يكشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۰۹
گفت و گو با دكتر حسن رياحي دبير نوزدهمين جشنواره موسيقي فجر
با جشنواره رقابتي مخالفم
002544.jpg

گفت وگو:هوشنگ ساماني
اشاره؛
مديريت يك جشنواره موسيقايي توسط يك موسيقيدان، اتفاق مهمي است كه در ۲۵ سال اخير، جشنواره موسيقي فجر براي نخستين بار آن را تجربه مي كند. دكتر حسن رياحي، آهنگساز سرود جمهوري اسلامي با پذيرش دبيري نوزدهمين دوره اين جشنواره اين اميدواري را در ميان اهالي موسيقي ايجاد كرده است تا در آينده اي نزديك مديريت فني و هنري موسيقي ايران با نظر كارشناسي آنها صورت بگيرد. در اين گفت و گو دكتر رياحي به عنوان موسيقيدان و دبير نوزدهمين جشنواره موسيقي فجر، از حال و آينده موسيقي ايران سخن مي گويد.
اين گفت وگو را اكنون كه نوزدهمين جشنواره موسيقي فجرخاتمه پذيرفته و برگزيدگان خودرا شناخته است، درصفحه ۱۲آورده ايم.
* آقاي دكتر! نگاه شما به جشنواره موسيقي فجر،  بويژه دوره اي كه پشت سرگذاشتيم چگونه است؟آيا آن را متحول كننده مي بينيد؟
- در همين چند سال گذشته ما چهره هايي را مشاهده كرديم كه از دل جشنواره بيرون آمدند و حقيقتا هنرمندان خوبي هم بودند. بنابراين هر جشنواره اي مي تواند تحولي ولو كوچك در جريان موسيقي ايجاد كند. پس همين كه ما پاي جوان ها را به جشنواره بكشانيم و استعداديابي بكنيم، كار بزرگي است. تجربه اي كه خود من از تشكيل انجمن آهنگسازان جوان در صدا و سيما دارم، نشان داد جوان هاي بسيار مستعد و مطلعي پيرامون ما حضور دارند كه بايد حمايت شوند. ما از ميان آنها ۳۷ نفر را انتخاب كرديم و نتيجه اش هم بسيار خوب بود. الان مي بينيم همان ۳۷ نفر جزو جوانان موفق موسيقي ما هستند.
* با وجود كليشه اي بودن اين پرسش لطفا در مورد اين كه اصولا يك جشنواره موسيقايي چه اهدافي مي تواند داشته باشد، سخن بگوييد؟
- جشنواره در حالت كلي خيلي مفيد است، حال چه تئاتر باشد، چه موسيقي و چه غيره منتها بستگي دارد به برنامه هاي تنظيم شده آن كه چقدر با اهداف مورد نظر هماهنگ باشند و سال به سال به رشد و ارتقاي كيفي جشنواره كمك بكنند.
* مشخصا چه هدف موسيقايي را مي توان دنبال كرد؟
- من فكر مي كنم در اين خصوص، ما بايد بيشتر روي جوانها سرمايه گذاري بكنيم. يعني به آنها امكانات بدهيم و جشنواره را به منظور بارور ساختن استعداد هاي پنهان تنظيم كنيم. در بخش هاي مختلف نياز اين كار حس مي شود، مثل حوزه آهنگ  سازي، پژوهش، نوازندگي و خوانندگي، هر كدام از اين بخش ها خود شاخه هاي مختلفي دارند كه بايد مورد توجه قرار بگيرند. ما همه اين موارد را مي توانيم در يك جشنواره مد نظر قرار دهيم و استعدادهاي جوانان رادر شاخه هاي جداگانه كشف كنيم كه خوشبختانه خيلي هم زياد هستند. منتها وقتي جوان ها را وارد جشنواره كرديم، تصور نكنيم كارمان تمام شده،  بلكه تازه اول كار است. ما بايد آنها را در فرصت هاي ديگر به دور هم جمع بكنيم تا كارها يشان را با حضور استادان در معرض قضاوت يكديگر قرار دهند. و روي آنها بحث و مباحثه بكنند. چنين جشنواره اي به نظر من، خيلي مي تواند در رشد موسيقايي كشور مفيد و موثر واقع شود.
* يعني الان رويكرد شما، صرفا سرمايه گذاري روي استعدادهاي جوان است؟
- بله، ما الان نيازمنديم كه روي اين بخش كار كنيم، زيرا به جز جوانها ديگران حرف تازه اي براي گفتن ندارند. خود من الان مطلب جديدي براي ارائه ندارم. براي همين، حرف و سخن تازه را سعي مي كنم از جوان ها بشنوم.
* اين نخستين بار است كه موسيقيداني به عنوان دبير نوزدهمين جشنواره موسيقي فجر انتخاب مي شود و پيش از اين،  مسئولان مركز موسيقي خود راسا بدين كار مي پرداختند. از ديد شما نقش يك دبير در جشنواره اي كه معمولا برنامه هاي مشخص و تعيين شده ساليانه دارد، چيست؟
- من بيشتر در بخش محتوايي مي توانم كمك بكنم و نظر بدهم. ولي اينكه بخواهند كسي يا كساني را انتخاب بكنند و جايزه بدهند، من نقشي ندارم و اظهار نظر نمي كنم.
* به طور مشخص، محتواي جشنواره اخير با دبيري جنابعالي چه تفاوت محسوسي با جشنواره قبلي داشت؟
- اين تحول نياز به زماني دارد تا خود را نشان بدهد و سال آينده هم اميدوارم موسيقيداني بهتر از من در راس چنين كاري قرار بگيرد. در همين دوره، من سعي كردم در انتخاب هنرمندان شاخص با مشورت استادان، بهترين ها را مد نظر قرار دهيم، افرادي كه كارشان خوب بوده و از قضاي روزگار خيلي هم گمنام بودند. ما گشتيم و تعدادي از ايشان را پيدا كرديم تا در اين دوره تقديري از آنها بكنيم. بنابراين در چنين تصميم گيري هايي، حضور يك موسيقيدان خيلي مفيد است.
002541.jpg

در خصوص كيفيت جشنواره هم بايد در نظر داشته باشيم كه ما با امكانات محدودي روبرو هستيم و خيلي از تصميم گيري ها خود به خود متاثر از امكانات انجام مي شود. مثلا ما دوستداريم كه اركستر فيلارمونيك برلين را دعوت كنيم، ولي در عمل مي بينيم بودجه اي براي اين كار نيست. بنابراين در چارچوب امكانات موجود ما مي توانيم برنامه ريزي كنيم.
* منهاي مسئله امكانات،  دعوت از گروه هاي خارجي در جشنواره امسال بر چه معياري صورت گرفت؟
- سعي كرديم بيشتر از گروه هاي موسيقي فولكلوريك دعوت كنيم تا مردم ما با موسيقي هاي فرهنگي كشورهاي ديگر آشنا شوند و اتفاقا اين گونه موسيقي ها براي مردم ما خيلي جالب و مورد توجه است.
* نظر به مسئوليت جنابعالي در سازمان صدا و سيما و پذيرش دبيري يك جشنواره موسيقي مربوط به وزارت ارشاد، آيا اين احتمال وجود دارد كه در آتيه همكاري هاي موسيقايي اين دو مجموعه رو به افزايش برود؟
- البته الان هم همكاري فيمابين وجود دارد، ولي شرح وظايفشان اصولا با هم فرق مي كند. صدا و سيما بيشتر در توليد موسيقي فعاليت مي كند، در حالي كه وزارت ارشاد بيشتر بر توليدات موسيقايي نظارت دارد، ضمن اين كه به طور محدود توليد هم مي كند. نكته اي را كه شما اشاره كرديد، از نظر من دور نيست و اميدوارم همكاري هاي بين سازمان صدا و سيما و مركز موسيقي وزارت ارشاد در آينده جدي تر و ملموس تر صورت بگيرد.
* شما با رقابتي شدن جشنواره موسيقي فجر موافقيد يا مخالف؟
- من مخالفم. در جشنواره موسيقي جوان هم با رقابتي بودن كار مخالفت كردم.
* چرا؟
- ببينيد! نه تنها در ايران بلكه در ساير نقاط جهان هم كه خود من يا بوده ام و يا خوانده ام، برگزاري جشنواره موسيقايي به صورت رقابتي و مسابقه اي،  نتيجه خوبي از لحاظ رواني نداشته است. البته در حوزه هايي مثل ورزش، مسابقه خاصيت خوبي دارد؛ ولي در جشنواره موسيقي معمولا همراه با افسردگي و بيماري هاي رواني است. حتي گاهي جوان ها شب قبل از مسابقه به خاطر استرس اصلا نمي خوابند و در نتيجه نمي توانند در مسابقه شركت كنند و يا اگر شركت مي كنند، قادر به كسب نتيجه مطلوب نيستند. به اين دليل، من موافق با مسابقه در جشنواره موسيقي نيستيم.
* با وجود اينكه جنابعالي اذعان مي كنيد جشنواره موسيقي فجر رقابتي نيست و مخالف رقابتي شدن آن هم هستيد، ولي هر ساله ما شاهديم در پايان كار به تعدادي از موسيقيدانها به عنوان بهترين هاي جشنواره جايزه مي دهند. آيا اين نوعي رقابت پنهان نيست؟ رقابتي كه هم وجود دارد و هم وجود ندارد؟
- مگر چه اشكالي دارد ما در جشنواره موسيقي فجر از پيشكسوت هاي موسيقي مان تقدير كنيم؟ براي مثال در بخش موسيقي فيلم، در بخش آموزش، در بخش پژوهش و غيره بررسي بكنيم و افرادي كه در اين حوزه ها زحمت شايسته اي كشيده اند را به جامعه معرفي كنيم. ولي آن چيزي كه من با رقابتي شدنش مخالف هستم، بخش اجرايي يعني نوازندگي و خوانندگي است، زيرا اجراي موسيقي در زمان حال اتفاق مي افتد و هر اجراي زنده اي، استرس هاي خاص خود را دارد. اما در بخش آهنگسازي، پژوهشي، آموزش و غيره اين گونه نيست. فرد در منزلش مي نشيند و روي يك موضوع مشخصي كار مي كند و نتايج كار او به صورت معمولا مكتوب مورد قضاوت قرار مي گيرد. بنابراين اين گونه افراد كار صحنه اي پيش رو ندارند و رقابت بين ايشان آن مسايل جانبي و رواني را در پي ندارد.
* در بخش گروه هاي خارجي، صحبتي بود از كشور مصر گروهي دعوت بشود. به ويژه آن كه تحولات مثبت سياسي بين دو كشور ايران و مصر در شرف انجام است. اين قضيه به كجا انجاميده است؟
- خيلي خوب است كه روابط دو كشور با موسيقي شروع بشود، ولي مثل اين كه از لحاظ سياسي هنوز پيشرفت قابل ملاحظه اي حاصل نشده و مبادله سفير هنوز انجام نگرديده است. مصر از كشورهايي است كه موسيقي قابل اعتنايي دارد و حضور آنها در جشنواره موسيقي فجر فرصت مغتنمي خواهد بود. من آرزو دارم كه موسيقي بتواند نخستين رابطه را بين دو ملت ايران و مصر برقرار كند.
002547.jpg

*با شناختي كه از روحيات نقدناپذير جامعه موسيقيدانان كشورمان داريم، به نظرشما چگونه مي توان جشنواره موسيقي فجر را در حوزه هايي مثل آهنگسازي،  آموزش، پژوهش و سازسازي عملي كرد؟
- بايد كم كم از رقابت بين جوان ها شروع كنيم تا در مراحل بعد به همه رده هاي سني تعميم بدهيم.
* خود شما به عنوان آهنگساز، آيا حاضريد در جشنواره موسيقي فجر با ارائه آهنگ جديد وارد رقابت بشويد؟ يعني اثر شما در معرض قضاوت شنوندگان حرفه اي و منتقدين قرار بگيرد، بي  آن كه نگران مخدوش شدن وجهه هنري خود باشيد؟
- ببينيد! يك مشكلي در حوزه موسيقي كشور ما هست كه منتقد جدي و حرفه اي موسيقي نداريم. ولي در جامعه غرب وجود دارد. وقتي كه روزنامه پراودا درباره ديويد اويستراخ نقد مي نويسد، دقيقا وارد نكات فني قضيه مي شود،  بطوري كه موسيقيدانان حرفه اي هم با خواندن آن نقد، تاييد مي كنند كه نقد درست و اصولي بوده است. اما اينكه كسي بيايد و بدون هيچ دانش و معلوماتي درباره يك اثر و يا يك اجرا مطلب بنويسد، مثلا يك جا رد كند و يا يك جا تاييد كند، مورد قبول من نيست و طبيعي است هيچ موسيقيداني هم به چنين قضاوتي تن نمي دهد.
* تركيب گروه هاي خارجي دعوت شده به جشنواره فجر و كيفيت اجراي شان را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- به نظر من جاي موسيقي كلاسيك در بين گروه هاي خارجي خالي بود و به جز ايتاليا، مابقي كشورها، موسيقي غيركلاسيك نواختند.
فكر مي كنم بايد در سال هاي بعد نظر علاقه مندان موسيقي كلاسيك را هم در دعوت از گروه هاي خارجي مدنظر قرار دهيم. علاوه بر اين خوب است همه گروه ها پيش از اجراي اصلي خود، يك نشست پژوهشي هم با مخاطبان ايراني داشته باشند و موسيقي خود را در قالب يك كنسرت پژوهشي معرفي كنند.
* در مراسم پاياني نوزدهمين جشنواره موسيقي فجر، ۱۳ تن از فعالان حوزه هاي مختلف موسيقي كشور مورد تجليل قرار گرفتند. بفرماييد انتخاب ايشان بر چه معياري صورت گرفت؟
- در بخش هاي مختلف ما اين وظيفه را داشتيم كه به دنبال هنرمندان فعال در ۲۵ سال گذشته بگرديم و آنها را انتخاب بكنيم.
حوزه هاي موردنظر ما هم شامل آموزش، پژوهش، آهنگسازي، نوازندگي، نشر آثار، كارگروهي و... بود.
* فكر مي كنيد در اين گزينش چقدر توانستيد نظر هنرمندان شاخص را جويا شويد؟
- از يك لحاظ يك مقدار دستمان بسته بود زيرا اكثر كساني كه مي توانستيم از نظر آنها در هيأت انتخاب استفاده كنيم، خودشان نامزد انتخاب بودند. بنابراين ما هم با شرايط موجود، بنا را بر دو چيز قرار داديم. يكي ميزان فعاليت هاي سازنده افراد در حوزه هاي مختلف به ويژه ۲۵ سال اخير بود و ديگر اينكه مسئله پيشكسوتي هنرمندان را مدنظر داشتيم.

نگاه امروز
حق شناسان را چه حال افتاد؟
كوتاه نوشته اي درباره انتخاب پژوهشگر موسيقي ۲۵ سال اخير
سيد ابوالحسن مختاباد*
چندسالي است كه در پايان جشنواره موسيقي فجر و در مراسم اختتاميه از گروه ها و افرادي در موسيقي ايران تقدير و از آنها به عنوان گروه ها و افراد برگزيده ياد مي شود.
تا پيش از اين هيأت انتخابي رسما اعلام نمي شد، اما در خفا و پنهان و زمزمه هاي درگوشي از حضور افرادي حكايت مي كرد كه در چند سال اخير در تمامي برنامه هاي مرتبط با موسيقي يا داورند و يا در هيات انتخاب و... حضوري جدي دارند.
امسال خوشبختانه از سوي مسئولان برگزاري جشنواره، اعلام شد كه هيأت انتخابي وظيفه معرفي فعالان موسيقي ربع قرن اخير ايران در حوزه هاي مختلف را برعهده خواهد داشت. باتوجه به پذيرفتن دبيري جشنواره از سوي دكتر حسن رياحي، اين پيشنهاد در نفس خود امري نيكو و پسنديده بود. اما داوري و معرفي برخي افراد در برخي حوزه ها، نشان داد كه اتكاي گروه انتخاب نه بر معياري علمي و حتي عرفي، كه براساس باورداشتهايي فردي است.
البته در اين نوشته قصد كم انگاشت تلاش هاي عزيزاني كه معرفي شده اند را نداريم، اما نوشتن برخي نكات مي تواند، حداقل اين پيش زمينه فرضي را به اين بزرگواران بدهد تا در مسيري كه انتخاب كرده اند، تصحيحاتي را صورت دهند.بيشترين انتقاد بر كار هيأت داوران را در بخش پژوهش مي توان مشاهده كرد كه نگارنده نيز به دليل شناخت نسبي از وضعيت پژوهش موسيقي و پژوهشگران موسيقي، لبه انتقاداتم را متوجه اين حوزه مي كنم.
آقاي هومان اسعدي كه به عنوان پژوهشگر برگزيده ربع قرن اخير معرفي شده است، تاكنون تاليفي مستقل را در هيأت كتاب انتشار نداده است. وي همچنين در ۵/۱۲ سال ابتدايي اين ربع قرن كه محدوده زماني موردنظر هيأت انتخاب بوده، فعاليتي به عنوان پژوهشگر موسيقي صورت نداده است. به تعبير دقيق تر سابقه سني اين چهره فعال عرصه پژوهش اجازه نمي داد كه وي در آن دوران به كاري پژوهشي دست يازد. از سوي ديگر در حوزه پژوهشي هستند افرادي چون محمدرضا درويشي كه با كتاب ها و آثارش، بين همه شناخته شده است و تاكنون نيز همانند انتشارات ماهور براي چندمين بار از وي تقدير نشده بود و يا ساسان فاطمي كه تحصيل كرده موسيقي از فرانسه است و دو پژوهش وي با عنوان هاي «ريتم موسيقي كودك در ايران» و موسيقي مازندران (مسأله تغييرات) (چاپ شده) و پژوهش «مطرب و موسيقي مطربي در ايران» (در دست انتشار) علاوه بر دارابودن معيارهاي علمي يك پژوهش، مسائل مبتلا به و پيش از اين پژوهش نشده موسيقي ايران را دستمايه كار خود قرارداده بود و يا چهره هايي چون امين شهميري (موسس كتاب هاي درس صداشناسي موسيقي با چهل سال سابقه تدريس)، دكتر مولانا و ارژنگ ناجي (كه در زمينه آكوستيگ و فيزيك موسيقي كارفراواني صورت داده اند) و يا سيد عليرضا ميرعلينقي كه كتاب «موسيقي نامه وزيري» وي و نيز پروژه تجدد در موسيقي ايرانش قابل اعتنا و تقريبا كم نظير است و يا دكتر ساسان سپنتا با پژوهش «سير تحول ضبط در موسيقي ايران» و يا ارشد طهماسبي كه با ۸ تا ۱۰ جلد كتاب آموزنده اش تاثيري جدي در معرفي علمي و دقيق موسيقي رديفي و دستگاهي ايران داشته اند.
هيأت انتخاب تمامي اين چهره ها را ناديده گرفته و فردي را معرفي كرده است كه الحق و الانصاف فاصله فراواني با كارهاي اين دسته از پژوهشگران دارد.
دوم: از ۶ نفر گروه انتخاب؛ ۴ تن شان عضو هيأت مديره اصلي و دو تن از آنها عضو هيأت مديره كانون هاي تخصصي خانه اند. بنابراين چه بخواهند و چه نخواهند، اين داوري به نام خانه موسيقي هم نوشته خواهد شد. بنابراين بر اين استادان گرامي است كه اگر در داوري هاي آينده حضور و بروزي دارند، حداقل به برخي معيارهاي عرفي هم اعتنا كنند.
در غير اين صورت و با تقدير از كساني كه جايگاه آنان در نزد اهل موسيقي مشخص است (و البته شايد در آ ينده نه چندان دور، همين افراد، با پشتكار و تلاشي كه دارند، به درجاتي بالا دست يابند) نمي توانند بگويند داوري به صوابي صورت داده ايم. در چنين وضعيتي هم جفا بر خود كرده اند، همه بر خانه موسيقي و هم فرد معرفي شده اي كه خود مي داند جايگاه كنوني اش در موسيقي كجاست.
* بازرس كانون پژوهش خانه موسيقي

هنر
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |