چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۶ - ۱۹:۳۹
۰ نفر

حامد فرح‌‌بخش: وضعیت درهای ورودی نشان می‌داد سارقان به زور وارد نشده‌اند

 پس آنها باید احتمالا افراد آشنایی باشند که به راحتی وارد خانه شده و سرقت داخلی‌ای را رقم زده بودند؛ کارآگاه پلیس این را گفت و به فهرست اموال سرقتی چشم دوخت. در حالی که در خانه وسایل و لوازم گران‌قیمت زیادی وجود داشت اما سرویس طلاجات و پول‌های نقدی که در گنجه اتاق خواب بود، تنها اشیای به سرقت رفته بود.
من خودم چند شب قبل طلاها را بعد از برگشتن از عروسی در گنجه گذاشتم. زن صاحبخانه این را گفت و در حالی که بدجوری به هم ریخته بود، گفت: هر چی سنگه برای پای لنگه. توی این موقعیت ورشکست‌شدن شوهرم، فقط این سرقت را کم داشتیم.

  • خانم رضایی! توی این چند روز، مهمانی‌ای، مراسمی، چیزی داشتید؟ ببخشید منظورم اینه که آشنایی، فامیلی، دوستی که به خانه‌تان آمده باشد؛ حتی برای یک لحظه؟

بگویید کی امروز به این اتاق رفت و آمد نداشته است؟ 10 نفر بیشتر فقط همین امروز به خانه‌مان آمدند. خانه را گذاشته‌ایم برای فروش تا بدهی‌‌های شوهرم را صاف کنیم. خب، هرکی که می‌آید، توی این اتاق هم سرک می‌کشد. زن که از فروش خانه‌شان به اندازه کافی عصبی و ناراحت بود، حالا با این حادثه عصبی‌تر شده بود و با تندی به سؤالات جواب می‌داد.

  • در تمام مدت، شما هم در خانه بوده‌اید؛ منظورم وقتی است که مشتری‌ها برای بازدید به خانه آمدند؟

بله، صبح‌ها که همسرم سرکارش است و بچه‌ها هم مدرسه، من تنها در خانه‌ بودم و در را روی مشتری‌هایی که از بنگاه‌های مختلف می‌آمدند، باز می‌کردم.

  • مشتری‌ها را یادتان هست؟ می‌دانید از کدام بنگاه‌ها آمده بودند؟

یک خانم و آقای جوان از بنگاه سرکوچه آمده بودند، یک خانم میانسال و عروسش از بنگاه حاج‌رضا، یک خانم و 3تا دختر و پسرش هم از همان بنگاه...، یک مرد مسن 80-70 ساله هم با پسر و عروسش آمدند و...زن همین‌طور فهرست کسانی را که از صبح برای بازدید خانه آمده بودند، ردیف می‌کرد و افسر پرونده هم آنها را یادداشت می‌کرد.

هر کدام از اینها می‌توانستند یک مظنون کلیدی در این پرونده باشند و این احتمال وجود داشت که با ردگیری آنها بشود سارق را به دام انداخت اما چیزی که ذهن کارآگاه پلیس را مشغول کرده بود، این بود که چطور در حضور زن صاحبخانه سارقان توانسته‌ بودند اقدام به سرقت طلا و جواهرات و پول‌ها بکنند. سارق یا سارقان باید خیلی حرفه‌ای و ماهر باشند که بتوانند در این مدت کوتاه دست به سرقت بزنند.

با این اطلاعات، تمام مسئولان بنگاه‌هایی که برای خرید خانه مشتری فرستاده بودند، تحت بازجویی قرار گرفتند و به این ترتیب، شماره تلفن و مشخصات تمام کسانی که به عنوان مشتری به خانه قدم گذاشته بودند، به دست آمد. با این اطلاعات، ماموران با همه مشتریان تماس گرفتند اما شماره تماسی که یکی از مشتریان در اختیار بنگاه قرار داده بود، اشتباه بود.

او زن میانسالی بود که همراه 3 دختر و پسر جوان 16 تا 25 ساله که مدعی بود فرزندان‌اش هستند، به بنگاه رفته بود. اما سؤال این بود که آیا شاگرد بنگاه - که آدرس خانه را داده و مشخصات این مشتری را یادداشت کرده بود- در نوشتن شماره‌ها اشتباه کرده و مثلا شماره‌ها را پس و پیش نوشته یا شماره عمدا اشتباه اعلام شده بود. بازجویی از شاگرد بنگاه می‌‌توانست به روشن شدن موضوع کمک کند.

آقا تیریپشون نشون می‌داد وضعشون توپه توپه. معلوم بود از این مایه‌تیله‌دارهای تازه به دوران رسیده هستند. ماشین آخرین مدل زیر پاشون بود. فقط تیپ و لباس یارو مادره، ما رو می‌خرید و آزاد می‌کرد. شاگرد بنگاه مدعی بود اصلا به مشتری‌هایی که برای بازدید خانه فرستاده، نمی‌خورده که سارق باشند و احتمالا اشتباهی رخ داده است.

اما وقتی که در لابه‌لای حرف‌ها، او گفت زن میانسال از وی خواسته خانه‌ گران‌قیمتی را نشان بدهد که صاحبخانه یا مستاجر در آنجا ساکن باشد، شک کارآگاه پلیس برانگیخته شد. آقا، مادره می‌گفت:خونه وقتی خالی باشه، نمی‌شه فهمید اگه اثاث بچینی توش چطوری می‌شه اما اگه اثاث خونه توش باشه، می‌شه راحت فهمید که خونه خوبی هست یا نه. من هم خونه ته کوچه را به آنها آدرس دادم.

باتوجه به اینکه این  احتمال وجود داشت که این زن و 3 همراهش سرقت را رقم زده باشند، با کمک شاگرد بنگاه، این 4 نفر چهره‌نگاری شدند.

زنجیره سرقت‌

در حالی که پلیس در تعقیب سارقان احتمالی بود، سرقت‌های زنجیره‌ای از خانه‌ها با فاصله‌های اندکی به پلیس آگاهی مشهد گزارش می‌شد. سرقت‌ها همگی در مناطق بالای شهر مشهد (بلوار سجاد، خیابان شهید فرامرز عباسی و آزادشهر) رخ داده بود و در تمام سرقت‌ها، سارقان به شیوه‌ای مشابه، تنها طلاجات و پول‌های نقدی را که در خانه وجود داشت، سرقت کرده بودند.

اما موضوعی که همه این سرقت‌ها را به هم ربط می‌داد، این بود که در تمام موارد، سرقت‌ها در حالی صورت گرفته بود که صاحبخانه در خانه بود و سارقان احتمالا افراد آشنایی بودند که به راحتی و بدون زور وارد خانه شده بودند.

اما آیا این سرقت‌ها با هم در ارتباط بودند یا به صورت تصادفی به یک شکل انجام گرفته بودند؛ مانند ده‌ها سرقتی که در آنها اقوام وخویشان و حتی اعضای خانواده دست به سرقت می‌زنند؟ پاسخ به این سؤال می‌توانست به پلیس کمک کند که باید دنبال چه سارقی بگردد. برای یافتن جواب این سؤالات، کارآگاهان پلیس به بازجویی‌های تخصصی از مالباختگان دست زدند و در این تحقیقات بود که نخستین خط تحقیقی شکل گرفت.

تمام مالباختگان در خانه‌های اشرافی‌ای زندگی می‌کردند که برای فروش به بنگاه سپرده شده بود و مشتریانی برای بازدید خانه به آنجا رفته بودند. این موضوع یعنی اینکه سارقان اعضای یک باند حرفه‌ای سرقت بودند که بعد از ورود به عنوان مشتری به خانه‌ها، نقشه سرقت خود را عملی می‌کردند؛ نقشه‌ای که بیشتر به یک تردستی و چشم‌بندی شباهت داشت.

در مراحل بعدی تحقیق، مشخص شد که یکی از مشتریان ثابتی که در همه پرونده‌ها وجود داشت، زن میانسال و بسیار شیک‌پوشی بوده که همراه 2 دختر و پسر جوانی - که می‌گفت فرزندان‌اش هستند - از خانه بازدید کرده اما در تمام موارد هنگام مراجعه به بنگاه‌های مشاور املاک، آدرس و شماره تلفن دروغینی داده و مسئولان بنگاه هم بدون آنکه درستی شماره تلفن او را کنترل کنند، این شماره را یادداشت کرده‌‌اند و آدرس خانه‌های فروشی را در اختیار وی گذاشته‌اند.

در حالی که سرقت‌های زنجیره‌ای ادامه داشت، ردزنی‌ها برای یافتن 4 عضو باند سرقت آغاز شد اما تنها سرنخی که پلیس از آنها در اختیار داشت، تصاویر چهره‌نگاری شده بود. در حالی که سرقت‌ها هر روز در حال افزایش بود، کارآگاهان پلیس تصاویر چهره‌نگاری‌شده سارقان را در اختیار تمام گشت‌های پلیس قرار دادند تا  در صورت شناسایی، آنها را به سرعت دستگیر کنند.

همزمان با این عملیات، کارآگاهان پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات به ردگیری طلاهای مسروقه و چک‌پول‌های سرقتی پرداختند تا در صورت فروش طلاها یا نقد کردن چک‌ها، سارقان را به دام بیندازند؛ بنابراین به تمام طلافروش‌ها درباره مشخصات طلاها اطلاعات داده شد و شماره چک‌های مسروقه در اختیار بانک‌ها قرار گرفت اما سارقان حرفه‌ای که می‌دانستند پلیس این شاخه از تحقیقات را نیز دنبال می‌کند تا چندین ماه از نقدکردن چک‌ها خودداری  کردند.

مدتی قبل یکباره زنجیره سرقت‌ها پاره شد و دیگر گزارشی درباره این نوع سرقت به پلیس اطلاع داده نشد. حالا کارآگاهان پلیس - که تاکنون صدها پرونده سرقت مشابه را گره‌گشایی کرده بودند - این احتمال را مطرح کردند که یا اختلافی بین سارقان پیش آمده یا اینکه آنها سعی دارند با قطع زنجیره سرقت‌ها، این تصور را به‌وجود آورند که دیگر سرقت نخواهند کرد و به این ترتیب کاری کنند که آب‌ها از آسیاب بیفتد و بعد از چند ماه، شروع به فروش طلاها و نقدکردن چک‌ها کنند. اگر دومین احتمال درست بود، باید تدابیر پلیسی برای به دام انداختن آنها افزایش می‌یافت و همزمان وانمود می‌شد که پلیس دیگر در  تعقیب این پرونده نیست و به سراغ پرونده‌های دیگر رفته است.
این شگرد پلیسی مؤثر واقع شد و مدتی بعد وقتی زن شیک‌پوش با تصور اینکه آب‌ها از آسیاب افتاده و پلیس از تعقیب آنها دست برداشته است، قصد نقد کردن چک‌ها را داشت، نخستین اشتباه خود را مرتکب شد؛ اشتباهی که پلیس را به مخفیگاه او و چند عضو دیگر باند در مشهد کشاند.

رازگشایی سرقت‌هایی از نوع چشم‌بندی
من این‌کاره نیستم، اشتباه گرفتید، ازتون شکایت می‌کنم. زن میانسال داد و بیداد می‌کرد و می‌گفت که او و فرزندان‌اش آدم‌های آبروداری هستند و به همین خاطر، حتما شکایت می‌کند. او زده بود زیر همه چیز و منکر سرقت‌ها بود؛ حتی وقتی هم که مقداری از جواهرات مسروقه از او کشف شد، همچنان مدعی بود برایش پاپوش درست کرده‌اند وگرنه او - که آدم بسیار معتبری است - احتیاجی به سرقت ندارد.

جیغ و دادهای زن تا زمانی که با مالباختگان روبه‌رو نشده بود، همچنان ادامه داشت اما وقتی که 30مالباخته، او و دیگر اعضای باند را شناسایی کردند، دیگر چاره‌‌ای جز اعتراف برایش باقی نماند.

همکاری خانوادگی برای سرقت

زن که حالا همه چیز را پایان یافته می‌دید، لب به اعتراف گشود و راز یکی از عجیب‌ترین سرقت‌های خانگی را فاش کرد. از سال 83 نقشه سرقت‌هایمان را کشیدیم و بعد از اینکه چندین‌بار آن را مرور کردیم، تصمیم به اجرای آن گرفتیم. برای اجرای نقشه با سرو وضعی بسیار مرتب و شیک به بنگاه‌های مناطق بالای شهر مشهد می‌رفتیم و با پیشنهاد خرید خانه‌های چند صد میلیون تومانی از بنگاه‌دار می‌خواستیم چنین خانه‌هایی را که صاحبخانه یا مستاجر هم در آن ساکن باشد، به ما معرفی کند. وقتی بنگاه‌دار شماره تلفن و مشخصات می‌خواست، شماره و مشخصات دروغینی به او می‌دادیم تا پلیس نتواند ما را ردیابی کند.

ساعت بازدید از خانه را هم زمانی انتخاب می‌کردیم که حدس می‌زدیم به جز زن صاحبخانه کسی در خانه نباشد. به  این ترتیب، با گرفتن آدرس به خانه می‌رفتیم و در آنجا - درحالی که من زن صاحبخانه را با گفت‌و‌گو درباره خانه سرگرم می‌کردم - 3 فرزندم به سرعت خودشان را به اتاق خواب و مکان‌هایی که معمولا خانواده‌ها طلا، جواهرات و پول‌هایشان را می‌گذاشتند، می‌رفتند و به بهانه بازدید از این اتاق‌ها وارد آنجا شده و در ظرف چند ثانیه تمام اشیای قیمتی، پول و چک‌ها را به سرقت می‌بردند که البته در مواردی هم لوازم بدلی را همراه طلاجات اصلی سرقت کرده و بعدا آنها را از هم جدا می‌کردیم و به مالخران می‌فروختیم. در این مدت حداقل از 30 خانه سرقت کردیم.

سارقان شیک پوش

سرهنگ ماشاءالله صادقی - رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی - که این پرونده تحت نظارت مستقیم او به نتیجه رسیده است، با اشاره به این پرونده می‌گوید: یکی از راحت‌ترین و متداول‌ترین شگردهای سرقت از منازل، ورود به خانه به عنوان خریدار یا مستاجر است». در این شگرد، سارقان پس از قدم‌گذاشتن به خانه - با توجه به اینکه جای طلا، پول و اشیای قیمتی در خانه‌ها معمولا مشخص است - به آسانی دست به سرقت می‌زنند.

این‌گونه سارقان معمولا ظاهر آراسته‌ای دارند که سبب می‌شود صاحبخانه‌ها به راحتی  فریب خورده و به آنها شک نکنند اما این مشاوران املاک  هستند که به دلیل ارتباط زیاد با اقشار جامعه، باید در اعتماد به این‌‌گونه افراد احتیاط به خرج دهند. مسئولان بنگاه‌های معاملات املاک باید اطلاع داشته باشند زمانی که شخصی را به عنوان مستاجر یا خریدار به خانه‌ای جهت بازدید می‌برند، از زمان ورود به منزل تا زمان خروجش مسئولیت کامل کارهایی که او انجام می‌دهد، بر عهده مشاور املاک است.

کد خبر 41326

پر بیننده‌ترین اخبار آسیب اجتماعی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز