سه شنبه ۸ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۸۱ - Sep.30, 2003
آموزشي
Front Page

چالش بازسازي نظام آموزشي در افغانستان
مترجم: وحيدرضا نعيمي
پس از حدود ۲۵ سال جنگ داخلي كه تلفات زيادي گرفته است، افغانستان اكنون مي كوشد زيرساخت آموزشي نابوده شده اين كشور را بازسازي كند. چالش اصلي فراروي مقامات آموزشي افغان، مقابله با آنچه «نسل از دست رفته دانش آموزان» خوانده مي شود، است، يعني كساني كه جنگ، تحصيل آنان را دچار اختلال كرد.
016044.jpg

آموزش، بيشترين بخش بودجه عمراني ۷/۱ ميليارد دلاري دولت افغانستان رادر سال جاري به خود اختصاص مي دهد. سال آينده در نظر است بودجه آموزش با حدود دو برابر افزايش از ۲۵۰ ميليون دلار به ۴۷۵ ميليون دلار برسد. بنابر برآورد وزارت دارايي، سال پس از آن نياز مالي بخش آموزش كشور حدود ۶۰۰ ميليون دلار خواهد بود.
اما اين ارقام بازتاب پولي است كه كشورهاي ديگر وعده اهداي آن را داده اند، نه ضرورتاً مبلغ پولي كه دولت افغانستان در واقع مي تواند هزينه كند. بر اساس گزارش بانك توسعه آسيا، دولت افغانستان ۲۴۲ ميليون دلار كسر بودجه دارد. درآمد داخلي حدود ۲۰۰ ميليون دلار است كه بايد با ۳۵۰ ميليون دلار مبلغ وعده شده جمع شود . از ميزان وعده خارجي تا به حال حدد ۱۱۶ ميليون دلار آن وصول شده است.
يونس قانوني، وزير آموزش كشور اخيراً هشدار داد كسري بودجه باعث تعطيلي مدارس خواهد شد و البته گزارش هاي تأييد نشده اي از اين امر در برخي استانها منتشر شده است. قانوني در بهار اعلام كرد وي كمتر از نيمي از پولي را در اختيار دارد براي تجهيز مدارس براي پذيرش دانش آموزان ثبت نام كرده مورد نياز است. مقامات كشورهاي كمك دهنده مي گويند كسري بودجه- حداقل در حال حاضر- باعث تعطيلي مدارس نخواهد شد.
كيكو ميوا مسئول گروه آموزش در بانك جهاني معتقد است درخواست ۲۵۰ ميليون دلاري وزارت آموزش افغانستان در اولين سال، قدري غير واقع گرايانه است. وي گفت: «مهمتر اين است كه ببينيم آيا مي توانند ۹۰ ميليون دلار را به درستي هزينه كنند».
ارزيابي بانك جهاني نشان مي دهد كه ظاهراً مقامات افغان، اولويت را به بازسازي ساختمانها و نيز تهيه كتب درسي و ساير تجهيزات درسي داده اند. با اين حال، كشورهاي كمك دهنده مايل هستند كه سازمان هاي خصوصي يا اجتماع مدار در نظام آموزشي دخيل شوند. مقامات بانك  جهاني خاطر نشان مي كنند اتخاذ چنين روشي، باعث حضور ديگر بخشها و كاهش فساد مي شود. اما ميوا گفت اين پيام در سطح وزارت آموزش ديده نمي شود. وي خواهان گفتگوي بيشتر در مورد سياست گذاري شد.
قانوني كه عضو اتحاد شمال سابق و متحد نزديك عبدالله عبدالله وزير خارجه و محمد فهيم وزير دفاع است، براي چنين گفت وگويي از سابقه علمي چنداني برخوردار نيست. قانوني پيش از احراز سمت وزارت آموزش، وزير كشور بود. وي اين سمت را رها كرد تا حضور پشتونها دركابينه حامد كرزاي رئيس جمهوري بيشتر شود.
نينا پاپا دوپولوس كه پيشتر مسئول برنامه آموزشي كميته بين المللي نجات بود، اذعان كرد قانوني تلاش زيادي كرده است. وي مي گفت: «كافي نيست بگوييم كه او بهترين فرد نيست، چرا كه مطمئن نيستم چه كسي انتخاب درست است».
در سال ۱۹۷۹، يعني آغاز اشغال توسط ارتش شوروي حدود ۵۴ درصد پسران و ۱۲ درصد دختران افغان دبستان مي رفتند. پس از دو دهه جنگ- و دشمني طالبان با آموزش عرفي به خصوص براي دختران و توسط آموزگاران زن- بر اساس برآورد يونيسف در سال ۱۹۹۹ كه احتمالاً خوشبينانه هم بود- ميزان ثبت نام به ۳۸ درصد براي پسران و ۳ درصد براي دختران سقوط كرد و فقط ۳ درصد از دانش آموزان از دبيرستان فارغ التحصيل مي شدند.
در سال ۲۰۰۲ پس از سقوط طالبان، ميزان ثبت نام از نو رشد كرد. مجموعاً ۹/۲ ميليون دانش آموز در دبستانها ثبت نام كردند كه بسيار بيشتر از ۷/۱ ميليون نفري بود كه پيش بيني شده بود. حضور دختران در مدارس به ۳۰ درصد رسيد. در كابل، دختران ۴۵ درصد جمعيت نيم ميليون نفري پايتخت را تشكيل مي دهند.
آمار ثبت نام در سال جاري ممكن است به ۴ ميليون نفر برسد كه به ۵/۴ ميليون نفر يعني رقم تخميني بچه هاي در سن دبستان نزديك است. اما درصد حضور اين بچه ها در مدارس- يعني نرخ خالص ثبت نام- روشن نيست. علت اين است كه آمار ثبت نام جاري دربرگيرنده شمار نامعلومي از دانش آموزان نسل از دست رفته است. افغان ها نسل از دست رفته را افراد بين ۱۲ تا ۳۰ سالي تعريف مي كنند كه تحصيلاتشان به خاطر سالها جنگ متوقف شد.
برخي آمار ها نشان مي دهد افغانستان با تنگناي آموزشي روبه رو است. يك نكته نگران كننده اين است كه ۵۰ درصد كل دانش آموزاني كه امسال ثبت نام كرده اند، در كلاس اول هستند. پيش بيني كنندگان خوشبين مي گويند نسل از دست رفته افغان مي تواند با استفاده از فناوري جديد به خصوص اينترنت به سرعت از نظر آموزشي خود را بازسازي كند. ادوارد  فريدمن استاد مؤسسه فناوري استيونز كه در دهه ۱۹۷۰ رئيس دانشكده مهندسي دانشگاه كابل بود، به اين عقيده باور دارد. وي گفت: «آنچه را در ۳۰ سال گذشته صورت گرفته است، مي توان اكنون ظرف ۵ سال انجام داد».
016042.jpg

