اشاره رهبر معظم انقلاب به بيانيه اجلاس سران كشورهاي اسلامي در استانبول بود كه عربستان سعودي بيانيهاي را عليه ايران و حزبالله به تصويب رساند. با توجه به اين بيانيه نهاييكه البته قرائت نشد، ولي به تصويب رسيد اولا نقش عربستان سعودي در تحولات منطقهاي، سپس همراهي يا عدمهمراهي كشوري مثل تركيه با اين سياستها و نهايتا ارزيابي خود را از آينده تحولات منطقهاي تبيين ميكنيم.
1) درخصوص نقش عربستان سعودي، بايد گفت كه اين كشور از همه ابزارهاي منطقهاي و جهاني خود در سازمانهاي بين المللي و منطقهاي ميخواهد استفاده كند تا جايگاه ايران را در همه ابعاد كاهش دهد. آنها بهدنبال هدف ناكام ائتلاف منطقهاي و بينالمللي عليه ايران هستند اما واضح است اين موضوع به نفع منافع سعوديها تمام نخواهد شد.
عربستان تلاش ميكند تا موازنه قدرت را در منطقه به نفع خود تغيير دهد و براي اين منظور از همه ابزارها استفاده ميكند يعني هم از افزايش قدرت نرم از طرقي كه ذكر شد اين موضوع را پيگيري ميكند و هم حتي در تلاش است كه قدرت سخت خود را افزايش دهد. سعوديها تلاش براي پيشرفت اهداف نرم خود را از طريق فشارهاي ديپلماتيك مثل بيانيهاي كه عليه ايران صادر شد دنبال ميكنند.
محكوم كردن حزبالله لبنان هم كه امروز با گروههاي تروريستي ساخته و پرداخته سعوديها مبارزه ميكند در اين زمينه تحليل ميشود. راهحل ديگر رژيم سعودي با توجه به ارتقاي جايگاه ايران در عرصه جهاني، دور كردن كشورمان از شركا و متحدان منطقهاياش است كه اين موضع نيز راه به جايي نخواهد برد. تلاش براي كاهش نفوذ منطقهاي ايران نيز در همين زمينه ارزيابي ميشود. اما بايد دانست كه اين اهداف تأمين نميشود و حتي بيانيهاي كه عليه ايران صورت گرفته است هم ائتلاف منطقهاي عليه ايران را رقم نزد، زيرا بيانيه سازمان كنفرانس اسلامي جنبه اعمالي ندارد و فقط جنبه اعلامي دارد.
كشورهاي منطقه بهخاطر منافع زودگذر خود و رودربايستيهاي ديپلماتيك اين بيانيه را امضا كردهاند اما بسيار بعيد است كه اين موضوع در عمل به نتيجهاي خاص برسد. همه كشورها در روابط في ما بيني بهدنبال منافع بلندمدت خود هستند و آن را ناديده نميگيرند. البته ايران نيز ميتوانست تا قبل از برگزاري اين نشستها با راههاي ديپلماتيك و مذاكرات في مابيني از تصويب اين بيانيه جلوگيري كند كه اين اقدام موكول شد به نشست نهايي كه نتيجه آن عدمقرائت بيانيه بود كه اين هم به نوبهخود يك دستاورد بود.
2) از سوي ديگر ارزيابي نقش كشورهاي بزرگ ديگري مثل تركيه كه از ابتدا با سعوديها همراهي داشتند هم در اين تحليل ميتواند بررسي شود. تركيه امروز، به رهبري اردوغان بهنظر ميرسد سياست خارجي خود رابر پايه 3اصل بنا كرده است؛ 3اصلي كه در نهايت مجبور است رويارويي با ايران را كنار گذاشته و در نتيجه سياست خارجي ايران درخصوص مسائل منطقهاي به ثمر نشيند.
الف)اصل تفكيك: تركها بين روابط دوجانبهخود و موضوعات منطقهاي تفكيك قائل شدهاند و اين راهبرد را نيز ادامه خواهند داد. آنها با توجه به اينكه در منطقه با ايران رقابت دارند و ميخواهند قدرت نرم خود را افزايش دهند اما در روابط دوجانبه با ايران حتما منافع خود را درنظر خواهند گرفت و بهدنبال تنش نخواهند بود.
ب)اصل موازنه: تركها با همكاري عربستان سعودي و همچنين تنشزدايياي كه درخصوص رابطه با اسرائيل پيگيري ميكنند، بهدنبال موازنه قدرت و روابط خود با تأثيرگذاران منطقه خود هستند كه اين را ميتوان يك موازنه منفي عليه ايران ارزيابي كرد. يك موازنه مثبت هم صورت گرفته است و آن هم يك نشانه داشت. آنچه اردوغان تلاش كرد تا بيانيه در نشست نهايي عليه ايران قرائت نشود درواقع يك امتياز دهي به ايران بود؛ امتيازي كه با امتياز به عربستان سعودي همراه بود و بيانيه را در نهايت تغيير نداد. اين در واقع يعني پيگيري اصل موازنه توسط تركيه.
ج)اصل پرهيز: شواهد نشان ميدهد كه تركيه در مسائل منطقه اصلا بهدنبال رويارويي مستقيم با ايران نيست. آنها هرچند بهصورت نيابتي با ايران در سوريه در حال جنگ هستند اما هم به صلاح آنها نيست و هم منافعشان تأمين نخواهد شد كه با ايران، رويارويي مستقيم داشته باشند؛ ضمن اينكه منافع مهمي هم در رابطه با ايران دارند كه از رويارويي با ايران حتما پرهيز خواهند كرد.
3) اما ارزيابي ما از تحولات منطقهاي در آينده از تغيير موازنه به نفع ايران خبر ميدهد. سعوديها با توجه به مبانياي كه دارند بعيد بهنظر ميرسد كه از ايران هراسي داشته و از تلاش عليه ايران و سوريه دست بردارند. عربستان تمام تلاش خود را ميكند كه سوريهاي بدون اسد و بدون ايران شكل بگيرد اما بايد گفت كه سعوديها را در اين موضوع نه تركيه ياري خواهد كرد و نه حتي حكومت فعلي مصر.
براي اين موضوع ميتوان به دلايلي اشاره كرد؛ مهمتر از همه منافع تركيه و كشورهاي مشابه از همكاري با ايران است كه تحتتأثير اين موضوع قرار نخواهد گرفت. تركيه و مصر و ديگر كشورها از تماميت ارضي سوريه و عراق در آينده حمايت خواهند كرد زيرا به خطر افتادن تماميت ارضي اين كشورها به ضرر كشورهاي مذكور تمام خواهد شد.
از سوي ديگر تشكيل كشوري تكفيري و تروريستي در سوريه به نفع هيچكدام از حكومتهاي منطقهاي نيست. تروريست موضوعي است كه امروز تركيه را هم در خطر قرار داده است. تركيه ناچار است با تروريسم بهصورت جدي مبارزه كند و اين مبارزه همان رويكردي است كه ايران از اول دنبال ميكرد.به همين دليل بايد گفت كه با توجه به موضوعاتي كه در اين نوشتار به آن اشاره كرديم تركيه از اهداف و منافع حداكثري خود در منطقه در تلاقي با منافع مشترك با ايران عدول خواهد كرد.
كارشناس مسائل بينالملل