اين خبر، مهم بود چون رشد سريع اين گروه تروريستي و اشغال شماري از شهرهاي بزرگ و مهم در سوريه و عراق ـ با فاصله خيلي كمي از كشور ما ـ خطر و تهديد بزرگي براي همه منطقه و البته ايران محسوب ميشد. حالا كه كمي از جشنگرفتن فاصله گرفتهايم، خوب است چند نكته را فراموش نكنيم:
۱ـ داعش پيش از هر چيز، يك پديده رسانهاي بود. امروز ديگر ميدانيم كه كمپين رسانهاي داعش در شبكههاي اجتماعي، يكي از مهمترين عوامل موفقيت اين گروه در اشغال شهرها و ايجاد ترس و وحشت بوده است. اين را ميدانيم چون حالا پس از گذشت 3سال از ظهور طوفاني آنها و گرفتن موصل و چند شهر ديگر در شمال عراق و همينطور شهرهاي مهمي مثل رقه و ديرالزور در سوريه، پژوهشهايي درباره شكل عملكرد آنها در دست داريم؛ مثلا مجله آتلانتيك 2سال پيش در گزارش مفصلي كه به اين وجه از داعش اختصاص داده بود، نشان داد كه چطور كمپين آنها در سال۲۰۱۴ در توييتر و با هشتگ #Alleyesonisis با فاز نظامي گره خورد و داعش، برند ترسناكش را در شبكههاي اجتماعي معرفي كرد؛ جايي كه در زماني كوتاه ميليونها بحث و نظر و تحليل، نام اين گروه را سر زبانها انداخت.
در گزارش ميخوانيم كه آنها چطور از طريق اين رسانه جديد ظرف چندين ماه ۳۰هزار نيروي تازه از حدود ۱۰۰كشور مختلف جهان جذب كردند و به عراق و سوريه بردند و سپس چطور با بهاشتراكگذاشتن تصاوير و ويدئوهايي از كشتار بيرحمانه و قتل و غارت، پروپاگانداي مورد نظرشان را با موفقيت پيش بردند. پژوهش دانشگاه جورج واشنگتن درباره اپليكيشني كه داعش طراحي كرده بود و اعضايش از طريق آن با يكديگر در تماس بودند، تصاويرشان را به اشتراك ميگذاشتند و فرمانها را انتقال ميدادند، نشان ميدهد كه فقط در همان روزي كه داعش شهر موصل را گرفته، بيش از ۴۰هزار توييت از طريق همين اپليكيشن، نوشته و به اشتراك گذاشته شده است. پوشش رسانهاي اين ويدئوها و تصاوير از سوي شبكههاي تلويزيوني منطقهاي و جهاني، اين موج را تقويت كرد و نام داعش ناگهان از همه شبكههاي خبري به گوش رسيد؛ در روزهايي طوفاني كه كسي فرصت نداشت راست و دروغ خبرها و تصاوير را بسنجد... و در اين سرگيجه بزرگ اطلاعاتي و رسانهاي، برنده بزرگ كسي جز داعش نبود.
۲ـ روزنامهنگاراني در جهان هستند كه داعش و شكل انجام ترورها، اطلاعرسانيهاي آنها و رفتارهايشان پس از انجام هر حمله تروريستي را ميشناسند و درباره شكل ارتباط اعضاي گروه و شيوههاي اجراي عمليات، مليتهاي افراد مهاجم، لهجهها و زبانها و جزئيات ديگر، تخصص دارند.
در همان روز حمله داعش به مجلس و شهادت تعدادي از هموطنانمان ـ درست وقتي كه هنوز درگيري ميداني بين نيروهاي امنيتي و مهاجمان ادامه داشت و كساني با قيافه حقبهجانب و بدون داشتن كوچكترين داده و اطلاعي، در شبكههاي اجتماعي مشغول افاضات نادرستي چون «داعش چيه؟ اينا كار خودشونه!» بودند ـ توييتهاي بعضي از اين روزنامهنگاران خارجي درباره شكل اطلاعرساني و آپلود فيلمهاي منتشرشده در پايگاه اطلاعرساني داعش (اعماق) و مقايسه آن با عمليات مشابه در بنگلادش و فرانسه و چند كشور ديگر، با جزئيات نشان ميداد كه چرا داعش مسئول اين حمله است.
اما سؤال اينجاست كه چرا در كشور ما ـ در قلب خاورميانه؛ جايي كه نيروهاي نظاميمان روي زمين با اين گروه تروريستي سالها درگير بودهاند و تهديد داعش، مسئله مهم و اساسياي در اين سالها به شمار ميرفته ـ چنين روزنامهنگاراني وجود ندارند؟ چرا براي بنگاههاي رسمي يا خصوصي رسانهاي اهميتي نداشته كه خبرنگارهايي تربيت كنند كه داعش يا ديگر گروههاي تروريستي خاورميانه (جايي كه كشورمان در آن قرار دارد) را به شكل تخصصي بشناسند؟
چرا اغلب رسانهها و روزنامهنگارهايمان به نقل خبرهاي خبرگزاريهاي خارجي درباره موضوعي كه مشخصا مسئله مهم و امنيتي ايران است بسنده كردهاند و ضرورتي نديدهاند كه هزينه و زمان ويژهاي صرف آن كنند؟ چرا كمتر، سوژههايي مثل اين گروههاي تروريستي، موضوع پژوهشهاي دانشگاهي ما هستند؟ چرا سطح اطلاعات عدهاي از روزنامهنگاران، اهالي رسانه و به تبع آنها مردم ما از پديدهاي با اين اهميت، اينقدر كم است؟
نظر شما