با اين حال، پيشرفت سريع، نيازمند زيرساخت آموزشي مناسب است. در حال حاضر، مؤسسات آموزش عالي در كابل فقط به صورت محدود به اينترنت دسترسي دارند. بر اساس طرحي مشترك بين برنامه توسعه ملل متحد و فرانسه، پايانه هاي اينترنت در برخي دفاتر پست برپا شده است. بر اساس طرحي ديگر، متصديان اين شبكه ها آموزش مي  بينند. حتي اگر استفاده از فناوري اطلاع رساني باعث رشد توان مطالعه برخي نوجوانان شود، مسئله دسترسي برابر به فرصهاي آموزشي هنوز مطرح است. در خارج از كابل، تعداد اندكي از افغانها كامپيوتر يا برق دارند. بر اساس گزارش آمار جهاني، ۷۰ درصد مدارس به تعمير نياز دارند. به رغم تمام تلاش ها تحليل گران معتقدند نابرابريهاي منطقه اي تا مدت قابل پيش بيني پابرجا خواهد بود.
از همين حالا روشن است افغانهاي متمول از آموزش بهتري برخوردار هستند. بانك جهاني مناقصه اي براي انجام مطالعه امكان سنجي درباره نقش شركتهاي خصوصي در آموزش دانشگاهي برگزار كرده است. بسياري از آن بيم دارند كه حضور فزاينده پيمانكاران خصوصي به اعمال شهريه ورودي در دانشگاه ها خواهد انجاميد و نابرابري هاي موجود در جامعه افغانستان را تشديد خواهد كرد.

عقب ماندگي در درس ديكته از نگاه گوش پزشكي
دكتر عبدالحميد حسين نيا
جراح گوش ، گلو، بيني و حنجره
اگر به دانش آموزي با هوش و با استعداد برخورد شود كه در كارنامه تحصيلي او نمرات درخشاني به چشم مي خورد، ولي در درس ديكته افت امتياز داشته باشد، بايد دو عامل مرضي را جهت تبيين و توجيه اين افت جست وجو كرد:
علت اول شايع است و آن، تراوش مايع در گوش مياني است كه به قول عوام مي گويند: پشت پرده آب جمع شده است.
علت دوم نادر و كري كلمات است كه شكل ويژه و خالصي از زبان پريشي (آفازي) حسي است.
الف: تراوش مايع در گوش مياني كه به نام اوتيت مياني ترشحي نيز خوانده مي شود، در سال هاي اخير در دنيا عموماً و در كشور ما خصوصاً رواج و توسعه فزاينده اي در كودكان پيدا كرده و مسبب معضلات آموزشي و اختلالات يادگيري در كودكان پيش دبستاني و دانش آموزان شده است. آنچه مسلم است، اين عارضه در گذشته، آن چنان كه امروز گسترش پيدا كرده، وجود نداشته است. دو عامل را در فراواني بيماري مؤثر پنداشته اند. نخست آنتي بيوتيك درماني ناكامل براي التهاب حاد گوش مياني است و اين نكته از دو چشمه، آب مي خورد، يا والدين در تجويز آنتي بيوتيك توسط پزشك قصور مي ورزند و يا آنتي بيوتيك را بدون تجويز پزشك خودسرانه مصرف مي كنند. مورد اخير را كه به نام «خوددرماني» معروف شده است، عامل بسيار شايعي براي شيوع عارضه قلمداد كرده اند. دوم، پيشرفت ابزار تشخيص در فناوري اوديولوژي است، مانند امپدانس اوديومتري و روش هاي نوين غربالگري در شناسايي سريع بيماري ها كه بالطبع موجب افزايش فراواني عارضه مي شود.
در كودكاني كه مكرراً دچار التهاب حاد گوش مياني مي شوند، بزرگ بودن لوزه سوم عامل زمينه سازي است. تراوش مايع در گوش مياني در نزد چنين كودكاني به وفور يافت مي شود. اين كودكان، در منزل در شرايطي كه همه به تلويزيون گوش مي دهند، صداي تلويزيون را بالا مي برند و يا در درس ديكته نمرات پائيني مي گيرند.
پژوهش هاي صورت گرفته، نشان داده است كه شناسايي و متعاقباً معالجه اين كودكان، در پيشرفت درسي و علي القاعده در پيشرفت درس ديكته بسيار مؤثر بوده است.
درمان دارويي يا آنتي بيوتيك مؤثر به مدت كافي و در صورت شكست درمان  دارويي، سوراخ كردن پرده و كشيدن مايعات چسبناك و گذاشتن لوله تهويه (گرومت يا V.T) تأثيرات شگرفي بر جاي مي گذارد.
البته گروه ديگري از كودكان كم شنوا وجود دارند كه ضايعات آنها، نه به گوش مياني، بلكه به مناطق وراي حلزوني مربوط مي شود. اين كودكان كه تمايز كلمات ضعيف دارند، حتي با سمعك نيز نمي توانند به درجات خوبي از تمايز كلمات برسند و در درس ديكته مشكل پيدا مي كنند. گرچه سمعك هاي ديجيتالي، امروزه كمك هاي شاياني به اين كودكان كم شنوا كرده، ولي نتيجه هاي به دست آمده، نسبي بوده است، نه مطلق. در آزمون تمايز كلمات با ارايه كلمات تك هجايي و درخواست تكرار كلمات، اين كودكان درصد امتياز پاييني را كسب خواهند كرد. همين نكته براي درس ديكته كه في الواقع شكلي از آزمون تمايز كلمات محسوب مي شود، صادق است.
ب) اما علت دوم عقب ماندگي از درس ديكته در دانش آموزان، كه بسيار نادر است؛ زبان پريشي حسي (آفازي حسي) است كه در شكل خاص و ويژه اي نمود مي كند و به نام كري كلمات خوانده مي شود.
چنين كودكاني برخلاف آنچه كه امكان دارد برچسب كري و كودني بخورند، نه كر هستند و نه كودن. آزمون هاي شنوايي در چنين كودكاني، طبيعي است و ضريب هوشي در نزد اين كودكان، اگر بالا نباشد، پايين هم نخواهد بود.
در حقيقت اين كودكان، دچار يك نوع اختلال مركزي در شكنج گيجگاهي در حاشيه مركز مربوط به درك شنوايي هستند كه به درك كلمات نسبت داده مي شود. (چنين اختلالي در حوزه بينايي به دشوار خواني، نارسا خواني يا ديسلكسي معروف است). دانش آموزاني كه دچار اين نوع اختلال يادگيري هستند، قادر به درك اصوات كه از منابع مختلف توليد مي شوند و از آن طريق منابع را هم شناسايي مي كنند، نيستند. آنها صداي تكلم را مي شنوند، ولي قادر به درك كلمات نيستند. لذا وقتي معلم ديكته مي گويد كلمات را مي شنوند، ولي كلمات در قشر مغز آنها نمي نشيند و شكل نمي گيرد و مفهوم نمي يابد. درست مثل آن كه كودك دارد به يك زبان بيگانه كه بدان آشنا نيست، گوش فرا مي دهد. رفع اين گونه اختلال و توانبخشي در اين قبيل كودكان، همواره از توانبخشي اختلالات شنوايي دشوارتر است. گفته شده است كه براي كمك بدين كودكان، مي توان از تقويت پتانسيل هاي ديگر مغزي مانند درك بينايي و لمسي براي پوشش دادن ضعف درك  شنوايي در جهت تقويت يادگيري بهره گرفت.
* * *
توضيح گروه علمي فرهنگي: به غير از مواردي كه در اين نوشته توسط دكتر حسين نيا مطرح شده پاره اي از اختلالات ديكته نويسي دانش آموزان، در زمره اختلالات يادگيري طبقه بندي مي شوند و به راحتي با تمرين هاي خاص، قابل رفع است. كتاب درمان اختلالات ديكته نويسي نوشته دكتر مصطفي تبريزي از جمله آثار قابل اعتنا در اين زمينه است. لذا از آموزگاران و والدين محترم درخواست مي كنيم در صورت بروز افت در نمره ديكته دانش آموزان، علاوه بر كنترل شنوايي و سلامت گوش دانش آموزان، مراجعه و گفت وگو با مشاوران آموزشي- به ويژه واحدهاي مشاوره يادگيري مناطق آموزش و پرورش در تهران و شهرستان ها- را مدنظر داشته باشند.

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |    معلولين    |
|   موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |