علىاصغر شعردوست فعال فرهنگي در ستون سرمقاله روزنامه اعتماد با تيتر« قربانيان قربان در حج ابراهيمي»، نوشت:
ولله عليالناس حجالبيت من استطاع اليه سبيلا
حج همايشي عظيم و شكوهمند است كه تمام مسلمانان از مليتهاي مختلف در آن شركت ميكنند و حضور آنان بيانگر پيوند عميق بين اقوام و ملل گوناگون است كه تحت لواي دين مقدس اسلام گرد آمدهاند و نمايشي از قدرت خويش را به معرض تماشا مينهند. حج بازگشت دوباره به پاكي و پارسايي و بيعت دوباره با ابراهيم حنيف است كه در پيمان خويش با خداوند آزمونهاي دشوار از سر گذراند و سربلند بيرون آمد. سعي ميان صفا و مروه حضور هاجر است بر بستر زمان. ميليونها كس به تاسي از وي به هروله، فاصله بين صفا و مروه را طي ميكنند.
در مراسم حج همهچيز در مقابل وحدت رنگ ميبازد. در اين موقف شريف بايد پاك و بيآلايش و ساده در پيشگاه حضرت باري ظاهر شد، چرا كه در اينجا شكسته دلي ميخرند و بس. ارباب سرمستي و غرور را بر درگاه بينيازي او جايي نيست. رنگها به بيرنگي بدل ميشود، سفيد و سياه، سرخ و زرد، همه و همه در يك صف رو به «او» ميآرند. چشمها در چشمخانه در طلب ديدار اويند، گامها شتابنده و بيقرار سراغ از سرمنزل معشوق ازلي ميگيرد، قلبها در سينهها محبت او را دارد و نفسها در هواي اوست. در شرايطي كه حج ابراهيمي با اين ويژگيها بيانگر تواناييهاى موحدان در مقابل مشركان است، خاندان مزور و مزدور آل سعود با وجود داعيهدارى خادمين حرمين شريفين نه تنها از مديريت ميهمانان خانه خدا ناتوانند، بلكه ريخته شدن خون هزاران مسلمان در حال احرام حاكى از قصور و تقصير آنها در قبال جانها و نفوس شريفى است كه لبيكگويان در حال اداى مناسك حج بودند. حضرت آيتالله خامنهاي، در همين ايام و در ديدار با خانوادههاي شهيدان منا و مسجدالحرام، حوادث دردناك سال گذشته را يادآورى كرده و فرمودند: «حادثه منا و جان باختن حاجيان ايراني در حال عبادت و با لبان تشنه و در زير آفتاب سوزان، حادثهاي عميقا غمانگيز و فراموشنشدني است، البته اين حادثه ابعاد گوناگون و روشنگري از لحاظ سياسي، اجتماعي، اخلاقي و ديني دارد كه اين ابعاد نبايد فراموش شوند.»
ايشان، سكوت دولتها و حتي علما، فعالان سياسي، روشنفكران و نخبگان جهان اسلام در قبال شهادت ۷ هزار زاير بيگناه را، «بلاي بزرگ امت اسلامي» خواندند و افزودند: حساس نبودن در قبال مسائلي نظير حادثه سخت و جانكاه منا، مصيبت واقعي جهان اسلام است. رهبر معظم انقلاب، خودداري حكام سعودي از يك عذرخواهي زباني را اوج وقاحت و بيشرمي آنان برشمردند و افزودند: حتي اگر تعمدي در كار نبوده باشد، اين همه بيتدبيري و بيكفايتي براي يك مجموعه حاكميتي و سياسي، جرم محسوب ميشود. معظمله فرمايشات خود را در جمع خانوادههاي داغدار شهداي منا با طرح يك سئوال مهم ادامه دادند: وقتي يك رژيم، حتي از اداره ميهمانان خدا كه براي او درآمدزا نيزهستند عاجز ميماند، چه تضميني وجود دارد كه در اوقات مشابه، حوادث مشابه منا روي ندهد؟ به هر روى در اين ايام شريف كه همه موحدان به ياد شهداى سال گذشته سوگوارند، ايرانيان از اداى فريضه حج بازماندهاند، حكام نالايق غاصب حرمين شريفين از درك اين حقيقت عاجزند كه جلال و جمال خداوند در حج متجلي است. حج سفر به ژرفاي تاريخ است. بوي عبيرآميز وحي را ميتوان از فضاي مدينه و مكه به دماغ جان استشمام كرد. چكاچك شمشيرهاي مجاهداني كه مكه را فتح ميكنند و در ايام خوف و خطربه دفاع از مدينه برخاستهاند ميتوان شنيد. نخلستانهاي اطراف مدينه هنوز راز دردناك تنهايي پيشواي پرهيزكاران، علي مرتضي(ع) رادر خلوت خود نجوا ميكنند. قبرستان بقيع هنوز از خون گرم سربازان پاكباخته لالهگون است. هنوز نالههاي دردناك فاطمه(س) را ميتوان از پس ديوارهاي مدينه شنيد. شرح غربت غمناك او از زبان شبهاي مدينه شنيدني است.
حج روايتگر همه تاريخ اسلام است. از آن هنگام كه رسول خدا با بار سنگين رسالت خويش از غار حرا فرود آمد و بر زمان و مكان خويش شوريد و جهان را و عصرها و نسلها رادر معرض نفحات رحماني قرار داد، تا روزي كه مسلمين دوباره اسيرپنجه اشرافيت زرمند و زورمند گرديدند.
مأذنههاي مسجد رسول هر سحر و ظهر و غروب بار ديگر مسلمين را به فلاح و رستگاري ميخوانند؛ پيام با بزرگي خداي آغاز ميشود و نفي خدايان دروغين را در پي دارد. صداي روحبخش بلال هنوز بر فضاي مسجدالحرام طنينافكن است؛ هنوز سرود فتح مكه كه مجاهدان پاكباز به شور و گرمي ميخواندند خون را در رگان مومنان به حركت درمي آورد. صداي شكستن اصنام جاهلي در فضا طنين افكن است.
دستهاي نوراني پيامبر خاتم محمد مصطفي(ص) را كه در حال نصب حجرالاسود است ميتوان ديد. حج تجليگاه اشراق است. براي ايرانياني كه پس از انقلاب اسلامي به حج مشرف شدهاند، اين مراسم معناي راستين خود را بازيافته است؛ مراسم برائتي كه هر سال توسط حجاج ايراني و غير ايراني برگزار ميشود، برائت و بيزاري از همه مظاهر شرك و بتپرستي وجاهليت است كه قلمرو اسلام را در معرض هدم و تباهي قرار داده است.
خون حجاجي كه براي معنادادن به حج بر سطح خيابانهاي مكه ريخته شده است، رسالتي را بردوش همه مومنان و حجگزاران ميگذارد؛ از اين رو به فرموده امام راحل و تاكيد مقام معظم رهبري برگزاري اين مراسم در زمره اعمال هر ساله حجاج درآمده است. طراحي و شكلدهي نخست اين برنامه را، حجاج ايراني صورت دادند و با خون خويش به آن هويت بخشيدند. هرسال اين مراسم گستردگي و وسعتي تازه مييابد و همين امر از سويي، اميد به فرداي بهتر رادر دل مومنان جهان زنده كرده است و از جانب ديگر، رعب و وحشت نگهبانان ظلمت و زنجير رازيادتر كرده است.
خود آگهان كه ز خون گلو وضو كردند
حيات را زدم تير جستوجو كردند
دلشكسته به ميقات دوست آوردند
درستي سفر عشق آرزو كردند
ز شوق وصل گريبان صبر چاك زدند
سپر فكنده به ميدان عشق رو كردند
- عدالت جنسیتی و قانون اساسی
بهمن کشاورز . حقوقدان در ستون سرمقاله شرق نوشت:
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با عنوان زن در قانون اساسی، مطالب مفصلی آمده است، در قسمتی از این بیان به این عبارتها مواجه ميشويم: «... طبیعی است که زنان بهدلیل ستم بیشتری که تاکنون از نظام طاغوتی متحمل شدهاند استیفای حقوق آنان بیشتر خواهد بود...» و در انتهای همین قسمت از مقدمه قانون اساسی میخوانیم «...زن در چنین برداشتی از واحد خانواده از حالت شیءبودن و یا ابزارکاربودن در خدمت اشاعه مصرفزدگی و استثمار خارج شده است و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسانهای مکتبی، پیشاهنگ و خود همرزم مردان در میدانهای فعال حیات میباشد و در نتیجه پذیرای مسئولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود»؛ با این بیانات تردیدی باقی نمیماند که جمهوری اسلامی ایران بر مبنای اولین اعلامات خود در قانون اساسی و براساس آرمانهایی که در پی تحقق آن است، جز استیفا و ایفای حقوق زنان هدفی و روشی نباید داشته باشد بهویژه اینکه وقتی به اصول قانون اساسی میرسیم، به قسمتی که مربوط به حقوق ملت است؛ یعنی در فصل سوم، اصل نوزدهم، میخوانیم: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند، از حقوق مساوی برخوردار هستند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود» و در اصل بیستم آمده است: «همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردار هستند»
و بالاخره اصل بیستویکم بهویژه و بهطورخاص به موضوع خانمها اختصاص داده شده و در آن تصریح شده است: «دولت موظف است حقوق زنان را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تدوین نماید و امور زیر را انجام دهد: ١- ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او، ٢- حمایت مادران بهخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بیسرپرست، ٣- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده، ٤- ایجاد بیمه خاص بیوهها و زنان سالخورده و بیسرپرست، ٥- اعطاي قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی».
با این مقدمات گمان نمیرود مسئله حقوق زنان و تساوی آنان با مردان مسئلهای مناقشهبرانگيز باشد؛ اگر چنین باشد گویا انحراف از قانون اساسی لازم خواهد بود، زیرا تا آنجا که ما میدانیم - و البته اظهار نظر دقیق در صلاحیت متخصصان و علمای اعلیقدر- زنان از صدر اسلام در موضع اجتماعی والایی قرار داشتهاند و مهمترین نمونهای که میتوان ذکر کرد حضرت خدیجه کبری (س)، همسر پیامبر گرامی و حضرت فاطمه زهرا (س)، دخت گرامي ایشان بودند و موارد فراوان دیگر را نیز میتوان ذکر کرد که خانمها در امور اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی تصمیمگیرنده و اثرگذار بودهاند. با این اوصاف تردیدی نیست خانمهای ایرانی با توجه به آثاری که در این سیوچند سال از خود نشان دادهاند و قابلیتهایی که عرضه کردهاند و مواضعی که بدون اینکه به آنها ارفاقی بشود، با همت خود به دست آوردهاند، در شرایطی هستند که میتوانند در همه امور همپای مردان فعالیت كنند.
درباره داشتن حقوق و مزایای مساوی نیز پروتکل شماره ١٠٠ مربوط به شورای عالی کار و سازمان ملل در ایران از پیش اجرا میشده است و هماکنون نیز باید اجرا شود و شاید هم اجرا ميشود و بنده اطلاع دقیقی ندارم...
... و بهموجب آن خانمها باید در مشاغل مشابه، دستمزد مشابه با مردان دریافت کنند و این چیزی است که از پیش وجود داشته و دلیلی ندارد امروز وجود نداشته باشد. در بعضی مسائلی که گاهی درباره برخی از حقوق خاصه خانمها و آقایان مطرح میشود و افراد با استناد به عبارت «با رعایت موازین اسلام» در اصل بیستم و موارد دیگری یا «رعایت موازین اسلام» در صدر اصل بیستویکم به آنها تمسک میجویند، دو بخش وجود دارد؛ مواردی که جزء ضروریات دین محسوب میشوند؛ این موارد البته مواردی نیستند که درباره آنها اتفاق نظر وجود داشته باشد، ازاینرو اول باید حل شود که آیا موارد مطرحشده از ضروریات دین محسوب میشوند یا خیر و بعد درباره اینکه اختصاص آنها گاهي به مردان و استثناکردن زنان آیا همان موازین اسلامی است که موردنظر قانونگذار بوده یا خیر. از باب تمثیل میتوانم به میراث زوجه در قانون مدنی اشاره کنم؛ سالهای زيادي از زمان تصویب این قانون تا چند سال پیش، خانمها صرفا از اعیانی ماترکه همسرشان ارث میبردند و در مقام بحث و مناقشه گاهي شنیده میشد که این موضوع را از ضروریات دین اعلام میکردند؛ ملاحظه شد در اصلاح قانون مدنی، این روش که بهظاهر مبتنی بر یکی از برداشتها و دیدگاههای موجود در این زمینه بود، تغییر کرد و خانمها اینک از کل ماترک شوهر اعم از اموال منقول و غیرمنقول عرصه و اعیان ارث میبرند و شبهه مخالفت با ضروریات دین نیز وجود ندارد. تا آنجا که بنده میدانم مواردی که بهطور قطعی درباره آنها توافق وجود دارد، اگر معدوم نباشد، نادر است، به عبارت دیگر در همه مواردی که محل بحث است، مناقشه وجود دارد و افرادی از نظر مخالف طرفداری میکنند كه لزوما افراد عادی و غیرمجتهد نیستند؛ براي نمونه درباره بحث مخالفت با قضاوت خانمها در محاکم، موضوع همینگونه است؛ یعنی نظر يا نظرهای مخالفي وجود دارد که قضاوت خانمها را جایز میداند و در عمل نیز در نظام قضائی ما حتی بعد از انقلاب خانمهایی به مسند قضا تکیه زدهاند و اتفاقا خوب هم کار کردهاند؛ بنابراین گمان میرود به قضایای مربوط به حقوق خانمها از هر قبیل باید با دیدي باز و بهگونهاي نگریست که در صدر اسلام نگاه ميكردند، آنگونه که در تاریخ خواندهایم و قطعا علمای دین بیش از ما بر آن احاطه دارند؛ اگر چنین شود، چیزی به اسم تبعیض جنسیتی یا حتی هماهنگی جنسیتی و تفاوت حقوق ناشی از جنسیت، اصولا یا معدوم خواهد بود یا بسیار بسیار استثنائی و نادر، گمان میرود با توجه به تعداد خانمهای محترمی که اكنون در قوه قانونگذاری حضور دارند و همینطور خانمهای محترمی که در قوه مجریه و حتی گاهي در قوه قضائیه حاضر هستند، میتوان امیدوار بود تحول در جهت رفع این مشکلات تصریح و تعمیق شود.
- شجره ملعونه
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
«شجره ملعونه» کلیدواژهای از پیام حج رهبر انقلاب است که ایشان در دیدار خانوادههای شهدای منا نیز تکرار و بر آن تاکید کردند. سرّ به کاربردن این واژه و تاکید و اصرار آن چیست؟ اولاً این یک کلیدواژه قرآنی است که خداوند وسیلهای برای امتحان مردم و شناخت فتنه طغیانگران قرار داده و به مردم هشدار داده که طغیانِ فتنه منافقین و منحرفین از اسلام نیز نتیجه وسوسههای شیطان است. «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْناکَ إِلَّا فِتْنَهًْ لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرهًْ الْمَلْعُونَهًَْ فِی الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً»( آیه ۶۰ سوره اسرا).
مرحوم علامه طباطبایی مفسر بزرگ قرآن کریم معتقد بودند منظور از شجره به معنای خاندان و دودمان است که در زبان عرب بسیار استفاده میشود. ثانیاً کلیدواژه «شجره خبیثه» هم در قرآن کریم به کار رفته از جمله در آیه ۲۶ سوره ابراهیم،ولی فرقش با کلیدواژه «شجره ملعونه » در این است که اصطلاح اول یک اصطلاح عمومی است و بر هر فتنه و نفاقی صدق میکند اما «شجره ملعونه» یک اصطلاح اختصاصی برای فتنه و نفاقی خاص میباشد که توسط یک خاندان خاص رخ داده است. لذا دقت و تامل و توجه بیشتری را میطلبد. براساس نظر مفسران قرآن و راویان احادیث منظور از این نفاق خاص، فتنه علیه ولایت امیرالمومنین و آل علی(ع) تحت پوشش و ظاهر اسلام و منظور از این خاندانِ منافق و فتنه گرِ خاص همانا آل بنی امیه میباشد.ثالثاً آنچه که از متن قرآن کریم و احادیث و روایات برداشت میشود این است که برخی از کسانی که از «شجره خبیثه» باشند، ممکن است یا به راه خبانث و نفاق نروند و یا موفق شوند دست از خباثت و ظلم و نفاق بردارند و بتوانند مشمول رحمت خداوند واقع شوند، یعنی باب بازگشت برای آنها باز است. اما کسانی که متعلق به «شجره ملعونه» باشند از ازل در راه خباثت و خیانت به خلق خدا گام بر میدارند و به خاطر ذات و طینت شان تا ابد هیچگاه موفق به برگشت به راه سعادت نمیشوند و به همین دلیل مورد لعن ابدی خداوند واقع شدهاند، همچون آل ابی سفیان از جمله معاویه بن ابی سفیان و یزید بن معاویه و ... که صحیفه و پیمان ملعونه را نوشتند و در کعبه پنهان نمودند.
رابعاً فخر رازى در تفسیرخود از «ابن عباس» مفسّر معروف اسلامى روایت مى کند که عایشه به مروان گفت: «لَعَنَ اللّهُ اَباکَ وَ اَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَاَنْتَ بَعْض مَنْ لَعَنَهُ اللّهُ - خدا پدر تو را لعنت کرد، در حالى که تو در صلب او بودى، بنابراین تو بخشى از کسى هستى که خدا لعنتش کرده است». مرحوم طبرسی هم در احتجاج روایت میکند در مجلس معاویه، امام حسن(ع) در جواب بیادبی مروان بن حکم فرمود:«خداوند تو و پدر و خاندان و فرزندان و هر کسی را که از صلب پدرت تا روز قیامت خارج شود، مورد لعن قرار داد.... و تو و فرزندانتای مروان! همان شجره ملعونه در قرآن هستید». از رحمن بن عوف نیز نقل شده وقتی مروان بن حکم به دنیا آمد، پیامبر فرمود: «هو الوزغ ابن الوزغ الملعون ابن الملعون- او وزغ و وزغ زاده، و ملعون و ملعون زاده است.»علاوه بر این «شجره خبیثه» نیز طبیعتاً بنی امیه را نیز در برمیگیرد، اما به دلیل شمولیت « شجره ملعونه» بر آنها، دیگر درِ رحمت الهی بر رویشان بسته است.
خامساً در ابتدای آیه ۶۰ سوره اسرا که به رویای پیامبر(ص) اشاره شده، حضرت رسول در آن خواب دیدند میمونهایی از منبر ایشان بالا و پایین میروند. مفسران شیعه و بسیاری از مفسران سنی مانند قرطبی در تفسیر الجامع و فخر رازی در تفسیر کبیر این خواب را دلالت بر روی کار آمدن خاندان بنیامیه، بعد از رحلت پیامبر(ص) دانستند. خاندانی که با اعمال خود موجب فتنه در جهان اسلام شدند و تاریخ اسلام را از مسیر اصلی خود منحرف کردند. سادساً در آخر این آیه خداوند هشدار میدهد که نتیجه نفاق این شجره ملعونه طغیان بزرگ است و «طغیان كبیر» هم تنها یكبار و در همین آیه به كار رفته است. سابعاً در قرآن، امور متعدّدى لعنت شده است، مثل ابلیس، یهود، مشركان، علمایى كه حقّ را كتمان كردند، امّا تنها منافقانند كه همراه مسلمانان در ظاهر اسلام، پیوسته عامل فتنهاند. ثامناً در آیات 205 تا 207 شعراء، درباره آینده «شجره ملعونه» بشارت داده شده: «ثمّ جائهم ما كانوا یوعدون - سپس عذابى كه به آنان وعده داده شده، سراغشان میآید ». حال:
1- اکنون آنچه در منطقه در حال وقوع است، از یمن و بحرین و سوریه و فتنه تکفیریها گرفته تا دشمنی با ملت ایران در حقیقت طغیانِ فتنه و نفاق آل سعود با توطئه استکبار جهانی به سرکردگی شیطان بزرگ آمریکاست. پیشنهاد جدید بزرگترین قرارداد فروش 115 میلیارد دلاری تسلیحات نظامی آمریکا به آل سعود در تاریخ روابط 72 ساله شجره ملعونه با شیطان بزرگ برای کشتار مردم منطقه بیانگر این طغیان کبیر است.
2- به کار بردن کلیدواژه «شجره ملعونه» توسط رهبر معظم انقلاب بیانگر این است که آلسعود برآمده از همان «شجره ملعونه آل بنی امیه» و فتنه آنها نیز ادامه همان نفاق و انحراف از مسیر اسلام است که راه برگشتی برای آنها وجود ندارد تا به عذاب الهی گرفتار شوند.
3- هم پیمانی با آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه امت اسلامی، پشتیبانی تمام و کمال مالی و لجستیکی و سیاسی و رسانهای از تروریستهای تکفیری در سوریه و عراق، کشتار مردم بیگناه یمن، اشغال بحرین و بیکفایتی در برگزاری مراسم حج که سال گذشته موجب شهادت هزاران حاجی از سراسر جهان اسلام در منا و امسال موجب صدعن سبیل الله و المسجد الحرام و ممانعت از حضور زائران برخی کشورها از جمله ایران شد، شکی باقی نمیگذارد که آل سعود ملعون زمانه است.
4- پیام و سخنان رهبر معظم انقلاب با تاکید بر کلیدواژه «شجره ملعونه» بیانگر همان سیاست قرآنی در آشکار کردن جبهه باطل و نفاق است که ماهیت آل سعود را برای امت اسلامی افشا کردند و موجب شکسته شدن سکوت بهتآمیز جهان اسلام در قبال جنایات این رژیم ملعون شدند. همانگونه که این «شجره ملعونه» طغیان و فتنه خود را به زشتترین شکل با حمایت شیطان بزرگ عریان و همپیمانی خود را با سردمداران قوم یهود و رژیم صهیونیستی آشکار کرده و بیحجاب به میدان مبارزه با اسلام و مسلمانان وارد شده است.
5- از کلام خداوند در به کار بردن «شجره ملعونه» و استناد رهبرمعظم انقلاب به آن چنین بر میآید که مرگ بر آمریکا و مرگ بر آل سعود ریشه قرآنی دارد و کسانی که برای تعامل با دنیا خواستار به فراموشی این شعار قرآنی هستند، حقیقتاً هم خود درک درستی از مفاهیم و معانی قرآن ندارند، و هم بدنبال عدم درک مفاهیم قرآن از سوی مردم هستند.لذا این جریان را نیز که تحت عنوان مسلمانی و حتی در لباس پیامبر منافقانه در میان امت اسلامی فتنه میکنند، باید جزء همان« شجره ملعونه»دانست.
6- رهبر معظم انقلاب برای اولین بار نیست که از کلیدواژه «شجره ملعونه» استفاده میکنند. ایشان در اوایل انقلاب اسلامی و در سمت نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی در 25 فروردین 60 نیز در نطقی مهم، پیش از دستور جلسه علنی مجلس شورای اسلامی، با نگاه تیزبین و عمیق خویش به ارائه تحلیلی دقیق از توطئههای «شجره ملعونه» علیه انقلاب اسلامی پرداختند. ایشان در آن نطق مهم تاکید کردند: « طوفان انقلاب بارها شاخ و برگهایی از شجره ملعونه توطئه را قطع کرد .اما از آنجایی که این شجره ملعونه ریشه در گنداب استکبار جهانی دارد، مشغول رشد است». ایشان در آن نطق مهم یکی از ابعاد توطئههای شجره ملعونه را ایجاد و تشدید تنشهای مذهبی - قومیتی به بهانههای سیاسی دانستند و تاکید کردند: «سعی میکنند اختلافات دیرین را دامن بزنند. در حالی که ما هم بیبنیادی مبانی آن اختلافات را میدانیم وهم نیاز به وحدت و هم حضور دشمن اسلام را لمس میکنیم. کسانی که امروز متمسک به بهانههای مذهبی میشوند، عملا به اصل اسلام و قرآن اهتمام لازم را ندارند و ... همه بنیادهای وحدت را بر هم میریزند.» رهبر معظم انقلاب بُعد دیگر توطئه «شجره ملعونه » را حمایت و سازماندهی گروههای معاند اسلام، « از قدرتطلبان بیمغز و پرمدعا تا قلم به مزدها و فرصتطلبان تملق گوی و جاسوسان، و از سنت اندیشانی که هر حرف نشنیدهای را همیشه بدعت میدانستند تا بدعت گذارانی که هر چیز را به عنوان سنت میشکستند و از دشمنان خونین دیروز و دوستان مصلحتی امروز» برشمردند که «منتظرند تا دستی از غرب بیرون آید و کاری بکند. بسیاری از این جریانها جویهای از چشمه بریده و به لجن نشسته هستند، چیزی نیستند اما برای به وجود آوردن یک مجموعه دروغین که بتواند زمینه توطئه باشد، همیشه آمادهاند». حضرت آیت الله خامنهای بُعد سوم توطئه «شجره ملعونه» را فلج کردن اقتصاد و القای ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی دانستند تا مستضعفین جهان را از انقلاب اسلامی رویگردان کنند. ایشان در پایان آن تحلیل حکیمانه و روشنگرانه تصریح کردند: «از نظر توطئهگران جهانی این سه بُعد در کنار هم بر آورنده مقصود آنهاست. در این صورت چیزی برای دخالت خارجی کم نخواهد بود.... به نمایندگان و مسئولان دولتی و مدیران کشور عرض میکنم امام امت به همه ما توصیه کردند خودتان، خودتان را تضعیف نکنید.امام تأکید کرده اند... مسئولان در محدوده مسئولیتی که قانون اساسی برایشان معین کرده، اقدام کنند ولاغیر ». لذا درک و فهم عمق پیام و سخنان تاریخی رهبر معظم انقلاب درباره آل سعود یک وظیفه مهم است که موضعگیری امت اسلامی باید اول لعن و برائت و دوم صفبندی و مقاومت و ایستادگی در مقابل فتنه و طغیان کبیر این رژیم باشد. همانگونه که عاشورا کانون اصلی این لعن و برائت و صفبندی و ایستادگی بود.
- آتشبس سوریه و الزامات آن
محمدرضا رئوف شیبانی سفیر جمهوری اسلامی ایران در سوریه در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
توافق بر سر آتشبس هفت روزه در سوریه در حالی به عنوان نتیجه ساعتها مذاکره وزیران خارجه روسیه و امریکا در ژنو اعلام شد که نگرانیهای بسیاری درباره پایبندی طرفهای درگیر به آن و نیز سوء استفادههای احتمالی گروههای تروریستی از این فرصت برای تقویت و تجهیز مواضعشان وجود دارد. با وجود این جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای مؤثر در حل بحران سوریه و به عنوان کشوری که در تمام سالهای عمر پنج ساله این بحران نگاه اصلی و اساسیاش به سوی راه حل سیاسی بحران سوریه بوده است؛ از این آتشبس و هر اقدامی که سبب توقف خونریزی در سوریه شود، حمایت میکند.
با این حال، در ماجرای آتشبس ملاحظاتی وجود دارد که باید از سوی نهادهای نظامی مؤثر در سوریه و بویژه کشورهای متولی برقراری آتشبس مورد توجه قرار گیرد. کشورهای متولی اجرای آتشبس باید مراقب و متعهد باشند که این فرصت چند روزه سبب تغییر موازنه قوا، سوء استفاده جریانات تروریستی و تقویت هر چه بیشتر آنها نشود. متأسفانه تجربه موارد پیشین اعلام آتشبس نشان داده است که جریانهای معارض و مقابل با متعهد نبودن به آتشبس و سوء استفاده از آن در عین تقویت مواضع خود به نقض آتشبس اقدام کرده و خسارتهای قابل توجهی به طرف مقابل وارد کردهاند. به همین دلیل توافقی که اعلام شده است را باید با احتیاط پذیرفت و از متولیان اجرای آن خواست که ضمانتهای لازم را ایجاد کنند و تضمین دهند که جریانهای مقابل و جریانهای تروریستی از این آتش بس سوء استفاده نخواهند کرد. تضمینی که تعهد به آن قاعدتاً مکانیسم میدانی خاصی را میطلبد. اما عجالتاً بر اساس اعلام، قرار است کمیته مشترکی از سوی امریکا و روسیه تشکیل شود که هم بر اهداف نظامی که میخواهند مشترکاً مورد هدف قرار دهند و هم بر وضعیت آتشبس نظارت داشته باشد. علاوه بر این کمیته ، مشخص است که دولت و ارتش سوریه و حتی طرف روسیهای نسبت به جلوگیری از سوء استفاده جریانهای تروریستی از فرصت آتشبس حساسیت ویژهای دارند و آن را پیگیری میکنند. جمهوری اسلامی ایران نیز این هشدار و ملاحظه را هم به دولتهای سوریه و روسیه به عنوان دولتهای همپیمان منتقل میکند تا مراقبت لازم را داشته باشند. اما در نهایت همین که در این شرایط اقدامی انجام شود تا خون کمتری ریخته و خسارت کمتری به مردم سوریه تحمیل شود؛ مطلوب جمهوری اسلامی ایران است.
این در حالی است که امروز بیش از پنج سال پس از تصمیم جمهوری اسلامی ایران به حمایت از دولت قانونی سوریه به عنوان یک عنصر مؤثر در محور مقاومت؛ روند رویدادها و مشخص شدن صبغه تروریستی اغلب گروهها درستی این تصمیم را حتی به منتقدان نشان داده است. هر چند امروز سوریه به کانون رقابت قدرتهای بین المللی تبدیل شده و خواست مردم سوریه که در ابتدای راه اصلاح سیاسی جامعه بود و اینک امنیت و آرامش است؛ تحتالشعاع خواست و منافع طرفهای بینالمللی قرار گرفته است؛ با این حال جمهوری اسلامی ایران همچنان بر راهکار سیاسی بحران سوریه، ضرورت احترام به حاکمیت ملی این کشور و تعیین سرنوشت سیاسی آن به دست مردم تأکید دارد. دیر نیست روزی که دولت و مردم سوریه با عبور از این بحران برساخته به جایگاه تأثیرگذار خود در محور مقاومت بازگردد.