همشهری آنلاین، آمدن این پرنده مصادف است با شروع گرمای بهاری در ایران، تا در فرهنگ مردم ما پیامآور نوروز لقب گیرد. از تیره پرستوییان، ۷۴ گونه در دنیا وجود دارد که هفتگونه آنها به نامهای پرستو، رودخانهای، کوهی، بیابانی، دمگاهحنایی، دمگاهسفید و گلوقهوهای در ایران دیده شده. پرستو با نام علمی Hirundo rustica و نام انگلیسی Barn Swallow شناخته شده که در فرهنگ فارسی به دلیل علاقه و احترام فراوان اسمهای بسیاری برایش گذاشتهاند؛ چلچله، پرستوک، پرستک، فرشتو، فرشتوک، بهار، زازال، پالونه، پالوایه، بادخورک و ... اما اهمیت و ارزشی که ایرانیها برای او قائل هستند بیشتر به مهاجرت او بازمیگردد و آمدنش در آغاز سال نو.
اواخر اسفندماه در ایران مصادف است با ورود پرندهای زیبا که شهرها و کشورهای بسیاری را پشتسر میگذارد و در نهایت به ایران میرسد؛ پرستو از پراکنش وسیعی در دنیا برخوردار است و تقریبا در تمام دنیا به جز قاره استرالیا دیده میشود، در تمام نیمکرهشمالی جوجهآوری میکند و زمستانها در بیشتر مناطق نیمکرهجنوبی از جمله آفریقا دیده میشود. از اواخر اسفندماه برای جوجهآوری به ایران مهاجرت میکند و تا اواخر شهریور و اوایل مهرماه در ایران میماند.
سپس ایران را برای زمستانگذرانی در عرضهای جنوبی ترک میکند. البته تعداد کمی از آنها زمستانها در استانهای جنوبی به ویژه در سواحل خلیجفارس و دریای عمان باقی میمانند. جالب است که پرستو، تمام مسیر مهاجرت را که بیش از ۱۰هزار کیلومتر است، روی هوا سر میخورد. این پرنده همیشه از سرما گریزان است و در هر فصلی میکوشد تا خود را به جایی گرم برساند. گویا به قول شهید آوینی، «پرستو را با گرما عهدی است که هر بهار تازه میشود. وطن پرستو بهار است و اگر بهار مهاجر است از پرستو مخواه که بماند».
پرنده خوشیمن
پرستو برای ایرانیان، جانور ناشناختهای نیست. آنها این پرنده را از دیرباز میشناسند و احترامش را همیشه داشتهاند. این موضوع به خوبی در اسامی متعددی که ایرانیان از قرنها پیش روی آن گذاشتهاند مشخص است؛ نامهایی که به فراخور گویشهای محلی و علاقهای خاص روی پرستو گذاشته شده است؛ در مازندران «چیلچیلا»، در آذربایجان و اردبیل «قرنقش»، در کرمانشاه «سیهپریوسنک»، در چهارمحالبختیاری «پرستو»، در سیستان «پلپلاسی»، در ترکمنصحرا «قارلواچ» و در گیلان «حاج حجه» که یکی از جالبترین نامهای این پرنده است، همچنان که زندهیاد شیون فومنی ـ شاعر بلندآوازه گیلانی ـ در توصیف آغاز بهار او را با همین نام صدا زده: «عید دم بو خنکی داشتی هوا / بنابو غنچه خو سر سرخ کلا / خالی واشان بزابو دشت جه سر / حاج حجیه تازه بومایدی جه سفر» که معنی شعر میشود؛ «نزدیک عید است و هوا خنک شده / غنچه کلاه قرمز بر سر گذاشته / گیاهان سر از خاک بیرون آوردهاند / پرستو تازه از سفر آمده است».
اینکه گیلانیها چرا این پرنده را به حج مربوط میدانند، به خاطر اطلاعاتی اندکی است که درباره مسیر مهاجرت پرستو دارند. محمد بشرا در جلد اول کتاب «افسانهها و باورداشتهای مردم گیلان» این موضوع را توضیح میدهد: «در فرهنگ گیلان، پرستو متبرک، مظلوم و دیدارش در هر سحر پرشگون است. آنها بر این باورند که پرستو بعد از تمام شدن گرمای تابستانی و شروع سرما در مهاجرت زمستانه، از گیلان به کشور عربستان و شهر مکه میرود.» همین موضوع باعث شده تا گیلانیها احترام خاصی برای پرستو قائل باشند. البته این احترام فقط مختص این خطه از سرزمین ایران نیست.
«سالی که نکوست از بهارش پیداست.» ایرانیان بر این باورند که هر رخداد پرشگونی در ابتدای سال نو تا آخر آن سال همراهشان میماند، پس میکوشند تا بهترینها پیش بیاید. ورود پرستو به ایران یکی از پدیدههایی است که برای ایرانیان بابرکت محسوب میشود، به خصوص اینکه کسی این شانس را هم بیاورد و پرستو لانهاش را در خانه او بسازد. برای این خوشاقبالی افسانههای عامیانه زیادی بین ایرانیان رایج است. میگویند: «با این اتفاق بیماری از اهل آن خانه دور میشود و دولت و نعمت بر آن خانه سایه میافکند و صاحبخانه به حج میرود. پس اگر تا قبل از نوروز پرستویی به خانهتان پناه آورد و آشیانه ساخت آزارش نرسانید و آشیانهاش را ویران نکنید و او را در امان دارید که اگر خلاف کنید باعث آوارگی اهل خانه و کشتن جوجههایش موجب خشک شدن دست کسی میشود که مرتکب چنان عملی شده باشد زیرا پرندهای مقدس است و ورودش خوشیمن و پربرکت».
نکته جالب دیگر درباره پرستو تفسیری است بر یکی از آیات قرآن مجید که در «تاریخ طبری» به ترجمه «بلعمی» درباره این پرنده آمده است. در این تفسیر، پرندههای «ابابیل» که به عنوان سربازان خدا در اجرای فرامین الهی به سپاه ابرهه حمله بردند با پرستو یکی آمده است؛ «خدای تعالی مرغانی را بفرستاد همچون خطاف که آنرا پرستوک خوانند، تا به لب دریا شدند، هر یکی سه پاره گل برگرفتند، دو به پای و یکی به منقار و به هوا اندر پریدند و بر زیر سر آن لشکر بایستاند» / از طرفی محمدباقر مجلسی در «حلیته المتقین» از حضرت رسول اکرم(ص) نقل کرده است که «پرستک را حرمت بدارید که زیاده از همه مرغان، انس به مردم دارد و در ذکری که میکند، سوره حمد میخواند».
به دنبال گرما
اینکه ایرانیان در گذشته برای پرستو تا این اندازه احترام قائل بودند و به هیچوجه لانه آنها را خراب نمیکردند، برای این است که آنها زودتر و بهتر از ما به ارزش و اهمیت اینگونه پی برده بودند. پرستوها از نظر زیستی و پاکیزگی محیط بسیار باارزشند زیرا با تغذیه از حشرات ریز در هوا و نزدیک به سطح زمین، در کاهش جمعیت آنها که از مزاحمان انسانها هستند، بسیار نقش دارند. اما حیف که در سالهای اخیر دیده شده که آشیانه پرستوها و دیگر پرندگان در ساختمانهای شهری به بهانه کثیف کردن حیاط منازل تخریب میشود.
البته به جرات میتوان گفت که ورود پرستو در آغاز سال نو هم یکی از مهمترین دلایل احترام به این پرنده است. پرستو به گرما علاقهمند است و شروع گرما در ایران مصادف با شروع نوروز است. اما علاقه پرستو به گرما برای چیست؟ جواب این سؤال را باید در چرخه زندگی او پیدا کرد. گرما مهم ترین عامل برای تخمگذاری، جوجهآوری و ادامه یافتن نسل پرستوهاست و همه اینها امکانپذیر نخواهند بود مگر حضور حشرات که غذای پرستوها هستند. حشرات که مهمترین عامل مهاجرت پرستوها شناخته شدهاند، با آغاز بهار و گرم شدن هوا در ایران، بر جمعیت و تنوعشان افزوده میشود و این یعنی احساس امنیت، فراوانی غذا، شروع مهاجرت و جوجهآوری.
پرستوی مهاجر با تنظیم فشار هوا بین پرهایش میکوشد تا خود را برای سر خوردن روی جبهههای هوای گرم و سرد آماده کند. او که رکورددار سرعت بین دیگر پرندگان مهاجر است، میتواند با سرعت ۴هزار کیلومتر در ۲۴ ساعت، بدون بال زدن و صرف انرژی و هرگونه خستگی از قارهای به قاره دیگر کوچ کند. بالهای دراز و کشیده این پرنده و همچنین بدن باریک و دوکی شکلش این کار را برای او راحتتر میکند. پرستو تمام این مسیر را پشت سر میگذارد تا جوجههایش را در مکانی مناسب به دنیا بیاورد.
پرستوی بنّا
درست است که با رفتن پرستوها، آشیانه آنها خالی میماند اما باید به یاد داشته باشیم که آنها هر ساله پس از بازگشت از مهاجرت و رسیدن به ایران به آشیانههای قبلی خود باز میگردند. پرستوهای نر و ماده با کمک هم میکوشند در روزهای آغازین بهار آشیانهشان را ترمیم کنند. کار ساخت لانه برای خود قواعدی دارد و هر کدام از زوجها هم کاری را بر عهده دارند؛ پرستوی ماده بیشتر نقش بنّا را به عهده دارد و پرستوی نر هم مسؤول جمعآوری مواد لازم برای ساخت لانه است.
پرنده ماده اغلب در آشیانه میماند تا از موادی که پرنده نر برایش میآورد آشیانه را بسازد. به همین دلیل است که در طول دوران جوجهآوری، نرها دارای سینه سفیدتر و مادهها دارای سینه خاکستری و گلاندودی هستند. محمد بشرا در کتاب خود میگوید: «مردم گیلان در زمان ساخت آشیانه بر این باورند که پرستوها هر دو آواز میخوانند و میگویند: تو چه کردی/ من چه کردم/ تو گل آوردی / من خانه ساختم».
پس از ساخت لانه، نوبت به تخمگذاری میرسد. مادر هر روز صبح یک تخم میگذارد و پس از گذاشتن تمام تخمها که عموما ۴ و به ندرت ۶ عدد است، روی آنها میخوابد. اوج تخمگذاری از اواسط فروردین تا اوایل اردیبهشتماه است. پرستوی پدر هر چند کمتر از مادر ولی در خوابیدن روی تخمها به همسرش کمک میکند.
سرانجام جوجهها پس از ۱۳ تا ۱۷ روز خستگی والدین، ناتوان و با بدنی بدون پر و با چشمانی بسته بهدنیا میآیند. والدین که میکوشند به جوجهها غذا برسانند و محوطه آشیانه را تمیز نگه دارند، در چند روز اول، مدفوع جوجهها را با منقار میگیرند و از آشیانه دور میکنند. پس از سه هفته تلاش پدر و مادر، جوجهها میتوانند آشیانه را ترک کنند. هر چند تا چند روز پس از ترک آشیانه، شبها به آنجا برمیگردند اما پس از مدتی کوتاه لانه را برای همیشه ترک میکنند.
آشنای بهار
اگر در بهار به دنبال پرستوها بگردید میتوانید آنها را همه جا بیابید. آنها که به صورت گروهی و در دستهجات خیلی بزرگ روی سیمهای انتقال برق و تلفن در حاشیه شهرها و بزرگراهها، تالابها، نیزارها، کشتزارها، علفزارها، آبگیرها و سواحل دیده میشوند، به پرندگان اجتماعی شهرت یافتهاند و در کنار هم میخوابند اما بعد از جفتیابی و در زمان جوجهآوری جفتجفت دیده میشوند و آشیانههایشان را با فاصله از یکدیگر، از گل، ساقه خشک گیاهان علفی و کاه به شکل فنجان در زیر شیروانیها، سایهبان احشام، زیر پشتبام طویلهها، زیر پلها، کانالها و شاید هزاران مکان دیگر میسازند و درون آن را با آستری از پَر و گیاهان علفی خشک میپوشانند.
شناخت پیامآور نوروز از دیگر گونههای پرستو کار زیاد سختی نیست. اگر پرستویی را دیدید با دم دو شاخه خیلی دراز، پشت بدن آبی پررنگ با جلای فلزی، پیشانی و گلویی به رنگ قرمز بلوطی که پایین گلویش آبی تیره است و بقیه سطح شکمش سفید مایل به کرم، شک نکنید که همین پرنده است. پرستو اندازهاش خیلی بزرگ و وزنش خیلی سنگین نیست؛ از نوک سر تا انتهای دمش ۱۷ تا ۲۱ سانتیمتر، بین دو سر بالش ۳۲ تا ۳۴ سانتیمتر و وزنش بین ۱۷ تا ۲۰ گرم است.
پرستوها پاهایی کوتاه و ضعیف اما پنجههایی قوی دارند و مانند بیشتر پرندگان چهار انگشت در پا دارند که یک انگشت عقب و سه انگشت جلو است. اما از آنجا که بیشتر به جایی آویزان میشوند و کمتر روی زمین مینشینند، میتوانند انگشت اول را به طرف جلو آورده و از چهار انگشت برای چسبیدن و ایستادن استفاده کنند که به این حالت در اصطلاح پرندهشناسی Pamprodactyl میگویند. جنسهای نر و ماده پرستوها شبیه به همند اما دم نرها کمی کوتاهتر و پهنتر است و در این میان پرستوهای ماده، همسر خود را از میان نرهایی که دم درازتر و زیباتری دارند، انتخاب میکنند. البته پرستوهای نر هم پرستوهای مادهای را ترجیح میدهند که گلوی قرمز جگریرنگتری داشته باشند.
نکته جالبی هم درباره عمر پرستوی معمولی وجود دارد. بر اساس باورهای قدیمی پرستو تنها یکسال عمر میکند. چنان که رودکی ـ شاعر آغاز قرن چهارم ـ هم در شعر خود به این موضوع اشاره کرده است؛ «چرا عمر کرکس دو صد سال، وَیحَک (= در مقام تعجب؛ به معنیای وای بر تو) / نماند فزونتر ز سالی، پرستو». مطالعات علمی نشان داده که این امر صحت ندارد.
تعیین سن دقیق پرستو در طبیعت مشکل است چرا که این گونه مهاجر است و هنگام مهاجرت تلفات و شکارش توسط پرندگان شکاری بسیار زیاد است. البته درست است که این باور قدیمی از نظر علمی اشکال دارد اما قدیمیها حداقل برای این پرنده احترام قائل بودهاند. حالا دیگر از آن روزها گذشته و دیگر خیلی از ایرانیان حتی فصل مهاجرت پرستو را هم نمیدانند. پیامآور نوروز به دست فراموشی سپرده شده و دیگر از آن احترام گذشته خبری نیست.
نظر شما