همشهری آنلاین- رابعه تیموری:اما عمو خلیل از اختلاط و خوش و بش با آنها خسته نمیشود و همانطور که تخمهای کوچک را توی سبد میچیند، اتفاقات روز قبل را برایشان تعریف میکند: «صبحتون بخیر خانومیها! دیشب خوب خوابیدید؟ دستتون درد نکند، دیروز همه تخمها سالم بهدست مشتری رسیدند. چند سفارش جدید هم داشتیم، امروز هم تخمهایتان عالی هستند، مرحبا... مرحبا...» وقتی توری خالی میشود، بلدرچینهای ماده به یک باره و با همصدایشان را بلند میکنند. این بار عمو خلیل صدای آنها را نمیشنود و بیتوجه به قیلوقال بلدرچینهای ماده با سبدهای پر از تخم از سالن بیرون میرود تا به ملودی و آقا سالار سر بزند. پرسن و سالترین بلدرچینهای توی قفس از تخمهای نطفهدار ملودی و آقا سالار متولد شدهاند. پرورشگاه بلدرچینهای عمو خلیل یکی از مراکز عمده تولید تخم بلدرچین در جنوب تهران است که او به همراه برادرزاده اش مائده آن را اداره میکند:
یک قفس چند طبقه پرجمعیت
تا مائده دان خوریهای ناودان مانند آنها را پر از دانههای آسیاب شده کند، سالن را روی سرشان میگذارند، اما وقتی آبخوریهایشان پر از آب تازه میشود و مائده برگههای کاهو را میان آنها تقسیم میکند، سروصدایشان میخوابد و مشغول خوردن میشوند. در هر یک از چهار طبقه قفس حدود ۵٠٠ بلدرچین ماده در هم میلولند و با آن که عمو خلیل نوکهای آنها را کوتاه کرده، اگر نور یا صدایی ضعیف از بیرون به داخل سالن تاریک آنها بلغزد، با نوک زدن پرهای سرهای قلوهای همدیگر را از جا درمی آورند. چند رشته لامپ ١٠٠ وات کمنور روشنایی آن جا را تامین میکند و کمو زیاد شدن اعداد دستگاههای رطوبتسنج و دماسنج از چشم مائده و عمو خلیل دور نمیماند تا گرما و سرما بلدرچینهای خوش زادوولد را از تخمگذاری نیاندازد. مائده دیگر به بوی تند و آزاردهنده تن و بدن بلدرچینها عادت کرده و وقتی از دان دادن آنها فارغ میشود، دانههای ریختوپاش شده و فضولات گوشه کنار سالن را جمع میکند. چیدن تخمهای این مادههای کمتوقع در شانههای پلاستیکی بر عهده عمو خلیل است، اما عمو خلیل تا وقتی به سالن جوجه کشی سر نزند، نمیتواند این تخمهای تازه را بهدست مشتری برساند.
فرش قرمز زیر پای نوزادان
اتاقک نقلی ملودی و سالار خان در ابتدای سالن جوجه کشی قرارگرفته و عمو خلیل بعد از چاق سلامتی و خوش و بشی با این زوج اخمو وارد سالن جوجه کشی میشود. تشخیص نر یا ماده بودن بلدرچینهایی که از پشت میلههای باریک قفسهای چند طبقه سرک میکشند آسان نیست، اما عمو خلیل از برق چشم نرهای سینه قهوهای میتواند آنها را از مادههایی که روی سینه خود خالهای پررنگ دارند تشخیص دهد. تخمهای نطفه داری که مائده از قفس جفتها جمعآوری و در دستگاه جوجه کشی چیده است، بهاندازهای رشد کردهاند که جوجههای نارس داخل آنها بتوانند کیسههای هوای خود را پاره کنند. عمو خلیل این تخمهای نارس را داخل سبدهای پلاستیکی هیچر میچیند و آنها را توی دستگاه میگذارد تا در دمای پایینتر آخرین مراحل جوجه شدن را بگذرانند. در اتاقک انتهای سالن جوجههایی که از دستگاه هیچر تازه بیرون آمدهاند، تقلا میکنند تا از پوستههای آهکی شکافته کف سبدهای پلاستیکی خلاص شوند و روی فرش ماشینی که عمو زیر پایشان پهن کرده کمی قدم بزنند. ملودی دوران پرریزی و توی لک رفتن را میگذراند و نمیتواند تخم بگذارد، یک ماه پیش طبع وحشی آقا سالار گل کرده بود و آنقدر به سر و بدن همدم چندینساله اش نوک زد که همه پرهای سر و بدن ملودی ریخت و از تخم گذاشتن افتاد. عمو خلیل آنها را در قفسهای جداگانه گذاشته و توی خورد و خورا کشان بیشتر از همیشه پودر صدف و کنجاله ذرت آسیاب شده ریخته تا هم عصبانیت آقا سالار بخوابد و هم دوباره سروگردن ملودی پر از پر شوند و بتواند تخم بگذارد.
٧ ساعت استراحت کافی است
برای عمو خلیل حساب سالار و ملودی از همه بلدرچینهایش سوا است و آنها را یارهای مهربان روزهای تنگدستی اش میداند. تا چند سال پیش عمو خلیل روزگارش را با فروش پالت و جعبههای چوبی میوه میگذراند و سالنی که حالا پرورشگاه بلدرچینهای تخمگذار است، تا خرخره پر از پالت و جعبههای چوبی بود. آتشسوزی بزرگی که هست و نیست عمو خلیل را دود کرد و او را یک سال در تخت بیماری نشاند، باعث شد پیرمرد از صرافت تجارت این ابزارهای بستهبندی و حملونقل بیفتد و در دوران افسردگی و خانهنشینی را بهسختی و با فروش تخممرغهای خانگی بگذراند. او وقتی متوجه شد تخمهای ریز و کوچک بلدرچینهای شکمدار گوشتالو از تخمهای درشت مرغهای او مشتریان بیشتری دارند، سالار و ملودی را خرید و در گوشهای از حیاط گل و گشاد خانه قدیمی اش برای آنها قفسی توری درست کرد. گوشه قفس هم با کارتن و نایلون اتاقکی ساخت که لامپ قرمز رنگ آویخته از سقف آن هر شبانهروز ١٧ ساعت روشن میماند تا ملودی آرام و نجیب بیخبر از تاریک و روشن شدن آسمان هر روز یک تخم نطفهدار بگذارد و به همان ٧ ساعت خواب و استراحت قناعت کند.
ملودی نجیب صبور
خواهان داشتن تخمهای بلدرچین جوان عمو خلیل را واداشت که ٢٠ بلدرچین ماده و ١٠ بلدرچین نر دو ماهه دیگر هم بخرد و در اتاقک ته سالن برای آنها بستری از کاه پهن کند تا روی آن تخمگذاری کنند. نطفه تخمهای این جفتهای تازهوارد در دستگاههای جوجه کشی به جوجه تبدیل میشدند، اما ملودی و سالار با آن که از نژاد اروپایی بودند و کرچ شدن و روی تخم خوابیدن در بلدرچینهای ماده این نژاد مرسوم نیست، ملودی همینکه تخمهایش به ١٠ تا میرسید، صبور و آرام روی آنها میخوابید تا بعد از ١٨ روز از تخم درآیند. این جوجهها حتی از جوجههایی که در دستگاههای جوجه کشی و هچر و با مراقبتهای بسیار مائده و عمو خلیل متولد میشدند، سرحالتر و سرزندهتر بودند و عمو خلیل از آنها مراقبت میکرد تا ۵٠ روزگی را رد کنند و مادهها وارد سالن مادههای تخمگذار شوند، نرها هم در سالن جوجه کشی جای نرهای پیر را بگیرند. حالا تعداد نرهای سالن جوجه کشی از ٣٠ قطعه گذشته، ولی عمو خلیل باز هم به نگاهی جوجههای ملودی و سالارخان را از باقی نرها تشخیص میدهد و تا آنها دانهها و مکملهای مقویشان را بخورند، او با این جوجههای خوش نژاد حسابی اختلاط و درددل میکند...
بیشتر بخوانید:سود بلدرچین؛ حداقل ۳۰ درصد
نظر شما