محمد جعفری: ۲ شکارچی وقتی نیمه‌های شب برای شکار گراز به جنگل رفته بودند به اشتباه ۲ نفر از دوستانشان را هدف گلوله قرار دادند و به قتل رساندند.

بخشش ۲ شکارچی قاتل به‌خاطر میلاد پیامبرص

با وجود اينكه اتهام اين دو نفر قتل بود اما اولياي دم مقتولان به مناسبت ميلاد پيامبر(ص) و هفته وحدت آنها را بخشيدند.
به گزارش همشهري، نيمه شب 19آبان امسال، 7نفر از باغداران روستاي گويزيله در نزديكي سردشت تصميم گرفتند براي شكار گراز راهي جنگل شوند. شغل بيشتر ساكنان اين منطقه باغداري است و گرازهاي وحشي به باغ‌ها آسيب مي‌زنند. به همين دليل باغداران آن شب مي‌خواستند گرازها را شكار كنند.

آنها به 2گروه 4 و 3نفري تقسيم شدند و در دو سوي دره به طرف محلي كه تصور مي‌كردند گرازها در آنجا حضور دارند به راه افتادند. رحمان و ادريس و ظاهر كه در گروه 3نفره بودند به مسيرشان ادامه دادند اما در بين راه رحمان و ادريس تصميم گرفتند مسير را تغيير دهند. آنها فكر مي‌كردند اگر از راه ديگري بروند حتما مي‌توانند گرازها را به دام بيندازند. همگي تفنگ شكاري داشتند و آماده بودند تا گرازي را در تيررس خود ببيند. براي اينكه گرازها فرار نكنند آنها نيم‌خيز شده بودند و آرام آرام حركت مي‌كردند. در تاريكي شب، چشم چشم را نمي‌ديد.

در آن سوي دره گروه 4نفري حركت مي‌كردند. آنها نيز به‌دنبال فرصتي براي شكار گراز بودند كه ناگهان از آن سوي دره صداي خش‌خش برگ‌ها را شنيدند. بوته‌هاي روبه‌رو تكان مي‌خورد و به نظر مي‌رسيد چند گراز در آنجاست. به همين دليل 2نفر از آنها به آن طرف شليك كردند. صداي شليك گلوله، سكوت جنگل را شكست. شكارچيان كه فكر مي‌كردند گراز شكار كرده‌اند به سوي طعمه‌شان ‌دويدند اما وقتي به آنجا رسيدند فهميدند تيرشان به خطا رفته است.

در كمال ناباوري گلوله‌ها به دوستانشان اصابت كرده بود. رحمان و ادريس غرق در خون روي زمين افتاده بودند. از محل حادثه تا نزديك‌ترين درمانگاه فاصله زيادي بود.
شكارچيان زخم‌هاي دوستانشان را بستند و آنها را به دوش گرفتند تا به روستا برسانند. اين تنها كاري بود كه از دست‌شان برمي‌آمد. وقتي 2پيكر نيمه‌جان به روستا رسيد با خودروي يكي از اهالي به درمانگاه منتقل شدند اما همه تلاش‌ها براي نجات آنها بي‌فايده بود و ساعتي بعد رحمان و ادريس جان خود را از دست دادند.

  • جزئيات حادثه

هيچ‌كس نمي‌توانست اين خبر تلخ را به خانواده 2جوان جان باخته برساند. حادثه آنقدر عجيب و ناگهاني بود كه همه اهالي روستا را در بهت و حيرت فرو‌برده بود. 2شكارچي نيز كه ناخواسته دست به اين كار زده بودند نمي‌دانستند بايد چه كنند. با اين حال آنها با همراهي دهيار راهي نزديك‌ترين پاسگاه شدند و آنچه را كه اتفاق افتاده بود بازگو كردند. آنها مدعي شدند به گمان اينكه گراز ديده‌اند دست به ماشه برده و شليك كرده‌اند.

همچنين گفتند اصلا قرار نبود 2قرباني از آن منطقه عبور كنند. از سوي ديگر ظاهر، همان جواني كه همراه 2قرباني بود جزئيات بيشتري در اختيار پليس گذاشت. او گفت: ما 3نفري پشت سر يكديگر در مسيري كه تعيين كرده بوديم حركت مي‌كرديم. در بين راه رحمان و ادريس گفتند بهتر است مسير را تغيير دهيم. آنها مي‌گفتند اگر از جاي ديگري برويم احتمال اينكه گرازها را ببينيم بيشتر است. ما نيم‌خيز حركت مي‌كرديم.

از طرفي هوا تاريك بود و چيزي ديده نمي‌شد تا اينكه صداي شليك را شنيدم و متأسفانه گلوله‌ها به رحمان و ادريس برخورد كرد. دوستانم كه در آن طرف دره بودند ناخواسته به طرف ما شليك كردند و عمدي در كارشان نبود.

  • بخشش، 21روز پس از حادثه

خانواده 2 قرباني پس از وقوع اين حادثه سرگرم عزاداري بودند. به‌حدي كه حتي براي شكايت هم به پاسگاه نرفتند. آنها مي‌دانستند كه عمدي در مرگ عزيزانشان نبوده و ترجيح دادند چند روزي را براي تصميم‌گيري صبر كنند. در شرايطي كه 2ضارب در زندان سردشت به سر مي‌بردند تلاش‌هاي بزرگان روستا براي جلب رضايت اولياي دم آغاز شد. اين حادثه همه اهالي روستا را كه از اهل تسنن هستند داغدار كرده بود اما همه مي‌دانستند كه اين ماجرا فقط يك حادثه بوده است. به همين دليل همه براي جلب رضايت اولياي دم همدل بودند.

سرانجام نخستين عيد پس از اين حادثه كه روز ميلاد پيامبر اكرم(ص) به روايت اهل تسنن است فرار رسيد. آن روز اهالي روستاي گويزيله در مسجد جمع شده بودند. پدران رحمان و ادريس هم آمده بودند. بعد از اينكه امام جماعت مسجد سخنراني كرد، ناگهان پدر ادريس و پدر محمد از جاي‌شان بلند شدند. انگار كه قرار بود درباره مسئله مهمي صحبت كنند. آنها در چند جمله گفتند بعد از گذشت 21روز از مرگ فرزندانشان تصميم گرفته‌اند به‌خاطر ميلاد پيامبر(ص) و هفته وحدت قاتلان را ببخشند. آنها گفتند ما آنها را مي‌بخشيم تا روح عزيزانمان شاد شود.

حرف‌هاي اين دو مرد باعث شادي همه اهالي روستا شد. همه جلو رفتند و به‌خاطر اين بزرگواري به آنها تبريك گفتند. در اين ميان 2پدر داغدار حتي پيگير آزادي هر چه سريع‌تر قاتلان فرزندانشان بودند.

  • پايان 21روز حبس

يكي از افرادي كه در جلب رضايت اولياي دم نقش زيادي داشت خالد خضرنژاد، مديرعامل انجمن حمايت از زندانيان سردشت بود. او درباره اين حادثه به همشهري مي‌گويد: اين حادثه آنقدر تلخ بود كه همه ما در گويزيله عزادار شديم اما بخشش 2جوان از سوي اولياي دم، تلخي اين حادثه را كم كرد. وي ادامه مي‌دهد: از همان روزهاي اول همراه بزرگان روستا براي پادرمياني سراغ خانواده‌هاي داغدار رفتيم. آنها هم با بزرگواري ما را قبول كردند و چند روز زمان خواستند تا اينكه در روز ميلاد پيامبر(ص) در مسجد تصميم‌شان را اعلام كردند و موجب شادي همه شدند.

وي درباره 2متهم نيز گفت: آنها در اين مدت زنداني بودند اما با توجه به اعلام گذشت اولياي دم، قاضي رحمت اسماعيلي، بازپرس شعبه اول دادسراي سردشت نيز مساعدت زيادي در اين‌باره انجام داد و به‌دليل اينكه هيچ شكايتي در اين‌باره ثبت نشده بود حكم به آزادي 2متهم داد و آنها روز دوشنبه بعد از 21روز از زندان آزاد شدند.

  • بياييد يكديگر را ببخشيم

رسول مطيعي دوست، پدر داغدار رحمان است. با وجود اينكه در اين حادثه عزيزش را از دست داده اما مي‌گويد بخشش موجب آرامش‌اش شده است. او به همشهري مي‌گويد: من 8 فرزند داشتم كه اين حادثه باعث شد يكي از پسرانم را از دست بدهم. رحمان قوت زانويم بود و به او افتخار مي‌كردم. او در كار باغداري كمك حالم بود و حالا جايش در خانه خالي است.

وي ادامه مي‌دهد: من به‌خاطر خدا، قاتل پسرم را بخشيدم. چون مي‌دانم او عمدي در اين كار نداشته است. حالا خيلي خوشحالم و احساس مي‌كنم بار سنگيني كه روي دوشم بود برداشته شده است. من از بقيه هم خواهش مي‌كنم اگر مشكلي با كسي دارند او را ببخشند. بخشش انسان را سبك مي‌كند. بياييد يكديگر را ببخشيم.

يوسف مينابي اديب نيز پدر ادريس است و از روزي كه قاتل پسرش را بخشيده نگاهش نسبت به زندگي تغيير كرده است. او به همشهري مي‌گويد: به من پيشنهاد كردند كه ديه بگيرم. اما من قبول نكردم. چرا كه هر وقت مي‌خواستم از آن پول استفاده كنم داغم تازه مي‌شد. من بخشش را انتخاب كردم و به همه توصيه مي‌كنم در زندگي‌شان يكديگر را ببخشند. بيايد يكديگر را ببخشيم تا خدا هم ما را ببخشد.

کد خبر 391515

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha