جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۱۹
پرونده
Friday.htm

با ۲۲ فيلم بخش مسابقه سينماي ايران آشنا شويد
آنچه مي خواهيم ببينيم
010167.jpg
بابك غفوري آذر
تا به امروز اسامي ۲۲ فيلم براي شركت در بخش مسابقه سينماي ايران بيست و سومين جشنواره بين الملل فيلم فجر اعلام شده است. در ميان اين فيلم ها گرچه نام آثار چند فيلمساز مطرح كه پيش بيني مي شد در جشنواره حاضر باشند، به چشم نمي خورد اما تعدادي از اين فيلم ها  با توجه به سازندگان و مضمونشان كنجكاوي هاي فراواني براي تماشايشان وجود دارد.
010155.jpg
بابا عزيز (محمدناصر خمير)
اين محصول مشترك ايران و چند كشور خارجي سال گذشته در مناطق كويري كشور فيلمبرداري شد. كارگردان فيلم يك تونسي الاصل است كه ظاهراً سال هاست در فرانسه فيلم مي سازد. شركت به نگر به مديريت عليرضا شجاع نوري در ادامه فعاليت هايش در خصوص حضورهاي بين المللي سينماي ايران سال گذشته مقدمات ساخت اين فيلم را با حضور تعدادي عوامل خارجي فراهم كرد. فيلم درباره يك عارف سده هاي اوليه هجري است كه قصد رسيدن به يك گردهمايي را دارد. ظاهراً بابا عزيز بيشتر اثري توريستي درباره ايران از نگاه خارجي هاست. بخش هايي از اين فيلم در ارگ تاريخي بم پيش از وقوع زلزله مهيب سال گذشته فيلمبرداري شده است و در واقع آخرين تصاوير مستند ثبت شده از اين مكان تاريخي در اين فيلم ديده مي شود. همين نكته مي تواند براي تماشاي فيلم جذاب باشد.
010152.jpg
باغ هاي كندلوس (ايرج كريمي)
ايرج كريمي در زمان شروع ساخت اين فيلم گفته بود كه بعد از دو تجربه به شدت نخبه گرا تصميم گرفته است در سومين ساخته بلندش رويكرد بيشتري به سمت جذب مخاطب عام داشته باشد. استفاده از بازيگراني چون محمدرضا فروتن و روايت سرراست داستان فيلم از جمله تمهيدات كريمي در جهت رسيدن به اين هدف بود و حالا با انتخاب فيلم براي بخش مسابقه به نظر مي رسد حاصل كار قابل توجه بوده است. ظاهراً اين فيلم از جمله آثاري است كه در سال جاري در زمينه مفاهيم معناگرا ساخته شده است و احتمال حضورش در بخش مسابقه سينماي معناگرا نيز مي رود.
010149.jpg
بشارت منجي (نادر طالب زاده)
نزديك به چهار سال از زمان شروع مقدمات ساخت اين فيلم مي گذرد و در اين مدت نادر طالب زاده بدون هيچ گونه تعجيلي با وسواس فراوان، مشغول آماده كردن مراحل مختلف فني فيلم بود. بشارت منجي نسخه سينمايي سريالي به همين نام است كه درباره زندگي حضرت عيسي مسيح ساخته شده است و به احتمال فراوان سال آينده پخش خواهد شد. طالب زاده از مديران قبلي سيما فيلم و بنياد فارابي از جمله نظريه پردازان سينماي كشور است و در اين فيلم روايتي منطبق با مفاهيم اسلامي درباره زندگي عيسي مسيح ارايه داده است.
010146.jpg
به رنگ ارغوان (ابراهيم حاتمي كيا)
ابراهيم حاتمي كيا بعد از دو دوره غيبت در جشنواره فجر، يك بار ديگر به كوران رقابت در مهم ترين رويداد سينمايي سال بازگشته است و شنيده ها حاكي از آن است كه اين بار نيز فيلم او از بحث انگيزترين آثار جشنواره فجر خواهد بود. داستان فيلم در يك جنگل مي گذرد و شخصيت هاي آن نيز محدود هستند اما به واسطه پس زمينه سياسي داستان و نيز سابقه خود حاتمي كيا، به رنگ ارغوان كنجكاو برانگيزترين فيلم جشنواره خواهد بود. ظاهراً اين بار نيز غناي تكنيك اين فيلم حاتمي كيا نيز مانند آثار اخير ديگرش بالاست و بايد منتظر اهداي جوايز پرشماري به آن باشيم.
010143.jpg
بيدار شو آرزو (كيانوش عياري)
كيانوش عياري از نسل اول فيلمسازان بعد از انقلاب، در ميانه ساخت سريال دكتر قريب اين فيلم را ساخت. زلزله ويرانگر شهر بم دستمايه اصلي عياري براي ساخت بيدارشو آرزو بوده است. او در روزهاي اول زلزله طرحي را آماده كرد و راهي اين شهر شد و با مشاهده اتفاقات، فيلمي را ساخت به نام بيدار شو آرزو كه براساس گفته هاي كساني كه آن را ديده اند يكي از تاثيرگذارترين فيلم هاي سال هاي اخير سينماي ايران است. فيلم قبلي عياري به نام سفره ايراني با وجود توليد سخت و دشوارش، به خاطر مشكلات تهيه كننده هنوز امكان نمايش عمومي نيافته است. عياري چندين سال است كه در بخش رقابتي جشنواره فجر حاضر نبوده و پيش بيني مي شود با بيدار شو آرزو خاطرات دوره هاي اوليه جشنواره را كه او با فيلم هايش مدعي اصلي دريافت جوايزش بود زنده كند. بيدار شو آرزو از جمله فيلم هاي ايراني حاضر در بخش مسابقه بين الملل جشنواره نيز هست.
010140.jpg
بيد مجنون (مجيد مجيدي)
پس از يك دوره سخت و طولاني توليد، سرانجام شاهد نمايش آخرين ساخته مجيد مجيدي در جشنواره فيلم فجر خواهيم بود. اين كارگردان همواره موردتوجه جشنواره آخرين فيلمش را با بازيگراني حرفه اي و با وسواس و دقت فراوان ساخت و حتي موسيقي آن نيز توسط اركستر سمفونيك وين ساخته شده است. حضور پرويز پرستويي در فيلمي از مجيدي كه پي رنگ داستاني قوي حول مسايل ملتهب اجتماعي دارد بسيار كنجكاوبرانگيز است. داستان فيلم درباره نابينايي است كه در آستانه ۵۰ سالگي بينايي اش را به دست مي آورد اما در مواجه با نابساماني هاي اجتماعي مجدداً آرزوي نابينايي مي كند.
بخش هايي از فيلم در فرانسه فيلمبرداري شده و سه فيلمبردار نيز به تناوب فيلمبرداري آن را انجام داده اند. بيد مجنون در بخش مسابقه بين المللي جشنواره نيز حاضر خواهد بود.
010050.jpg
پشت پرده مه (پرويز شيخ طادي)
طراح صحنه سابق سينماي ايران چند سالي است كه به فيلمسازي روي آورده است و ساخته هايش، كم و بيش پرداخت خوبي دارند. او با فيلم هايي كه ساخته است، نشان داده دغدغه اصلي اش مسايل دفاع مقدس است و ظاهراً پشت پرده مه نيز پس زمينه اي جنگي دارد. اين فيلم در جشنواره كودكان اصفهان در مهرماه امسال جوايز اصلي را به دست آورد و ظاهراً آنقدر واجد ويژگي هاي مثبت بوده است كه هيات انتخاب را مجاب به انتخابش براي بخش مسابقه بكند. با اين همه بعيد است در رقابت با فيلم هاي ديگر شانسي براي دريافت جايزه داشته باشد. نخستين فيلم شيخ طادي با نام دفتري از آسمان كه آن را سال ۷۸ ساخته بود چند ماه پيش خيلي بي سر و صدا در چند سينماي محدود اكران شد.
010164.jpg
تنهايي باد (وحيد موساييان)
وحيد موساييان از طيف فيلمسازاني است كه در سال هاي اخير از فيلمسازي كوتاه به فيلم بلند روي آورده اند و در ساخته هايشان گرايش به نوع سينماي معروف به جشنواره اي كاملاً به چشم مي خورد. تنهايي باد سومين فيلم موساييان است كه فيلمبرداري اش پاييز سال گذشته انجام شد. از ساخته هاي قبلي موساييان تنها آرزوهاي زمين به شكل محدودي اكران شد و خاموشي دريا ظاهراً در نوبت اكران گروه آسمان باز قرار دارد. گفته مي شود تنهايي باد شباهت هاي زيادي به خاموشي دريا دارد.
010065.jpg
جايي براي زندگي (محمد بزرگ نيا)
محمد بزرگ نيا در كارنامه فعاليت حرفه اي اش نشان داده است كه علاقه عجيبي به ساخت فيلم هاي پرهزينه و عظيم كه در مختصات سينماي ايران كمتر امكان توليدشان فراهم مي شود دارد. كشتي آنجليكا، جنگ نفتكش ها و طوفان سه فيلم قبلي بزرگ نيا هركدام فيلم هاي پرسر و صدايي بودند كه البته از ميانشان كشتي آنجليكا بهتر از بقيه بود. جايي براي زندگي نيز اثري پرهزينه درباره روزهاي ابتدايي جنگ است كه از لحاظ حضور بازيگران نامدار اثر پربازيگري محسوب مي شود. عزت ا... انتظامي، هديه  تهراني، هانيه توسلي و آتيلا پسياني از جمله بازيگران اين فيلم هستند. جايي براي زندگي سال گذشته براي نمايش در جشنواره آماده نشد و احتمالاً يكي از فيلم هاي پربيننده امسال خواهد بود.
010068.jpg
حيات (غلامرضا رمضاني)
اين فيلم يكي از چند اثر توليدي تلويزيون در جشنواره امسال است كه پيش از اين قرار بود در جشنواره فيلم هاي كودكان و نوجوانان اصفهان شركت كند. حيات محصول گروه كودك شبكه اول است و داستانش نيز درباره يك دانش آموز كلاس پنجم دبستان در يك روستاست كه صبح روز امتحان تيزهوشان پدرش دچار تنگي نفس مي شود. غلامرضا رمضاني از كارگردانان بدون حاشيه سينماست كه با آن كه سابقه ساخت چندين فيلم را دارد اما كمتر نامي از او در جريان اصلي توليد سينماي كشور به گوش مي خورد.
010062.jpg
خيلي دور خيلي نزديك (رضا ميركريمي)
رضا ميركريمي با كودك و سرباز و زير نور ماه اميدواري فراواني براي ظهور استعداد جديدي در فيلمسازي اجتماعي سينماي ايران به وجود آورد. هرچند فيلم بعدي اش اين جا چراغي روشن است بسياري را نااميد كرد اما براي قضاوت صحيح تر بايد اين ساخته جديدش را نيز تماشا كرد. خيلي دور خيلي نزديك نيز توليد پرهزينه و طولاني داشت و چندبار فيلمبرداري اش به تعويق افتاد. ميركريمي به وسواس زياد در حين توليد معروف است و اين وسواس باعث مي شود از لحاظ امور تكنيكي و فني ساخته هاي او از سطح بالايي برخوردار باشند. به احتمال فراوان خيلي دور خيلي نزديك هم واجد اين ويژگي  خواهد بود.
010170.jpg
ديشب باباتو ديدم آيدا (رسول صدرعاملي)
سه گانه رسول صدرعاملي درباره زندگي و دغدغه هاي دختران جوان در جامعه امروز ايران با اين فيلم كامل مي شود. بعد از دختري با كفش هاي كتاني و من ترانه ۱۵ سال دارم، ديشب باباتو ديدم آيدا سومين فيلمي است كه قهرمانش يك دختر نوجوان است كه اين بار در برخورد با رفتارهاي پدرش دچار مشكل مي شود. صدرعاملي براي اين فيلم نيز مانند دو اثر قبلي جست و جوهاي فراواني براي انتخاب بازيگر انجام داد و همين موضوع توليدش را چندين  ماه عقب انداخت. بخش عمده اي از داستان فيلم در فضاي يك  آپارتمان مي گذرد و بايد ديد كه صدرعاملي اين بار دغدغه هاي اجتماعي اش را چگونه در داستاني كه بيشتر بر فضايي ذهني استوار شده است، بيان خواهد كرد. فيلمنامه اين فيلم براساس داستان باباي نورا نوشته مرجان شيرمحمدي نوشته شده است كه پيشنهاد ساخت آن را عباس كيارستمي به صدرعاملي داده بود.
010041.jpg
رازها (محمدرضا اعلامي)
محمدرضا اعلامي بعد از اوجي كه با نقطه ضعف در همان ساخته اولش داشت ديگر نتوانست خاطره آن فيلم را زنده كند و هرچند خودش ساخته هاي بعدي اش را همرديف همان فيلم مي داند اما هيچ كدام حتي نيمي از قابليت هاي نقطه ضعف را نداشتند. اما اعلامي براي رازها وقت و نيروي بيشتري از ساخته هاي اخيرش صرف كرده و به نظر مي رسد قصد دارد بعد از يك دوره ركود كامل دوباره به صف اول فيلمسازان جريان اصلي كشور بپيوندد. داستان فيلم تم تكراري رجوع دوباره مقتولي براي انتقام گرفتن از قاتلانش است با اين تفاوت كه مقتول بازيگر سرشناس تلويزيون است. اگر نتيجه كار مناسب باشد با يكي از فيلم هاي پرمخاطب سال آينده در جشنواره روبه رو خواهيم بود.
010047.jpg
رستگاري در هشت و بيست دقيقه (سيروس الوند)
سيروس الوند تا اين جا تنها نماينده نسل فيلمسازان قديمي سينماي ايران در جشنواره امسال است و به تنهايي بايد از اعتبار همنسلانش دفاع كند. او سال گذشته در روزهاي جشنواره فيلمبرداري رستگاري را آغاز كرد و اتفاقاً با وسواس بسيار زيادي نيز آن را انجام داد. كساني كه فيلم را ديده اند از اثر خوش ساختي ياد مي كنند كه نسبت به آثار اخير الوند يك سر و گردن بالاتر است. بهرام رادان بازيگر جوان پركار اين روزها در اين فيلم نقش متفاوتي به نسبت ديگر فيلم هايش بازي مي كند كه كمترين تاكيد بر چهره و ويژگي هاي ظاهري اوست.
جمعي از بازيگران شناخته شده ديگري مانند مهتاب كرامتي، ثريا قاسمي، شهاب حسيني و سياوش طهمورث نيز در اين فيلم بازي مي كنند كه باعث شده اند رستگاري در هشت و بيست دقيقه يكي از فيلم هاي پربازيگر امسال باشد.
010158.jpg
زن زيادي (تهمينه ميلاني)
تهمينه ميلاني از دوره هفدهم جشنواره فجر با فيلم دوزن جدي گرفته شد. فيلمي كه در آن بخشي از مصائب زنان نسل ميلاني روايت شده بود و باعث شد به دنبالش فيلم هاي ديگري با همين مضامين بسازد كه البته هيچ كدام قوت و استحكام دو زن را نداشتند. زن زيادي قرار است شروع تازه اي در روند فيلمسازي تهمينه ميلاني باشد.
گرچه قهرمان فيلم جديدش باز هم يك زن است اما نوع نگاه و روايت داستان ظاهراً تفاوت هايي با فيلم هاي قبلي اش دارد. درباره ميلاني صحبت غالب اين است كه بيشتر مضمون فيلم هايش باعث توجه به آنها مي شود در حالي كه از ديدگاه فني و فيلمسازي ضعف هاي شديدي دارند. زن زيادي قرار است اين نظريه را نقض كند.
010038.jpg
سالاد فصل (فريدون جيراني)
نماد جريان سينماي بدنه اي ايران امسال با نيرو و توان مضاعفي به ميدان آمده است تا بعد از يك نزول نسبي با صورتي مجدداً به همان فضا و موقعيت هاي دلخواهش بازگردد. فريدون جيراني از سالي كه با قرمز بعد از ۱۰ سال به جشنواره فجر آمد به جز دوره نوزدهم كه فيلم آب و آتش در آخرين لحظات كنار گذاشته شد، فيلم هايش همواره پربيننده و جذاب براي مخاطبان جشنواره بوده است و به نظر مي رسد اين بار نيز به واسطه شنيده ها و حاشيه هاي فراوان سالاد فصل؛ اين فيلم نيز پرمخاطب باشد. نكته جالب توجه درباره سالاد فصل اين است كه قهرمانان معروف جيراني با نام خانوادگي «مشرقي» در سالاد فصل به يك مرد واگذار شده است و احتمالاً شاهد تقابل جذابي ميان او و قهرمان ديگر داستان خواهيم بود. روايت سالاد فصل بر مبناي يك مثلث عشقي نامتعارف است و جيراني با اين فيلم به تم هاي مورد علاقه قبلي اش بازگشته است.
010020.jpg
شكوفه هاي سنگي (عزيزا... حميد نژاد)
تجربي ترين فيلم جشنواره امسال از آن فيلمسازي است كه سال گذشته با فيلمش نگاه هاي بسياري را معطوف خود كرد. عزيزا ... حميدنژاد در جشنواره بيست و دوم با اشك سرما روايت جذابي از يك داستان عشقي ارايه داده بود اما امسال با شكوفه هاي سنگي به سوي يك نوع سينماي تجربه گرا ميل كرده است؛ حميد نژاد البته فيلمبرداري شكوفه هاي سنگي را قبل از اشك سرما انجام داده بود اما ترجيح داد اشك سرما را زودتر آماده كند. داستان  فيلم در كردستان مي گذرد اما برخلاف فيلم هاي اخير «كردستاني» سينماي ايران، نگاهي تغزلي و شاعرانه به فضاي كردستان دارد. گفته مي شود تصاوير و قاب بندي هاي فيلم بسيار چشمگير است و احتمال جايزه گرفتن آن در بخش فيلمبرداري زياد است.
010071.jpg
غروب شد بيا (انسيه شاه حسيني)
فيلمنامه نويس آثار دولتي سينماي ايران در دهه ۶۰ و اوايل ،۷۰ سال گذشته بعد از سال ها پيگيري و ساخت فيلم كوتاه، اولين فيلم بلند خود را براساس طرحي از خودش در جنوب كشور ساخت. تهيه كننده فيلم اول شاه حسيني مانند فيلمنامه هاي قبلي اش يك نهاد دولتي (اولين بار حوزه هنري) است هرچند گفته مي شود حاصل كار برخلاف آثار معمول سفارشي سينماي ايران از آب  درآمده است. با اين اوصاف شايد غروب شد بيا غافلگيري امسال لقب گيرد.
