روزنامه رسالت در ستون سرمقالهاش با تيتر« آيا آمريكا قابل مذاكره است؟!»نوشت:
اينكه آمريكا قابل اعتماد است يا نه، همواره موضوع بحث ديپلماتهاي ما در دولتهاي پس از انقلاب بوده و هست. رفتار آمريكاييها چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نشان مي دهد كه آنها قابل اعتماد نيستند. بين ايران و آمريكا يك اقيانوسي از خون به ناحق ريخته وجود دارد كه نميتوان به راحتي از آن عبور كرد. اين روزها كه بدعهدي آمريكا در يك قرارداد بينالمللي در مرئي و منظر ملت ايران و جهانيان رخ داده، مهر ابطال اعتماد به آمريكا بيش از هر چيز در اذهان و افكار عمومي جلوهگري مي كند.
ديپلماتهاي ما فكر مي كردند اگر آمريكاييها در يك گفتگوي دو جانبه بدعهدي کنند خيلي بعيد نيست، اما اينکه آنها در يک گفتگوي چندجانبه به قول خودشان جامعه جهاني بر سر ميز گفتگو بنشينند و امضاي خود را پاي عهدنامه يا پيماننامهاي بگذارند بعيد است بزنند زير ميز و همه چيز را انكار كنند. لذا بر اساس اين حسن ظن و اعتماد به نتايج گفتگوها، عقل و خرد جمعي به اين تعلق گرفت كه زير بار گفتگوهاي چندجانبه برويم و چنين بود که منطق حقوقي جديدي در حقوق بين الملل به نام برجام تولد يافت. اما گذشت زمان نشان داد آمريكاييها بيحيثيتتر و بيآبروتر از اين حرفها هستند كه فكر ميكنيم. آنها نه تنها زير قول و قرار و توافقات دوجانبه ميزنند و اين مسبوق به سابقه است نظير آنچه كه در قرارداد الجزاير و آزادي گروگانها در اوايل انقلاب شاهد آن بوديم، بلكه زير توافقات چندجانبه كه امضاي 5 قدرت گردن كلفت و با اعتبار جهاني هم پاي يك قرارداد با ايران باشد، به راحتي مي زنند.
سيدعباس عراقچي، رئيس ستاد پيگيري اجراي برجام در وزارت خارجه كه از ديپلماتهاي ديرباور نسبت به عدم اعتماد به آمريكاييها بود، ديروز پرچم اعتراض به سلوك حقوقي آمريكا را بلند كرد و رسما اعلام نمود؛ بندهاي 26 ، 28 و 29 برجام با تحريمهاي جديد آمريكا نقض شده است.
امروز بايد به اين سوال پاسخ دهيم؛ حال كه اثبات شده آمريكاييها قابل اعتماد نيستند، آيا مي شود اثبات كرد كه آمريكايي ها اصلاً قابل مذاكره نيستند؟
براي پاسخ به اين سوال بايد به يك سوال فلسفي هم پاسخ داد و آن اينكه؛ نسبت «انديشه» و «اراده» چيست؟ آيا «انديشه» اصالت دارد يا «اراده»؟ پروفسور ديناني جمعه گذشته در برنامه معرفت كه از كانال 4 سيما پخش شد، اين مبحث را مطرح كرد و گفت: «منِ انديشه مهم تر است يا منِ اراده كننده؟ اين جنگي است كه بين اشاعره و معتزله در طول 14 قرن بوده و امروز هم هست. جنگ فلسفي دنيا هم همين است.»
پروفسور ديناني مي گويد؛ «وقتي دو انديشه با هم برخورد ميكنند امكان صلح و سازش و اتحاد، امكانپذير است اما وقتي دو اراده با هم برخورد مي كنند امكان صلح و سازش نيست، روز به روز شكاف بيشتر مي شود. در تعارض دو اراده، جنگ است اما در تعارض دو انديشه، صلح و اتحاد امكانپذير است.»
او مي گويد؛ «اگر اراده فعال باشد و از انديشه مدد نگيرد و كوركورانه برود، تخاصم و نزاع قطعي است. آنجا عرصه نبرد ارادههاست اما اگر اراده از عقل و انديشه مدد بگيرد ممكن است راه صلح و دوستي هموار شود.»
واقعيت اين است كه با وجود انديشكدههاي فراوان در واشنگتن، در راهبرد آمريكا در تعريف مناسبات آمريكا با ملت ايران، «اراده» غلبه دارد بر «انديشه». جنس اين اراده هم اراده كور است و هيچ فكر و انديشه روشني را هم برنميتابد. امام (ره) به عنوان يك فيلسوف و حكيم با درك درست از اين واقعيت معرفت شناسانه، از قطع روابط يك سويه آمريكا با ايران در جريان اشغال لانهجاسوسي استقبال كرد و فرمود؛ «اگر آمريكاييها يك كار درست انجام داده باشند همين كار است.» بعد هر گونه مذاكرات و گفتگو با آمريكاييها را رد كرد و دولت موقت هم به خاطر مذاكره بدون اذن وزيرخارجه اش محكوم به بركناري شد.
ديپلماتهاي ما بر اساس حساب دو دو تا چهارتا، انديشه مذاكرات و توافقات را ممكن مي دانند. اما آنها نسبت به «اراده» پشت سر انديشه آمريكاييها يا غافلند، يا جاهلند يا خداي ناكرده به فكر منافع و مصالح ملي نيستند. اراده كوري كه پشت انديشه گفتگو و مذاكره آمريكاييها با ما خوابيده است، صلح، سازش و همزيستي مسالمت آميز نيست و آنها از اول، انقلاب ما را به رسميت نشناختند و انقلاب را به توپ و تانك جنگ خارجي و چوب و چماق جنگ داخلي نواختند. آمريكايي ها از اين رو تا كنون به نتيجه نرسيدهاند، راه حل سومي را پيدا كردهاند و آن «بايكوت» يا به معناي دقيقتر «تحريم» است. پشت بايكوت و تحريم، براندازي و مقابله و سرنگوني نظام خوابيده است، آن هم به صورت نرم، پيچيده و بي سر و صدا. آنها با روسيه و كره شمالي با آنكه موضوع اختلاف با آنها با ما خيلي فرق مي كند، همين معامله را ميكنند.
وقتي طرحهاي مقابله با ايران در سنا و مجلس نمايندگان و كاخ سفيد، با اجماع به تصويب مي رسد و حتي اگر يك يا دو مخالفي دارد آن هم نه از باب مخالفت با ظالمانه بودن اين طرحها بلكه به خاطر خوف از شكلگيري اراده اي قوي تر كه در تهران براي نبرد است. واقعيت آن است اراده پولاديني در آن سوي ميز براي نابودي ملت ايران وجود دارد كه مذاكره و گفتگو را بهانه براي رسيدن به اين هدف مي داند. پس صرف درستي و حقانيت «انديشه» ما در مذاكرات، بدون ديدن واقعيت «اراده» كور آمريكاييها، در اين دسته از گفتگوها نمي توان شاهد افق روشني از نتايج مثبت بود.
امام (ره) به عنوان يك حكيم و فيلسوف الهي سياسي، ژرف نگرانه به مناسبات ايران و آمريكا نگاه مي كرد و گاهي حضرات ليبرالهاي جا خوشكرده در دولت موقت را نصيحت مي فرمود و اظهار مي داشت : «شما تصور نكنيد كه اينها (آمريكاييها) براي ما و براي صلاح ما يك قدم بردارند. هر كه اين تصور را كند جاهل است. خيال نكنيد روابط ما با آمريكا يك چيزي است كه براي ما صلاحي دارد. اين مثل رابطه بره و گرگ است.» (صحيفه امام رحمت الله عليه، ج 1، ص 360)
وقتي با آمريكا مذاكره مي كنيم در واقع با يك انسان مذاكره نميكنيم بلكه با يك گرگ طرف هستيم. آن هم گرگي كه اراده اي
جز پاره كردن ما در سر ندارد. چگونه مي شود با يك گرگ بر اساس يك انديشه پاك معطوف به صلح و سازش و آشتي به گفتگو نشست؟
برجام و بدعهدي آمريكا، گرگ صفتي آمريكاييها را نشان داد. آنها امروز اصلاً به تحريمهاي قبل از برجام فكر نمي كنند. آنها به تحريمهايي روي آوردهاندکه فوق العاده پيچيدهتر و فلجكنندهتر است. تا ديروز با پدر تحريمها روبه رو بوديم، امروز با مادر آنها هم طرف هستيم! بايد بر پدر و مادر آمريكاييها لعنت بفرستيم كه نميخواهند بر اساس انديشه و تعقل گفتگو كنند، همچنان مثل گرگ زوزه مي كشند و در انديشه نابودي ما هستند. هر كس زوزه گرگ را در مصوبات كنگره نشنود و چنگال خونين اين گرگ را در تاريخ معاصر بر پيكره ملت ايران انكار كند، نمي تواند در دستگاه ديپلماسي كشور حافظ منافع و مصالح ملي باشد. لذا امروز بحث اين نيست كه آمريكا قابل اعتماد نيست، بلكه بحث دقيق و هوشمندانه اين است كه آمريكا قابل مذاكره نيست.
- ايز گم كردن بهاري!
روزنامه اعتماد در ستون سرمقالهاش نوشت:
ايز يعني ردّپا. حالا گروه اندك دولت سابق به خيال خود درصدد ايز گم كردن است و متاسفانه برخي افراد و نهادها نيز خواسته و ناخواسته در اين دام افتادهاند و مسائل اساسي كشور و تخلفات عمده آنان را كنار گذاشتهاند و به مسائل حاشيهاي پرداختهاند. گفتوگوي روز گذشته روزنامه اعتماد با دادستان ديوان محاسبات كشور نشان ميدهد كه تا چه اندازه در مبارزه با ناكارآمدي و فساد در دستگاه اداري كُند و ناكارآمد عمل ميكنيم. اين گفتوگو مفصل است، كافي است فقط بخش كوچكي از آن كه مربوط به تخلفات شخص احمدينژاد است را با هم مرور كنيم:
«اجازه بدهيد موارد آن را با جزييات كامل بگويم. پرونده كلاسه ٣٨٢/٩٢ با موضوع محكوميت رييسجمهور وقت به جبران جمعا مبلغ ٧٠ هزار و ٤٦٩ ميليارد ريال. يعني ايشان در يك مورد به بيش از هفت هزار ميليارد تومان محكوم شده. در اين مورد راي صادر و قطعي شده و به مجلس هم اعلام شده است... بابت واريز غيرقانوني ٢٦ هزار ميليارد ريال از محل سهم هشتاد و پنج و نيم درصد بابت ميعانات گازي تحويلي به مجتمعهاي پتروشيمي و مبلغ ٤٤ هزار ميليارد ريال (كه جمع اينها هفتاد هزار ميليارد ريال ميشود) از محل احتساب سهم ١٤ و نيم درصد شركت ملي نفت ايران و مواد ١٦ و ٣٨ قانون ماليات بر ارزش افزوده به حساب سازمان هدفمندي يارانهها. يعني ايشان تصميم گرفته اين مبالغ را به حساب سازمان هدفمندي يارانهها واريز كند و تخلف كرده است. مورد ديگر پرونده كلاسه ٨١٩/٨٩ با موضوع جبران مبلغ ٤٦ هزار ميليارد ريال است. در اين مورد بر مبناي دستور ايشان نفت خام را با بنزين و ميعانات ديگر معاوضه كرده بودند. در حالي كه قانونگذار اجازه داده بود تا دو و نيم ميليارد دلار نفت خام بدهند و بنزين بخرند. باقي آن را شركت نفت بايد از منابع خودش تامين ميكرد و بعد از اينكه تامين كردند بايد آن قسمت از نفت را به قيمت آزاد توزيع ميكردند.
در حالي كه ايشان دستور داده و همه اينها با نفت خام معاوضه و با قيمت يارانه صد تومان آن زمان توزيع شده بود. ممكن است عدهاي بگويند اينها ميان مردم توزيع شده است اما اين خودش مصداق ضرر و زيان است. چون همه مردم كه از اين محل منتفع نشدهاند. فقط به جيب كساني رفته است كه آن زمان بنزين مصرف كردهاند. چون آنها بايد به قيمت آزاد بنزين ميزدند اما با قيمت يارانهاي بنزين را مصرف كردهاند. چما هم نميتوانيم از تك تك آن مصرفكنندگان بنزين اين مبلغ ضرر را پس بگيريم. پس كسي كه اين دستور را صادر كرده است و مسبب اين ضرر شده است، بايد جبران كند... ايشان دستور مستقيم داده است. مثلا گردش كار گرفتهاند و گفتهاند فلان كار را نميتوانيم انجام دهيم اما ايشان نوشته: بسمه تعالي اقدام شود!... شروع رسيدگيها در زمان رياستجمهوري ايشان بود و همان زمان هم دفاعيات خودش را براي ما ارسال ميكرد. منتها آن زمان با لحن ديگري توضيح ميداد. آن زمان توضيحاتش را با اين لحن ميگفت كه خيلي به شما ارتباطي ندارد اما بعد از دوره رياستجمهورياش به صورت جزيي و ريز موارد را توضيح ميداد. اما در هر صورت دفاعيات خودش را فرستاده است.»هر چند توصيه ميكنيم همه گفتوگو را به دقت بخوانيد ولي اجمالا بايد گفت اگر قرار باشد كه تخلفات مسوولان دولتي با اين حد از تاخير رسيدگي شود، اصولا فايده آن چيست؟ وقتي كه مجموع بخشي از اتهامات احمدينژاد كه فعلاً قطعي شده برابر هفت هزار ميليارد تومان است! چرا در همان زمان از سوي مجلس اصولگراي قبل رسيدگي نشد؟ اينكه احمدينژاد ثروتي ندارد يا مالي را نزد شخص خودش نيندوخته است يا اندوخته كمي دارد، براي مردمي كه هفت هزار ميليارد تومانشان سوخت شده است چه اهميتي دارد؟ فراموش نكنيم اين رقم با معيارهاي سال ١٣٨٩ و ١٣٩٠ است. اتلاف اين منابع حداقل موجب از ميان رفتن زمينه براي سرمايهگذاري جهت اشتغال حدود يك ميليون شغل شده است. شغلهايي كه بايد در دوره ٨ ساله او حداقل به ميزان ٥ ميليون ايجاد ميشد ولي در عمل صفر بود و امروز جوانان و اقتصاد كشور مشغول دادن هزينههاي آن تخلفات و نابخرديهاست.
اگر مجلس اصولگراي نهم در همان زمان رييس دولت را به واسطه اين تخلفات آشكار استيضاح كرده بود، ديگر موضوع پنهاني نميماند كه وي يا نزديكانش به خود اجازه دهند كه براي سال ١٣٩٢ و ١٣٩٦ نيز نامزد شوند و از موضع طلبكاري سخن بگويند. اگر در آن زمان دستگاههاي نظارتي قضايي و قانونگذاري كار خود را درست انجام ميدادند او جرات نميكرد كه در پاسخ به سوالات ديوان محاسبات، بنويسد كه به شما ربطي ندارد! ولي پس از افتادن از رياستجمهوري مجبور به پاسخگويي جزيي شود! متاسفانه برخيها گمان ميكنند كه مواضع اخير او و چند تن از نزديكانش در جهت مقابله نهايي با حكومت است و ميخواهد از موضع راديكال و ظلمستيزي وارد اين جريان مقابله شود. ولي حقيقت اين است كه تمام اين اقدامات به نوعي ايز گم كردن از نوع دولت بهار! است تا توجه از اتهامات اصلي او و برخي اعضاي دولتش كه بايد پاسخگو باشند، منحرف شود.
او به جاي ارايه پاسخ رسمي و آشكار به اينكه به چه حقي خلاف قانون عمل كرده و اموال ملت را در اموري جز موارد تعيين شده قانوني خرج كرده است، امروز به مساله امكان يا عدم امكان ملاقات با يك زنداني پرداخته است كه حتي اگر حق ملاقاتي هم باشد، مربوط به خانواده زنداني است و نه ديگران. كسي كه در دولت او واقعه كهريزك رخ داده و يكي از عوامل اصلي آن بزرگترين پستهاي دولت احمدينژاد را به عنوان جايزه گرفته، امروز نگران فلان زنداني است كه چرا چند روز در زندان بوده است؟ دستگاه قضايي به جاي پرداختن به اظهارات اينچنيني اين افراد، بهتر است به اصل اتهامات آنان كه اتلاف هزاران ميليارد تومان از پول مردم است، بپردازد.
ديوان محاسبات هم بهتر است اصل شفافيت را در مورد پروندههاي احمدينژاد رعايت كند. نه فقط پروندههاي او بلكه در مورد ساير افرادي هم كه حكم آنها قطعي شده است، اصل احكام و دفاعيات و اتهامات را منتشر كند. چرا درباره دو مورد ديگر از هفت مورد احكام محكوميت وي توضيحي ندادهاند؟ در يك كلام اينكه وارد بازي آنان نبايد شد. آنان درصدد ايزگم كردن هستند. بايد به اتهامات اصلي آنان كه تخريب اقتصاد و كشور است پرداخته شود.
- ایران و ارمنستان؛ شريك تاريخي
احسان هوشمند در ستون سرمقاله روزنامه شرق نوشت:
کشور ارمنستان همسایه شمالی کشورمان در منطقه قفقاز جنوبی است که روابط تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ویژهای با ایران دارد. در دوونیم دهه پس از استقلال جمهوری ارمنستان، روابط ایران و ارمنستان همواره باثبات و بدون هیچگونه تنش یا سوءتفاهم و مسئلهای به پیش رفته و با قطعیت میتوان گفت ثبات در روابط و حُسن همجواری میان ایران و ارمنستان از ابعاد گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است. به سخن دیگر کمتر کشوری را در میان همسایگان متنوع ایران میتوان یافت که از نظر حسن همجواری و روابط صمیمانه طرفین دارای مشخصات روابط ایران و ارمنستان باشد. ١-ایران با ١٥ کشور دارای مرز مشترک خاکی یا آبی است و از نظر تعداد همسایگان وضعیت ویژهای در دنیا دارد. پس از روسیه و چین، ایران از نظر تعداد کشورهای همسایه بالاترین تعداد همسایگان در جهان را با حدود ٧٠٠ میلیون جمعیت دارد. این موقعیت ژئواستراتژیک برای ایران فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل فراوانی ایجاد کرده است و درنتیجه دانش و توانایی جدی و تحرک فراوان و هوشیاری دستگاه دیپلماسی کشور را میطلبد. در میان کشورهایی که با ایران دارای مرز خاکی هستند، تنها کشور مسیحی همسایه، جمهوری ارمنستان است و بقیه کشورها مسلمان هستند.
همچنین میان تمامی کشورهای همسایه ایران، میتوان با تأکید عنوان کرد که روابط سیاسی كشورمان با این کشور مسیحی در همسایگی شمالی ایران هیچگاه همراه با تنش یا سردی نبوده و همواره روابط سازنده و روبهرشدی برقرار بوده است. مطالعه تطبیقی برای بررسی روابط ایران با کشورهای همسایه در سه دهه گذشته نشان میدهد با بسیاری از همسایگان گاهوبیگاه مسائلی ظهور و بروز کرده که موجب گلایهها و سوءتفاهمهایی میان طرفین شده است، اما روابط ایران و ارمنستان همواره با ثبات پیش رفته است. کمتر موضوعی را میتوان یافت که در دوونیم دهه گذشته به شکل حلنشده یا چالش یا اعتراض و تنش در روابط ایران و ارمنستان ظهور و بروز یافته باشد. هیچگاه نمیتوان نمونهای را مثال زد که سخن یا موضعگیری یکی از مقامات سیاسی و اجرائی یا سایر شخصیتهای اثرگذار دو طرف علیه منافع دیگری ظهور و بروز پیدا کرده باشد یا کمتر مثالی میتوان زد که در مجامع بینالمللی دو کشور علیه منافع یکدیگر موضع گرفته باشند.
قفقاز بهويژه قفقاز جنوبي همواره به عنوان يک منطقه راهبردي، جايگاه ويژهاي در ايران داشته است. يکي از کشورهاي قفقاز جنوبي، ارمنستان است که همسايه شمالي ایران است. ارمنستان در دو و نيم دهه گذشته روابط باثبات و دوستانهاي با ايران داشته و دارد. روزهاي آينده تهران ميزبان شماري از رهبران و مقامات خارجي است که براي شرکت در مراسم تحليف رياستجمهوري عازم ايران هستند، يکي از اين مقامات عاليرتبه که در مراسم تحليف آقاي روحاني شرکت خواهد کرد، رياستجمهوري ارمنستان آقاي سِرژ سرکيسيان است. به دليل اهميت سفر رئيسجمهوري ارمنستان به ايران، روزنامه «شرق» اقدام به اعزام يکي از پژوهشگران مطالعات منطقهاي و قومي کشور و از تحليلگران و نويسندگان روزنامه «شرق» يعني احسان هوشمند به ايروان کرد تا مصاحبهاي با آقاي سِرژ سرکيسيان رئيسجمهور ارمنستان ترتيب دهد. مصاحبه حاضر ماحصل گفتوگوي احسان هوشمند با رياستجمهوري کشور ارمنستان است. رئيسجمهور سرکيسيان در ٣٠ ژوئن ١٩٥٤ در شهر استِپاناکِرت متولد شد. تحصيلات متوسطه خود را آنجا پيگرفت و در سال ١٩٧١ به دانشگاه دولتي ايروان راه يافت. او بين سالهاي ١٩٧٢ تا ١٩٧٤ خدمت سربازي خود را در اتحاد جماهير شوروي سابق گذراند و در سال ١٩٧٩ در رشته زبانشناسي از دانشگاه دولتي ايروان فارغالتحصيل شد. در سال ١٩٧٥ کارش را در يک کارخانه سازنده قطعات الکتريکي در ايروان آغاز کرد و تا سال ١٩٧٩ در آنجا مشغول به کار بود.
سِرژ سرکيسيان فعاليت سياسي خود را در قالب عضويت در حزب کمونيست شوروي سابق در ارمنستان آغاز کرد و در سالهاي ١٩٧٩ تا ١٩٨٨ به عنوان دبير دوم کميته جوانان حزب کمونيست در شهر استپاناکرت فعاليت داشت. بعدها به عنوان دبير اول بخش تبليغاتي حزب کمونيست مشغول به کار شد. سپس بهعنوان دستيار اول هنريک پوغوسيان رهبر کميته محلي ناگورنو قراباغ انتخاب شد و از سال ١٩٨٩-١٩٩٣ به عنوان رئيس کميته نيروهاي خودمختار قراباغ مشغول به فعاليت شد. سِرژ سرکيسيان در سال ١٩٩٠ بهعنوان نماينده شوراي عالي ارمنستان انتخاب شد و در ١٩٩٣ تا ١٩٩٥ مسئوليت وزارت دفاع جمهوري ارمنستان برعهده او بود و در سال ١٩٩٥ تا ١٩٩٦ بهعنوان رهبر دپارتمان امنيت دولت ارمنستان و بعدها بهعنوان وزير امنيت ملي انتخاب شد. سِرژ سرکيسيان در سال ١٩٩٦ تا ١٩٩٩ بهعنوان وزير امنيت ملي و امنيت داخلي جمهوري ارمنستان فعاليت ميکرد و در سال ١٩٩٩ مسئوليت امنيت ملي دولت ارمنستان را برعهده گرفت. سرکيسيان از سال ١٩٩٩ تا ٢٠٠٠ مسئوليت رئيس دفتر رياستجمهوري ارمنستان را برعهده داشت و از ١٩٩٩ تا ٢٠٠٧ به عنوان دبير امنيت ملي ارمنستان که از طرف رئيسجمهوري ارمنستان فرمانش ابلاغ ميشود، انتخاب شد. او دوباره از سال ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٧ وزير دفاع جمهوري ارمنستان بود و در چهارم آوريل ٢٠٠٧ و در زمان رياستجمهوري روبرت کوچاريان بهعنوان نخستوزير جمهوري ارمنستان و در هفتم ژوئن ٢٠٠٧ بعد از انتخابات پارلماني مجددا بهعنوان نخستوزير انتخاب شد. سِرژ سرکيسيان از سال ٢٠٠٨ و در دو دوره متوالي رئيسجمهور ارمنستان است.
او از سال ٢٠٠٦ عضو حزب جمهوري ارمنستان بوده و از سال ٢٠٠٧ بهعنوان رئيس شوراي حزب جمهوري ارمنستان برگزيده شده است. علاوه بر رياستجمهوري سِرژ سرکيسيان درحالحاضر رياست فدراسيون شطرنج ارمنستان را نیز برعهده دارد. رئيسجمهور سرکيسيان در سال ١٩٨٣ با همسرش خانم ريتا سرکيسيان که معلم موسيقي است، ازدواج کرده و صاحب دو دختر است. در ارمنستان فعاليت روزنامهها و رسانهها آزاد است و جمهوري ارمنستان در دوران رياستجمهوري سرژ سرکيسيان از معدود جمهوريهاي قفقاز و آسياي ميانه است که روزنامهنگار زنداني نداشته و مطبوعات مخالف و موافق بهصورت آزادانه مشغول به فعاليت هستند.
سِرژ سرکيسيان در دوران رياستجمهوري و نيز ساير مسئوليتهای خود همواره بر اهميت روابط با تهران و گسترش همهجانبه روابط با ايران تأکيد کرده است. او سال گذشته و بههنگام سفر رهبر کاتوليکهاي جهان ضمن اشاره به روابط ايران و ارمنستان بهعنوان دو کشور مسيحي و مسلمان تأکيد کرد که روابط اين دو ميتواند الگوي مناسبي از روابط کشورها با دين و مذهب متفاوت باشد؛ آنهم در جهاني که شاهد گسترش افراطگرايي است. لازم به ذکر است اين مصاحبه در دفتر سِرژ سرکيسيان در شهر ايروان پايتخت ارمنستان برگزار شد.
با تشکر صميمانه از جنابعالي، بهعنوان نخستين پرسش مايلم بپرسم ارزيابي جنابعالي از روابط ايران و ارمنستان چگونه است؟
پيش از هر چيز مايلم به خاطر فرصتي که شما و روزنامه «شرق» براي گفتوگو با ملت دوست و برادرمان يعني فراهم آورديد، مراتب خشنودي خود را اعلام کنم.
در ارتباط با اولين سؤال شما، بايد خاطرنشان کنم که براي پيشرفت هرچهبيشتر روابط خاص ميان دو کشور و ملتهاي ما زمينههاي فراواني وجود دارد، که ريشههاي اين زمينهها از ژرفناي هزارهها سرچشمه ميگيرند. دوستي بين مردم ايران و ارمنستان آنقدر مستحکم است، که ما فقط بايد مشترکاتي را که از اعماق سدهها به ما به ارث رسيده و موجب اتحاد ما ميشود حفظ کرده و به فکر گسترش و تعميق هرچهبيشتر اين روابط باشيم که در واقع اين ميراث بزرگ، ريشه و بستر اطمينانبخش مناسبات ما است. دو کشور ارمنستان و ايران از وارثان کهنترين و ثروتمندترين تمدنهاي منطقه هستند. دو کشوري که همسايگي چندينهزارساله، آنان را با رشتههايي ناگسستني به همديگر پيوند داده است.
سال ٢٠١٧ ميلادي بيستوپنجمين سالگرد روابط نوين دو کشور است. در ٢٥ سال گذشته يعني پس از استقلال ارمنستان روابط دو کشور ارمنستان و ايران پيوسته سير صعودي خود را پيموده و زمينههاي مختلفي از گفتوگوي سياسي از عاليترين سطح تا همکاريهاي تنگاتنگ اقتصادي- بازرگاني، از مناسبات مردمي تا همکاريهاي علمی، آموزشي و فرهنگي را دربرميگيرد.
روابط عميق ايران و ارمنستان چه نقشي در ايجاد و گسترش صلح منطقهاي و جهاني دارد؟
ارمنستان و ايران در همسايگي يکي از بيثباتترين و ناآرامترين مناطق کره خاکي قرار دارند. در برخي از کشورهاي همجوار شاهد وحشيگريهاي تروريستها هستيم. بخشهاي بزرگي از اين کشورها در کنترل ساختارهاي افراطي ننگين يا همان داعش قرار دارند و بازتاب آن از اين مناطق به ديگر کشورهاي منطقه نيز سرايت ميکند و ما بهتازگی شاهد هدفقرارگرفتن کشور دوست يعني جمهوري اسلامي ايران از طرف گروه تروريستي یادشده بوديم. در چنين شرايطي بايد همه جوامع بينالمللي بهصورت مشترک در تحکيم امنيت و صلح منطقه بکوشند و تلاشهاي خود را در راه مبارزه با افراطگري منسجم كنند. در حقيقت، تمام مساعي دو کشور ارمنستان و ايران متوجه امنيت و برقراري صلح و ثبات منطقهاي است. به عقيده اينجانب ارمنستان و ايران در يک امر مهم اشتراک نظر دارند و آن اين است که سياست بينالمللي هر دو کشور متکي بر آرمان عدالتخواهي است و اين از نظر حل صلحآميز و اساسي بسياري از مسائل موجود بياندازه مهم است.
در ديدار سال گذشته جنابعالي با پاپ فرانسيس، رهبر ديني کاتوليکهاي جهان، شما با تمجيد از روابط برادرانه ايران و ارمنستان اشاره داشتيد كه اين روابط و همکاري ميان دو کشور مسلمان و مسيحي يک نمونه است، به نظر جنابعالي در چه حوزههايي ميتوان اميدوار بود اين روابط بيش از پيش گسترش يابد؟
با اطمينان کامل ميتوان اعلام کرد ارمنستان و ايران به بهترين نحو اين واقعيت انکارناپذير را به جهانيان نشان ميدهند که مردم با عقايد مذهبي مختلف ميتوانند در صلح و صفا زندگي کنند و بدون استثنا در همه زمينههايي که براي هر دو کشور و ملت سودمند باشد، در توسعه روابط دوستانه و همکاريهاي مؤثر بکوشند. اطمينان دارم روابط نزديک مردم دو کشور و اشتراکات فرهنگي آنها مبتني بر مناسبات حُسن همجواري شکلگرفته در طول قرنها و متکي بر نقطه آغازين گفتوگوي مسيحيت و اسلام که از ارزشهاي والاي انسانيت هستند، کمک ميکنند روابط دو کشور بهطور مستمر به سطوح جديد کيفي برسند. از اين نگاه روابط ارمنستان و ايران بدون اغراق روابطي نمونه و منحصربهفرد است، چون ما در راه استحکام اين روابط به بهترين نحو قادر هستيم ارزشهاي سنتي قرون گذشته را با واقعيتهاي معاصر هماهنگ کنيم.
موضع ارمنستان در برابر گسترش تروريسم و افراطگرايي چيست؟ ايران و ارمنستان دراينباره چه اقدامات مشترکي را ميتوانند در دستور کار قرار دهند؟
همانگونه که قبلا ذکر کردم، خطر تروريسم در جهان پيش از هر زماني به چالشي جدي مبدل شده است. در اين شرايط جامعه جهاني بايد در راستاي تأمين امنيت و ثبات داخلي بکوشد و اجازه ندهد گروههاي تروريستي در سرزمينهاي آنها مستقر شوند. درعينحال بايد همکاريهاي بين دولتي را در زمينههاي مبادله اطلاعات و پيشگيري از تهديدها توسعه بخشيد و همچنين بايد در مبارزه با تروريسم اراده مشترک و قاطعيت نشان داد. موضعگيري قاطعانه در مبارزه با تروريسم و تحملناپذيري واقعي اين پديده ضرورتي حياتي است. جامعه جهاني در راه ريشهکنکردن طاعون وحشتناک تروريسم که بشريت متمدن را تهديد ميکند، بايد بکوشد و راههاي حمايتهاي مالي آن را مسدود كند. متأسفانه بعضي از کشورهاي منطقه ما با دنبالکردن مقاصد مشکوک مقطعي، با تروريستها همکاري میکنند، به آنها پناه میدهند و از آنها حمايت به عمل ميآورند. در مقابل چنين رفتارهايي بايد نابردباري از خود نشان داد.
براي توسعه روابط در حوزه گردشگري هم شاهد اجرائيشدن لغو رواديد ميان دو کشور بوديم، لغو رواديد ميان ايران و ارمنستان ميتواند چه دستاوردهايي در پي داشته باشد؟ آيا براي توسعه گردشگري ميان ايران و ارمنستان زيرساختهاي لازم ازجمله راههاي ريلي و زميني و هوايي و هتلها و ساير خدمات اين بخش تدارک ديده شده است؟
ما اهميت زيادي به لغو رواديد بين دو کشور که اثرات مثبتي بر توسعه روابط بين دستاندرکاران تجارت، سرمايهگذاري و توريسم دارد، میدهیم. همانگونهکه همتاي محترم من جناب آقاي حسن روحاني گفتهاند، امروزه ما بايد به جاي ديوار، پل بسازيم. به عقيده من لغو رواديد بهمنزله احداث پل بين مردم دو کشور است. ارزيابي ما اين است که پس از لغو رواديد شاهد افزايش جهانگردان ايراني در ارمنستان هستيم. درحالحاضر متناسب با سليقههاي فرهنگي شهروندان ايراني خدمات توريستي ويژهاي در حال شکلگيري هستند؛ از آن جمله اقداماتي در راستاي آمادهسازي زيرساختهاي مناسبتر، افزايش کيفيت خدمات، عرضه ميراث غني تاريخي- فرهنگي ما، افزايش تعداد پروازها به طرف ارمنستان است. ارمنستان فرهنگي ارزنده، سطح عالي امنيت و مردمي ميهماننواز و کوشا دارد و اين از امتيازات رقابتي کشور ما محسوب ميشود.
ارزيابي جنابعالي از همکاريهاي ايران و ارمنستان درباره انتقال انرژي از جمله برق و گاز چيست؟ چرا پروژه انتقال گاز ايران از طريق ارمنستان و گرجستان به اروپا کامياب نبود؟ آيا دراينباره ميتوان اميدوار بود که بهزودي گامهاي تازهاي برداشته شود؟
همکاريهاي ارمنستان و ايران در بخش انرژي يکي از عرصههاي مهم روابط دو کشور به حساب ميآيد. حدود ١٠ سال است که برنامه گاز در مقابل انرژي که به سود هر دو طرف است، در دست اجراست. در همين ارتباط احداث خط سوم انتقال برق ارمنستان-ايران که امکان افزايش حجم مبادلات گاز و برق را فراهم خواهد كرد، از اهميت بسزايي برخوردار است. در ارتباط با ترانزيت گاز ايران به اروپا از طريق ارمنستان و پروژههاي بزرگي از اين دست، بايد اعلام كنم که اين نوع پروژهها بايد به صورت همهجانبه تحت مطالعه و محاسبه قرار گيرند و چنانچه پروژه موردنظر براي همه طرفها قرينبهصرفه باشد، چرا نه؟ درحالحاضر اين موضوع از طرف کارشناسان تحت بررسي قرار دارد. ما به نوبه خود آمادگي طرف ارمني را براي مشارکت در پروژههاي بزرگ اقتصادي اعلام کردهايم.
بيش از يکونيم سال از عضويت ارمنستان در اتحاديه اقتصادي اوراسيا ميگذرد، فرصتها و چالشهاي اين عضويت را در موضوع مناسبات ارمنستان و ايران، با توجه به تجارب حاصلشده در اين مدت چه مواردي ميدانيد؟
ما بارها اعلام کردهايم ارمنستان آماده است از هر لحاظ به توسعه همکاريهاي بين ايران و اتحاديه اقتصادي اوراسيا ياري برساند. جمهوري ارمنستان در چارچوب اتحاديه اقتصادي اوراسيا در ارتباط با رژيم تجارت ترجيحي با جمهوري اسلامي ايران ابتکار عمل به خرج داده است که در نتيجه آن، همانگونه که مطلع هستيد، مذاکرات مربوطه در جريان است. مطمئن هستم اين نوع همکاريها براي همه طرفها سودمند خواهد بود زيرا دروازههاي بازاري با جمعيت ١٨٠ ميليون نفر براي عرضه کالاهاي ايراني گشوده خواهد شد. کشورهاي عضو اين اتحاديه هم به نوبه خود امکان عرضه کالاهاي خود با امتيازات ويژهاي در بازار ايران را خواهند داشت.
در ارتباط با مناسبات جمهوري ارمنستان- اتحاديه اروپا بايد گفت ما اينگونه روابط را در تضاد با ارتباطات جمهوري ارمنستان و اتحاديه اقتصادي اوراسيا ارزيابي نميکنيم. ارمنستان کوتاهترين و امنترين راه ارتباطي ايران با اروپاست. ارمنستان امروز با اتحاديه اروپا مناسبات و همکاريهاي اقتصادي تنگاتنگي دارد و ما آماده هستيم براي همکاريهايي که براي هر دو طرف سودمند باشند، زمينههاي مساعدي را فراهم کنيم. ما با اتحاديه اروپا داراي رژيم تجارتي ترجيحي (GSP+/جياسپي+) هستيم که در اين چارچوب چندين هزار عنوان کالاهاي توليدشده در ارمنستان ميتواند با تعرفه صفر گمرکي به کشورهاي عضو اتحاديه اروپا صادر شود. اين موضوع نيز ميتواند مورد توجه سرمايهگذاران ايراني براي آغاز فعاليتهاي اقتصادي در ارمنستان قرار گيرد.
با وجود روابط سياسي عميق و گسترده تاريخي، تمدني، فرهنگي و زباني ميان ايران و ارمنستان متأسفانه روابط اقتصادي ايران و ارمنستان پابهپاي روابط سياسي رشد لازم و کافي را نداشته است. آيا براي گسترش روابط اقتصادي ارمنستان و ايران و افزايش حجم مبادلات اقتصادي دو کشور برنامه ويژهاي در دستور کار قرار دارد؟
توسعه روابط اقتصادي با جمهوري اسلامي ايران از اولويتهاي ماست. فعاليتهاي منظم کميسيون مشترک دو طرف در جهت گسترش حجم مبادلات کالا بين دو کشور و افزايش مناسبات اقتصادي است. فعاليتهاي منطقه آزاد بازرگاني استان سيونيک ارمنستان نيز که در مرز دو کشور واقع است، ميتواند زمينه را براي گسترش اين نوع همکاريها فراهم و در راستاي استحکام روابط بيندولتي نقش مؤثري را ايفا كند. ارمنستان آماده است تا همه امکانات خود را براي آغاز فعاليتهاي اقتصادي در جمهوري ارمنستان در اختيار دستاندرکاران بازرگاني ايران قرار دهد و همانطور که قبلا گفتم، ارمنستان آماده است براي ورود به بازارهاي ساير کشورها از طريق ارمنستان زمينههاي مساعدي را براي بازرگانان و صاحبان صنعت ايراني فراهم كند. واقعيتي انکارناپذير است که در بسياري از موارد اقدامات اقتصادي مشترک ارمنستان و ايران ميتوانند از نقطهنظر رقابتيبودن بر اقدامات جداگانه هريک از کشورها ارجحيت داشته باشند.
سرمايهگذاريهاي مشترک ميان سرمايهداران و تجار و صنعتگران ايران و ارمنستان هم وضعيت مطلوبي را نمايان نميكند. براي اين مقصود هم آيا برنامهريزي ويژهاي صورت گرفته است؟ آيا براي توليد کالاهاي مشترک صنعتي و اقتصادي ميان طرفهاي ايراني و ارمنستاني در ارمنستان هم برنامه ويژهاي در دستور کار دولت قرار دارد؟ روابط بانکي ايران و ارمنستان در چه شرايطي است؟
ما سياست درهاي باز را براي جذب سرمايهگذاريهاي خارجي اعمال ميکنيم. کشور ما عضو اصلي سازمان تجارت جهاني است و اين به آن معني است که ما هيچ فرقي براي سرمايهگذاران و شرکتهاي داخلي و خارجي قائل نيستيم. ارمنستان سياست پيشرفت صنعتي را در پيش گرفته است و در اين چارچوب ما در نظر داريم همکاريهاي خود را با کشورهاي همسايه و مخصوصا با دستاندرکاران اقتصادي جمهوري اسلامي ايران توسعه بخشيم. همانطور که گفتم، ما روي توسعه همکاريهاي اقتصادي ارمنستان و ايران در منطقه آزاد بازرگاني واقع در مرز مشترک دو کشور حساب باز کردهايم.
در نتيجه لغو تحريمها عليه ايران تحرکي مثبت در فعاليتهاي بانکي مشاهده ميشود و اين تأثيري مثبت بر فعاليتهاي بانکي همکاريهاي ما خواهد داشت. فکر ميکنم در آيندهاي نزديک شاهد افزايش حجم اينگونه همکاريها خواهيم بود.
در حوزههاي فرهنگي هم روابط ايران و ارمنستان ظرفيت بسيار بالاتري نسبت به مناسبات کنوني دارد. آيا براي اين منظور و گسترش روابط فرهنگي و هنري طرفين برنامههاي تازهاي را تعريف کردهاند؟
همکاريهاي فرهنگي جمهوري ارمنستان با جمهوري اسلامي ايران تقريبا شامل همه زمينهها مانند هنر سينما و تئاتر، موسيقي و انتشارات کتاب و... ميشود و هر دو طرف برنامههاي پرمحتواي متعددي را به مرحله اجرا گذاشتهاند.
در زمينه هنر سينمايي، براي مثال در ايران هفته فيلمهاي ارمني برگزار شد. چند روز پيش چهاردهمين فستيوال بينالمللي سينمايي موسوم به زردآلوي طلايي در ايروان برگزار شد. در سال ٢٠١١ ميلادي برنده اصلي اين فستيوال، فيلم سينمايي جدايي نادر از سيمين به کارگرداني اصغر فرهادي شد. در ضمن اين فيلم بعدا به عنوان بهترين فيلم خارجيزبان جايزه اسکار را نيز به خود اختصاص داد.
در زمينه موسيقي هر دو طرف به تبادل گروههاي موسيقي فولکلور پرداخته و همکاريهاي نزديکي در عرصه برقراري ارتباطات هنر تئاتر و موزه و... دارند.
اشتراکات زباني مردم دو کشور از ويژگيهاي خاصي برخوردار است. هم زبان ارمني و هم زبان فارسي از معدود زبانهايي هستند که با آنها ميتوان با برطرفکردن برخي مشکلات نوشتههايي به قدمت ٩٠٠ سال را بازخواني کرد.
در طول قرنها مردم ما زبان مادري خود را به عنوان گوهري ارزشمند پاسداري و حفاظت کرده و در عين حال با برقراري ارتباط با ديگر ملتهاي دنيا در غنيسازي گنجينههاي ادبيات جهاني کوشيدهاند.
آثار انديشمندان بزرگي مانند فردوسي، سعدي، خيام، حافظ و ديگر بزرگان ايراني به زبان ارمني برگردانده شده است. در عرصه فرهنگي ميتوان فهرست تمامنشدني برنامههاي مشترک را برشمرد، ولي همه اينها را مايلم در يک عبارت خلاصه کنم: ما به صورت فعال به تبادلات فرهنگي پرداخته و بارها درباره تعهدات خود مبني بر فعالترکردن هرچهبيشتر همکاريهاي متقابل در اين عرصه اعلام آمادگي كردهايم.
توسعه روابط علمي و دانشگاهي بخش ديگري از ظرفيتهاي دو طرف است که تا امروز چندان رشدي نداشته است. آيا براي توسعه روابط دانشگاهي و علمي هم برنامهريزي ويژهاي صورت گرفته است؟
در همکاريهاي متقابل ارمنستان و ايران عرصه علمي و آموزشي نيز پيشرفت درخورملاحظهاي داشته است. ولي در اين عرصه نيز پتانسيلهاي بزرگي که هنوز مورد استفاده قرار نگرفته موجود است. فکر ميکنم هر دو کشور ارمنستان و ايران همه امکانات را مخصوصا در زمينه همکاريهاي هرچهبيشتر آموزش عالي دارا هستند.
دانشگاههاي ارمنستان ميتوانند براي دانشجويان ايراني تحصيلاتي با عاليترين کيفيت بهويژه در رشتههايي که در ارمنستان سابقه و سنتهاي ديرينه دارند، فراهم كنند. اجراي برنامههاي مشترک علمي-تحقيقاتي و تبادل تجربيات نيز نهتنها نقش مؤثري براي استحکام هرچهبيشتر رابطه دانشمندان ارمني و ايراني خواهد داشت، بلکه نتايج اين فعاليتها ميتواند زمينه را براي بهکارگيري اين برنامهها در عمل نيز مهيا كند.
در پايان اگر جنابعالي خطاب به ملت ايران پيام خاصي داريد خوشوقت خواهم بود تا حامل پيامتان باشم؟
مايلم هم ملت ايران و هم ملت ارمنستان را مخاطب قرار دهم: دوستي ارمنيان و ايرانيان از روز ازل به ما اهدا نشده است. اين دوستي در طول سالها، قرنها و هزارهها شکل گرفته، استحکام پيدا کرده و به شکل و محتواي عميق امروزي درآمده است. اطمينان دارم ما به عنوان دو ملتي که بوميان اصيل اين مرز و بوم هستيم، روند صلحآميز و پايدار تاريخ خود را به سوي هزارههاي جديد ادامه داده و هميشه در پاسداري و غنيسازي اين روابط کوشا خواهيم بود.
- «حفظ برجام به هر قیمتی»تا کجا؟!
روزنامه كيهان در ستون سرمقالهاش نوشت:
تحلیل مواضع تیم مذاکرهکننده هستهای و شخص رئیسجمهور قبل و بعد از برجام برای درک ماهیت نافرجام برجام و همچنین جریانشناسی جریان غربگرای نفوذ کرده در ارکان اجرایی کشور بسیار حائز اهمیت و راهگشاست و البته تامل برانگیز! درخصوص واکنش تیم مذاکرهکننده به تحریمهای جدید و اقدامات خصمانه آمریکا نیز باید گفت آقایان مسیر پرتناقضی را در پیش گرفتند و همچنان در این مسیر حرکت میکنند که نشان میدهد جز انحراف افکارعمومی برای «حفظ برجام به هر قیمتی»هدف دیگری ندارند.
تناقض اول- قبل از امضای برجام آقایان ادعا داشتند دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی هستیم. اما گذشت زمان نشان داده نهتنها هیچ تحریمی لغو و مشکلی از اقتصاد حل نشده، بلکه بر شدت اعمال تحریمهای جدید و مشکلات اقتصادی نیز افزوده شده است . کمااینکه باید به یاد آوریم که تمام تحریمها و قطعنامههای قبلی سازمان ملل علیه ملت نیز در دورانی اتفاق افتاد که آقای روحانی بهعنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی، مسئول تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات بود و تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا نیز بعد از فتنه88 بهدلیل حضور همفکران و حامیان مدعی اصلاحات در وزارت خزانهداری آمریکا و اتحادیه اروپا و دادن اطلاعات محرمانه و سری کشور رخ داد. لذا ادعای اینکه دیگران موجب اعمال تحریمها بر کشور شدند و ما قهرمان رفع تحریمها هستیم، ادعایی برای انحراف افکار عمومی و رسیدن به قدرت و نه حل واقعی مشکلات کشور بود.
تناقض دوم- ابتدا آقایان در برابر نقض برجام و بدعهدیهای آمریکا عنوان میکردند اینگونه اقدامات آمریکا با«روح برجام»منافات دارد و «متن برجام» را نقض نکرده و اگر با متن برجام تناقض داشته باشد، واکنش نشان میدهیم!
تناقض سوم - در مرحله بعد که بر میزان تحریمهای آمریکا افزوده شد و نقض متن برجام آشکارتر شد، برای توجیه «حفظ برجام به هر قیمتی» ادعا کردند اگر«نقض فاحش برجام» صورت گیرد، ما واکنش نشان میدهیم!
تناقض چهارم- حال که به اذعان خود رسانههای آمریکایی «نقض فاحش برجام» با تصویب قانون مادر تحریمهای ایران آشکارتر شده، آقایان باز برای «حفظ برجام به هر قیمتی» ادعا میکنند این تحریمها «تحریمهای حجمی» است نه «تحریمهای موضوعی»! یعنی این تحریمها جدید نیست و تحریمهای گذشته تجمیع شده است! لذا در پاسخ به این ادعا باید گفت تحریمهای گذشته یکجا در قطعنامه2231 سازمان ملل بعد از برجام تجمیع شدند که از آن به دروغ بهعنوان لغو تحریمها یاد کردند و بهعنوان افتخار خود به افکارعمومی جا زدند وآنچه اکنون تصویب شده تحریمهای جدید نامحدودی است که به گفته پل رایان رئیسمجلس نمایندگان آمریکا «تحریمهای گسترده تاریخی» است!
تناقض پنجم - بعد از توجیهات قبلی، اکنون که نقض برجام حتی برای دنیا آشکار شده و آقایان با مواضع انفعالی خود قدرت و اراده لازم جهت نشان دادن واکنش مناسب و قاطع را ندارند، برای فرار از مسئولیتِ آنچه تاکنون انجام دادهاند ادعا میکنند«اگر مسئولان عالی نظام تصمیم بگیرند، ما اقدام میکنیم»!. سؤال این است آنزمان که در اقدامی نابجا با اوباما گفتگو و در طول مذاکرات به کرات از خطوط قرمز نظام عبور کردید و برجام دیکته شده آمریکاییها را پذیرفتید و بعد از امضا و اجرای برجام، به شروط و زیادهخواهیهای خارج از برجام آمریکا تن دادید، آیا به هشدارها و تذکرات مسئولان عالی نظام توجه کردید که امروز منتظر تصمیم مسئولان عالی نظام هستید؟ لذا همانگونه که قبلا بر خلاف منافع ملی عمل کردید، اکنون نیز باید مسئولیت در کما رفتن و مرگ برجام را بپذیرید و تصور نشود که میتوان با فرار از پاسخگویی در محضر ملت، مسئولیت و هزینه اقدامات نابجای خود را متوجه مسئولان عالی نظام کنید! و باید همانگونه که قبلا تصمیم میگرفتید، اکنون نیز تصمیم لازم را بگیرید. هرچند مسئولان و نهادهای عالی نظام آنجا که لازم باشد، برای جلوگیری از تحمیل خسارات و هزینههای بیشتر و غیرقابل جبران به کشور تصمیم لازم را خواهند گرفت و منتظر شما نخواهند ماند.
تناقض ششم- در ادامه سنت «نامحرم بودن ملت»، آقایان برای «حفظ برجام به هر قیمتی» وقتی در خارج موضعگیری و قراردادی امضا میکنند ، فشار میآورند رسانههای داخلی مواضع مقامات و رسانههای خارجی و زد و بندهای پشت پرده و جزئیات قراردادها با خارجیها را در داخل کشور منعکس نکنند!! در حالی که متناقضانه بر گردش اطلاعات تاکید و ادعا میکنند دانستن حق مردم است!
تناقض هفتم- آقایان در جریان مذاکرات و امضاء برجام با بزک کردن چهره آمریکا و تعریف و تمجید از دمکراتها ، آنها را دوست ملت ایران القا میکردند، اما رای قاطع دمکراتها به همراه جمهوریخواهان هم در مجلس نمایندگان و هم در سنا به تحریمهای S۷۲۲ ، نشان داد در این موضوع نیز آقایان در توهم خودساخته فرو رفته بودند و اکنون حباب این توهم ترکید!
تناقض هشتم- آقایان قبلا ادعا میکردند با مذاکره با اروپاییها و امید داشتن به آنها به جایی نمیرسیم و باید برویم با آمریکا مستقیما مذاکره کنیم و حالا بعد از چهار سال مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام ، دوباره به اول خط رسیدند و در برابر نقضهای مکرر برجام از سوی آمریکا برای «حفظ برجام به هر قیمتی» که «دستاورد هیچ» و «خسارت محض» برای ملت ایران داشته، مجددا دست به دامن اروپاییها شدند و عنوان میکنند برجام توافق چند جانبه است و اروپاییها به آن پایبند هستند! هرچند که بیانیه مشترک فرانسه و انگلیس و آلمان با آمریکا که در آن ادعا شده ایران قطعنامه 2231 را نقض کرده، اندک امید به اروپاییها برای «حفظ برجام به هر قیمتی » را هم از بین برد.
تناقض نهم- و اما در مرحله جدیدی که در پیش داریم و در حالی که آمریکا برای معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام خیز برداشته، آقایان برای «حفظ برجام به هر قیمتی»ادعا میکنند این توطئه آمریکاست که میخواهد ایران نقضکننده برجام باشد و با مایه گذاشتن از قرآن میگویند تا آمریکا برجام را نقض نکند، ما متعهد به برجام خواهیم بود! سؤال اصلی این است که آیا نقضی بوده که آمریکا انجام نداده باشد؟ و آقایان پاسخ دهند منتظر چه اقدامی از سوی آمریکا هستند که از نظر آنها نقض برجام تلقی شود؟ لذا همانطور که در مطلب قبلیاشاره شد توطئه اصلی آمریکا مثل همیشه این است تا ایران به برجام متعهد بماند اما خود به هیچکدام از تعهداتش پایبند نباشد. چنانچه چند دقیقه بعد از تصویب قانون مادر تحریمها علیه ایران در مجلس نمایندگان آمریکا، ترامپ در یک گردهمایی در ایالت اوهایو به ایران که به تمام تعهداتش عمل کرده، هشدار میدهد باید به برجام پایبند باشد و تهدید میکند اگر ایران به تحریمهای جدید واکنش نشان دهد با «عواقب بسیار بسیار بزرگی» روبرو خواهد شد!!! و بعد از این هشدار و تهدید، رئیسجمهور در جلسه هیئت دولت اعلام میکند «ما به برجام پایبند هستیم»! و دم از صلح و دوستی با دشمن میزند!
تناقض دهم- دولت با انفعال و عقب نشینیهای متوهمانه خود در برابر نقض مکرر برجام برای آمریکا انگیزه ایجاد کرده تا بدون ترس از هر گونه واکنشی از سوی ایران، دست به اعمال تحریمهای جدید بزند. دولت با این موضع انفعالی نتوانسته و یا نخواسته آمریکا را بهعنوان ناقض برجام در جهان معرفی کند و همین امر موجب شده تا آمریکاییها به فکر معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام بیافتند. برهمین اساس ترامپ تیمی را مامور کرده تا از خلل و فرج و ابهامات برجام دستاویز حقوقی پیدا کنند تا در گزارش سه ماه بعد وزارت امورخارجه آمریکا، ایران بهعنوان ناقض برجام معرفی شود. آنگونه که باب کروکر رئیسکمیته خارجی سنا و تدوینکننده اصلی تحریمها علیه ایران گفته در مرحله بعد ترامپ درخواست بازدید از مراکز نظامی ایران را مطرح میکند و چنانچه ایران نپذیرد، بهعنوان ناقض برجام معرفی خواهد شد.مقدمه چینی برای معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام در نامه اخیر رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا به کنگره نیز کاملا مشهود است.
تناقض یازدهم - رئیسجمهور دولت یازدهم اعلام کرده «ما مخالف منافع دیگر کشورها در منطقه نیستیم و میخواهیم دیگر کشورها هم به منافعشان برسند»! اولا همین منافع آنها در منطقه هست که موجب فشار آنها بر ایران شده و اگر منافعشان که با منافع ملت ایران تضاد دارد، به خطر نیفتاده بود که دست به تحریم ایران نمیزدند. ثانیاً باید به این سؤال حضرت امام «ره»پاسخ دهند که :« آمریکا چه منفعتی در منطقه دارد که از آن طرف دنیا دستش را دراز میکند؟» و پاسخ دهند از طرف ملت چه اجازهای دارند که به فکر تامین منافع آمریکا در منطقه بهعنوان دشمن شماره یک ملت ایران هستند؟.
و در پایان؛ دولت و تیم مذاکرهکننده هستهای باید حد یقف مماشات با آمریکا را مشخص کنند، کما اینکه حد یقف آمریکا در اعمال تحریم و فشار بر ایران نیز مشخص نیست! و آقایان باید پاسخ دهند تا کی میخواهند در برابر نقض فاحش متن برجام و تحریمهای جدید آمریکا سکوت و «برجام را به هر قیمتی حفظ کنند»؟ چرا اعلام نمیکنند آمریکا ناقض برجام است؟ و مهمتر اینکه آقایان باید پاسخ دهند بعد از این همه مذاکره مستقیم با آمریکا در برجام و اعتماد به لبخندهای آمریکاییها، چرا آمریکا به فکر «معرفی ایران بهعنوان ناقض برجام» افتاده است؟! و آقایان با انفعالی که تاکنون داشتهاند آیا در برابر این اقدام آمریکا میتوانند واکنشی نشان دهند؟
نظر شما