پنجشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۴
گذري از يك تصادف
كيلومتر ۵۴، سمنان -دامغان
فرسودگي دستگاه هاي جرثقيل و بي تجربگي ماموران اداره راهكار را بدتر كرده بود و حداقل چندبار خودم ديدم كه كاميون وسط راه بلندشده، روي جنازه مي افتاد
007755.jpg
عكس : هادي مختاريان 
هنوز كابوس آن تصادف را مي بينم. با آنكه چند روزي از آن گذشته. براي تهيه گزارشي به شاهرود رفته بودم و درحال برگشت بودم. كيلومتر ۵۴ سمنان به دامغان ميهمان اين كابوس شدم. ساعت يك ربع به هشت شب بود و چهار ساعت از تصادف مي گذشت.
از يكي از ماموران علت تصادف را مي پرسي. مي گويد «راننده خوابش برده بود.» بارش گوجه بوده است. بار آن كاميون حالا له شده. شاهدان مي گويند «بيش از ۵ بار ملق زده است.» تمام جاده سرخ شده بود از گوجه هاي تازه و له شده. انگار كه روي بستري از رب رانندگي كني.
كاميون چپ كرده روي راننده افتاده بود. چهره اش كبود و پاهايش سفيد مانده بود. با آنكه همه چيز معلوم و مشخص بود اما نمي توانستند جنازه را از آن زير بيرون بكشند.
فرسودگي دستگاه هاي جرثقيل و بي تجربگي ماموران اداره راه كار را بدتر كرده بود و حداقل چندبار خودم ديدم كه كاميون وسط راه بلندشده، روي جنازه مي افتاد.
راننده سرش روي بالشي بود كه احتمالاً براي استراحت قبل از اين استفاده مي كرد. بار گوجه، بار بديست. براي فاسدنشدنش بايد آنرا بدون وقفه اي به مقصد رساند. از غروب حركت مي كنند كه خنك است تا صبح به مقصد برسد. راننده نبايد حتي لحظه اي درنگ كند. او نمي تواند جز براي خوردن غذا توقف كند و نمي تواند بخوابد و بعد از استراحت حركت كند.
يكي از اهالي مي گويد: «كاميون از بندر آمده است و بايد به خراسان مي رسيد.» راننده اي حرف هاي او را تاييد مي كند و مي گويد: «براي اين كار ۴۰۰ هزار تومان پول گرفته است.»
راننده كاميون كه بود؟ نامش چيست؟ چند ساله است؟ متاهل بود؟ فرزندي داشت؟ كسي چيزي نمي داند. تنها جنازه اي آن زير مانده و نمي توانند كاميون را از رويش بلند كنند. لااقل چندبار وسط راه كاميون روي جنازه افتاد.
آيا او همان لحظه مرده است؟ يا بعد از اينكه چند بار كاميون افتاده بود جان داده است. بعضي مرگ ها چقدر تلخ است. هنگام برگشتن پشت چپ شده كاميون توجه ام را به خود جلب مي كند «منتظرم بابا برگردي» و نگاهي خمار كه كنار آن حك شده است.
و من هنوز آن كاوس لعنتي را مي بينم. مردي له شده با چهره اي خون آلود كه به من مي خندد و صداي كودكي كه فرياد مي زند «منتظرم بابا برگردي» و هنوز در فكر آن كاميون نارنجي رنگ هستم. آن بنز ۱۰ تني كه پلاك شيراز ۹۲ را با خودش يدك مي كشيد.
شاگرد راننده البته از اين حادثه جان سالم به در برده است. يك ساعت بعد از حادثه او را به سمنان منتقل كردند و يادم هست كه مامور انتظامي مي گويد «راننده بين ۳۰ تا ۴۰ ساله بوده است.»
بعد از چهار ساعت آمبولانس نعش كش كه رسيد عادي ترين رفتارها را داشت. مي گويد «در تمام مدتي كه در اين جاده كار مي كنم، جسد زياد ديده ام و برايم عادت شده است. شايد براي همين هم بود كه آنقدر راحت و سريع جنازه را از زير كاميون بيرون كشيد و آن را به سرعت داخل آمبولانس انداخت و از صحنه گريخت. به همين راحتي و حالا من مانده ام و كابوسي وحشتناك كه هنوز دست از سرم برنداشته.

حقيقت دارد
007752.jpg
حقيقت دارد. يك متخصص مغز و اعصاب توانسته است ۶ قطعه ميخ كه در جمجمه آقاي «آسيرو مجيا» وارد شده بود را بي آنكه اتفاقي براي سلامتي او بيفتد در بياورد. در عكس شماره ۱، دكتر «رافائل كوئيننز» به خبرنگاران نشان مي دهد كه چطور توانسته ۶ ميخ را از سر بيمار خود بيرون بكشد. در عكس شماره ۲ و ۳ شما عكس راديولوژي ميخ ها را مي بينيد كه چطور از بيني و زير گوش و پشت سر وارد جمجمه بيمار دكتر رافائل شده اند.
چگونگي عمل جراحي را دكتر رافائل در روز چهارشنبه هفته گذشته (۵ مي ۲۰۰۴) در سالن كنفرانس بيمارستان «ميسش هيلز» به خبرنگاران نشان داد. بيمار اين دكتر آسيرومجيا ۳۹ ساله است و كارگر ساختمان كه در يك سانحه كاملا صنعتي در ۲۳ آوريل گذشته ۶ ميخ بزرگ توسط يك درل بادي به جمجمه اش شليك شد.
پس از اين حادثه تمام صورت آقاي مجيا باد مي كند و او را فورا به بيمارستان مي رسانند و او حالا منتظر پايان يافتن دوره نقاهت و ترخيص شدن از بيمارستان است.
007749.jpg
007746.jpg

درخواست ملاقات حضوري با رئيس قوه قضاييه
صورت زخمي ها
در اين حادثه دختران بسياري از ناحيه سر و صورت سوخته و دچار نقص زيبايي شده اند. دختران كودكي كه هم اكنون به دختراني بالغ تبديل شده اند و از اين نقص در ظاهر خود رنج مي برند
سعيد مسيح 
هفتم تيرماه ۱۳۶۲، ساعت يك بامداد يك اتوبوس بنز ۳۰۲، با ۳۴ مسافر از تهران راهي تبريز است و اكثر مسافران خوابيده. چند مسافر هم با نگاه كردن به تابلوهاي سبزرنگ كنار جاده فاصله باقيمانده به تبريز را دنبال مي كنند. روي يكي از آنها نوشته: تبريز ۶۰ كيلومتر، ناگهان كاميوني از روبه رو به طرف اتوبوس مي آيد. راننده دست خود را بر روي بوق فشار مي دهد. مسافران از خواب مي پرند.
راننده اتوبوس با مهارت اتوبوس را از مقابل كاميون كنار مي كشد اما از اقبال بد قسمت بار كاميون منحرف شده و با اتوبوس برخورد مي كند. شدت تصادف به قدري است كه راننده در جا فوت مي كند. كاميون حامل بسته هاي پودر سفيد رنگي است كه پس از تصادف از هم باز شده و پودرها به داخل اتوبوس پاشيده مي شوند. همه چيز در كمتر از ۳۰ ثانيه روي مي دهد.
سوختم!
نيروي امدادي و پليس كه از طريق خودروهاي عبوري متوجه ماجرا شده اند خود را به محل حادثه مي رسانند. هيچ كس نمي داند چه اتفاقي افتاده. به دستور مسوول گروه امداد تمام مسافران را از اتوبوس خارج مي كنند اما ۱۰ نفر از مسافران به علت سوختگي شديد با ماده اي شيميايي كه هنوز نوع آن مشخص نيست فوت كرده اند كه در بين آنها يك كودك ۲ ساله و يك پيرمرد ۶۷ساله هم ديده مي شود.
مجروحان بلافاصله با آمبولانس به بيمارستان هاي شهر تبريز منتقل مي شوند...
راننده كاميون  كه اهل تركيه است از صحنه گريخته. از طرف ديگر تحقيقات نشان مي دهد كه پودر سفيد رنگي كه باعث سوختگي مسافران شده داراي كربنات سديم بوده است.
پس از چند ماه مسافران اتوبوس و بازماندگان مسافراني كه در اين حادثه جان خود را از دست داده بودند با مراجعه به مراجع قضايي خواستار پرداخت غرامت مي شوند كه به دليل جنگ تحميلي رسيدگي به اين پرونده به تعويق مي افتد و حالا ۲۱ سال از آن ماجرا گذشته و حكم پرونده هم صادر شده است. طبق حكم دادگاه قرار شده ديه حادثه ديدگان اين تصادف به دليل اينكه راننده كاميون فرار كرده و هيچ دستگاه يا نهادي مسووليت اين ماجرا را به عهده نگرفته است از بيت المال پرداخت شود. اما اين حكم هنوز اجرا نشده است. روز گذشته دختر ۲۷ ساله اي كه در اين حادثه همراه دو خواهر و مادرش دچار سوختگي شده بودند به همشهري مراجعه كرد و خواستار رسيدگي به اين پرونده شد.
اين دختر كه صورتش به خاطرريختن آن پودر در زمان حادثه بر روي آن دچار سوختگي شده است، گفت: «پدرم تاكنون هزينه هاي عمل هاي ترميمي من و دو خواهرم را پرداخت مي كرد، اما او ديگر توانايي ندارد.
مي گويد: چيزي به پايان سن رشد ما نمانده و بايد تا آن موقع صورتمان را جراحي پلاستيك كنيم.»
حكم ما تعيين شده است، اما نمي دانيم چرا آن را اجرا نمي كنند. مي گويند بيت المال بودجه ندارد. خواستار ديدار با آيت الله هاشمي شاهرودي، رئيس قوه قضاييه هم شده ايم تا براي حل مشكلمان از او كمك بخواهيم، اما آنجا به ما شماره داده اند و معلوم نيست چه زمان نوبت به ما برسد. او كه به نمايندگي خواهران و مادرش اين پرونده را پيگيري مي كند، برگه اي را كه در آن از رئيس قوه قضائيه خواستار رسيدگي به پرونده شان شده بودند را نشان مي دهد.
در قسمتي از اين نامه آمده است «در اين پرونده كاميون تركيه اي به رانندگي يكي از اتباع آن كشور با اتوبوس شماره ۴۳۵۸ تهران ۱۳ در سال ۶۲ تصادف و بنا بر اعلام كاردان فني، راننده كاميون تركيه مقصر حادثه شناخته شد كه راننده از صحنه گريخته و بعدا به كشور تركيه فرار كرده است. در اين حادثه دلخراش و تاسف بار پنج نفر به طور كلي سوختند كه هويت آنها در روزهاي اول حادثه براي هيچ كس معلوم نبود وچند نفر ديگر كه به شدت سوخته بودند در بيمارستان فوت كردند كه علت سوختگي هم محموله كاميون كه داراي كربنات سديم بود تشخيص داده شد... در اين حادثه دختران بسياري از ناحيه سر و صورت سوخته و دچار نقص زيبايي شده اند. دختران كودكي كه هم اكنون به دختراني بالغ تبديل شده اند و از اين نقص در ظاهر خود رنج مي برند.»
او مي گويد: پرونده ما هم اكنون در اداره معاونت تلفيق و برنامه ريزي دادگستري است و به ما اعلام شده كه بودجه نداريم و نوبتمان به سال بعد موكول مي شود.
با اين وضع از شما كه به خاطر اجراي عدالت در بين مردم زبان زد شده ايد خواستاريم كه تقاضاي ما را براي ملاقات حضوري قبول كنيد. در حال حاضر اميد ما سه خواهر به دستور شما براي پرداخت ديه است كه بتوانيم تا دير نشده است عمل جراحي كنيم.»

عكس هاي شما
صفحه حوادث همانطور كه در چند روز گذشته ملا حظه كرديد قصد دارد تا از حوادث ريز و درشتي كه در اطرافتان اتفاق مي افتد عكس بگيرد و آنها را چاپ كند.
بنابراين از آن دسته عزيزاني كه دستي بر دوربين دارند و شكارچي خوبي براي لحظات هستند تقاضا مي كنيم تا با فرستادن عكس هاي خود ما را در اين امر ياري كنند. بديهي است چاپ نام و مشخصات عكاس از وظايف اصلي ما خواهد بود.

طلاق بعد از ازدواج چهارم
ازدواج چهارم، مردي را به دادگاه خانواده كشاند.
اين مرد كه «شعبان» نام دارد و ۵۴ ساله است به خاطر علاقه زياد به فرزند «پسر» چهار بار ازدواج كرد.
او از همسر اولش چهار دختر، از همسر دومش سه دختر و از همسر سومش يك دختر دارد.
«شعبان» پس از ديدن يكي از دوستان مطلقه دخترش به او علاقه مند شد و از او خواستگاري كرد.
همسران شعبان وقتي متوجه شدند كه او قصد ازدواج مجدد دارد، هيچ كدام او را به اتاق خود راه ندادند. حتي سه تا از دخترانش او را از خانه بيرون كردند تا پدرشان را از تصميمي كه گرفته است منصرف كنند.
اما شعبان پس از يك هفته با همسر جديدش به منزل برگشت و اتاق بزرگ خانه را به او اختصاص داد.
همسران «شعبان» پس از متوجه شدن موضوع به دادگاه خانواده رفتند و تقاضاي طلاق كردند.
آنها در شكايت خود عنوان كردند كه شوهر ما با داشتن ثروت زياد به ما روزي ۴۰۰ تومان خرجي مي دهد و ما بايد خودمان كار كنيم و خرجمان را در بياوريم. حتي جهيزيه دخترهايمان را كه ازدواج كردند خودمان با خياطي و گلدوزي فراهم كرديم و او فقط ۱۰۰ هزار تومان براي خريد جهيزيه به ما داد.
همسر اول «شعبان» گفت، فكر نمي كنم كه شوهرم دست از اين كارش بردارد او حتي اگر صاحب پسر هم شود باز هم زن مي گيرد.من نه به خاطر اينكه زن چهارمش را گرفته است، بلكه به اين دليل كه اين زن يكي از دوستان دختر خودم و همسن او است مي خواهم طلاقم را بگيرم.
همسر دومش گفت، او اصلا خجالت نمي كشد، وقتي به خواستگاري من آمد گفت همسرش كور و عليل است من هم دلم برايش سوخت و با ازدواج كردم. اما او سر من هم هوو آورد. او براي ازدواج به شهرستانش رفت و به خانواده هوويم گفت كه من و زن اولش بچه دار نمي شويم. آنها هم چون دخترشان «ترشيده» بود بدون هيچ تحقيقي با ازدواج آنها موافقت كردند. اما اين ازدواج چهارمش را نمي توانم تحمل كنم و براي همين طلاق مي خواهم.
پرونده اين مرد و سه همسرش در دست رسيدگي است.

نزاع خانوادگي
از مياندوآب خبر تلخي برايتان داريم. در روستاي نوروز لوي اين منطقه، اتفاقي تلخ رخ داده است و در يك نزاع دسته جمعي يك نفر كشته و دو نفر به شدت مجروح شده اند.
اين نزاع هنگامي روي داد كه چند نفر از اهالي روستاي زينال كندي براي انتقام از خانواده اي كه روز قبل در روستاي نوروز او نسبت به يكي از بستگانشان اهانت شده بود، هجوم بردند.
مشاجره دو طرف به درگيري شديد تبديل شد و طرفين با چوپ و چماق و سلاح سرد به جان هم افتادند كه در نتيجه يك نفر از اهالي زينال كندي كشته شد و دو نفر ديگر از همين گروه به شدت زخمي و روانه بيمارستان شدند.
در حال حاضر عاملان اين نزاع توسط نيروي انتظامي بازداشت و روانه زندان شدند. بنا به ادعاي شاهدان عيني علت اين درگيري اختلافات خانوادگي بوده است.

تومور۱۰ كيلويي
اين هم از آن خبرهاست، پزشكان هندي موفق شدند تا از سينه يك زن ۲۵ ساله يك تومور ۱۰ كيلويي خارج كنند. بله درست مي خوانيد ۱۰ كيلو. اينكه اين زن چطور با وجود چنين تومور نمرده و تاكنون زنده مانده يك طرف، اينكه پزشكان چطور توانسته اند اين تومور ۱۰ كيلويي را از سينه اين زن خارج كنند يك طرف ديگر. اين خانم بيش از ۱۰ سال بود كه از بيماري درد سينه خود شكايت مي كرد و ناتواني مالي خانواده اش اجازه هرگونه درمان را از آنها سلب كرده بود تا اينكه پزشكان حيدرآباد هند متوجه ماجرا شده و با اعزام يك تيم مجرب پزشكي به روستاي او، پس از يك عمل جراحي نيم ساعته تومور را از بدن وي خارج مي كنند. بد نيست بدانيد كه اين خانم تاكنون دوبار زايمان كرده و به زودي از بيمارستان مرخص مي شود.

كلاه گيس ممنوع
رويتر- يك مقام يهودي افراطي در هند، استفاده از كلاه گيس ساخته شده از موي طبيعي را به اين دليل كه ممكن است از موهاي بافته زني در حين انجام مراسم هندو بريده و ساخته شده باشد ممنوع اعلام كرد. بسياري از زنان يهودي افراطي كه بسيار پايبند حجاب هستند، تنها به شوهرانشان اجازه مي دهند موهايشان را ببينند. اين زنان تنها از كلاه گيس هاي با موي مصنوعي استفاد مي كنند. در حكم صادره از سوي رهبر افراطي روحاني يهود تصريح شده كه ممكن است بعضي از موهاي به كار رفته در كلاه گيس هايي كه در اسرائيل به فروش مي رسد از موهاي زنان هندو باشد. به جهت بت پرست بودن اين زنان ، هرگونه استفاده از كلاه گيس هاي طبيعي توسط اين روحاني ممنوع شده است.

شنبه آتش سوزي
به نظر شما هرچند ساعت يكبار بايد در يك شهر بزرگي مثل تهران حادثه اي رخ بدهد؟ هر ۲۴ ساعت در تهران ۲۰ حريق و حادثه در اين شهر دراندشت رخ مي دهد، البته شنبه همين هفته اي كه گذشت، تهران با بيش از ۳۳ مورد آتش سوزي شاهد بيشترين تعداد حريق و حادثه در طول ۱۰ روز گذشته بود كه البته علي رغم افزايش آماري حريق ها تعداد مصدومان حادثه به شدت كاهش يافته و تنها يك نفر از شهروندان دچار مصدوميت شد.
تصادفات رانندگي، ريزش ساختمان ، نشت گاز، محبوس شدن افراد در آسانسورها و آتش سوزي در اماكن مسكوني و فضاهاي سبز شهري از جمله اين حوادث بود كه در مجموع خسارات وارد شده در اين روز بالغ بر ۶۲۰ ميليون ريال برآورد شده است.

شاهرودي ها اولند
اين هم شاهكارست! شاهرودي ها رتبه نخست حوادث منجر به بستري و مرگ كشور را دارا هستند. اين نتيجه يك طرح تحقيقاتي است كه توسط ۱۳ دانشگاه درنقاط مختلف كشور انجام شده است تنها در سال ۸۲، ميزان حوادث اين شهرستان يك هزارو ۲۶ مورد به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر است. بدنيست بدانيد كه ۵۶ درصد اين سوانح ترافيكي، ۲۲ درصد سقوط، ۱۴ درصد برخورد، ۲درصد سوختگي و گزش بوده است.
بيشترين ميزان حوادث ترافيكي در ساعت ۱۱ تا۱۸ رخ داده و آدم هاي خسارت ديده، بين ۲۰ تا۳۹ سال سن داشته اند.
۴۹ درصد مرگ ها در صحنه تصادف، ۲۸ درصد در مراكز درماني و ۱۳ درصد درهنگام انتقال به مراكز درماني به وقوع مي پيوندد.

دام دزدها در دام
سرقت مسلحانه را شنيده بوديم الا اين يكي . سرقت مسلحانه براي دزديدن ۷۵۰ راس دام. البته اين ماجرا در فيروزآباد اتفاق افتاده است و سارقان با بستن جاده، با چند خودرو  به غارت و چپاول اموال تعدادي از عشاير كوچ رو و بي دفاع كردند. آنها پس از اينكه عشاير در برابرشان مقاومت كرده اند، اقدام به تيراندازي كرده كه در اين درگيري يكي از عشاير به نام فيض الله نامداري باتيراندازي يكي از سارقان كشته شد. جالب اينجاست كه شخص ضارب بعد از درگيري خود را به پاسگاه نيروي انتظامي معرفي كرده و سلاح خود را تحويل داده است و هم اكنون در بازداشت به سر مي برد. او تنها فردي بوده است كه در ايل، مجاز به حمل اسلحه گرم بوده است. شهرستان فيروزآباد يكي ازشهرستان هاي عشايرنشين در جنوب غربي استان فارس است كه تا شيراز ۱۱۰ كيلومتر فاصله دارد.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |