-
اولین اداره و قوانین راهنمایی و رانندگی | سرعت بالای ۱۵ کیلومتر در ساعت ممنوع!
سال ۱۲۹۲ برای نخستین بار فردی سوئدی به نام «وستداهل» که در سوئد کفیل یکی از کلانتریها بود و «برگداهل» مامور آگاهی، و «وارفاس» پلیس ساده، به ایران آمدند و سازمان نظمیه (شهربانی) تاسیس شد.
-
این اتوبوس شمیران به در و دیوار میخورد
خیابانهای پرشیب و سربالاییهای نفسگیر و از همه مهمتر مسافت طولانی شمیران تا تهران، از مشکلات تردد ساکنان این منطقه سردسیر به مرکز شهر بود.
-
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
با ورود اتومبیل به خیابانهای خاکی و سنگفرش تهران بهعنوان پدیده مدرن حملونقل، تغییرات زیادی در سبک زندگی اهالی پایتخت ایجاد شد و ترانههای کوچه و بازاری و مثلهایی به مرور در گویش و ادبیات محاورهای مردم کوچه و بازار رواج یافت.
-
روایتهایی از نخستین شرکتهای مسافربری | وقتی گاریخانهها به گاراژ تبدیل شدند
قریب به اتفاق پژوهشگران ورود اتومبیل به خیابان های تهران را یکی از نشانه های پررنگ همسو شدن پایتخت با وقوع انقلاب صنعتی در شهرهای بزرگ می دانند و از آن به عنوان نقطه عطفی در ترقی و پیشرفت روزافزون تهران نام می برند.
-
مشاغل بهاره در تهران قدیم | کاهگلمالی و یخفروشی
در زمانهای نه چندان دور پایتختنشینان بعد از تغییر فصل شاهد حضور مشاغل جدیدی بودند که در سایر فصول از آن بیبهره بودند.
-
نخستین آزمون رانندگی و اولین تهرانی که تصدیق رانندگی گرفت
گرفتن گواهینامه هنوز هم برای خیلیها یک چالش بزرگ است. در تهران قدیم، وقتی اتومبیل به عنوان پدیده دنیای مدرن جای درشکهها را گرفت، رانندهها برای نخستین بار با چالشی به نام گواهینامه یا به قول قدیمیها «تصدیق» روبرو شدند.
-
اختلافنظر درباره تصادفهای پرماجرای تهران | نخستین قربانی؛ موسیقیدان مشهور یا روزنامهنگار معروف؟
ورود اتومبیل به خیابنهای پایتخت زندگی تهراننشینها را آسانتر کرد، اما استفاده از این وسیله نقلیه همواره با مخاطراتی همراه بوده و با گذشت زمان به خطر و تهدید بالقوه برای مردم بدل شده است.
-
تاکسیها چطور جای درشکهها را گرفتند؟ | شوفرتاکسیهای کت و شلواری تهران
هنوز شهر در سیطره درشکهچیها بود که اولین تاکسیها در خیابانهای تهران آفتابی شدند. این پدیده مدرن دنیای جدید که مسافران را زودتر به مقصد میرساند، به تدریج جای درشکهها را گرفت و همراه با خود واژههای تازهای چون شوفر تاکسی، کرایهکش و... را نیز وارد فرهنگ عامه کرد.
-
فیلم | روزگار با شکوه شوفرها
باورش سخت است اما روزگاری تهران آبادی کوچکی بود با جمعیت کم که تنها استفاده از چهارپایان کار ساکنانش را برای رفت و آمد در معابر آن راه میانداخت.
-
داستان کوچ نوادگان کریمخان زند به طرشت
محدوده اطراف میدان آزادی که امروز در قرق خودروهای شخصی قرار دارد در سالهای دور که تهران هنوز گسترش پیدا نکرده بود، بخشی از قریه سرسبز و خوش آب و هوای طرشت بود.
-
محله به محله در منطقه یک: ولنجک
پایهگذار این محله شاه عباس اول بود
دهی که اکثر آنها سادات بودند و خانه ییلاقی امام جمعه تهران بود، اکنون یکی از گرانترین محلههای پایتخت محسوب میشود و برجهای سر به فلک کشیده نشانههای خانهباغهای قدیم را از یاد بردند.
-
آبناهار؛ میانوعده مخصوص طرشتیها
روزگاری که طرشت نه محلهای در قلب پایتخت، بلکه یک آبادی سرسبز با انواع باغهای میوه و محصولات کشاورزی در بیخ گوش تهران قدیم بود، ساکنانش آداب و فرهنگ غذایی مخصوص به خود را داشتند؛ از وعده آبناهار تا آداب و رسوم اطعام عزادران در محرم و صفر.
-
شیخالکبیر طرشتی بی پروا مروج عقاید شیعی بود | خواجه نظامالملک در طرشت چه میکرد؟
بقعه ۸۰۰ساله علامه طرشتی در بوستان طرشت یکی از قدیمیترین یادگاران روستای طرشت برای نسل امروز و آیندگان است. علامه طرشتی و پدرانش از بزرگان و عالمان دینی طرشت بودند که نقش مهمی در اعتلای آن داشتند.
-
چرخ این آسیاب به نفع مستمندان میچرخید
آسیاب تاریخی کهک بخشی جداییناپذیر از تاریخ و هویت آبادی طرشت است و برای اهالی قدیمی طرشت یادآور طعم ماندگار نان «گرده» است که با آرد این آسیاب پخته میشد. قصه وقف این آسیاب آبی را که توسط یکی از نخستین بانوان واقف تهران وقف فقرا شده بود در ادامه بخوانید.
-
حکایت جوانمردی که حامی رعیت بود | پهلوان اکبر طرشتی چگونه به قتل رسید؟
طرشت از روزگار قدیم با نام و سبک زندگی بسیاری از ورزشکاران مشهور پایتخت عجین بوده و برخی ورزشکاران نخبه تهران در دل همین محله رشد کردند و به مدارج بالای ورزش ایران رسیدند. اکبر زمانی که به پهلوان اکبر طرشتی مشهور شده بود هم میتوان در ردیف همین ورزشکاران دستهبندی کرد.
-
یادگارهای ماندگار نوشآفرینخانم در طرشت
نام نوشآفرینخانم برای اهالی قدیمی طرشت نامی آشناست؛ بانوی خیر و واقف دلسوزی که مالک اراضی وسیعی در غرب تهران بود و املاک خود را که اکنون بخش اعظمی از آن به محلههای مسکونی تبدیل شده وقف امور عامالمنفعه و خدمترسانی به مردم کرد. در ادامه با موقوفات این بانوی نیکوکار آشنا شوید.
-
ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینیبندزن! یه دل شکسته رو هم بند میزنی؟
چینیبندزنی یکی از مشاغل نوستالژیک و فراموششده تهران است. این حرفه در روزگاری که وقتی چیزی میشکست و خراب میشد به جای دور انداختن آن را تعمیر میکردند، حسابی پرطرفدار بود. هر چند این روزها دیگر خبری از چینیبندزنهای دوره گرد نیست اما یاد و خاطره آنها هنوز در گوشه ذهن مادربزرگها زنده است.
-
خاندانی از تبار و نوادگان حذیفهبنیمان در طرشت
طرشت در منابع تاریخی با نامهای «دوری» و در برخی منابع «درشت» آمده است. امروزه نیز اهالی بومی، از واژه «درشت» برای نامیدن روستا یا محله خود استفاده میکنند. طرشت از محلههای باهویت و استخواندار تهران است که در آن خاندانی از تبار نوادگان حذیفهبنیمان زندگی میکردهاند.
-
قتلگاه نیروهای آمریکایی در تهران کجا بود؟
دره نیزار که با گذشت زمان جای خودش را به بوستان نهج البلاغه داد و امروز هیچ اثری از آن باقی نمانده به سبب قرار گرفتن در نزدیکی آسیاب تاریخی کهک یکی از مهمترین مکان های تاریخی طرشت به حساب می آید، اما بخش قابل اعتنایی از شهرتش را هم مدیون یک حادثه تاریخی است.
-
آب قنات؛ مهریه زنان طرشتی | ۵ قنات باغهای روستا را سیراب میکرد
سرسبزی و طراوت روستای طرشت بیدلیل نبود. ۵ قنات پرآب باغهای آن را سیراب میکرد. قنات بالا، قنات صدقی، قنات کوچیکه، قنات اسکندری و قنات شاهک. از این ۵ قنات تنها ۳ قنات باقی مانده است که همچنان حی و حاضر جاری است.
-
محله به محله در منطقه یک: محمودیه
چگونه خنجر شمر به قصر محمدیه رسید؟
به فاصله اندکی از سکونت محمدشاه قاجار در قصر نوساز محمدیه، شاه درگذشت و این قصر شوم و نفرینشده طی سالها دست به دست چرخید تا به مالکیت شقیترین خاندان ساکن تهران درآید.
-
تیمداری در طرشت به روش کدخدامنشی
تیمداری یکی از سنتهای فوتبالدوستان طرشتی در سالهای دور بوده است. رسم بر این بوده که بزرگان محله مسئولیت سرپرستی تیمها را بر عهده می گرفتند و زمان و مکان مسابقات محلی را انتخاب میکردند.
-
محله به محله در منطقه یک: باغ فردوس
باغ بدشگون به سینمای ایران رسید
باغ فردوس در شمال شهر طی سالها شاهد تغییرات و اتفاقات زیادی بوده است. ساخت آن همزمان با ساخت قصر بدشگون محمدیه در همان حوالی بود و در آن دختر ناصرالدین شاه اقامت گزید. بخشی از اتفاقات مربوط به این باغ زیبا را در گزارش ذیل مرور میکنیم.
-
سلطان سلجوقی چگونه در طرشت زمینگیر شد؟ | طغرل در تپه سیف ناکام ماند
اگر گمانهزنیها و نقل قول هایی که درباره شکلگیری طرشت در دوره سلجوقی را ملاک قرار بدهیم، قدمت این محله به ۸۰۰ سال می رسد. تپه سیف که در غربی ترین بخش طرشت واقع شده مکانی است که در منابع مکتوب از آن به عنوان استراحتگاه موقت طغرل سلجوقی یاد شده و به همین دلیل تاریخیترین نقطه طرشت به حساب می آید.
-
قبرستان تاریخی طرشت زیر پای مسافران ایستگاه مترو دانشگاه شریف
محله طرشت با هویت تاریخی که دارد در گذشتههای دور دارای قبرستانهایی بوده که اکنون هیچ اثر و نشانی از آنها باقینمانده است. تنها قبرستان طرشت که اکنون نیز دفن اموات در آن صورت می گیرد در پارک طرشت و در محوطه بقعه شیخ عبدالله طرشتی است که برای دفن اموات باید قیمت بسیار بالایی پرداخت.
-
خاطرات خواندنی دکتر سیدمحمدرضا کلانترمعتمدی از رفاقت با دکتر سیدعلیرضا مرندی
ماجرای خودروی شراکتی دکتر معتمدی و دکتر مرندی و خرید بلیت قسطی هواپیما
دکتر سیدمحمدرضا کلانترمعتمدی، فوقتخصص جراحی عروق و متخصص جراحی عمومی است؛ کسی که سابقه آشناییاش با دکتر مرندی به دهه۴۰ و دوران دبیرستان برمیگردد. این دوستی تا زمان تحصیل در آمریکا ادامه یافت و بعدها مستحکمتر شد.
-
شغل نان و آبدار چراغروشنکنی را چه کسانی عهدهدار بودند؟
چراغروشنکنی یکی از شغلهای جالب و ظاهرا عجیب منسوخ شده تهران قدیم است؛ شغلی که پادویی آن را اغلب پسربچههای کوچک انجامش میدادند تا به مرحله ارشدی یا حتی استادکاری برسند. خواندن قصه این شغل و مراحل اجرای آن خالی از لطف نیست.
-
فیلم | طرشت با شکوه
روزگاری نه چندان دور در اراضی طرشت تا چشم کار میکرد زمینهای زراعی گندم و جو دیده میشد و نیز باغهای انبوه میوه که طرشت را به گسترهای سبز در غرب پایتخت تبدیل کرده بود.
-
نعل و میخ؛ ابزار یک شغل پردرآمد | روزی روزگاری ۲۱ مغازه پالاندوزی در بازار طهران
تا پیش از باز شدن پای اتومبیل به خیابانهای تهران،خدمات حملونقل پایتختنشینان بر گرده چهارپایان بود. نعل و پالان برای چهارپای زبانبسته که همراه صاحبش کل شهر را گز میکرد و بیگلایه و شکایت بارهای سنگین میبرد، حکم لاستیک و تجهیزات برای ماشین را داشت.
-
پاچه ورمالیده کیست؟ | چگونه از حواشی یک شغل یک ناسزا خلق شد؟
«آبحوضیه، آبحوضی/آبحوضی کار نکرده / آبحوضیه، آب حوضی/آبحوضی نون نخورده»... این آواز برای بسیاری از تهرانیهای قدیم خاطرهانگیز است و روزگاری را به ذهن میآورد که هنور حیاطهای خانهها حوض داشت و رنگ فیروزهای آن چشمها را نوازش میداد.