تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۱

مینو فلاحی: در جامعه‌ای که بر مبنای الگوی اسلامی و مکتب علوی تشکیل شده است، مسلمان نمی‌تواند در برابر نیازها و گرفتاری‌های برادران دینی خود بی‌تفاوت باشد

بلکه با احساس مسئولیت، در پي كمك و رفع مشكلات آنان خواهد بود، تا آنجا كه بنابه سخنان امامان معصوم عليهم السلام، كمك به برادر ديني، با 100مرتبه طواف واجب خانه خدا برابري مي‌كند. برهمين اساس، پس از اجراي حكم خدا و پياده‌كردن احكام الهي، خدمت به محرومان، از شيرين‌ترين عبادت‌ها و سنت پيامبر و معصومان ‌عليهم‌السلام بوده كه از اين امر در آيات و روايات به‌عنوان احسان ياد شده است.

اما اين احسان چه ابعادي دارد و چطور مي‌شود آن را در جامعه تسري داد؟ براي پاسخ به پرسش‌هايي از اين دست، سراغ حجت‌الاسلام و المسلمين محمدباقر علم‌الهدي تحليلگر مسائل فرهنگي و اجتماعي و مدير حوزه علميه تخصصي حضرت قاسم‌ابن‌الحسن(ع) آمديم و پاي صحبت‌هايش نشستيم.

  • در قرآن، هم از احسان نام برده شده و هم از انفاق، اين دو چه تفاوتي با هم دارند؟

بحث احسان‌كردن به يكديگر مردم را در جامعه كنار هم مي‌بيند و به‌دنبال ايجاد صميميت در جامعه است. انفاق هم به همان معناي احسان است اما در واقع احسان، كمك‌كردن و اقدام خداپسندانه است بدون انتظار و منت و بازگشت اما انفاق بدين شكل است كه افراد كار نيكي را انجام مي‌دهند اما انتظار و چشمداشتي دارند، حالا اين بازگشت و چشمداشت يا به شكل بازگشت آن كار است و گرفتن يكسري كارهاي معنوي يا منت‌گذاشتن يا خودنمايي.

انفاق در واقع يك معناي عام دارد؛ هم شامل كارهاي نيك بدون چشمداشت است و هم شامل خدمات و دستگيري‌هايي است كه هدفمند و براي برگرداندن و چشمداشت انجام خدمات متقابل است. اما احسان در حقيقت كمك‌رساني و نيكي‌كردن و خدمت به ديگران است بدون هيچ‌گونه چشمداشتي و فقط به جهت رضاي خداوند.

  • چه چيزهايي مناسب احسان‌كردن هستند؟

قطعا ما آنچه را كه در توانمان هست، توصيه اكيد داريم كه در راه خدا احسان كنيم اما احسان داراي درجات و مراتبي است. عالي‌ترين درجات از احسان اين است كه انسان از آنچه دوست دارد و به آن علاقه دارد در راه خدا انفاق كند. اينكه ما وسيله‌اي را نخواهيم و بخواهيم آن را دور بيندازيم اما بگوييم كه حالا آن را به كسي ببخشيم خب، اين هم خوب است اما بهترين مدل احسان همان است كه ما آنچه را كه دوست داريم در راه خدا انفاق كنيم.

مولاي متقيان‌علي(ع) و فاطمه زهرا(س) هم درحالي‌كه نان سفره افطار را دوست داشتند آن را در راه خدا انفاق كردند. انفاق اين‌چنيني است كه بسيار مورد توجه است. قرآن كريم هم مي‌فرمايد: «انسان به آن درجه عاليه از انفاق نمي‌رسد مگر آنكه از آنچه دوست دارد در راه خدا انفاق كند».

  • يعني اگر وسيله‌اي داريم و به آن نيازي نداريم، آن را ببخشيم ارزشي ندارد؛ مثل ديوار مهرباني؟

نه، عرض كردم ما هر آنچه را كه در راه خدا و كمك به ديگران ببخشيم كار ارزشي و پسنديده‌اي است اما كار ارزشمندتر آن است كه انسان آنچه را كه خودش دوست دارد در راه خدا ببخشد.

  • ما در قرآن مي‌بينيم كه خدا به احسان و انفاق آشكار و پنهان امر كرده است. مرز اين دو كجاست؟

هنگامي كه با آشكاركردن خدمات خودمان مردم را هم به انجام امور خير ترغيب مي‌كنيم مشكلي ندارد، مانند زماني كه مدرسه‌اي را مي‌خواهند در منطقه‌اي محروم بسازند و فردي بخشي از هزينه‌ها را مي‌پردازد و به سايرين اعلام مي‌كند تا آنها هم در اين موضوع شريك شوند. اينگونه موارد اشكالي ندارد بلكه جنبه مثبت و نيكويي هم دارد. يا مثلا توصيه شده كه شما اذان را براي نماز مغرب و عشا بلند بخوانيد، حالا ممكن است كسي بگويد من بلند نمي‌خوانم، ريا مي‌شود و ديگران طور ديگر فكر مي‌كنند اما بلند گفتن اذان در اينجا براي آگاهي ديگران است كه آنها هم بشنوند و بيايند و نماز بخوانند.


اما گاهي افراد مي‌خواهند خودنمايي كنند يا آن افراد نيازمند را تحقير كنند و يا حتي كساني هستند كه كمك مي‌كنند به اين نيت كه بذرهايي را بكارند كه در آينده آن را درو كنند و انتظار پاسخ از طرف مقابل يا ديگران را دارند. عده‌اي هم كمك مي‌كنند كه همه‌جا در تمام موفقيت‌هاي آينده آن فرد شريك باشند و مثلا بگويند كه من باعث شدم كه تو پزشك يا مهندس بشوي، قطعا اينگونه موارد شيطاني است و قرآن هم در اين‌باره مي‌فرمايد: «‌اي مسلمان‌ها صدقات و خيرات خود را با منت‌گذاشتن و اذيت‌كردن مخاطبين‌تان از بين نبريد.»

  • بعضا شنيده‌ايم كه برخي هنگام كمك‌كردن مي‌گويند كه نمي‌دانيم طرف مقابل نيازمند است يا خير و همين باعث مي‌شود كه كمك نكنند، نظر شما در اين‌باره چيست؟

قطعا كمك‌كردن ضوابط و شرايطي دارد كه اگر رعايت نشود ممكن است اثر عكس داشته باشد يا ضد‌تبليغ باشد، مثلا در همين كمك‌رساني به مردم نبايد موجبات تنبلي و تن‌پروري ديگران را سبب شويم يا اينكه آن فرد متوقع شود و هميشه انتظار كمك داشته باشد. مي‌گويند شما اگر مي‌خواهيد به كسي انفاق كنيد بايد اهليت انفاق را داشته باشد. گاهي هم شما آدمي را مي‌بينيد كه از لحاظ ظاهري مشكلي ندارد و نمي‌دانيد كه نياز به كمك دارد يا نه. گاهي هم فردي شغلي ندارد و كمك مي‌خواهد شما كمك مي‌كنيد سر كار برود و اين باعث مي‌شود كه اين آدم كاسب بشود.

بعضي مواقع كمك‌كردن به بعضي از مدعيان فقر آنها را تن‌پرور مي‌كند و راحت‌طلب. آن كسي را كه ما نمي‌شناسيم، مي‌توانيم تحقيق كنيم و مؤسساتي هستند كه تيم‌هاي تحقيق كافي و مفيد دارند و مي‌شود به آنها مراجعه كرد. آن مؤسسه براساس شرايط و تحقيقاتي كه انجام داده كمك‌هاي ما را به نيازمندان مي‌رساند.

  • خود ما هم مي‌توانيم تحقيق كنيم؟

بله مي‌توانيم، به شرطي كه مردم و آن افراد را اذيت نكنيم و آبروي مؤمن را نريزيم. بايد مراعات كرد. اينقدر ظريف اقدام كرد كه به زندگي و حريم شخصي و آبروي او لطمه‌اي وارد نشود.

  • به‌نظر شما تكرار انفاق و احسان چه اهميتي در زندگي ما دارد؟

انفاق يك ويژگي است كه براي يك‌بار كافي نيست، مثل ديد و بازديد و صله‌رحم. تكرار انفاق هم مثل ساير كارهاي نيك پسنديده است و اثرگذار و سفارش شده. تكرار اين كار قطعا باعث مي‌شود چنين امري به هنجاري ديني و اجتماعي بدل شود و به مرور زمان كار خيركردن و احسان در همه شئونات زندگي مردم جامعه جاري مي‌شود.

  • بعضي از افراد چون انفاق يا احسان مي‌كنند تصور مي‌كنند كه ديگر باقي موازين شرعي از گردن آنها ساقط مي‌شود نظرتان در اين‌باره چيست؟

مسائل شرع و گزاره‌هاي دين يك مجموعه است، ما نمي‌توانيم بخش‌‌هايي از اين مجموعه را انجام ندهيم و انتظار به كمال‌رسيدن و نتيجه را داشته باشيم. موازين دين مانند حلقه‌هاي يك زنجير است؛ اگر هر يك از حلقه‌هاي زنجير باز شود كاركرد تمام زنجير مختل مي‌شود و مشكل پيدا مي‌كند. نمي‌شود كسي بگويد من نماز مي‌خوانم اما كاري با فقر مردم نداشته باشد يا بالعكس. اگر نماز مي‌خوانيم تا جايي كه دستمان مي‌رسد و توان كمك‌كردن را داريم، بايد كمك كنيم.

  • قطعا احسان‌كردن اثرات تربيتي خودش را هم خواهد داشت...

بله همينطور است؛ از مهم‌ترين اثرات تربيتي احسان‌كردن اين است كه انسان را از انزوا خارج مي‌كند، از بي‌مسئوليتي در قبال مشكلات و چالش‌هاي جامعه خارج مي‌كند و او را با معضلات و مسائل جامعه درگير مي‌كند. افرادي كه وارد اين عرصه اخلاق‌مدار و خيرخواهانه مي‌شوند دردآشناي مشكلات جامعه هستند. فقط به فكر خودشان نيستند و زندگي‌شان را برحسب دردهاي جامعه مي‌چينند. براي دردها تلاش مي‌كنند و خودشان را در برابر سختي‌ها و مشكلات جامعه موظف مي‌دانند. اگر يك نفر هم در خانواده اين‌چنين باشد ساير افراد هم متأثر مي‌شوند.

وقتي تمام خانواده‌ها و آحاد افراد نسبت به مشكلات جامعه احساس مسئوليت كنند، ديگر اينقدر مشكلات و سختي‌ها را نخواهيم ديد. همه خودشان را در برابر مشكلات جامعه موظف و مسئول مي‌دانند و تمام تلاششان را مي‌كنند. مي‌دانيم احسان‌كردن فقط پول و كمك مادي نيست،

گاهي فردي با يك مشاوره ارزشمند و با قراردادن تجربيات ارزشمند خود پيش پاي جوانان، راه‌هاي ارزشمندي را براي آنها ايجاد مي‌كند و گره از مشكلاتشان باز مي‌كند و اين بسيار ارزشمند است. يكي از احسان‌ها، احسان فكري و خدماتي است. محسنين فقط پولدارها نيستند، گاهي فردي پولي براي كمك ندارد اما آبرو و اعتبار دارد مي‌تواند از آبرو و اعتبارش براي كمك به ديگران استفاده كند.

  • بعضا در رسانه‌ها مي‌بينيم كه براي ترويج اين موضوع افراد نيازمند را نشان مي‌دهند، آيا اين درست است؟

اگر ما نيازمندان را به‌خاطر اهداف خودمان نشان دهيم درست نيست؛ هم به لحاظ اخلاقي و هم عرفي و اجتماعي. گناه هم است. اما گاهي بعضي افراد خودشان را قرباني مي‌كنند، به‌طور مثال بعضي افرادي كه اعتياد داشته‌اند و با راهكارها و تلاش بسيار از اين دام رها شده‌اند، بعد از رهايي، آزادانه مي‌آيند و مي‌گويند و چهره‌شان را هم نشان دهند تا به سايرين كمك كنند، اينگونه افراد درواقع ايثارگراني هستند كه مي‌خواهند ساحل دنج نجات را به همه نشان دهند. در واقع احسان هم كرده‌اند، آنها به‌دنبال تشويق مردم به سمت نتيجه كار درست هستند.