صمیمی و خاکی است. وقتی هم جلوی دوربین قرار می‌گیرد، می‌توان این خاکی بودن و صمیمیت را در نی‌نی چشمان هوشمند و روشنش دید و درک کرد. هنرشناس است و می‌گوید: «در عرصه هنر، مسئولان حق دارند اما ما هنرمندان درست می‌گوییم.»

همشهری‌آنلاین - فرشاد شیرزادی: خشایار راد، بازیگر سریال‌های طنز تلویزیون مهمان همشهری‌آنلاین بود و ناگفته‌های زیادی را برای ما و پیش روی ما به زبان آورد؛ از دوستی با رضا عطاران و حمید لولایی تا دستمزد پایینی که منجر به شناخته‌تر شدن بیش از پیش او در تلویزیون شد. این بازیگر تئاتر و تلویزیون را در سریال‌هایی مانند «کوچه اقاقیا»، «خانه به دوش»، «ترش و شیرین» و بسیاری از کارهای طنز دیگر دیده‌ایم. گفت‌وگوی ما را خشایار راد بخوانید.

  • اهل سینما و تلویزیون بیش و کم از نحوه دوستی شما با رضا عطاران خبر دارند. اینکه وقتی عطاران از مشهد به تهران آمد و می‌خواست جایی برای سکونت انتخاب کند، شما شرق تهران را به او پیشنهاد دادید. می‌خواهم مختصر و مفید از شکل‌گیری دوستی‌تان با عطاران برایمان بگویید.

آشنایی‌ام با رضا عطاران پیش از اینکه ایشان محبوب همه باشند و من هم جزو آن همه، در تئاتر بود. خوب به خاطر دارم که در پنجمین جشنواره تئاتر، تئاتری داشتیم که او هم در آن بازی می‌کرد و من هم آنجا انجام وظیفه می‌کردم. آشنایی ما از آنجا شروع شد. در همان جشنواره پنجم، بهترین بازیگر نقش اول تئاتر شدم. سپس رضا عطاران برای سریال «کوچه اقاقیا» به تلویزیون رفت. پیش از آن هم برای سریال «قطار ابدی» گفت که از راد دعوت کنید تا آنجا اجرای نقش کند. در حقیقت «قطار ابدی» شروع آشنایی صمیمانه‌ام با عطاران بود.

  • در حال حاضر با هم ارتباط دارید؟

در حدی که زیاد مزاحمشان نشوم. تماس دائم نداریم اما جویای احوالش هستم. طبعاً من هم مشغول برنامه‌های کاری‌ام هستم و به همین دلیل کمتر مصدع اوقات هم می‌شویم.

  • می‌دانم که ژانر کاری‌تان با هم متفاوت است. اما پرسشی حرفه‌ای دارم. اهالی سینما نقل می‌کنند که آل پاچینو برای «پدرخوانده ۲» شبانه نزد تهیه‌کننده رفت و گفت که پدرخوانده بعدی منم! پرسشم اینجاست که چرا در کارهای دیگر عطاران نقشی ایفا نکردید؟ چه شد که ارتباط هنری‌تان قطع شد؟

اگر کارهایی را که عطاران برای تلویزیون ساخت مرور کنید، به سادگی درخواهید یافت که از هر ۱۰ سریال دست‌کم در هفت سریالش نقش ایفا کرده‌ام. بعدها که ایشان به سینما رفت و کارهای تلویزیونی‌اش کنار نهاده شد، طبیعی است که فعالیت من هم با ایشان کمتر شد. طبعاً در سینما دیگر عطاران صرفاً کارگردان نیست و به عنوان یک بازیگر ایفای نقش کند. دیگر نمی‌تواند بگوید که عزیزان ما، راد یا جناب حمید لولایی که قبلاً با من کار می‌کردند، وارد این عرصه شوند. خود عطاران هم طبیعتاً جزو انتخاب‌شده‌هاست. در یک کلام اگر بخواهم بگویم در «ترش و شیرین»، «چهار چرخ»، «خانه به دوش»، «کوچه اقاقیا» و دیگر سریال‌های او نقش ایفا کرده و به آن افتخار می‌کنم.

  • می‌خواهم نقبی به صدا و سیما بزنیم. در تمام بازپخش‌های صدا و سیما صدای خواننده تیتراژ آغازین سریال «ترش و شیرین» حذف شده است. این اقدام از نگاه هنرمندانه شما چه عواقبی دارد؟

این یک کار فنی است و من بازیگر دخلی به این موضوع نداشته و ندارم.

  • می‌خواهم قضاوت شما را بدانم.

باید ماقبل و مابعدش را ببینیم. باید دید که چه عامل یا عواملی باعث شده این صدا حذف شود. آیا صرفاً مربوط به آن سریال بوده یا دستور از جای دیگر آمده؟ یا به قول معروف مسئولان صدا و سیما با صدای او به قول بچه‌های تهران حال نکرده‌اند! ما عقبه را باید بدانیم. اما به هر حال من هم مانند همه بیننده‌ها دیدم که صدای خواننده حذف شد. آقا رضا اخلاق پسندیده‌ای دارد که کل کار تحت پوشش اوست. از ب بسم‌الله بگیر تا تاء تمت. حالا خواننده که طبعا خود یکی از ارکان کار محسوب می‌شود! پس باید بدانیم موضوعی در میان بوده و آن را لاجرم باید از خود خواننده پرسید. اما در مجموع این گونه حذف‌ها به سریال‌ها آسیب می‌زند. من البته از کُنه کار اطلاعی ندارم. از نظر من یک کارگردان چارچوبی برای خودش دارد. از تیتراژ تا خواننده و همه نوشته‌های فیلمنامه تحت پوشش او باید باشد. اگر یک حرکت کوچک غیر آنچه او تأیید و تدوین کرده رخ دهد، طبیعی است که به کارگردان و نظام کار آسیب می‌زند. حالا بازیگر شاید بگوید تیتراژ به من ربطی ندارد اما این پروسه مانند زنجیره به یکدیگر مرتبط است. از دید منِ بازیگر به گمانم هر حذفی به کار آسیب می‌زند. اگر بحث منکرات باشد قبول می‌کنیم اما اگر اتفاق خاصی رخ نداده، آن حذف بی‌تردید آسیب می‌زند و شائبه ایجاد می‌کند. تیتراژ را هر کسی می‌تواند بخواند و او هم یکی میان همه. این خود یک معضل است. اگر صدای خواننده بد است قاعدتاً از اول باید بد بوده باشد نه اینکه آن را پخش پخش کنیم و ببینند و بپسندند و سال‌ها بعد در بازپخش سریال حذف شود. این گونه حذف‌ها به خودی خود پرسش‌برانگیز است و اذهان را بیشتر کنجکاو می‌کند.

  • به عملکرد صدا و سیما از دوره عزت‌الله ضرغامی به بعد چه نمره‌ای می‌دهید؟

استنباط شخصی‌ام این است که توقع داریم هر نهادی، صدا و سیما یا هر نهاد دولتی دیگر هر روز بهتر از دیروز باشد اما متأسفانه هر روز که می‌گذرد اوضاع بدتر می‌شود. نمی‌توانیم بگوییم دوره آقای ضرغامی کاستی‌هایی نبوده اما این کاستی‌ها روز به روز بیشتر شده است. همین‌طور جلو آمده‌ایم و وضع فعلی را شاهدیم.

  • این روزها از حمید لولایی خبر دارید؟

اطلاع دقیق ندارم. ارتباط تنگاتنگی نداریم. می‌دانم که صحیح و سالم‌اند و یک دو کار هم انجام می‌دهند.

  • حلقه دوستان شما در آن دوره چگونه بود. شما، عطاران و حمید لولایی؟

خانه پدر خانم حمید لولایی هم در هفت‌حوض و نارمک بود. برحسب سن و سالمان بعد از سریال «خانه به دوش» دوستی تنگاتنگی با حمید لولایی داشتم. بعد یوسف تیموری، خانم بختیاری، علی صادقی و دیگران هم به این حلقه اضافه شدند. این ارتباط بعدها پررنگ و پررنگ‌تر شد اما در مجموع همه‌مان مشغله خودمان را داریم. از زمانی هم که رضا عطاران وارد سینما شد، ما در پروسه‌های کاری خود، کارمان را ادامه دادیم و از آن روزگار فاصله گرفتیم. دیگر دست نداد که آن تیم و آن تعداد خاص دور هم جمع شوند و کار ویژه‌ای را شکل دهند. پس از آن کار خیلی کارها انجام دادم و راه خودم را رفتم. اما در مجموع به عنوان یک بازیگر طبعاً خودم را به کار با رضا عطاران محدود نکرده‌ام.

  • شاید بگویید عطاران لوطی‌گری خاص خودش را دارد یا مرام و مسلکش چنین است. چرا عطاران همیشه برعکس مهران مدیری نقش‌های منفی و به قول دیالوگ سریال‌هایش «کَر و کثیف» ایفا می‌کند و در نقطه مقابل مدیری همواره نقش‌های شسته‌رفته و اتوکشیده و شخصیت‌های بادیسیپلین برای خودش انتخاب می‌کند؟

در توانایی‌هایی این دو نفر هیچ شکی نیست. هر نقشی که به هر دو بدهی به نحو احسن انجام می‌دهند. شاید یک بازیگر رنگ زرد را دوست داشته باشد اما در فیلم لباس سیاه بپوشد. این موضوع الزاماً به این معنی نیست که آن را انتخاب کرده، بلکه به او دیکته شده است! به گمانم خود این دو نفر همین‌طور راحت‌ترند. اگر عطاران نقش‌هاش چنین است، در این قالب راحت‌تر است اما اگر نقش دیگری هم به او بدهید، قول می‌دهم که به طرزی کامل و کافی و وافی و با تمام وجود ایفا خواهد کرد.

  • چرا غلامحسین لطفی زود فراموش شد؟

با غلامحسین لطفی در ارتباطم. به تازگی به محفلی دعوت شدم و تأکید داشتم که حتماً باید لطفی هم باشد. به تازگی در یک برنامه تلویزیونی هم ایشان را دعوت کردند. از مشکلات و معضلات خودشان گفتند. به توانایی‌های آقای لطفی شک ندارم. هم نویسنده و هم کارگردان خوش‌قریحه‌ای است. حالا اگر حذف می‌شود باید ساختار کار سینمایی و تلویزیونی ما را بررسی کرد. یکی سال‌ها روی شخص یا پروژه‌ای کار می‌کند، عدل موقع برداشت او را کنار می‌گذارند.

  • چرا؟

آیا درست است که سینما صنعت است و کاری می‌کنند که سرمایه به آن صنعت بازگردد و می‌گویند آقا و خانم فلانی را جلو دوربین قرار می‌دهیم تا فیلم فروش کند و سرمایه را به گیشه بازگرداند؟ این موضوع دقیقاً سویه دیگر خشن کار ماست. کسی وارد عرصه شده و سال‌ها زحمت کشیده و مردم با او ارتباط برقرار کرده و او را شناخته‌اند. بعدش ناچار می‌شوند در یک کلام بگویند سینما خیلی نامرد است. سینما بی‌مهر و کم‌لطف است. چرا راه دور برویم. یکی مثل ابوالفضل پورعرب. زمانی نقش اول سینمای ما بود. به واسطه مخاطبانش کم سرمایه وارد سینمای ایران کرد؟ چرا وقتی پا به سن می‌گذارد، شما او را حذف می‌کنید و کاری به او نمی‌دهید. کسانی که در کارشان تبحر دارند، وقتی فاصله بیفتد و پنج سال جلو دوربین نروند، پژمرده می‌شوند. اما شما مرتب به او کار بده ولو کم، شاداب و مستعد باقی می‌ماند.

  • دلیل این نقصان در یک جمله چیست؟

فقط می‌توانم بگویم بی‌مهری. بی‌مهری ساختار سینما و تلویزیون ما این است. می‌دانند که شما تبحر دارید و خط مشی و ممیزی‌ها را می‌دانید اما چه دلیلی دارد که حذفش می‌کنند و کمتر به او بها می‌دهند.

  • می‌دانم که این روزها سر یک لوکیشن در شهریار هستید و یک لوکیشن دیگر در چهارراه ولی عصر(عج). از کارهای جدیدتان برایمان بگویید؟

در سریالی به نام «کلبه‌ای در مه» که لوکیشن آن در شهریار کرج است، با سام قریبیان، رزیتا غفاری و دیگران مشغول به کارم. در تئاتر دیگری هم به نام «منهای دو» بازی می‌کنم. یک کار دیگر هم انجام شد به نام «زنگ آخر».

  • شاید کوتاهی از جانب ما خبرنگاران باشد که همه بازی‌های شما را به طور کامل رصد نکرده‌ایم. اما بهترین بازی شما را با «خانه به دوش» و «ترش و شیرین» به ترتیب در نقش بیات کلاهبردار و دومی عموی بچه‌ها به خاطر داریم. خشایار راد اوج بازیگری خودش را در کدام می‌بیند؟

معتقدم بازیگری که از تئاتر به عرصه تصویر می‌آید، امتحانش را پس داده است. فراز و فرودش دیگر در دست مخاطب است. اما سریال «خانه به دوش» نقطه عطف کار هنری‌ام برای بینندگان بود. سکانسی که کیف مرا می‌زنند و حمید لولایی کفشش را واکس می‌زد و با تاکسی‌اش رفتیم تا موتوری را بگیریم، آنجا حمید لولایی گفت احسنت. خشایار در این کار دیده می‌شوی. من تا پیش از آن در تئاتر همه کارهایم را انجام داده بودم و چنین نبود که کاری کنم پرطمطراق باشد. می‌دانستم که وقتی نقشی به من محول می‌شود باید تمام توانم را پایش بگذارم. دکتری یا دزد یا پلیس اما چنین هم شد. کمترین دستمزد را در کاری گرفتم که بیشترین ترقی و پیشرفت را داشت. نه نسبت به بازیگران دیگر، بلکه در مجموع دوران بازیگری‌ام.

  • در پشت صحنه یک فیلم فرانسوی، بازیگران پیش از بازی در مورد نقششان با هم صحبت می‌کردند. چند سال پیش از آتیلا پسیانی شنیدم که می‌گفت پیش از بازی ذهن خودم را گمراه می‌کنم. موسیقی گوش می‌دهم یا کتاب می‌خوانم و به نقشم فکر نمی‌کنم تا تمرکزم را از دست ندهم. شما چه شیوه‌ای برای بازی جلو دوربین دارید؟

هر بازیگری چارچوب خودش را دارد. استاد پسیانی موسیقی گوش می‌دهد. من برای آماده شدن قبل و بعد فیلمنامه را می‌خوانم. می‌خواهم بدانم که شخصیت آرام است، مظلوم است یا ظالم است تا دریابم شخصیتم در فیلم چیست. تمرکزم را روی دیالوگ‌ها می‌گذارم. بداهه در کار الزامی است اما اینکه با بداهه تصویر بگیریم و تحویل مردم بدهیم به نظرم کار زیبا و پسندیده‌ای نیست.

گزارش تصویری حضور خشایار راد را در آژانس عکس همشهری اینجا ببینید.