البته این پدیده لزوما برای منفعت خود صف آرایان شکل نمیگیرد. گاهی انبوهی از مخلوقات مثلا وقتی برای مراسمی پشت سر هم قرار بگیرند ناخودآگاه صف ایجاد می شود. در 6 سال گذشته نمونه های فراوانی از هر دو مورد را در این سرزمین شاهد بودیم. مثلا صف دریافت یارانه ها، صف ثبت نام فلان موضوع، صف دریافت نامه های مردمی به رئیسجمهور، صف های طویل در سفرهای استانی، صف مسافران مترو و اتوبوس و نمونه اخیر که بهانه این نوشتار شده، صف خرید سکه .
صف سازی هرچند غیر عامدانه اما همواره پیشانی بسیاری از سیاست های 6 سال اخیر کشور بوده است. این سیاست در بسیاری موارد موجب شده تا مردم از خانههای خود به هوای کسب منفعتی بیرون بیایند. فقط نکته اینجاست که برای برخی از این صف ها مدتهاست که در دنیا راه حل جایگزین طرح و اجرا شده است.
وقتی سیاست ناکارآمدی مثلا در حوزه اقتصاد باعث هجوم مردم به برخی مراکز مانند بانک ها شود نمی توان مردمی که از این رهگذار بهدنبال سود هستند را سرزنش کرد. در واقع مردمانی که این روزها صف خرید سکه را تشکیل می دهند مافیای خونآشامی نیستند که از سرزمین روم آمده باشند بلکه اینها مردم همین آب و خاک هستند که به سودای سودی در این صف ها می ایستند. اگر چه صدا و سیما در گزارش های روزهای گذشته خود که از صف های طویل خرید سکه مقابل بانک ها نمایش داد، چهره این عده را شطرنجی کرد اما حقیقت آن است که حتی اگر فرض بگیریم معدودی دلال مسلک هم بین آنها وجود دارند اما غالب این مردم همین برادران و خواهران ما هستند که در این صف ها ایستاده اند تا با خرید سکه دولتی و فروش آن در بازار آزاد، بر زخم معضلات اقتصادی خود که محصول اقتصاد بیمار این سرزمین است مرهم گذارند.
به راستی چهره چه کسانی باید شطرنجی شود؟ کسانی که با سوء مدیریت و بی تدبیری - نخوانید تزویرکاری! - خود مهره های شطرنج اقتصاد و بهویژه بازار سکه را آنگونه جابهجا می کنند که نتیجه حرکت آنها مات و مبهوت شدن مردم است زیر بار فشارهای اقتصادی یا چهره قربانیان این اقتصاد بیمار را که شبانه در صف می خوابند به امید تحصیل سودی که از مابه التفاوت قیمت سکه دولتی و آزاد بهدست می آورند؟
مردمی بودن یعنی حل ریشه ای معضلات مردم، نه درمان مقطعی به زور مسکن! مدیری مردمی است که پشت در اتاقش کسی نباشد تا نیاز باشد برای هر فرد تحشیه ای بنویسد و سفارشی و ... نه اینکه اتفاقا مدیر علاقه ویژه ای به صف سازی داشته باشد و این شیوه مدیریت را مدل مدیریت مردمی بداند. مردمی بودن فقط قرار گرفتن در حلقه پر شور مردمی و مخاطب شعارهای دلنشین مردم قرار گرفتن نیست، مردمی بودن تنها به لباس مندرس پوشیدن و فریاد نوکری سردادن نیست. مردمی بودن فقط سخن راندن برای خیل عظیم مردم نیست؛ مسئول و مدیر مردمی قولش نیاید به کار بلکه فعلش بود در شمار ! منکر گفتار می شود و امت کردار...