سه شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۲
هويت شهرها و چالش با توسعه
شهر بي خاطره و مرگ بافت هاي تاريخي
004821.jpg
عكس: گلناز بهشتي
بافت هاي تاريخي شهرها هم اكنون با چالش فراواني مواجه هستند و با وجود گسترش روند شهرنشيني، به طور كامل تخريب شده يا به دليل استفاده نامناسب در معرض نابودي قرار گرفته اند
وقتي مسئولان دولتي كشور برزيل تصميم گرفتند در كنار بافت هاي قديمي شهر برازيليا، بافت هاي جديدي درخور پايتخت اين كشور بسازند، تلاش كردند تمام جوانب و زواياي ساخت يك شهر را در نظر بگيرند. در آن زمان از نظر خودشان چنين طراحي هايي هم انجام شد. بافت هاي شهري طراحي شده تقريبا تمام امكانات شهري نظير پاركينگ، تفريحگاه، خيابان هاي عريض، امكانات مناسب حمل و نقل عمومي، سرويس هاي بهداشتي، خيابان كشي هاي اصولي و حتي تنديس ها و سازه هايي براي زيبايي شهر را داشت، مجتمع هاي مسكوني و تجاري كافي در نقاط شناسايي شده شهر طراحي شده بود و سعي شده بود تمام امكانات رفاهي براي شهروندان آينده در نظر گرفته شود، اما با اين وجود بافت جديد شهري چندان مورد استقبال شهروندان برازيليا قرار نگرفت.
واقعيت اين است كه با تمام تلاش هاي مقامات دولتي برزيل يك نكته از ديد طراحان و كارشناسان مخفي مانده بود و آن هم هويت شهر بود. معمولا در شهرهاي بزرگ بافت هاي تاريخي و قديمي از عناصر هويت بخش شهري هستند، اما اين موضوع از ديد طراحان شهري برازيليا پوشيده مانده بود و بافت هاي جديد شهري هيچ سنخيتي با بافت هاي تاريخي هويتي برزيلي ها نداشت، به همين دليل هم بافت هاي قديمي و حاشيه اي برازيليا بيشتر از بافت هاي جديد مورد استقبال قرار گرفت. برزيلي ها هيچ تعلق خاطري نسبت به اين بناها، خيابان ها و فضاهاي شهري احساس نمي كردند و هيچ عاملي باعث نمي شد كه اين شهروندان خونگرم از قدم زدن در خيابان هاي تازه ساز پايتخت لذت ببرند.
در شهرهايي كه قدمت ديرينه دارند هم با وجود بافت هاي تاريخي و هويتي، در اثر نوسازي و تداوم ساخت و ساز احتمال اين مي رود كه بافت هاي تاريخي كم كم به دست فراموشي سپرده شده و در نهايت به حاشيه رانده شود. بافت هاي تاريخي شهرها هم اكنون با چالش فراواني مواجه هستند و با وجود گسترش روند شهرنشيني، به طور كامل تخريب شده يا به دليل استفاده نامناسب در معرض نابودي قرار گرفته اند.
مهندس رضا كربلايي نور، از صاحبنظران شهرسازي و طراحي شهري معتقد است: اين بخش از شهر كه در ايجاد ارتباط ساكنان شهر با هويت قديمي نقش ارزنده اي دارد، به دليل ضعف در نظام مديريت شهري و نبود ديدگاه مناسب، از جايگاه اصلي خود در سيستم شهري فاصله زيادي گرفته است. او كه عضو هيات مديره شهرهاي جديد هم هست، در گفت وگو با صبا آذرپيك، خبرنگار ميراث خبر در مورد آسيب هاي وارده به بافت هاي تاريخي بر اثر توسعه شهري مي گويد: مهمترين مقوله، حساسيت مردم به بافت هاي قديمي و تاريخي است. تا زماني كه روحيه دلبستگي به بافت در ساكنان آن وجود داشته باشد، مي توان اميدوار بود كه بافت و عناصر تاريخي باارزش آن محفوظ مي ماند، اما هرجايي كه به اين قضيه خللي وارد شده، شاهد تخريب بافت هاي تاريخي بوده ايم.
در شهرهاي بزرگ و كلانشهرهايي كه بخش وسيعي از ساكنان آنها بومي شهر نبوده اند، طي دو دهه اخير فرسايش بافت وسيع تر بوده چرا كه روحيه وابستگي به محل سكونت ضعيف تر است ولي در شهرهاي تاريخي كه مردم بافت تاريخي را پذيرفته اند و در آن زندگي مي كنند، كمتر شاهد برخورد شهروندان با بافت هاي تاريخي هستيم. مردم در شهرهاي تاريخي مانند اصفهان، شيراز، يزد و لاهيجان با درايت به بافت تاريخي و عناصر اصيل شهري نگاه مي كنند و براي نمادهاي تاريخي شهر ارزش ويژه اي قائلند. برعكس در كلانشهرهايي مانند تهران، روند خروج ساكنان قديمي و سكونت افراد جديد باعث شده تا ساكنان جديد به بافت وابستگي نداشته باشند و لذا تخريب بافت با سرعت بيشتري انجام شود، البته در اين رابطه، نمي توان نقش سوداگري زمين را ناديده گرفت. اين مقوله اقتصادي باعث خالي شدن بافت از ساكنان قديمي و تغيير كاربري مسكوني آن مي شود به گونه اي كه اين تغيير كاربري موجب استفاده از بافت قديمي به عنوان انبار و مراكز تجاري شده كه از لحاظ اقتصادي به صرفه بوده و بدين ترتيب روحيه مسكوني و دلبستگي و هويت مكان از بين مي رود.
او در مورد نقش شهروندان در حفظ يا تخريب بافت هاي تاريخي و راه هاي ترغيب آنها به حفظ اين بافت ها مي گويد: مردم آنقدر با شهر غريبه اند كه حتي از حقوق و وظايف شهروندي خود اطلاع چنداني ندارند؟ در چنين شرايطي نمي توان از ساكنان بافت تاريخي خواست كه بر مبناي وظايف قانوني خود، از بافت حفاظت كنند و در عين حال از حقوق شهروندي خود براي اعمال  نظر در بافت هاي تاريخي مطلع باشند. بنابراين نخستين راه براي جلب مشاركت مناسب مردم در بافت هاي تاريخي، مقوله آموزش و ترويج فرهنگ شهرنشيني است. در اين رابطه رسانه هاي عمومي نقش بسزايي در نزديكي مردم با هويت و اصالت قديمي خود دارند تا بر مبناي آن ساكنان شهر با ارزش هاي بافت قديمي آشنا شده و احساس كنند كه نيازمند حفظ و احياي آن هستند. مردم با مقوله شهرسازي و ضوابط و اختيارات آن آشنا نيستند، حتي در كتاب هاي آموزشي مباحثي در زمينه آشنايي با شهر و فضاهاي شهري وجود ندارد. سفرهاي علمي نيز براي بازديد از تك بناهاي تاريخي است و هيچگاه بافت تاريخي با ديدگاهي جامع مورد توجه قرار نمي گيرد.
اما آشنا نبودن با مقوله شهرسازي، تنها مختص شهروندان نيست، در حال حاضر شهرسازان و مديران شهري هم با شهرسازي و طراحي شهري نا آشنا هستند، آيا اين ضعف، احياي بافت هاي تاريخي را با چالش روبه رو نمي كند؟
شهرسازي در ايران، رشته شناخته شده اي نيست. عمر شهرسازي به 100 تا 120 سال مي رسد و طراحي شهري تنها 40 سال سابقه دارد، بنابراين در ايران اين بحث جديد بوده و بسياري از مديران شهري نگاهي تخصصي به اين مقوله ندارند. براساس آمار جامعه مهندسان شهرساز به تعداد شهرهاي كشور، شهرساز ماهر نداريم.
در مورد طراحي شهري هم اين رقم بسيار نازل تر است، چنانچه طراحان شهري در بسياري از موارد برنامه ريزان شهري هستند كه در راستاي برنامه ريزي شهري، طراحي شهري را آموزش ديده اند، بنابراين نمي توان گفت كه در كشور، طراحان شهري داريم كه به طور اختصاصي براي اين حرفه تربيت شده اند به همين دليل در بخش هاي مختلف شهري از جمله بافت هاي تاريخي، نبود اينگونه امكانات بيشتر جلوه مي كند.
