و شمايل خاص خودش در آورد.

همه ما لابد در كوچه و خيابان‌هاي همين شهر تهران با پديده مشابهي مواجه شده‌ايم، مسئله فقط تاكسي‌ها و ماشين‌هايي نيست كه صاحبان‌شان آنها را مطابق ذوق و سليقه و ترجيحات فرهنگي و ارزشي خود تزيين كرده‌اند. قطعا همه ما در اتوبوس‌هايي سوار شده‌ايم كه راننده بيتي شعر درباره روزگار غدار يا اهميت احترام به سالمندان يا ضرورت اتكا به خداوند كريم بر در و ديوارشان نوشته‌است. تازه اين صحنه‌آرايي محدود به فضاهاي اجتماعي يا خانوادگي نمي‌شود. ما حتي در آرايش و پيرايش شخصي‌مان نيز ترجيحات شخصي و فرهنگي را لحاظ مي‌كنيم و از اين حيث شاهد تفاوت‌هاي ريز و ظريف اما جالب توجه ميان مردمان در گوشه و كنار دنيا هستيم. براي نمونه پديده‌اي مثل حجاب را درنظر بگيريم. چه‌كسي منكر آن است كه يك بانوي چادري در ايران با خانمي محجبه در انگليس و زني در مالزي كه پوشش اسلامي را رعايت كرده، تفاوت دارد؟

اين تنوع و تكثر و چندگانگي‌ها از كجا مي‌آيد؟ قطعا ارزش‌هاي متفاوت فرهنگي و تعلقات و ترجيحات گوناگون در اين صحنه‌آرايي‌هاي رنگارنگ تأثيرگذارند. انسان موجودي فرهنگي است و همچنان كه مثل ساير موجودات از شرايط محيطي و جغرافياي طبيعي متاثر است، بارها هر پديده‌اي را با ارزش‌ها و هنجارهاي خرده‌فرهنگي كه بدان تعلق دارد، رنگ‌آميزي مي‌كند. بر همين اساس سخن‌گفتن از هويتي يك‌شكل و يك‌رنگ با هسته‌اي سخت و متصلب ناممكن است. هر يك از ما جهاني دارد و اين جهان را متناسب با خرده‌فرهنگي كه از دل آن برآمده‌ايم، شكل مي‌دهد. به ديگر سخن ما انسان‌ها همان‌قدر كه از پديده‌هاي تازه تأثير مي‌گيريم، بر آنها تأثير مي‌گذاريم.

فردي را درنظر بگيريد كه از روستايي به تهران سفر كرده و سال‌ها در اين كلانشهر زيسته است و براي خودش خانه و خانواده‌اي تشكيل داده. آيا مي‌توانيم بگوييم كه اين فرد در پي اين تجربه زيسته همچنان همان آدم روستايي است؟ آيا شكل و شمايل زندگي‌اش شبيه نحوه زيست يك دهقان روستانشين است؟ از سوي ديگر آيا هيچ نشاني از اينكه اين شهرنشين روستازاده با خود چه ميراثي را به تهران آورده در گفتار و كردار و نحوه زندگي‌اش نمي‌بينيم؟ آيا بايد اين آدم را فردي بي‌هويت قلمداد كنيم كه نه پايي در زمين شهر دارد و نه سري در هواي تعلقات دلبستگي‌هاي روستا؟ آيا بايد او را نوكيسه‌اي بي‌فرهنگ قلمداد كنيم كه خام‌دستانه مسحور زيورآلات شهري شده و اصل و اساس خود را به ثمن بخس فروخته است يا بگوييم «تازه به دوران رسيده» است كه بويي از شهرنشيني و تمدن نبرده است؟

روشن است كه اين اظهارنظرهاي ارزشگذارانه و قضاوت‌هاي زودهنگام و بي‌پايه ناشي از يك مفروض غلط است، يعني اين فرض ناروا كه هويت امري متصلب و خشك و پيشيني است كه يك‌بار براي هميشه ساخته مي‌شود و همه تكه‌ها و عناصر آن با يكديگر كليت منسجم و همگوني را مي‌سازند، در حالي شايد ديد درست‌تر، نگاهي باشد كه داريوش شايگان، روشنفكري كه در ابتداي سخن از او ياد شد، در كتاب ديگرش بر آن تأكيد مي‌كند و از هويت‌هاي چهل‌تكه و زندگي در جهاني موزاييكي سخن مي‌گويد.

مسئله اين است كه اين رنگارنگي و تنوع را به رسميت بشناسيم و خود را محصور پيش فرض‌هاي كوركننده گفتارهاي تقليل‌گرا نكنيم چرا كه در غيراين صورت تنها چشم خود را بر واقعيت اجتماعي بسته‌ايم و از شناخت و فهم تنوع واقعا موجود در هويت هر يك از انسان‌ها غافل مانده‌ايم. البته اين تأكيد بر چندپارگي واقعيت نبايد ما را از رويكرد انتقادي دور كند و ما را از سويه‌هاي آسيب‌زاي اين تكثر غافل سازد.

کد خبر 390262

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار شهری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha