طرف غربی که مقصر ایجاد وضعیت ناخوشایند کنونی بوده با زیاده‌خواهی، به گونه‌ای از محدود بودن زمان حرف می‌زند که گوئی همه طرف‌ها باید تلاش کنند که از عنصر زمان برای رفع نگرانی‌های طرف خاطی استفاده کنند.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، از ابتدای شروع دور جدید مذاکرات میان ایران با ۱+۴ در ۲۹ نوامبر سال جاری میلادی، طرف‌های غربی در اظهارنظرهای رسمی و جریان‌سازی‌های رسانه‌ای تلاش کردند کلیدواژه «محدود بودن زمان» برای دستیابی به توافق را وارد ادبیات این دور از گفتگوها کنند.

این خط رسانه‌ای اکنون نیز با شدت بیشتری ادامه دارد و ابعاد جدیدی نیز یافته است، چنانچه بلینکن وزیر خارجه آمریکا گفته است: «نمی‌خواهم برای بازگشت به برجام زمانی تعیین کنم  اما زمان بسیار بسیار بسیار کم شده است.»

رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز در اظهارات مشابهی با اظهار امیدواری نسبت به آغاز سریع از سرگیری مذاکرات گفت: در بازه زمانی در آینده‌ای نه چندان دور باید نتیجه بگیریم که دیگر برجامی در کار نیست و باید بر سر یک توافق کامل دیگر مذاکره کنیم و قطعا وارد دوره بحران تنش‌ها خواهیم شد.

اظهارات مشابهی از سوی مقامات اروپائی نیز در این چارچوب بیان شده که نشان می‌دهد ضلع غربی میز مذاکرات وین آگاهانه در تلاش است تا «شمشیر داموکلس زمان» را بالای سر مذاکره‌کنندگان ایرانی نگه دارد.

البته جمهوری اسلامی ایران نیز بارها اعلام نموده که برای «دستیابی سریع به توافق خوب» آماده است و در صورت همراهی طرف غربی با پیشنهادات ایران که ذیل توافق برجام ارائه شده، شکل‌گیری این رخداد را در دسترس می‌داند.

نکته قابل توجه در این خصوص این است که طرف غربی، محدود بودن زمان را نه به دلیل ضرورت سرعت دادن به رفع تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی به عنوان یک پایه اصلی در توافق بلکه در چارچوب تسریع در متوقف‌سازی برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای ایران که مطابق ضوابط پادمان در حال پیشرفت است، مطرح می‌کند.

توجه به شرایطی که مذاکرات میان ایران و ۱+۵ شکل گرفت و طی آن در سال ۲۰۱۵ میلادی توافق برجام منعقد شد، می‌تواند به روشن شدن ماهیت سرعت‌گیرهایی که مانع دستیابی به توافق سریع در شرایط کنونی شده است، کمک شایانی بنماید.

توافق برجام بر مبنای توافق طرف‌های امضاءکننده آن برای انجام دو گروه اقدام مهم شامل «محدود شدن زمان‌دار برخی فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران» و «رفع کامل و موثر تحریم‌های غیرقانونی علیه کشورمان» شکل گرفت.

دو گروه اقدام ذکر شده، پایه‌های اصلی این تئافق تلقی می‌شود و طبیعتا از نظر تاثیرگذاری بر دوام و استمرار آن دارای ارزش یکسان هستند، لذا شکل‌گیری هرگونه عدم تعادل در پایه‌های اصلی ایجاد این توافق چنانچه اکنون رخ داده، می‌تواند تعادل و پایداری آن را با تهدیدات جدی مواجه کند.

اگر طرفین، زمان را برای دستیابی به توافق مهم می‌دانند باید به لوازم بهره‌گیری بهینه از آن نیز متعهد باشند.

هیچ‌یک از طرفین برجام نمی‌توانند انتظار داشته باشند که با سست و ناپایدار کردن یکی از پایه‌های تعادل این توافق، پایه دیگر محکم و استوار بماند و از سقوط پیکره یکپارچه برجام جلوگیری کند.

حصول توافق خوب به معنی تحقق وضعیتی که تامین‌کننده نظر طرفین باشد به طور قطع با شکل‌گیری وضعیت ناپایدار در ستون‌های نگهدارنده برجام محقق نخواهد شد.

همه طرف‌های حاضر در میز مذاکرات و حتی آمریکا که از برجام خارج شده بر این واقعیت اذعان دارند که دلیل بوجود آمدن وضعیت امروز، خروج ترامپ از برجام و بازگرداندن تحریم‌های ایران و ضربه جدی به یکی از پایه‌های تعادل اصلی آن یعنی رفع تحریم‌ها بوده است.

جمهوری اسلامی ایران یک سال پس از خروج آمریکا از برجام تصمیم گرفت که در پاسخ به این اقدام غیر قانونی به صورت گام به گام تعهدات برجامی خود را کاهش دهد و از ابتدای آغاز این مسیر نیز بارها اعلام کرد که همه این اقدامات جبرانی در صورت بازگشت سایر طرف‌ها به تعهداتشان قابل بازگشت است.

اکنون طرف غربی که مقصر ایجاد وضعیت ناخوشایند کنونی بوده با زیاده‌خواهی، صرفا بر ضرورت رفع نگرانی‌های خود بدلیل پیشرفت سریع برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران اصرار دارد و به گونه‌ای از محدود بودن زمان حرف می‌زند که گوئی همه طرف‌ها باید تلاش کنند که از عنصر زمان برای رفع نگرانی‌های طرف خاطی استفاده نمایند.

تداوم پیگیری این رویه غیر منطقی که بر اساس «ذات خود برتربین غرب» دنبال می‌شود به طور قطع نمی‌تواند منجر به نتیجه‌ای شود که نظر همه ذینفعان را تامین کند.

امروز غرب با این واقعیت غیر قابل انکار روبرو شده که تحریم‌ها چنانچه آنها بدنبال آن بودند، نه باعث فروپاشی اقتصادی و سیاسی ایران شد و نه توانست خللی بر پیشرفت سریع برنامه‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران ایجاد کند.

هرچند ایران در طول سال‌های پس از خروج آمریکا از برجام هیچگاه میز مذاکرات را ترک نکرد لیکن بسیار روشن است که امروز، مذاکره برای احیای برجام نیاز مبرم طرف غربی است و نه ایران.

سئوال مهمی که پاسخ به آن می‌تواند در تبیین شرایط امروز طرفین مذاکره بسیار تعیین‌کننده باشد این است که اگر با خروج ترامپ ‌از برجام، ایران در پیشبرد برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای خود ناکام می‌ماند و با اعمال تحریم‌های غیرقانونی آمریکا علیه ایران دچار فروپاشی اقتصادی و سیاسی می‌شد دولت دموکرات بایدن و شرکای اروپایی او اساسا انگیزه و تمایلی برای ورود به مذاکرات و احیای برجام داشتند؟!

آنچه که موجب تلاش غرب برای بازگشت به برجام شده و ایران نیز با حسنِ‌نیت از آن استقبال کرده، خیرخواهی، صلح‌طلبی و ثبات‌جویی آمریکا و اروپا نیست، بلکه قدرت ایران در مدیریت چالش‌های متعددی است که بدعهدان و بی‌عملان غربی عامل ایجاد آن بوده‌اند.

اگر مذاکره‌کنندگان غربی تصور می‌کنند که ایران با وجود هزینه‌های سنگینی که برای حفظ ثبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود تاکنون پرداخته، حاضر است بدون تامین درخواست‌های قانونی و مشروع خود در زمینه رفع کامل، موثر و قابل راستی‌آزمایی تحریم‌ها و ارائه تضمین برای عدم تکرار وضعیت گذشته و صرفا بر اساس فضاسازی غربی‌ها برای اضطراری جلوه دادن وضعیت فعلی آن هم با استناد به پیشرفت سریع هسته‌ای ایران حاضر است از احقاق حقوق به تاراج رفته‌اش عقب‌نشینی کند، سخت در اشتباهند.

اضطراری بودن شرایط امروز که غرب مدعی آن است تنها یک بردار دارد که جهت آن به سوی کشورهایی است که عامل بوجود آوردن وضعیت کنونی هستند. مذاکرات وین زمانی «سریع» به پیش خواهد رفت که اصول حاکم بر آن «صحیح» باشد.

باوجود اینکه جمهوری اسلامی ایران در هیچ اضطراری قرار ندارد اما همچنان مواضع اعلام شده قبلی خود درخصوص قابل بازگشت بودن اقدامات جبرانی را روی میز مذاکرات گذاشته است.

تنها دلیل اتلاف زمان در مذاکرات، مربوط به تلاش غرب برای کمتر دادن و بیشتر گرفتن است.

آنها اگر نگران زمان هستند، تلاش کنند که رفتار و گفتارشان در مذاکرات را منطقی و سازنده نمایند و سریعِ سریعِ سریع به تعهدات پذیرفته شده در برجام برگردند. توافق خوب در دسترس است.