به نظر كربلايي نور علاوه بر ضعف مديريت شهري، در مقوله قوانين شهري نيز با مشكل هاي عديده اي روبه رو هستيم، به عنوان نمونه قوانين شهرداري، همان قوانين بلديه سابق است كه تنها داراي شاخ و برگ شده اند و نه تنها با شرايط روز انطباق ندارند بلكه يكي از دلايل اصلي تخريب بافت هاي تاريخي در چند دهه اخير محسوب مي شوند.
در موارد ديگر هم نبود قوانين واضح و مشخص باعث شده تا انجام بسياري از طرح ها با چالش هاي جدي روبه رو باشد، به گونه اي كه عرصه  شهري را با سردرگمي هاي وسيعي در موارد مختلف مواجه كرده است. به همين دليل هم او معتقد است كه اينگونه مشكلات بايد به صورت ريشه  اي حل شود. بايد ارتباط مناسبي بين شهرداري، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و وزارت مسكن ايجاد شود تا در سايه اينگونه تعامل ها بتوان به بهبود شرايط كنوني اميدوار بود.
در حال حاضر ارتباط ارگانيكي بين اين دستگاه ها وجود ندارد، اگرچه در شوراي عالي شهرسازي و معماري، ديدگاه مديران عالي به ميراث فرهنگي تغيير كرده و نگرش هاي مثبتي در جهت حفظ و احياي بافت تاريخي ايجاد شده، ولي هنوز در سطح خود و در ميان مديران رده هاي پايين تر اين فرهنگ هنوز ايجاد نشده است.
در حال حاضر بافت هاي تاريخي شهري مثل تهران از نظر قيمت بنا بهاي نازلي دارند، اين در حالي است كه در ساير كشورها گران ترين منطقه و به عبارتي قلب تپنده اقتصادي شهر، بافت هاي تاريخي و قديمي هستند. به عنوان نمونه در مونيخ و لندن، بهترين عناصر اقتصادي شهر و بزرگترين مراكز تجاري در مركز اين شهرها قرار دارند و بافت تاريخي در عين حال كه حفظ شده، بهره وري مناسب اقتصادي هم از آن صورت گرفته است.
البته به نظر كربلايي نور در اين ميان امكان سوء استفاده اقتصادي نيز وجود دارد. تغيير كاربري در بافت هاي تاريخي لازم است و به جريان زندگي در آن منطقه كمك كرده و مردم را براي داشتن زندگي بهتر جذب مي كند، البته به شرطي كه نظارت صحيحي صورت گيرد تا سوداگري اقتصادي اين فرصت طلايي را به عاملي مخرب براي بافت هاي تاريخي مبدل نكند.

ساخت و ساز نفس بيشه راه هاي  تهران  را مي گيرد
004830.jpg
شهره مهرنامي- خوردن  نوبرانه  در بيشه راه هاي  تهران  زير درختان  توت ، رسمي  است  كه  ديگر به  دست  فراموشي  سپرده  شده  و درختان  آن  نيز تا به  حال  چندين  و چند بار به  كاغذ يا وسايل  چوبي  تبديل  شده  و دارفاني  را وداع  گفته اند.
گويي اين رسم تاريخي كه هر جا درختي هست و آباداني، خانه اي بنا مي شود، فراموش شده و حالا خانه ها جايي بهتر از زمين سبز براي بنا شدن پيدا نمي كنند؛ جايي كه روزي ريشه هاي عميق، سند زمين را به نام درختان زده بودند.
تابلوي  منطقه  حفاظت  شده  شهرداري  در قسمتي  از اتوبان  به  چشم  مي خورد. در اين  فاصله  دو كيوسك  نگهباني  هم  هست ، درختان  تنومند كه  زينت  بخش  اتوبان  شده اند يادآور باغ هاي  ازدست  رفته اي  هستند كه  سالها پيش  در تهران  مسكن  داشتند و حالا در فاصله اي  كمتر از 500 متر دو رديف  از آنها با تابلوي  منطقه  حفاظت  شده  شهرداري  محفوظ  مانده اند. بيشه راهي  پر از زباله  و پناهگاهي  براي  كارتن  خواب ها و معتادان  بي جا و مكان !
بر اساس  ضوابط فني  بزرگراه ها، بزرگراهي  را كه  از مسير جنگلي  يا تفريحي  عبور كند بيشه  راه  معادل  اصطلاح  پارك  وي  گويند.
به  نظر مي رسد در تهران  تنها يك  بيشه راه  باقي  مانده  باشد، آنهم  كنار بزرگراه  چمران  است؛  بزرگراهي  كه  به  پارك  وي  معروف  است .
ده  ونك  از غرب  و شمال  به  بزرگراه  شهيد چمران  و از جنوب  به  خيابان  ملاصدرا و از شرق  به  خيابان  سئول  ختم  مي شود.
خانه هاي  كج  و معوج  از گوشه و كنار حاشيه اتوبان  به  چشم  مي خورد و تيرآهن هايي  كه قرار است  به  خانه ها اضافه  شود از دور فرياد مي كشند.
در فاصله اي  كمتر از 500 متر بين  ملاصدرا و ده  ونك ، تنها دو رديف  از درختان  باقي  مانده اند كه  عمده  آنها، درختان  توت  هستند و بيشتر، نقش  مترسكي  را كه  محافظ تصويري  ساخت  و ساز غيرمجاز در آن  منطقه  است  را بازي  مي كنند.
بر اساس  بند 10 مشخصات  فني  بزرگراه هاي  تهران  مصوب  سال  69 سازمان  حمل  و نقل  و ترافيك  تهران ، نوع  كاربري  زمين هاي  مجاور بزرگراه  درون  شهري ، فضاي  سبز و صرفا كاربري هاي  مربوط  به  تسهيلات  شبكه  مانند پمپ  بنزين  و استراحتگاه  است .
البته  اين  بيشه راه ، استراحتگاه هم  هست،  ولي  براي  بردوشان  تهراني ، كارتن  خواب ها، گوسفند فروش ها و... زير هردرخت ، بساط  فردي  مخفي  شده  يا كسي  است  كه  در خواب  ناز بسر مي برد.
جالب  است  بدانيد، مكان هايي  همچون  بيشه راه هاي  بزرگراه  شهيد چمران  جزو اراضي  ذخيره اي  هستند، يعني  زمين هايي  كه  براي  خدمت رساني  در نظر گرفته  شده اند، اما حالا خانه هايي  بدون  نظم  و بي قانون،  بدون  ايمني ، رنگ  به  رنگ  همچون  قارچي  از زمين  سر برآورده اند و صاحبانشان ادعاي  مالكيت  دارند.
خانمي  از ساكنان  اين  منطقه  گفت : 25 سال  است  كه  در اين  منطقه  ساكنيم ، خودمان  خانه  را ساخته ايم ، آب ، برق ، گاز و تلفن  هم  داريم ، سند تمام  اين  خانه ها قولنامه اي  و بونچاقي  است ، ولي  شهرداري  به  ما قول  داده  سند رسمي  براي  خانه هايمان  صادر كند.
پيرمردي  كه  زيردرخت  توت  چمباتمه زده  و در حال  توت  خوردن  بود، در اين  خصوص  گفت : خانه هاي  اين  منطقه  گرانند و بيشتر افرادي  كه  در اينجا ساكنند، آنها را احداث  كرده اند. براي  كسي  مهم  نيست  كه  اين  خانه ها با اصول  مهندسي  ساخته  شده  يا اصلا زميني  را بي اجازه  تصرف  كرده اند و آن  را معامله  هم  مي كنند دراين  محله  مسجد وقفي  هم  وجود دارد كه  البته  بيشتر شبيه  به  حسينه  است .
يكي  از بنگاهداران  مسكن  در ده ونك ، قيمت  اجاره  يك  باب  خانه  60 متري  يك  خوابه  را در اين  منطقه ، 4 ميليون  پول  رهن  و 60 هزار تومان  اجاره  اعلام كرد و مدعي  شد كه  بزودي  براي  اين  خانه ها سند رسمي  صادر خواهد شد.
ساخت  و ساز غيرمجاز در اراضي  دولتي  و قول  صدور سند موضوع  جالبي  است  كه  ممكن  بودن  آن  را مسئولان  بايد پاسخ  دهند.
كنار اتوبان ، پشت  همان  دو رديف  درخت  باقيمانده ، كنده  بريده  شده  درختان  به  چشم  مي خورد و محل  تجمع  زباله  و كثافت ها ، ضمن  اين  كه  كسي  براي  جمع آوري  آنها اقدام  نمي كند.
نگهبان  يكي از دو دكه  نگهباني  گفت : بارها، شب ها با ساكنان  اين  منطقه  كه  مي خواستند تيرآهن  وارد كنند درگير شدم  و يك  بار سر و يك  بار آرنجم  شكسته  است ، ولي  چون  ديگر تمام  ساكنان  را مي شناسيم  اگر هم  بياورند، شبانه  با مامور اين  تيرآهن ها را از خانه شان  بيرون  مي كشيم .
با توجه  به  قانون  ماده  100 شهرداري ها، شهرداري  بايد از ساخت  و سازهاي  غيرمجاز يا تخلفات  ساختماني  در محدوده  شهر جلوگيري  كند و تخلفات  را به  كميسيون  ماده  100 ارجاع  دهد، اگرچه ظاهرا در اين مورد در طول خدمت شهرداران گذشته اقدامي جدي صورت نگرفته است، اما وقت آن است كه ديگر به چنين تخلفاتي رسيدگي شود، چرا كه ديگر بيشه راه هاي  تهران  به  مخروبه هايي  تبديل  شده  و شايد ديگر حتي  نتوان  به  آنها فكر كرد.

راپورت خبرنگار
حضور بي صداي شاخه هاي گل
004854.jpg
سختي زندگي در يك كلانشهر براي بچه ها بيشتر از بزرگترهاست. اين را براحتي در چهره بچه هايي كه در اين شهر، بزرگ مي شوند و بزرگترهايي كه بچگي سخت و كسالت بار را به ياد مي آورند، مي توان ديد.
خيابان دولت، ساعت 10:15 شب
درون ماشين نشسته بودند و شيشه راست ماشين پايين بود، دخترك دستش را از شيشه ماشين داخل كرد و دسته گل را روي پاي زن گذاشت. بخر خانم، 10 تا شاخه، هزار تومان، همش هزار تومان زن نگاهي به گل كرد و گفت:  اين كه همش پلاسيده . چراغ سبز شد و زن مي خواست حركت كند كه دختر بازهم با نگاهش، التماس مي كرد تا از شر دسته گل هاي باقيمانده رها شود، زن راهنما زد و به گوشه خيابان آمد، كيفش را از عقب ماشين برداشت و گفت: هزار تومن زياده، همشو ازت مي خرم 2هزار تومن . دختر گفت: 40 تا شاخه اس، 2 هزار تومن نمي صرفه ، لحن كودكانه اش را رها كره بود و شكل و شمايل آدمي را گرفته بود كه پاي ميز معامله رفته است. 40 تا شاخه اش 3هزار و 500 تومن ، زن گفت: نه بابا همش پلاسيده اس . دستش را به سمت دنده برد و خواست حركت كند كه دختر گفت: 3 هزار تومن، يك كلام. پايين تر نمي يام . زن كه خنده مهربان و مادرگونه اي به لب داشت با نگاهي شيطنت آميز گفت: 2 هزار تومن . زير چشمي نيم نگاهي به دختر انداخت و ژست رفتن گرفت كه دختر با دستپاچگي گفت: باشه قبول . زن 2 هزار و 500 تومان به دختر داد و شاخه هاي گل را كنار صندلي راننده گذاشت و رفت. دختر به سمت ديگر خيابان رفت و درون اتوبوس شبانه تجريش- ميدان امام خميني (ره) گم شد.
ميدان رسالت، 6 بعد از ظهر
كنار هم ايستاده بودند،  يك مرد 35-30 ساله و دو پسري كه سنشان بين 17 تا 20 سال بود. سطل هاي قرمز رنگي كه انگار رنگ گل ها را به خود گرفته بود، جلويشان بود. يكي از پسرها نشسته بود و لاي نايلون هاي نازكي 10 تا 10 تا، گل ها را دسته بندي مي كرد.
گل فروختن در اين شهر نيازي به فرياد زدن نداشت. بيش از هر چيز صداي راننده هاي خطي و دستفروش هاي ديگر مي آمد تا سه گلفروشي كه بيصدا گوشه اي ايستاده بودند و گل مي فروختند.
رهگذران هر از گاهي جلويشان مي ايستادند و بعد از كمي چك وچانه، رضايت روي چهره هر دو نفر مي نشست و بعد هم نوبت رهگذر بعدي بود. به فروشنده اول كه رسيدم ايستادم و گفتم: چنده؟ ، با صدايي نه چندان سرحال گفت: 10 تا هزار . مختصر و مفيد بدون اينكه بخواهد وقتي از من يا خودش هدر دهد. گفتم: 2 تا دسته شو مي دي هزار؟ ، گفت: نه خانوم نمي صرفه 2 تا دسته هزار و۵۰۰ ، گفتم: نه، گرونه. دوتاش هزار گفت: هزار و۲۰۰ بده هم من راضي شم، هم شما . دست بردم سمت كيف پولم و دو عدد هزار توماني به سمتش دراز كردم. مي خواست بقيه پول را بدهد كه ناگهان يك مرد جوان كه يونيفورم سبزرنگ به تن داشت به سمت مرد 35-30 ساله هجوم برد. سطل هاي گل را بلند كرد و درون حوض ميدان پرت كرد. پسر با التماس گفت: ببخشيد، ببخشيد، الان از اينجا مي ريم كه مرد سطل هاي گل او را نيز درون حوضي رها كرد و...
در حالي كه دو دسته گل قرمز و سفيد دستم بود تصوير گل هايي كه روي آب شنا مي كردند و پسرك كه دنبالشان مي دويد در ذهنم كليد مي خورد، پسر 10 ساله اي دسته گلي را به سمتم دراز كرد و گفت: شما كه خريديد، از منم گل بخريد . هاج و واج نگاهش كردم،  صداي ناهنجار دو راننده كه سر مسافر با هم دعوايشان شده بود، لابه لاي حضور بي صداي شاخه هاي گل كه در دستم بود،  مي پيچيد. چيزي در شهر بي سروته تهران گم شده بود؛ خاطره هاي كودكي كه كودكانه هايش لاي دسته دسته گل بين مردم شهري قسمت مي شد كه شايد روزي دسته گل به آب دهند و او را به بيراهه هل دهند.

ازشهر
004863.jpg
كاهش 20 درصدي آلودگي هوا
چقدر خوب مي شد اگر همه اقدامات سازمان حفاظت محيط زيست نتيجه اي مثل فعاليت مراكز معاينه فني خودروها در بر داشت.
رئيس سازمان حفاظت محيط زيست با دفاع از عملكرد مراكز معاينه فني خودروها گفت: فعاليت اين مراكز سبب كاهش آلودگي هوا به ميزان 20 درصد شده است.
دكتر معصومه ابتكار افزود: طرح توسعه مراكز فني خودرو و ايستگاه هاي سنجش آلودگي در كلانشهرهاي كشور به اجرا در آمده است.
مشاور رئيس جمهور انتقال واحدهاي صنعتي به خارج از شهرها را از ديگر اقدامات اين سازمان براي جلوگيري از آلودگي هوا عنوان كرد و گفت: انتقال اين واحدها با در نظر گرفتن شرايط اقتصادي و اجتماعي صورت گرفته و با متخلفان نيز برخورد قانوني خواهد شد.
خطر نماهاي شيشه اي در هنگام زلزله
خدا نكند يك روزي تهران زلزله بيايد، چون حتي اگر ساختمان ها بر سر مردم آوار نشوند، نماهاي شيشه اي آنها بر سر ساكنان ساختمان ها يا عابران رهگذر خرد خواهد شد.
رئيس مركز پيشگيري و مديريت بحران شهر تهران با تاكيد بر اينكه آئين نامه لرزه اي در ايجاد نماهاي شيشه اي اغلب ساختمان هاي شهر تهران رعايت نشده است، گفت: به هنگام وقوع زمين  لرزه اين نماهاي شيشه اي بر سر ساكنان ساختمان ها يا عابران رهگذر خرد خواهد شد.
دكتر مازيار حسيني افزود: اگر در ساختمان هاي داراي نماي شيشه اي به هنگام نصب شيشه و قاب آن، آئين نامه لرزه اي رعايت نشود، به هنگام وقوع زلزله شاهد وارد آمدن لطمات جاني فراواني بر اثر شكسته شدن و پخش شدن شيشه ها خواهيم بود.
وي با انتقاد از نبود دغدغه لازم در زمينه مقاوم سازي نماهاي شيشه اي تصريح كرد: فرهنگ و قوانين ضمانتي لازم در زمينه استفاده از شيشه هاي مقاوم و رعايت استانداردها در اتصال قاب پنجره در نماي ساختمان ها بويژه در معابر عمومي هنوز جا نيفتاده است و نماي شيشه اي بسياري از ساختمان هاي موجود در سطح شهر تهران نا ايمن است.
دكتر مازيار حسيني در ادامه گفت: ممنوع كردن استفاده از نماهاي شيشه اي در ساختمان ها كار درستي نيست، بلكه بايد آن را قانونمند كرد.

كلانشهر
004827.jpg
نياز مبرم كرج به معابر جديد
وقتي معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري كرج، حل مشكل ترافيك اين شهر را در توسعه فيزيكي، ساخت خيابان هاي جديد و توسعه خيابان هاي قديمي مي داند، حتما دليل قانع كننده اي براي آن دارد. مهندس صلواتي معتقد است: شهر كرج به دليل محصور بودن در عوامل طبيعي و جغرافيايي، ترافيك بسيار سنگين دارد كه تمام راه حل هاي امتحان شده در آن تاكنون نتيجه  چنداني براي حل معضل به دنبال نداشته است. از سوي ديگر نمي توان به سرعت جلوي روند توسعه فيزيكي و افزايش جمعيت و سرريز جمعيتي استان هاي اطراف به اين شهر را گرفت، پس تنها راه حل معضل ترافيك اين شهر بهر ه مندي از روش هاي جديد است.
وي دلايل ديگري هم دارد: كرج در كنار عوامل طبيعي از جمله كوه هاي البرز در شمال، اتوبان تهران – قزوين در جنوب و رودخانه كرج در شرق محدود شده است. از طرفي اين شهر گذرگاه 9 استان كشور و بلكه تمام كشور است و جا دارد حل ترافيك اين شهر در دستور كار متوليان قرار گيرد.
معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري كرج خاطرنشان مي كند: بخشي از حل اين مشكل بستگي به بودجه و كارهاي عمراني دارد اما متاسفانه كلانشهر كرج، بودجه هايي در حد يك شهرستان كوچك دارد و از مزاياي كلانشهر شدن فقط ترافيك و آلودگي را با خود دارد.
آب گرفتگي مشكل هميشگي مشهد
ظاهرا مشكل آب هاي سطحي فقط مختص تهران نيست چرا كه شهرداري مشهد هم مجبور شده براي جمع آوري آب هاي سطحي و ايجاد كانال آب، 2/7 ميليارد تومان اعتبار در نظر بگيرد.
معاون فني و عمراني شهرداري مشهد مي گويد: در حال حاضر در شهر مشهد 120 كيلومتر مسير قديمي وجود دارد كه نياز به بازسازي دارد و همچنين 150 كيلومتر كانال اصلي بايد ساخته شود كه هر سال مقداري از اين پروژه ها به انجام مي رسد.
مهندس شير محمدي مي افزايد: براي بازسازي مسيرها 8/32 ميليارد تومان و براي اجراي كانال هاي اصلي 23 ميليارد تومان اعتبار لازم است. در حالي كه اعتبار تخصيص داده شده براي اين منظور بسيار كمتر است و باعث مي شود اجراي هر پروژه چندين سال طول بكشد.
وي با بيان اينكه در حال حاضر با يك بارندگي معمولي اغلب قسمت هاي شهر دچار آب گرفتگي مي شود، مي گويد: اغلب اين آب گرفتگي ها به دليل گرفتگي ورودي ها و نظافت نشدن آنهاست. ضمن اينكه نبود كانال جمع  كننده اصلي آب به دليل نوساز بودن برخي مناطق و ورود غير مجاز فاضلاب هتل ها و منازل مسكوني به انشعابات كانال ها باعث ايجاد آب گرفتگي مناطق مي شود.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
درمانگاه
يك شهروند
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |