شنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۲
۰ نفر

پارلمان‌ها در همه جای جهان تاثیرگذاری بسیار اندکی در سیاست خارجی دارند، اما آنها هیچ وقت بی‌تاثیر نیستند.

در کشور ما نیز اگر چه نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی و وزارت خارجه پیگیر مسائل سیاست خارجی هستند اما کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس هم همواره به دنبال ایفای نقش موثر در مسائل سیاست خارجی بوده است.

حساسیت فوق‌العاده‌ مسائل در دستور کار سیاست خارجی‌ مجلس هفتم را نسبت به این بخش از فعالیت‌ها حساس‌تر و البته دست به عصاتر کرد. همین، موجب شد برخی مجلس را به دنباله‌روی از سیاست‌های دولتی در حوزه سیاست خارجی متهم کنند.

اما حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی برخلاف نظر منتقدان معتقد است‌ مجلس به سهم خود فعالانه عمل کرده است. گفت‌وگوی همشهری عصر با عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس پیرامون نقد عملکرد مجلس هفتم و اولویت‌های مجلس هشتم را در پی می‌خوانید:

  • بحث جهت‌گیری مجلس هفتم در سیاست خارجی یکی از پرمناقشه‌ترین بحث‌ها بوده است، اگر چه سیاست‌های مربوط به انرژی هسته‌ای از طرف مسئولان کلان نظام مطرح شده و تعیین می‌شود و توسط دیگر دستگاه‌ها پیگیری می‌شود، اما در مورد مسائل خرد پرسش‌هایی وجود دارد، شما به عنوان یکی از اعضای فعال کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی فکر می‌کنید، آیا مجلس آن‌طور که باید و شاید نقش خود را توانست ایفا کند؟

اعتقاد من بر این است که مهم‌ترین معیار برای ارزیابی نقش مثبت مجلس هفتم در سیاست خارجی توصیف مقام معظم رهبری در این زمینه است. مقام معظم رهبری چند مصوبه مجلس در زمینه مسائل هسته‌ای را از جمله مصوبات خوب در تاریخ مجالس ایران خواندند و به نظر من این مسئله از افتخارات مجلس بود که در مهمترین موضوع سیاست خارجی همواره صاحب‌نظر و صاحب نقش بود، البته با توجه به سطح بالای تخصص و تجربه‌ای که در کمیسیون امنیت ملی وجود داشت، باز هم از مجلس انتظار بیشتری می‌رفت که در مسائل خاص مربوط به سیاست خارجی حضور بیشتری می‌داشت.

مجلس برای سیاست خارجی چند امکان دارد و باید از آن استفاده کند؛ یکی از آنها امکان خود کمیسیون امنیت ملی است که باید در تصمیم‌گیری‌ها جایگاه بیشتری را برای خود تعریف کند و دوم امکان گروه‌های دوستی است. 60 یا 70 گروه دوستی در مجلس وجود دارد که می‌تواند ارتباطات مستمری با پارلمان‌های کشورهای مختلف دنیا داشته باشد.

متاسفانه از ظرفیت این گروه‌ها در مجلس هیچ‌گاه به طور کامل استفاده نشد، به ویژه اینکه مجالس از یکسری محذورات و مصلحت‌گرایی‌های دولت‌ها برخوردار نیستند و می‌توانند در موضع‌گیری‌ها به راحتی صاحب نقش باشند، متاسفانه این قسمت از مجلس در سیاست خارجی فعال نشده است. امیدوار هستیم که این بخش از ظرفیت‌ها در مجلس آینده مورد استفاده قرار بگیرد.

  • مجلس هفتم، در کل، به غیر از مسئله انرژی هسته‌ای تابع دولت بود یا واقعا سعی می‌کرد در جهت منافع ملی حرکت کند؟

من بحث تابعیت از دولت را نمی‌پذیرم، ولی تابعیت از شورای امنیت ملی را می‌پذیرم. سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران تابعی از شورای امنیت ملی است.

  • تفاوت آنها در چیست؟

تفاوت آنها این است که شورای امنیت ملی نهادی فراتر از دولت است. سیاست خارجی در جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت ملی شکل می‌گیرد که در آنجا، قوای مختلف کشور، نیروهای نظامی و انتظامی و نمایندگان مقام معظم رهبری صاحب نقش هستند و سیاست خارجی در این نهاد برتر تنظیم می‌شود و دیگران ملزم به اجرای آن هستند، لذا اگر این تبعیت وجود داشته باشد، تبعیت از شورای امنیت ملی است‌ که همان‌طور که دولت تابع آن است، مجلس هم تابع آن است و تبعیت مشترک دولت و مجلس، این احساس را ایجاد می‌کند که مجلس تابع دولت است، در صورتی که دولت و مجلس هر دو تابع شورای امنیت ملی هستند.

  • در مجموع جهت‌گیری سیاست خارجی که بعد از مجلس هفتم و دولت نهم که تقریبا نظر فکری یکسان داشتند، در جهت منافع ملی بود یا می‌توانستیم به یکسری از مطالبات و مسائل با هزینه کمتر هم برسیم؟

نوع سیاست خارجی آقای احمدی‌نژاد در دولت نهم از برخورد غرورآمیز کشورهای غربی با خواست دموکراسی در ایران متاثر شد. در دورانی که مشخصا آقای روحانی سیاست هسته‌ای ایران را دنبال می‌کرد، ما در یک قالب دیپلماتیک و کاملا تنش‌زدایانه سعی کردیم سیاست ایران را پیش بریم، این هم سیاست تصویب شده در شورای امنیت ملی بود، ولی عملا پاسخ، پاسخ مثبتی نبود و نوعی برخوردهای منفی سبب شد که عملا تعلیق در برنامه‌ هسته‌ای ایران تبدیل به توقف شود.

 وقتی دولت آقای احمدی‌نژاد بر سر کار آمد، با استفاده از زمینه‌ای که در این دولت بود، در شورای امنیت ملی تصمیم گرفته شد که تعلیق شکسته شود و یک مشی تهاجمی در سیاست خارجی در پیش گرفته شود، من معتقدم که هر آنچه در سیاست خارجی بود، تابعی از مقتضیات دیپلماسی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران بود، دو روی این سیاست خارجی ایران در طول 5 سال گذشته توسط غربی‌ها دیده شده است و الان هم شرایط به سمتی پیش می‌رود که شرایط حد وسطی حاکم شود که در قالب آن هم حقوق حقه مردم و دولت ایران حفظ شود و هم اینکه ما به سمت نوعی دیپلماسی گرایش پیدا کنیم.

  • نشانه‌های حد وسطی که می‌فرمایید چیست؟ زیر آنچه ‌ در منطقه در حال اتفاق است به غیر از این مسئله را نشان می‌دهد.

همین که اکنون در مسائل منطقه‌ای و سیاست خارجی تابوی مذاکره با آمریکایی‌ها در زمان آقای احمدی‌نژاد شکسته شد، در مورد مسائلی همچون عراق هم این تابو شکسته شد و جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای هرگونه مذاکره بی‌قید و شرط با رقبا و مخالفان و حتی دشمنان اعلام کرد. به نظر من این زمینه فراهمی در این رابطه شد ولی در این بین آژانس هم نقش مثبتی داشت یعنی گزارش‌هایی که آژانس ارائه داد، عملا تداوم حفظ ایران ذیل فصل هفتم و هشتم ملل متحد را زیرسوال برده و روند صدور قطعنامه‌ها با زمان‌بندی مدنظر آمریکا به هیچ وجه همخوان نیست.

آمریکایی‌ها برای صدور قطعنامه‌ها شاید فواصل یکی، دو ماه را در نظر داشتند ولی اکنون تاخیر در صدور قطعنامه‌ها و تعدیل متن قطعنامه‌ها نشان دهنده این مسئله است که در طرف مقابل، این خواسته برای احیای مذاکره وجود دارد، منظورم از طرف مقابل 1+5 است. این موضوع با شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه مشخصا در عراق همزمان شده است، من اعتقاد دارم در فضایی که از اکنون تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا داریم و اینکه فضای غالب در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اکنون فضای جنگ نیست، بلکه فضای پرهیز از تنش است، در این فضا فرصت‌هایی شکل می‌گیرد که در این فرصت‌ها امکان مذاکره بین ایران و مخالفان تقویت می‌شود.

  • آقای دکتر! به شکستن تابوی مذاکره بین ایران و آمریکا اشاره کردید ولی این مذاکره برای ایران به طور مشخص چه دستاوردی داشت زیرا بعضی از تحلیلگران و ناظران روابط میان ایران و آمریکا معتقد هستند هدف از دعوت آمریکا برای انجام مذاکره با ایران در واقع به دام انداختن ایران جهت مطرح کردن اتهامات ایران در مسئله عراق و ناامنی‌های عراق است، آیا می‌توان دستاورد مشخصی برای این مذاکرات متصور بود؟

کسانی که طراح سیاست خارجی آمریکا بودند، دو دوره را برای بوش دوم پیش‌بینی کرده بودند؛ دوره اول که دوره جنگ و برخورد تحکم‌آمیز در خاورمیانه بود و دوره دوم ایجاد ساختارهای جدید بعد از جنگ بود. وقتی این تعریف کلی را می‌بینیم، مشخص می‌شود که جنگ و اقدام علیه ایران و تغییر اقتدارآمیز سیاست در ایران، مشی سیاست خارجی ایران در دستور کار آمریکا برای دوره اول ریاست جمهوری بوش بود. آنچه  اقدام آمریکا را به عقب انداخت، تفاوت داشتن ایران با یک کشور هدف بود. یکی از شاخص‌هایی که هدف بودن ما را با انکار مواجه می‌کردند و نمی‌توانستند ما را به عنوان هدف معرفی کنند این بود که ما تنها کشور خاورمیانه بودیم که به مذاکره دعوت شدیم و به صورت التماس‌آمیز از سمت آمریکایی‌ها بود؛ دعوت ایران به مذاکره یعنی ایران بازیگری است که در تحولات منطقه صاحب نقش مثبت و کلیدی است و بدون ایراد راهبردهای آمریکایی در منطقه دچار مشکل خواهد شد.

اکنون که مذاکرات دچار تعلیق است، این تعلیق از طرف ایران است و علت آن است که جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن است که جایگاه آن در نظم منطقه‌ای تعریف شود. وقتی ما کشوری هستیم که طرف مذاکره هستیم، یعنی در منطقه کشوری کلیدی هستیم و نمی‌توانند اتهامات و هجمه‌های مربوط به کشور هدف را علیه ما مطرح کنند. من معتقدم اصل مذاکره و اصل پذیرش اینکه ایران دارای یک راهبرد مثبت در منطقه است  خود به تقویت‌کننده مولفه‌های امنیت ملی ایران تبدیل شد.

  • آقای دکتر به گروه‌های پارلمانی در مجلس هفتم که با ظرفیت می‌توانست بهتر عمل کند، از طرف دیگر به شکست تابوی مذاکره ایران و آمریکا اشاره کردید، چرا درگروه دوستی یا گروه پارلمانی، مذاکره پارلمانی بین ایران و آمریکا هیچ‌گاه انجام نگرفت؟ آیا دعوتی وجود نداشت؟ آیا در مجلس هفتم اراده‌ای شکل نگرفت؟ واقع ماجرا چه بود؟

من معتقدم اکنون علائم قوی وجود ندارد که در رفتار کنگره و دولت آمریکا با ایران تفاوتی وجود داشته باشد، به عبارتی مشی‌ای که توسط کنگره دنبال می‌شود همان مشی دولت است، به عنوان نمونه در همان کنگره آمریکا، به طور سالانه بودجه مداخله در داخل ایران تصویب می‌شود؛ رسانه‌هایی که سیاست جنگ فرهنگی علیه ایران را دنبال می‌کنند، بودجه آنها را به طور مستقیم کنگره متقبل شده است، یعنی مستقیما در دولت آمریکا ولی به نام کنگره صورت می‌گیرد. اینها نشان می‌دهد که حداقل در موضوع رابطه با ایران، نماینده‌های کنگره آمریکا را نمایندگان نظر مردم آمریکا ندانیم، اگر در زمانی کنگره آمریکا یک مشی انتقادی را در مقابل سیاست منفی دولت آمریکا در قبال ایران پیش بگیرد در آن زمان امکان مذاکره  شکل می‌گیرد.

  • یعنی اگر کسانی از کنگره آمریکا باشند که از این وضع انتقاد کنند، آیا امکان آن وجود دارد که بتوانند با نمایندگان ایرانی مذاکره کنند، حتی از وقایعی که در حال گذر است اظهار تاسف شود؟

من اعتقاد دارم منعی برای حضور منتقدان جدی سیاست خارجی آمریکا در ایران وجود ندارد، یعنی اگر کسانی باشند؛ ولی متاسفانه فضای کلی‌ای که اکنون وجود دارد، این است که در این فضای کلی در کنگره آمریکا حتی انتقادهایی که صورت می‌گیرد در ذیل انتقاد از سیاست کلی آمریکا در منطقه شکل می‌گیرد. کسانی که می‌توانند طرف مذاکره برای ما باشند، کسانی هستند که حقانیت جمهوری اسلامی ایران در هجمه‌هایی که علیه آن شکل گرفته را در صحبت‌ها و نطق‌های خود بپذیرند؛ در آن زمان به افرادی تبدیل می‌شوند که ما می‌توانیم با آنها مذاکره کنیم. متاسفانه فضا به قدری سنگین است که این شرایط تاکنون شکل‌ نگرفته و آنچه  بیشتر ملاحظه می‌شود، انتقادهای کلی از سیاست کلی آمریکا در منطقه است.

  • عمر مجلس هفتم رو به پایان است و مجلس هشتم در حال آغاز است، با توجه به صحبت‌هایی که در این مصاحبه داشتید، مهمترین اولویت‌های کاری را برای سیاست خارجی مجلس هشتم چه می‌دانید و فکر می‌کنید باید روی چه مسائلی کار شود؟

اعتقاد من بر این است که در سند چشم‌انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران کشوری است که در جنبه‌های مختلف توسعه اعم از توسعه سیاسی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی کشور اول منطقه است. یک تعریف از سیاست خارجی در ابتدای شکل‌گیری کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم لازم است که ما تا چه حد از این اهداف و چشم‌انداز دور شده‌ایم و تا چه حد در آن مسیر گام برمی‌داریم، این تعریف باید شکل بگیرد و ما بر طبق آن عمل کنیم در غیر این صورت دچار روزمرگی می‌شویم.

  • قبل از آنکه به تعریف برسیم، آیا شما معتقدید که با این چند سال حاکمیت دولت از اهداف چشم‌انداز فاصله گرفته‌ایم یا خیر؟

من معتقدم اگر بخواهیم به اهداف چشم‌انداز برسیم نیازمند تنش‌زدایی بیشتر در سیاست خارجی هستیم.

  • در منطقه و  جهان؟

هم در منطقه و هم در جهان. به هر حال توسعه در دنیا، توسعه به هم بسته است، یعنی کشوری که داعیه اول شدن در منطقه خاورمیانه در رقابت با حدود 20 کشور را دارد، این کشور نمی‌تواند در حالت چالش مداوم به‌سر ببرد. ما باید به گونه‌ای عمل کنیم که این چالش‌ها به حداقل برسد و تنش‌زدایی را در دستور کار قرار دهیم و مشخصا نقش بیشتری در تحولات و تدابیر منطقه‌ای داشته باشیم.

  • می‌توانید بفرمایید مجلس در این مورد چه می‌تواند انجام دهد؟

از طریق کانال گروه‌های دوستی و از کانال ارتباطی که در کمیسیون امنیت ملی شکل می‌گیرد مجلس باید این امکان را برقرار کند.

  • باید چه کار کنند؟

از کانال گروه‌های دوستی و روابط بین کمیسیونی و بین پارلمانی.

  • از طریق تاثیرگذاری بر دستگاه‌های اجرایی چطور؟

من اعتقاد دارم کمیسیون به هر چه در مورد میزان پیشرفت در سند چشم‌انداز برسد، باید در قالب همان با دستگاه‌های اجرایی عمل کند.

کد خبر 52095

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز