همشهری- پریسا نوری: این هنرمند که در یکی از برجهای منطقه ۲۲ سکونت دارد معتقد است در سالهای اخیر فضاهای گردشگری پایتخت توسعه پیدا کرده و ساکنان دورترین نقاط شهر از مراکز تفریحی بهرهمند هستند اما در برخی حوزهها ازجمله فضای سبز هنوز مشکلاتی وجود دارد.
پیادهروی دور دریاچه
ساعت حدود ۱۱ صبح محوطه اطراف دریاچه خلیجفارس خلوت است و فقط چند نفری با لباسهای ورزشی مشغول پیادهروی هستند. هژیرآزاد که به زعم خودش زمانی جزو گردشگران ثابت این مجموعه تفریحی بوده، نگاهی به اطراف دریاچه میاندازد و میگوید: «صبحها اینجا آرامش خاصی دارد و برای ورزش و پیادهروی مناسب است، ولی غروبها و آخر هفتهها خیلی شلوغ میشود. وقتی پسرم آرش هنوز به کانادا نرفته بود صبحها میآمدیم مسیر دور دریاچه را که حدود ۷ ونیم کیلومتر است، چندبار دور میزدیم.» تعجبمان را که میبیند، با لبخند ادامه میدهد: «حالا را نبینید، جوان که بودم والیبال، بسکتبال و فوتبال بازی میکردم و بدن ورزیدهای داشتم، هرچند الان هم پابهپای پسر ۳۹ سالهام دور دریاچه راه میروم و کم نمیآورم.»
در هر جای شهر تفریحگاه ساختهاند
صحبت از گردش و تفریح که میشود خاطرات دوره کودکی برایش زنده میشود: «در محله سلسبیل متولد و بزرگ شدهام. یادش به خیر ۶ بچه بودیم و پدرم راننده کامیون بود. مادر باسلیقهای داشتیم که دستپخت خیلی خوبی داشت. آخر هفتهها سفره و قابلمه و وسایل غذا پختن را جمع میکرد و با اتوبوسهای ۲ طبقه به پارک لاله میرفتیم. آن موقع مثل حالا نبود که در هر خیابان چند پارک وجود داشته باشد. تعداد پارکها خیلی کم بود و خیلیها مثل ما آخر هفته از راه دور و نزدیک برای تفریح به پارک لاله میرفتند.» نگاهی به چند جوان که در محوطه باملند به خوش و بش مشغولند میاندازد و ادامه میدهد: «خدا رو شکر بچههای الان در شهری مانند تهران خیلی کیف میکنند. وقتی ما بچه بودیم در خاک و خل فوتبال و الکدولک بازی میکردیم ولی الان در هر نقطه تهران تفریحگاه ساختهاند.»
سکوت و آرامش اینجا را دوست دارم
شهریور۱۴۰۰ و اوج دوره سیاه کرونا بود که کاظم هژیرآزاد و همسرش زویا امامی (بازیگر سینما و تلویزیون) به سوگ پسر بزرگشان آرمان نشستند. این هنرمند از آن روزها به تیرهترین دوره زندگیاش نام می برد و میگوید: «بعد از رفتن آرمان، در اتاقش برای همیشه بسته شد و همسرم زویا اول به افسردگی و سپس به پارکینسون مبتلا شد. حالا مدتهاست که به زحمت راه میرود و گاهی در روزهای وسط هفته که اینجا خلوت است با هم میآییم غذایی میخوریم و میرویم. اینجا از مرکز شهر دور است و خوشبختانه سکوت و آرامشی که دارد برای سلامت همسرم مناسب است. از طرفی هوایش هم نسبت به هوای مرکز شهر مطلوبتر است. پنجره خانهمان هم رو به کوههای غرب تهران باز میشود. همه اینها باعث میشود زندگی در اینجا را به مرکز شهر ترجیح دهم.»
اگر شهردار بودم همهجا درخت میکاشتم
در خیابان منتهی به پارکینگ مجتمع تفریحی و گردشگری باملند، کارگران شرکت آب و فاضلاب در محوطه مشغول کندن زمین هستند. هژیرآزاد میگوید: «یکی از مشکلات این محدوده متصل نبودن به شبکه فاضلاب شهری است.» سری تکان داده و میافزاید: «فکرش را بکنید اینجا ۲۰ سال پیش ساخته شده، این همه ساختمان و تراکمفروشی صورت گرفته، ولی فکری برای شبکه فاضلاب آن نشده است.» این هنرمند در پاسخ به این سؤال که اگر شهردار تهران بودید اولویت تان برای اداره شهر چه بود میگوید: «قطعا تهران با این حجم شلوغی و ترافیک و آلودگی نیاز به فضای سبز بیشتری دارد. خوشبختانه در این سالها نهضت درختکاری رواج دارد و اغلب میبینم جوانها چقدر به درختکاری اهمیت میدهند. من اگر شهردار بودم هرجا امکان داشت درخت میکاشتم و اجازه میدادم شهر اندکی از دود و دم نفس بکشد و بعد از آن با تصفیه پساب فاضلاب آب مورد نیاز درختان را تامین میکردم تا خشک نشوند.»
کاظم هژیرآزاد این روزها چه میکند؟
این هنرمند در حال حاضر مشغول بازی در سریال خاطرات آقاکمال و رویای نیمهشب است که قرار است از تلویزیون و شبکه نمایش خانگی پخش شوند.