به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فایننشال تایمز به تازگی مقالهای از دکتر هراری، یکی از بانفوذترین متفکرین و آیندهپژوه معاصر، منتشر کرده است که وی به عنوان یک آینده پژوه، موقعیت فعلی جهان را در مواجهه با ویروس کرونای جدید بررسی کرده است:
اکنون بشر در مواجهه با یک بحران جهانی قرار گرفته است که شاید بزرگترین بحران نسل ما باشد. تصمیماتی که مردم و دولتها طی این مدت اتخاذ میکنند احتمالا به جهان در سالهای پیشرو شکل خواهد داد و نه تنها سیستم مراقبتهای بهداشتی بلکه اقتصاد، سیاست و فرهنگ نیز تحت تاثیر آن قرار خواهد گرفت. ما باید سریع و قاطعانه عمل کنیم و در همین حال، باید پیامدهای درازمدت اقدامات خود را در نظر بگیریم.
هنگام انتخاب بین گزینههای گوناگون، نهتنها باید به فکر برطرف کردن تهدید فوری فعلی باشیم، بلکه باید دنیایی را که پس از عبور از این طوفان به آن وارد میشویم نیز در نظر بگیریم؛ بله! طوفان میگذرد؛ بشر باقی خواهد ماند؛ بیشتر ما هنوز زنده خواهیم بود اما در دنیایی متفاوت زندگی خواهیم کرد.
بسیاری از اقدامات اضطراری و گذرای فعلی به جزء ثابتی از زندگی آینده تبدیل خواهند شد. این ماهیت اقدامات اضطراری است؛ این اقدامات فرآیندهای تاریخی را سرعت میبخشند. تصمیماتی که بررسی آنها در حالت عادی سالها زمان میبرد، در موقعیتهای اضطراری طی چند ساعت تصویب میشوند. تکنولوژیهای ناآزموده و حتی خطرناک مورد استفاده قرار میگیرند، زیرا خطر اقدام نکردن بزرگتر از خطرات -احتمالی- به کار بستن آنها خواهد بود. تمام کشورها در مقیاسی به بزرگی اجتماع، به آزمون و خطا روی میآورند؛
زمانی که بسیاری از مردم دور کاری میکنند و ارتباطی از راه دور دارند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ وقتی تمام مدارس و دانشگاهها به صورت آنلاین به کار خود ادامه میدهند چه پیش خواهد آمد؟ در حالت عادی دولتها، تجارتها و مدیران آموزشی، هرگز حاضر به داشتن چنین تجربهای نبودند اما شرایط کنونی، وضعیتی عادی نیست. در بحران کنونی، ما با دو انتخاب ویژه و مهم روبرو هستیم. نخست، انتخاب میان نظارت سرسختانه حکومتی و توانمندسازی شهروندان است و دوم، انتخاب میان انزوای وطنپرستانه و همبستگی جهانی است.
- نظارت زیرپوستی
برای متوقف کردن یک اپیدمی تمام افراد باید از دستورالعملهایی خاص پیروی کنند. دو راه اصلی برای دستیابی به این هدف وجود دارد. یک روش نظارت دولت بر مردم و اعمال مجازات برای قانونشکنان است. امروزه برای نخستین بار در تاریخ بشریت، فناوری امکان نظارت بر تمام افراد در طول زمان را فراهم کرده است. پنجاه سال پیش، KGB (سازمان امنیت اتحاد شوروی) نه میتوانست ۲۴۰ میلیون شهروند اتحاد جماهیر شوروی را به طور ۲۴ ساعته دنبال کند، و نه میتوانست به جمعآوری موثر تمام اطلاعات و پردازش آنها امید داشته باشد زیرا به عوامل انسانی و تحلیلگرانی متکی بود که نمیتوانستند همه شهروندان را مورد پیگرد قرار دهند. اما اکنون دولتها میتوانند به جای لکههای خون از حسگرها و الگوریتمهای قدرتمند استفاده کنند.
در مبارزه با گسترش ویروس کرونای جدید، برخی دولتها از ابزارهای جدید نظارتی استفاده کردند. در این میان، کشور چین قابل ذکر است. مقامات چینی با به کارگیری تلفنهای هوشمند شهروندان، استفاده از صدها میلیون دوربین شناسایی چهره و وادار کردن مردم به سنجش و گزارش دمای بدن و وضعیت پزشکی خود، نهتنها میتوانند به سرعت افراد ناقل ویروس را شناسایی کنند، بلکه رفتوآمد و افراد در تماس با آنها را نیز شناسایی میکنند. طیف وسیعی از برنامههای تلفن همراه نیز وجود دارد که به شهروندان درباره نزدیک شدن آنها به افراد آلوده به ویروس هشدار میدهند.
استفاده از این تکنولوژیها محدود به شرق آسیا نیست. نتانیاهو، نخستوزیر رژیم (م: اشغالگر) اسرائیل، اخیرا به سرویسهای امنیتی این کشور اجازه داده است که از تکنولوژیهای کنترل کنندهای که در شرایط عادی برای تعقیب تروریستها به کار گرفته میشد، برای شناسایی و تعقیب افراد مشکوک به ابتلا به کرونا استفاده کنند. او در پاسخ به اعتراض کمیسیونهای مرتبط با این موضوع در مجلس، آن را دستوری برای یک موقعیت اضطراری دانست.
ممکن است به نظر بیاید که چیز جدیدی در این رابطه وجود ندارد؛ در سالهای اخیر، دولتها و شرکتها از فناوریهای پیشرفتهتری برای ردیابی، نظارت و مدیریت مردم استفاده کردهاند اما اگر مراقب نباشیم اپیدمی کنونی منجر به ایجاد نقطهعطفی سرنوشت ساز در تاریخ نظارتهای امنیتی خواهد شد؛ نه تنها به این دلیل که استفاده از تکنولوژیهای تعقیب و کنترل را در سطحی وسیع توجیه میکند، بلکه نظارت را به شکلی نامحسوس گسترش میدهد. تا امروز، زمانی که انگشتان ما صفحه گوشی هوشمندمان را لمس میکرد، سیستمهای حکومتی و امنیتی میتوانستند از آنچه بر روی آن کلیک کرده بودیم مطلع شوند، اما اکنون، و با شیوع کرونا، توجه آنها به موضوعات دیگری جلب شده است؛ اکنون دولتها میخواهند دما و فشار خون جاری در زیر پوست انگشتهای ما را بدانند.
- محدودیتهای اضطراری در مورد پودینگ
یکی از مشکلات موجود در مواجهه با موضوع نظارت این است که هیچ یک از ما دقیقا نمیدانیم چگونه و تا چه حد تحت کنترل هستیم و در سالهای آینده استفاده از چنین تکنولوژیهایی تا کجا پیش خواهد رفت. فناوریهای نظارتی با چنان سرعتی در حال پیشرفت هستند که آنچه ۱۰ سال قبل یک داستان علمی-تخیلی به نظر میرسید، امروزه به یک خبر قدیمی تبدیل شده است. به عنوان یک آزمایش فرضی، دولتی را تصور کنید که خواستار استفاده همه شهروندان از یک دستبند بیومتریک است تا ۲۴ ساعت شبانهروز بر دمای بدن و ضربان قلب آنها نظارت داشته باشد. دادههای حاصل، توسط الگوریتمهایی جمع آوری و تجزیه و تحلیل میشوند. این الگوریتمها پیش از شما متوجه بیماریتان خواهند شد، آنها میدانند کجا رفته بودید و چه کسی را ملاقات کردهاید. به این ترتیب زنجیره های شیوع میتواند به شدت کوتاه و حتی به طور کلی قطع شود. چنین سیستمی میتواند ظرف مدت چند روز اپیدمی را در مسیرهای خود متوقف کند. عالی به نظر میرسد، درست است؟
روی نامطلوب این اتفاق، مشروعیت بخشی به چنین سطحی از نظارت است؛ اگر یک سیستم نظارتی متوجه شود که فردی یک سایت خبری مانند سیانان را به مثلا فاکسنیوز ترجیح داده است، اطلاعاتی درباره دیدگاههای سیاسی و حتی شخصیت فردی او به دست خواهد آورد اما اگر همین سیستم بتواند دمای بدن، فشار خون و ضربان قلب فردی را در زمان مشاهده یک کلیپ، از راه دور محاسبه کند، در این صورت شاید بتواند از آنچه که افراد را میخنداند، به گریه در میآورد و یا خشمگین میکند هم آگاه شود.
یادآوری این نکته ضروری است که عصبانیت، شادی، کسالت و عشق پدیدههایی بیولوژیک مانند تب و سرفه هستند. همان فناوری که سرفه را شناسایی میکند میتواند خنده را نیز شناسایی کند. اگر شرکتها و دولتها اقدام به جمع آوری گسترده دادههای بیومتریک شهروندان کنند میتوانند خیلی بهتر از خودمان با ما آشنا شوند و میتوانند نه تنها احساسات ما را پیشبینی، بلکه آن را کنترل کنند و هر آنچه را که میخواهند به ما بفروشند؛ چه یک محصول و چه یک سیاستمدار!
چنین سطحی از تکنولوژی باعث میشود اتفاقی مانند هک شدن دادههای دانشگاه کمبریج اتفاقی مربوط به عصر حجر تلقی شود؛ به طور مثال کره شمالی را تصور کنید که در سال ۲۰۳۰ به هر یک از شهروندان خود دستبندی بیومتریک داده و علائم بالینی آنها را در هنگام پخش سخنرانی رهبر این کشور رصد میکند. اگر دستبند فردی عصبانیت او را گزارش کند کار وی تمام است!
مطمئنا شما میتوانید با انجام نظارت بیومتریک به عنوان یک اقدام موقت که در مواقع اضطراری انجام میشود موافق باشید. پس از پایان وضعیت اضطراری، این بیماری از بین خواهد رفت. اما این اقدامات موقت به صورت عادتی ناخوشایند از شرایط اضطراری باقی خواهند ماند، به خصوص که همیشه یک اضطرار جدید در کمین است.
به عنوان مثال دولت اسرائیل در جنگ سال ۱۹۴۸ وضعیت اضطراری اعلام کرد؛ مجموعهای از اقدامات موقت، از سانسور مطبوعات و مصادره زمین تا مقرراتی ویژه برای تهیه پودینگ وضع شد. (م: محدودیتهای تهیه و فروش شکر و تهیه و فروش پودینگ به عنوان نوعی دسر پرطرفدار، جهت جلوگیری از احتکار و کسب سودهای گزاف)؛ جنگ مورد اشاره مدتهاست که به پایان رسیده است اما اسرائیل هرگز اعلام پایان اضطرار نکرد و نتوانست بسیاری از اقدامات "موقت" سال ۱۹۴۸ را لغو کند (حکم پودینگ اضطراری خوشبختانه در سال ۲۰۱۱ ملغی شد).
حتی زمانی که شیوع ویروس کرونای جدید به صفر میرسد، برخی از دولتهای دچار فقر اطلاعات میتوانند ادعا کنند که نیاز به حفظ سیستمهای نظارت بیومتریک به دلیل ترس از موج دوم ویروس کرونا و یا به دلیل شیوع یک نوع جدید ابولا در مرکز آفریقا و یا هر دلیل دیگری باقی است؛
ایده اصلی این است که نبرد بزرگی در سالهای اخیر بر سر حفظ حریم خصوصی ما رواج دارد. بحران ویروس کرونا میتواند نقطه عطف این نبرد باشد زیرا اگر از بسیاری از مردم سوال شود که حریم خصوصی خود را ترجیح میدهند یا سلامتی خود را، انتخاب آنها سلامتی خواهد بود.
- پلیس صابون
قرار دادن افراد جامعه بر سر دوراهی انتخاب میان سلامت و حریم شخصی ریشه مشکلات بسیاری است زیرا این انتخاب از اساس اشتباه است. امکان برخورداری از هر دو حق، سلامتی و حریم خصوصی، برای افراد ضروری است. باید بدون برقراری یک سیستم نظارتی سرسختانه و حکومتی، و با تقویت توانمندیهای اجتماعی مردم، از سلامت شهروندان دفاع کنیم و کرونا را شکست دهیم.
در هفتههای اخیر، موفقترین تلاشها برای کنترل بیماری، توسط دولتهایی مانند کره جنوبی، تایوان و سنگاپور صورت گرفته که اگرچه از برخی تکنولوژیهای کنترل و ردیابی از راه دور استفاده کردهاند، اما اتکای آنها بیش از هر چیز، به انجام تستهای غربالگری در سطح گسترده، تشویق مردم به گزارش صادقانه علائم مشکوک بیماری، و جلب مشارکت از طریق افزایش آگاهی آنها بوده است.
نظارت متمرکز و مجازاتهای شدید تنها راه برای اجبار مردم به پیروی از دستورالعملهای مفید نیست. اگر مردم از حقایق علمی مطلع شوند و به مسئولین دولتی اعتماد میکنند تا این واقعیتها را به آنها اطلاع دهند، دیگر نیازی به نظارت بالادستی شهروندان نخواهد بود؛ آنها خود، روشهای صحیح را انجام خواهند داد. یک جمعیت با انگیزه و آگاه معمولا به مراتب قدرتمندتر و مؤثرتر از یک جمعیت تحت تعقیب و جاهل است.
به طور مثال شستن دست با صابون را در نظر بگیرید. این یکی از بزرگترین پیشرفتهای بهداشتی بشر بوده است. این اقدام ساده هر سال جان میلیونها انسان را نجات میدهد. در حالی که ما آن را دست کم میگیریم، در قرن نوزدهم دانشمندان اهمیت شستن دستها با صابون را کشف کردند. پیش از این پزشکان و پرستاران حتی بین دو عمل جراحی دست خود را نمیشستند.
امروزه میلیاردها انسان روزانه دستهای خود را می شویند، نه به این دلیل که از پلیس صابون میترسند، بلکه به این دلیل که واقعیتها را درک میکنند. من دستانم را با صابون میشویم زیرا در مورد ویروسها و باکتریها شنیدهام و درک کردهام که این موجودات کوچک باعث بیماری میشوند و میدانم که صابون میتواند آنها را از بین ببرد.
اما برای دستیابی به چنین سطحی از سازگاری و همکاری، نیاز به اعتماد است. مردم باید به علم اعتماد کنند، به مقامات مسئول اعتماد کنند و به رسانه اعتماد کنند. طی چند سال گذشته، سیاستمدارانی بیمسئولیت، عمدا اعتماد به علم، مقامات مسئول و رسانهها را تضعیف کردهاند. حال ممکن است همین سیاستمداران بیمسئولیت وسوسه شوند که جاده بلند اقتدارگرایی را با این استدلال که نمیتوان به مردم اعتماد کرد تا کارهای درست را انجام دهند، طی کنند.
به طور معمول اعتمادی که سالهاست از بین رفته را نمیتوان به سرعت بازسازی کرد. اما این روزها عادی نیست. در شرایط بحران، ذهن میتواند به سرعت تغییر کند. شما میتوانید سالها با خواهر و برادران خود روابط تلخی داشته باشید اما هنگامیکه شرایط اضطراری رخ میدهد، ناگهان یک سرمایه پنهان از اعتماد و سازش را کشف میکنید و برای کمک به یکدیگر میشتابید.
به جای ایجاد یک سازوکار نظارتی، برای بازسازی اعتماد مردم به علم، مقامات مسئول و رسانهها خیلی دیر نیست. ما قطعا باید از فناوریهای جدید نیز استفاده کنیم، اما این فناوریها باید شهروندان را توانمند سازد. من کاملا طرفدار سنجش دمای بدن و فشار خون هستم، اما از این داده ها نباید برای ایجاد دولتی با قدرت مطلق استفاده شود. در مقابل، این دادهها باید به من امکان دهد تا بتوانم انتخابهای شخصی بیشتری داشته باشم و همچنین دولت را نسبت به تصمیمات خود پاسخگو بدانم.
اگر من میتوانستم وضعیت پزشکی خود را در طول شبانهروز پیگیری کنم، نهتنها متوجه میشدم که آیا به خطری برای سلامتی سایر افراد تبدیل شدهام یا نه، بلکه به شناخت عادتهای رفتاری مفید برای سلامتی من نیز کمک میشد. از دیگر سو، اگر میتوانستم به آمارهای موثق در مورد گسترش ویروس کرونای جدید دسترسی داشته باشم، میتوانستم با تحلیل آن قضاوت کنم که آیا حکمیت حقیقت را به من میگوید و آیا سیاستهای صحیحی را برای مقابله با گسترش این بیماری اتخاذ کرده است یا خیر.
باید به یاد داشت زمانیکه مردم در مورد نظارت صحبت میکنند، این فناوری نظارتی معمولا نهتنها توسط دولتها برای نظارت بر افراد، بلکه توسط افراد برای نظارت بر دولتها نیز مورد استفاده قرار میگیرد. از این رو شیوع ویروس کرونا یک آزمون بزرگ شهروندی است. در روزهای آینده، هر یک از ما باید به دادههای علمی و کارشناسان مراقبتهای بهداشتی در مقابل نظریههای بیاساس توطئه و سیاستمداران خودخدمتکار اعتماد کنیم. اگر نتوانیم انتخاب صحیحی داشته باشیم، ممکن است آزادی ارزشمند خود را در حالیکه تصور میکنیم این تنها راه حراست از سلامتی ماست، از بین ببریم.
- به یک نقشه جهانی نیاز داریم
انتخاب دشوار دوم، انتخاب میان انزوای وطن پرستانه و وحدت جهانی است. همه گیری این ویروس به خودی خود و بحران اقتصادی ناشی از آن، مشکلاتی جهانی هستند که فقط با همکاری جهانی و مساعدتی بینالمللی قابل حل هستند. پیش از هر چیز، برای غلبه بر این ویروس، نیازمند به اشتراک گذاشتن اطلاعات در سطح بینالمللی هستیم.
مزیت انسانها بر ویروسها اینست که یک ویروس در چین نمیتواند سازوکار بیماریزایی خود را با ویروسی دیگر در آمریکا به اشتراک گذارد اما چین میتواند اطلاعات و تجربیات ارزشمند و زیادی را درباره نحوه مقابله با این ویروس در اختیار آمریکا قرار دهد. آنچه صبح امروز یک پزشک ایتالیایی در میلان راجع به بیماری کشف میکند میتواند بعد از ظهر، جان افرادی را در تهران نجات دهد. هنگامی که دولت بریتانیا در ارتباط با اجرای برخی سیاستهای مقابله با بیماری مردد است، میتواند از تجربه کره جنوبی استفاده کند زیرا این کشور یک ماه قبل درگیر چالشهایی مشابه بوده است. اما برای محقق شدن چنین هدفی، نیاز به برقرار شدن روح همکاری جمعی و اعتماد بین المللی وجود دارد.
کشورهای جهان باید نسبت به انتشار علنی و ساده اطلاعات به کشورهای نیازمند به مشاوره تمایل داشته باشند و از دیگر سو باید بتوانند به دادهها و اطلاعاتی که دریافت میکنند اعتماد کنند. ما همچنین نیازمند تلاشی جهانی برای تولید و توزیع تجهیزات پزشکی هستیم که مهمترین آن کیتهای تشخیص و دستگاههای تنفسی است. در شرایطی که یک کشور سعی در انجام این کار بصورت محلی دارد و تلاش میکند تا جایی که امکان دارد تجهیزات مورد نیاز خود را تامین کند، یک تلاش هماهنگ جهانی میتواند سرعت تولید را بسیار زیاد کند و اطمینان حاصل دهد تجهیزات مورد نیاز منصفانهتر توزیع شود.
درست همانطور که کشورها صنایع کلیدی را در طول جنگ «ملی» میکنند، جنگ فعلی علیه ویروس کرونای جدید ممکن است ما را ملزم به "امتی" سازی خطوط مهم تولید کند. یک کشور ثروتمند که تعداد کمی از موارد ابتلا به کروناویروس دارد، باید مایل باشد بسیاری از تجهیزات گرانبهای ضروری را به کشوری فقیرتر و با موارد ابتلای بیشتر ارسال کند، با این اعتماد که اگر روزی به کمک نیاز داشته باشد، سایر کشورها به کمک او خواهند آمد.
تلاش جهانی مشابهی در زمینه پرسنل پزشکی نیز متصور است. کشورهایی که در حال حاضر کمتر تحت تأثیر این ویروس قرار دارند، میتوانند کادری درمانی برای کمک به دیگر کشورهای درگیر اعزام کنند تا در زمان نیاز کشور آسیب دیده به او کمک شود و از طرفی نیروهای درمانی تجربهای ارزشمند کسب کنند؛ در این صورت زمانیکه در کانون همهگیری تغییراتی رخ داد، کمکها میتواند در جهت مخالف اتفاق بیافتند.
همکاری جهانی در جبهه اقتصادی نیز بسیار حیاتی است. با توجه به ماهیت جهانی اقتصاد و زنجیره های تأمین، اگر هر دولتی کار خود را با بیاعتنایی کامل به کشورهای دیگر انجام دهد، نتیجه هرج و مرج و بحرانی عمیقتر خواهد بود. ما به یک برنامه عملی جهانی نیاز داریم؛ سریع به آن احتیاج داریم.
نیاز ضروری بعدی، دستیابی به یک توافق جهانی در حوزه سفر است. تعلیق تمام سفرهای بینالمللی برای مدت زمانی طولانی مشکلات بزرگی را به همراه خواهد داشت و مانع جنگ علیه کوروناویروس خواهد شد. کشورها باید همکاری کنند تا حداقل گروه اندکی از مسافران واقعی بتوانند از مرزها عبور کنند: دانشمندان، پزشکان، روزنامهنگاران، سیاستمداران و بازرگانان. این امر میتواند با دستیابی به توافق جهانی در مورد پیشغربالگری مسافران در کشور مبدا انجام شود. کشور مقصد با علم به اینکه فقط مسافرانی که به دقت غربال شدهاند مجاز به سفر هوایی هستند، مایل به پذیرش آنها خواهد بود.
متاسفانه در حال حاضر کشورها به ندرت این کارها را انجام میدهند. فلجی جمعی جامعه جهانی را درگیر کرده است. گویی افراد بالغ در اتاق (م: تصمیم گیری و مدیریت بحران) وجود ندارند. انتظار میرفت هفتهها پیش جلسه اضطراری رهبران جهانی برای تهیه یک برنامه عملی مشترک تشکیل شده باشد. این در حالیست که رهبران گروه G۷ این هفته توانستند ویدئو کنفرانسی را ترتیب دهند که البته نتیجهای در پی نداشت.
در بحران های جهانی قبلی، مانند بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ ، و اپیدمی ابولا در سال ۲۰۱۴، امریکا هدایت کنندگی را بر عهده گرفت. اما حکومت فعلی ایالات متحده، نه تنها از این کار سر باز زده، بلکه به وضوح نشان داده است که نگرانی او درباره قدرت و عظمت امریکا، بسیار بیشتر از دغدغه او درباره آینده بشریت است.
این دولت حتی نزدیکترین متحدان خود را رها کرده است. زمانیکه همه سفرها از اتحادیه اروپا را ممنوع اعلام کرد، حتی اعلامیهای قبلی به اتحادیه اروپا ارسال نکرد، چه رسد به اینکه با اتحادیه اروپا درباره این اقدام شدید مشورت کند. دولت آلمان با دریافت خبر ارائه مبلغ یک میلیارد دلار از سوی آمریکا به یک شرکت دارویی آلمانی برای خرید حقوق انحصاری واکسن جدید کووید۱۹ در بهت فرو رفت.
در نهایت حتی اگر در دولت فعلی (آمریکا) تغییراتی رخ دهد و برنامهای جهانی ارائه کند، کمتر کشوری از رهبری پیروی خواهد کرد که هرگز مسئولیتی را به عهده نمگیرد، هرگز به اشتباهاتش اعتراف نمیکند و مرتبا در پی اعتبار خواهی را برای خویش است درحالیکه همه سرزنشها را برای دیگران باقی میگذارد.
اگر جای خالی رهبری متحدکننده پر نشود، نه تنها متوقف کردن بیماری همهگیر فعلی بسیار دشوار خواهد بود، بلکه میراث آن، مسمومیت روابط بین الملل طی سالهای آینده خواهد بود. با این وجود، هر بحران یک فرصت است. ما باید امیدوار باشیم که بیماری همهگیر فعلی، توجه بشر را به خطر حاد ناشی از گسستگی و عدم اتحاد جهانی جلب کند.
بشریت ناگزیر به یک انتخاب خواهد بود: حرکت در مسیر سراشیبی این گسستگی، یا انتخاب صلح و وحدت جهانی. اگر گسستگی را انتخاب کنیم، نهتنها بحرانی طولانیتر در پیش خواهیم داشت، که احتمالا منجر به فاجعههای بدتری نیز در آینده خواهد شد. اگر همبستگی و وحدت جهانی را انتخاب کنیم، این پیروزی نهتنها در مقابل ویروس کرونای جدید بلکه در برابر تمام بیماریهای همهگیر و بحرانهایی خواهد بود که ممکن است در قرن بیست و یکم انسان را مورد تهدید قرار دهد.
- یووال نوح هراری نویسنده کتابهای انسان خردمند، انسان خداگون و بیستویک درس برای قرن بیستویک است.
ترجمه: فاطمه عباسی
نظر شما