010059.jpg
ما همه خوبيم (بيژن ميرباقري)
ظاهراً اين فيلم كميته انتخاب جشنواره را شگفت زده كرده و حداقل يكي از جوايز مهم جشنواره انتظارش را مي كشد. بيژن ميرباقري با سابقه فيلمسازي فيلم كوتاه و نيز انيميشن سازي در كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان يكي از چند فيلمساز جوان و فيلم اولي جشنواره امسال است كه نخستين فيلمشان را در جشنواره نمايش مي دهند. مضمون ما همه خوبيم درباره مهاجرت است با داستاني غيرمعمول: «پسر يك خانواده كه خارج از كشور زندگي مي كند از آنها مي خواهد فيلمي از خودشان برايشان بفرستند و اعضاي خانواده هركدام مقابل دوربين صحبت هاي تكان دهنده اي مي كنند.» براي قضاوت درباره درستي صحبت هاي مختلف درباره اين فيلم بايد تا شروع جشنواره صبر كنيم.
010056.jpg
ماهي ها عاشق مي شوند (علي رفيعي)
علي رفيعي با سابقه درخشان در تئاتر در ۶۶ سالگي رو به فيلمسازي آورده است و ماهي ها عاشق مي شوند با نام قبلي بهار خزر نخستين فيلم بلند اوست. ظاهراً حاصل اثر كلاسيكي شده است كه تا حدودي مي تواند خاطره فيلم هاي با صلابت افرادي با پيش زمينه تئاتري را زنده كند. رضا كيانيان، رويا نونهالي، گل شيفته فراهاني و مريم سعادت همراه تعدادي از بازيگران تئاتر در ماهي ها عاشق مي شوند بازي مي كنند. رفيعي تا همين چند سال پيش انتقادات سختي عليه مديريت تئاتركشور مطرح مي كرد و حالا مشخص نيست با ورود به سينما به روال قبلي كار خود ادامه دهد.
010053.jpg
مرثيه برف (جميل رستمي)
مهجورترين فيلم بخش مسابقه سينماي ايران نخستين ساخته كارگرداني به نام جميل رستمي است كه پيش از اين در ميان دست اندركاران و پيگيران سينماي ايران به عنوان دستيار كارگردان شناخته مي شد. معروف ترين فيلم كوتاه او «دردسر پسر بودن» نام دارد كه در چند جشنواره خارجي نيز جوايزي به دست آورد. ظاهراً داستان اين فيلم نيز در كردستان و در يك فضاي روستايي مي گذرد كارگردان فيلم نيز خود متولد سنندج است. جز اين اطلاعات چنداني از مرثيه برف منتشر نشده است.
010161.jpg
يك تكه نان (كمال تبريزي)
كمال تبريزي بعد از اتفاقاتي كه بر سر ساخت و نمايش فيلم مارمولك افتاد ترجيح داد فيلمي ساده تر و با مضاميني كاملاً غيرملتهب بسازد. يك تكه نان با نام اوليه سلوك با چنين هدفي ساخته شد و يكي از فيلم هاي توليدي امسال در زمينه رويكرد به نوع سينماي معروف به معناگراست كه به عنوان رويكرد اصلي مسئولان سينمايي كشور معرفي شده است. فيلم اثري بيشتر روستايي است تا همين چند روز پيش نمايشش در جشنواره قطعي نبود. كمال تبريزي روند متفاوت و غيرقابل پيش بيني در كارنامه كاري اش طي كرده است و حالا بايد ديد بعد از دفاع مقدس، ملودرام، عشق و كمدي اين بار به سراغ چه ژانري رفته است.

يادآوري
010035.jpg
عشق فيلم
نيما رسول زاده
عشق فيلم داريم تا عشق فيلم، يكي عاشق فيلم هندي و باليوود و ستاره هاي رنگارنگ اش است، يكي ديگر عشق هاليوود و بيگ پروداكشن هايش است و شب را با خيال آزاد كردن دنيا و كشتن آدم بدها مي خوابد...
انواع وطني اش بامزه تر و قابل درك تر هستند، امروزش را نمي دانم اما روزگاري كه من هم سرم پر بود از سوداي سينما و بدون توجه به حواشي محو پرده نقره اي مي  شدم و با قهرمان همذات پنداري مي كردم و خلاصه عشق فيلم بودم، عشق فيلم بودن كمي تا قسمتي فحش بود! فحش كه نه، نوعي تحقير؛ خيلي سخت بود خودت را از آن وادي بكشي بيرون و نزديك تر شوي به صنعت ـ هنر سرگرمي سازي كشور، آنقدر كه ديگر عشق فيلم صدايت نكنند و من نمي دانم چرا فكر مي كردم براي رسيدن به اين مقصد راهم از صف هاي جشنواره مي گذرد.

براي اين كه عشق فيلم نباشي، حداقل بايد عشق فيلمساز باشي! جمله زياد دقيقي نيست اما به هرحال بهمن ماه سال ۷۵ براي من اين جمله درست ترين و دقيق ترين تحليل دنيا بود و خب ميان تمام فيلم هايي كه ديده بودم و آنهايي كه خوانده بودمشان، انتخاب فيلمساز مورد علاقه، كار راحتي بود.
«فيلم خواندن» هم براي نسل من اصطلاح آشنايي است، نسل من خيلي از فيلم هاي مطرح دنيا و ايران را نديده بود و امكان ديدنش را نداشت، پس تنها راه ارتباطي مان با يك شاهكار معركه فيلمسازي كه روزي روزگاري روي پرده نقره اي جان گرفته بود، مي شد نوشته يك نويسنده سينمايي كه به خاطر سنش آن را تماشا كرده بود و حالا با يك واسطه، كاغذ و سرب، لذت ديدن فيلم را به ما منتقل مي كرد.
خب، به نظرم خيلي طبيعي است كه بشنويد انتخابم داريوش مهرجويي بود. سؤال ندارد، كسي كه عادت به فيلم خواندن و فيلم ديدن داشته باشد، اگر از فيلم مهرجويي لذت نبرد، اذيت هم نمي شود. من عاشق كار او بودم، بدون هيچ توضيحي.
گرچه انتخاب او به عنوان فيلمساز مورد علاقه ام زياد عمدي و در جهت دورشدن از كلمه عشق فيلم نبود اما بعداً فهميدم اين كه كارگردان مورد علاقه ات مهرجويي باشد خيلي بيشتر كمك مي كند به اين كه بفهمند عشق فيلم نيستي، اگر هم هستي از نوع انتلكتوئل اش هستي!
اين را نوشته يكي از نويسندگان سينمايي مي گفت كه همان سال ها در ماهنامه سينمايي فيلم نوشت : اين روزها، سه تارزدن و پينك فلويد گوش دادن و برگمان و مهرجويي ديدن، شده ويژگي روشنفكري! (نقل به مضمون است البته).

قبول كنيد خود فيلم هم مهم است، خيلي پيش مي آيد كه آدم از فيلمسازي كه دوستش دارد رودست بخورد و فيلم متفاوت ببيند، مهرجويي يك بار با «ميكس» به من يكي بدجوري رودست زد، فيلمش را دوست نداشتم اما خب تابلو بود كه فيلم، فيلم مهرجويي است.
حالا فكرش را بكنيد، بدون اين كه كسي از اهل خانه ( طبيعتاً منظورم پدر و مادر است) خبر داشته باشد درس و مدرسه را پيچانده اي و راه افتادي طرف صف جشنواره كه چي؟ كه فيلم ببيني، يك فيلم از داريوش مهرجويي، تازه از اول صبح تا آخر شب بايستي توي صف و توي آن سرما و با هم قطارانت تحليل صد من يك غاز فيلم هاي ديده و نديده را بكني...آخ چه لذتي داشت اين فاصله گرفتن از اصطلاح لعنتي عشق فيلم!

«ليلا»... مهرجويي، ليلا حاتمي، علي مصفا...يك عاشقانه آرام، نسلي كه عشق مي ورزد، مستاصل مي شود، مبارزه مي كند، عصيان مي كند و باز مي گردد به همان عاشقانه آرام.
ليلا فيلم من بود، فيلم همكلاسي ام كه روز قبل از من فيلم را ديد و من را بي تابم كرد براي ديدنش، فيلم ما كه به خاطر همين موضوع سال ها است كه با هم رفيقيم. براي همين باتوم خوردن و توي صف ايستادن و خسته شدن و هل دادن و... هيچ كدام از اينها را يادم نمي آيد.
روزهاي نوستالژيك و قهوه اي ـ خاكستري جشنواره براي من عشق به فيلمي است كه مجذوبم كرد و رفاقت با دوستي كه حالا نيمه ديگرم است.

از صف هاي جشنواره همين را يادم مانده آقاي سردبير، من يك عشق فيلم ام، همين و بس.
براي پرويز دوايي كه كلامش فريم به فريم در قلبمان حك شده.
010029.jpg
عكس هاي ماندگار
خسرو نقيبي
۱
سال گذشته نمايش يكي از فيلم هاي بخش مسابقه را در سالن مطبوعات از دست دادم. اين اصلي ترين دليلي بود كه بعد از دو سه سال خوش نشيني در سالن رسانه هاي گروهي مجبور شدم ساعتي در صف سينماي عمومي بايستم، اما نكته اين جا بود كه صفي وجود نداشت. يك ساعت مانده به شروع نمايش فيلم از گيشه خلوت سينما عصر جديد بليت خريدم و چهل و پنج دقيقه اي هم مقابل ورودي سينما ايستادم تا بتوانم وارد سالن شوم. فيلم را در سالني نيمه پر تماشا كردم و وقتي بيرون آمدم نه به فيلم، كه به روزهايي فكر مي كردم كه در هجوم باتوم و جمعيت، فيلم هايي را به نظاره مي نشستيم كه قرار بود چند ماه ديگر به شكل گسترده تر در سالن هاي شهر اكران شوند. شوق اول بودن، گويي ديگر خريدار چنداني ندارد.
۲
درست يادم نيست چه سالي و كدام جشنواره، اما همان روزهايي كه تازه توانسته بودم اجازه تنها رفتن به سينما را از خانواده  بگيرم، براي اولين بار لذت ايستادن در صف را تجربه كردم. لذتي كه آن روزها نام ديگري داشت؛ مصيبت لرز در سرماي بهمن ماه تهران كه گاه برف و باراني را هم چاشني خود داشت، آن روزها تنها به يك شكل خستگي از بدن هاي زدوده مي شد و آن جذابيت ديدن فيلم فلان كارگردان مطرح در كنار خودش در اولين نمايش عمومي بود. اگر هم فيلم خوب شده بود كه ديگر هيچ چيز بدي در دنيا وجود نداشت. مزه ضيافت جشنواره كه يازده روزي جايگزين همه زندگي مي شد، تا جشنواره بعدي هم از ياد نمي رفت. تا روزي كه همه چيز از ابتدا شكل مي گرفت، روز از نو، روزي از نو ...
۳
هيچ كدام از فيلم هاي جشنوار شانزدهم فجر را نديدم. علتش هم چندان به دلخواه من برنمي گشت. روز پيش از شروع جشنواره برنامه را گرفتم و مثل هميشه جدولي را ترسيم كردم كه مي گفت چه روزي در چه سينمايي بايد فيلم ها را ببينم اما يك مريضي سخت در همان شب نخست كه تا پايان بهمن به طول انجاميد، همه آن عيش روز اول و برنامه ريزي ها را خراب كرد. اين شايد نخستين تصويري است كه از جشنواره در ذهنم نقش مي بندد اما سال هاي بعد خيلي چيزها را عوض كرد. سينما همپاي روحيه ما تغيير مي كرد. نسل من در خيلي از جنبه هاي سينما حضور پيدا كرد و سينما را شكل خودش كرد اما بودند كساني هم چون من كه تصوير ايده آ لشان را در نسل هاي قبل يافتند. سينماي شعار، تزوير و ريا كه از روحيه نسل خودم مي آمد، هميشه در برابر سينماي ناب و تصاويري بي نظير ثبت شده به دوربين سينماگران قديمي تر كم مي آورد و همان جا در ميان اين فيلم ديدن ها بود كه توانستيم سينماي مجبوبمان را پيدا كنيم. هيچ لذتي بالاتر از كشف و شهود شخصي نيست و پيدا كردن فيلمسازي كه بتواني براي فيلمش اشك بريزي، حتي بالاتر از آن لذت اوليه است.
۴
يك تصوير ديگر هم از جشنواره نوزدهم ثبت شده؛ يك تصوير كه نه ... تصاوير متعددي كه لوكيشن هاي آنها مشترك است. خيابان هاي مقابل سالن هاي سينما و جماعت كنجكاوي كه گويي به گروهي ديوانه نگاه مي كنند كه زندگي شان در سينما خلاصه مي شود. ميان آن تصويرها اما يك عكس برايم شاخص تر از ديگر تصاوير ذهني است. عكس جواني همسن و سال خودمان كه هميشه با حسرت نگاهش مي كردم. كسي كه از روي يك عادت ديرينه هر سال با گروه رفقايش در نخستين رديف صف هاي طويل فيلم هاي مطرح بود و حتي اگر سينماها تنها سي چهل بليت هم مي فروختند ـ كه معمولاً چنين مي كردند ـ او و دوستانش مي توانستند فيلم ها را ببينند و ما كه كمي عقب تر بوديم نه. امروز او هم سينمايي نويس است و من هم و هر دو به دور از هياهو جشنواره را در محيط راحت سينماي رسانه هاي گروهي سپري مي كنيم اما فكر مي كنم آن خاطره ها ماندگارتر از هر تصوير تازه اي هستند. عكس هاي ثبت شده در ذهن ما از روزهاي جشنواره هم گنجينه نوستالژي هاي ما را شكل مي دهد. نوستالژي هايي كه در اين سن و سال شمارشان چندان هم زياد نيست.
010044.jpg
صف طويل خاكستري
سعيد مروتي
از سال اول دبيرستان تماشاگر جشنواره اي شدم. فكر مي كنم جشنواره هشتم بود. با اين كه جزو شاگردان ممتاز بودم، از مدرسه فرار مي كردم و به ديدن فيلم هاي جشنواره مي رفتم و اينها همه تقصير مجله فيلم بود. يك روزنامه ديواري سينمايي هم درمي آوردم كه روزانه بود و تمام مطالبش را هم خودم مي نوشتم. برنامه جشنواره را هم با خواهش و تمنا از مدير مدرسه و با استفاده از موقعيتي كه به عنوان دانش آموز درسخوان پيش او داشتم، روي تابلوي اعلانات مدرسه نصب مي كردم. هرچند بين بچه هاي مدرسه كسي پايه جشنواره نبود يا اگر هم بود من نمي شناختمش.
تك و تنها و بدون هيچ دوست و رفيقي در سرماي سخت آن سال ها (كه خيلي سردتر از زمستان هاي الان بود) در صف هاي طولاني مي ايستادم و با آدم بزرگ ها درباره سينما حرف مي زدم. آنجا بود كه فهميدم صحبت كردن درباره سينما يكي از لذت بخش ترين كارهاي دنياست. در صف هاي جشنواره چيزهايي آموختم كه بعيد مي دانم بشود آنها را جاي ديگري ياد گرفت.
در همين صف ها بود كه كيميايي برايم جدي شد. «دندان مار» را در همين جشنواره ديدم و شيفته كيميايي شدم. پيش از آن از كيميايي فقط «تيغ و ابريشم» و «سرب» را ديده بودم كه از دومي بدم نيامده بود. رفتم و از روبه روي دانشگاه، كتاب قوكاسيان درباره كيميايي را خريدم. دوشبه تمامش را خواندم و عاشق فيلم هاي نديده كيميايي شدم. يك سال بعد وقتي كه «قيصر» را ديدم، حس كردم ديدن قيصر مهم ترين اتفاقي سينمايي است كه مي تواند در زندگي براي يك نفر بيفتد. كمي بعد با ديدن «گوزن ها» نظرم عوض شد.
در سال هاي آخر دبيرستان يك «كيميايي باز» حرفه اي شده بودم و توانستم چند نفر از دوستان نزديكم را هم با خودم همراه كنم و مگر ممكن بود كسي با من بگردد و شيفته كيميايي نشود. اين كار را چنان انجام مي دادم كه بعضي از دوستانم كاتوليك تر از پاپ شده بودند و كسي جرات نمي كرد در مقابلشان از «تيغ و ابريشم» هم بدگويي كند.
اما در آن سال ها اين مخملباف بود كه روح زمانه بود نه كيميايي. در جشنواره نهم، «گروهبان» كيميايي (با همه ارزش هايش) تحت تاثير جنجال هاي دو فيلم مخملباف گم شد.
هرچند كيميايي هنوز تا حد زيادي جايگاه منحصر به فردش را حفظ كرده بود. در جشنواره يازدهم، روزي كه قرار بود «ردپاي گرگ» به نمايش درآيد، ساعت شش صبح خودم را به سينما آفريقا رساندم. جلويم فقط بيست، سي نفر بودند كه بيشترشان شب را كنار سينما به صبح رسانده بودند. ساعت يك كه دوستم مسعود از مدرسه آمد جلويم بيشتر از صد نفر ايستاده بودند. در اين فاصله با حسين آرياني كه بعدها نامش را در بخش قاعده بازي مجله فيلم ديدم، گرم گرفته بودم و داشتيم درباره «دندان مار» حرف مي زديم. وقتي ساعت به نزديكي هاي شش رسيد جايي كه ما ايستاده بوديم (كوچه جنب سينما آفريقا) چنان ازدحامي شده بود كه ديگر نمي شد نفس كشيد. بليت فروشي كه شروع شد جمعيت به سمت گيشه هجوم آوردند و كمي بعد درب شيشه اي سينما را شكستند و با بليت و بدون بليت به داخل سينما هجوم بردند. نيروي انتظامي جمعيت مقابل سينما را متفرق كرد كه ما هم جزو آنها بوديم. ماهايي كه ساعت ها به عشق ديدن فيلم تازه كيميايي در صف ايستاده بوديم. هنوز كه هنوز است حسرت اين كه «ردپاي گرگ» را در جشنواره نديدم را در سينه دارم. به خصوص اين كه فيلم با تاخيري دوساله بر پرده آمد و مقداري هم دچار جرح و تعديل شد.
سال ها گذشت وقتي جشنواره چهاردهم برگزار مي شد ما هم به جرگه سينمايي نويس ها پيوسته بوديم. حالا مي شد فيلم تازه كيميايي را با خيال راحت و بدون استرس و ترس از نرسيدن بليت و ساعت ها صف ايستادن تماشا كرد. هرچند هرگز لذت آن لحظه اي كه پس از چند ساعت در سرما ايستادن وارد سالن گرم سينما مي شدم؛ تكرار نشد. ضمن اين كه آن صف ها هم چندسالي است كه ديگر نه خيلي طولاني مي شود و نه حال و هواي سابق را دارد.
نسل امروز مي تواند جديدترين فيلم هاي روز دنيا را ببيند و ديگر جشنواره فجر آنقدر كه براي ما مهم بود برايش اهميت ندارد. نسل  ما هم كه تنگناي زندگي چنان خردش كرده كه كمتر به ياد جشنواره مي افتد.
010032.jpg
نوستالژي هاي بهمن
مهدي طاهباز
از ماه بهمن طي سال هايي كه از عمر سپري كرده ام همواره خاطره اي خوش به ياد دارم. دهه مياني بهمن روزهاي خوشي از دوران درس و مدرسه را به يادم مي آورد. روزهايي كه وقتي در مدرسه بوديم به تزيين كلاس و راهرو مي پرداختيم و تمرين سرود و تئاتر مي كرديم. وقتي هم به خانه مي رفتيم به تماشاي چاق و لاغر مي نشستيم و از معدود برنامه هاي قابل ديدن تلويزيون لذت مي برديم. از شنيدن «ايران ايران» رضا رويگري دچار حسي خاص مي شديم و ...
اما در سال هاي مياني عمري كه تا كنون پشت سر گذاشته ام با چيزي آشنا شدم كه لذت ماه بهمن را برايم بيشتر كرد.

دي ۱۳۸۳
اواسط دي ماه است. بازهم بازي هميشگي آغاز شده. فلان فيلم به جشنواره مي رسد. فلان فيلم نمي رسد. باز هم سر هم كردن ليست فيلم هاي توليد شده طي يك سال و حدس زدن فيلم هاي مسابقه.
كاري كه حدود ده سال است ادامه دارد و  اميدوارم با همان شور و شوق گذشته در آينده نيز تكرار شود.

بهمن ۱۳۷۳
سال آخر راهنمايي بود كه با جشنواره آشنا شدم. توسط ويژه  نامه اي كه يكي از روزنامه ها براي جشنواره منتشر كرده بود و پدرم به خانه آورده بود. تصور درستي از جشنواره نداشتم. تعداد زيادي فيلم كه طي يك دهه هر روز در چند سينما نمايش داده مي شوند و صف هاي طول و درازي كه مقابل سينماها تشكيل مي شود. البته ديدن اين صف ها آدم را بيشتر براي تماشاي فيلم و سر در آوردن از راز جشنواره ترغيب مي كرد. رازي كه هم تماشاگر در پي آن است و هم فيلمساز. براي فرو نشاندن حس كنجكاوي به سينما آفريقا رفتم. فيلم «ترانزيت» را نمايش مي داد. بدون هيچ پيش زمينه اي و پس از ايستادن در صفي طويل به يمن تعداد زياد صندلي هاي سينما و ظرفيت آن، بليت به دست وارد سالن تاريك شدم. حاصل اولين ديدار تجربه يك حس غريب بود كه بعدها حسي قريب شد.

اسفند ۷۴
اولين سال دوران دبيرستان است. در پي تجديد ديدار با جشنواره هستم. همدمم در اين روزها يكي از همكلاسي هاست كه پدرش فيلمبردار سينماست. جشنواره رفتن و فيلم ديدن براي او به سان انجام يك وظيفه خانوادگي است و براي من تكرار يك تجربه دوست داشتني و چشيدن مزه اي جديد. هر چند كه علاقه زيادي به تماشاي هر چه بيشتر فيلم ها دارم  اما فقط فرصت چهار پنج ديدار نصيبم مي شود و براي اولين بار طعم حسرت را در جشنواره مي چشم.

بهمن ۷۵
سال دوم دبيرستان هستم. جشنواره پانزدهم در راه است. يك نفر ديگر نيز به جمع دو نفره ما اضافه شده. با اين كه در روزها و ماههاي گذشته ارتباط چنداني با او نداشته ام  اما در روزهاي مانده به جشنواره حس مشتركي ما را به هم نزديك مي كند. شباهت هاي زيادي بين او و خودم احساس مي كنم. بازي با اسامي فيلم ها آغاز مي شود. او هم مثل من يك ليست بلند بالا در دست دارد. جشنواره باعث شكل گيري يك دوستي مي شود. رابطه اي كه سال هاي سال به يمن جشنواره ادامه خواهد داشت.

بهمن ۸۳
هنوز هم با همان دوست در چنين روزهايي فقط راجع به جشنواره حرف مي زنيم و خاطره سال هاي گذشته را مرور مي كنيم: ايستادن در صف پيش فروش بليت در سينما فرهنگ، سر زدن به سينماها در شب آغاز جشنواره براي خريد برنامه جشنواره، طي كردن مسافت سينماهاي جشنواره در روزهاي سرد زمستاني و ...
طي اين سال ها نگران بوده ام كه نكند روزي برسد و من ديگر شور و شوقي براي رفتن به جشنواره و فيلم ديدن نداشته باشم. نكند مشغله زندگي و كار اجازه ندهد كه با سينماها در جشنواره تجديد ديدار كنم. نكند كه ...
خوشبختانه فعلاً رفتن به جشنواره و ديدن فيلم در آن تبديل به بخشي از مشغله زندگي ام شده و چه مشغله اي بهتر از اين.
010023.jpg
قرارداد نانوشته
سامان سيف اللهي
انگار قراردادي نانوشته بود ديدن دوستاني كه فقط و فقط در سال ۱۰ روز مي ديديشان... بدون اين كه در طول سال خبر داشته باشند مرده اي يا زنده  برايت جا نگه مي داشتند؛ پاتوق: سينما صحرا.
اگر براي فيلمي صف نمي ايستادي انگار نه انگار داري در جشنواره فيلم مي بيني... اصلاً جشنواره بود و صف و بحث هايي كه فكر مي كرديم كارشناسانه ترين بحث دنياست و حتي تمام آن بحث هايي كه مي دانستيم عوامانه ترين و صد من يه غازترين ديالوگ هاي موجود است!
خيلي عقب نمي رويم... هفت ـ هشت سال پيش... تمام مزه جشنواره به همين بود كه از ساعت هشت صبح براي ديدن فيلم «ليلا» در صف بايستي و با هزار ترفند خودت را در نزديكي هاي گيشه جا كني و دست آخر ساعت سه بعدازظهر بليت بهت نرسد... آه!
چرا آه مي كشي؟ سانس فوق العاده را كه از آدم نگرفته اند؛ «فيلم ساعت يك بامداد در همين سينما نمايش داده مي شود!»
پس چرا صف تكان نمي خورد؟ چرا كسي نمي رود دنبال كار و زندگيش؟ تازه هرچه به عصر نزديك مي شويم صف چاق تر مي شود... بله، چاق تر و قد بلندتر! ديگر پليس بايد بيايد و امنيت را برقرار كند والا ممكن است ساختمان سينما پايين بريزد از ازدحام جمعيت و بعضاً شيطنت هايي كه حاصل پخش مستقيم بازي پرسپوليس و فولاد است و طنين صداي يك راديو و موج كوچك كه جو دم سينما را به جو استاديوم تبديل كرده است.
وقتي ماموران نيروي انتظامي با مهرباني و حرف يا خشونت و باتوم حاضران را در يك رديف جاي مي دهند، شرمنده همه آنهايي مي شوي كه شب قبل را دم در سينما خوابيده بودند!
آخر ممكن است در اين گير و دار جاي تو دقيقاً. بيفتد دم دم گيشه!
اما نكته جالب تر اين جاست كه با همه شانسي كه معلوم نيست از كجا آورده اي باز هم ساعت يك بامداد مجبوري روي پله ها بنشيني و فيلم را ببيني! ولي مي ارزد... به همه دردسرهايش ... به همه خستگي اش ...
جشنواره است و صف هاي نجومي اش ديگر.
۱۰ روز مثل برق و باد مي گذرد و تو بيشتر از ۴۰-۳۰ فيلم ديده اي ... سال بعد هم همان آدم ها را كه در آن ۱۰ روز بيشتر از اعضاي خانواده  ات ديده ا  ي شان مي بيني... همان هايي كه صبح را با آنها به شب رساندي و فيلم مهرجويي را ديدي و نصف شب راجع به آن بحث كردي... سال بعدش هم ... قرارداد نانوشته امضا شده است.
افرادي كه در سال هاي اخير براي ديدن فيلم به سينماهاي جشنواره مي روند شايد ديگر صفي نبينند و براي ديدن فيلم مورد علاقه شان لازم نباشد در صف بايستند؛ لااقل صف هاي آنچناني. شايد خود من هم همين طور باشم... اما با ور كنيد فيلمي كه بعد از ۱۰ ساعت صف ايستادن مي بيني مزه اي ديگر دارد، با مزه اي كه حاضري كارتت را در جيب پالتويت پنهان كني و صدايش را در نياوري كه اصلاً چنين چيزي وجود دارد تا مبادا لذت صف ايستادن كمرنگ شود.
مي دانم الان فيلم ديدن در جشنواره راحت تر شده است اما آقاي محترم چرا صف را به هم مي زني؟!
010026.jpg
كدام نوستالژي
مجتبي محمودي*
برخي از ماها (منظورم خودم هستم) هنوز غوره نشده مويز شده ايم. مويز شدنمان هم زماني نمود عيني مي يابد كه دوستي به تو (يعني من) زنگ مي زند و مي خواهد مطلبي نوستالژيك در باب جشنواره فيلم فجر بنگاري. همين ابتدا قبل از اين كه بخواهم مطلب نوستالژيك خودم را بنويسم به چند نكته اشاره مي كنم بعد مويز شدنم را توضيح خواهم داد.
اول اين كه من اساساً هيچ نسبتي با سينما و فيلم و از اينجور چيزها كه گاهي تمسك به آن اسباب روشنفكر بودن بعضي  از ماهاست ندارم. البته نه اين كه از روشنفكر بودن يا سينماگرشدن و تماشاي فيلم بدم بيايد بلكه به دليل اين كه آدم ناتواني هستم و سطح شعورم به اينجور كارهاي عاليه نمي رسد و تنها از بد حادثه و شايد خوش آن و لطف يكي از دوستان و پارتي بازي سه چهار سال اخير كارتي را دريافت كرده ام كه توسط آن مجوز ورود به سينماي اهالي مطبوعات را يافته ام. حال بگذريم از اين كه سينما رفتن اين  سال ها به مناسبت جشنواره فيلم فجر اسباب انزجار و ناراحتي منزل گرامي شده است.
دوم اين كه گمان كنم پرويز دوايي منتقد دور از وطن اولين نفري بوده كه تخم لق مطلب نوستالژيك را در دهان ما نوستالژيك نويس ها شكسته باشد. البته اگر اشتباه مي كنم شما به بزرگي خودتان در ذهنتان تصحيح بفرماييد. غرضم اين  است كه بگويم نوشتن خاطرات نوستالژيك قطعاً از سوي برخي افراد كه انگور شدنشان قطعي شده نه تنها بي مورد نيست بلكه براي خواننده سرشار از لطف و هيجان است.
اما هنوز اين كه بخش اعظمي از ما كه تواتر در روزنامه هاي شهر يا هر نشريه ديگر حتي به اندازه تعداد دوستانمان هم نيست و نوشتن از اين كه يادش به خير، پنج سال پيش با فلان كسك توي صف سينما زير برف و باران مي ايستاديم تا شايد بليت جشنواره گير بياوريم نه تنها براي خوانندگان هيچ لطفي ندارد بلكه مصداق غوره بودن خودمان است.
سوم اين كه من در تمام عمر ۳۱ ساله ام حتي يك بار هم براي دريافت بليت هيچ جشنواره ايي نه تنها صف نايستاده ام بلكه تا همين پنج سال پيش هم اصلاً نمي دانستم جشنواره فيلم فجر چيست؟ اصلاً چرا جشنواره گفتم حتي سينما هم نرفته بودم اولين باري كه به صورت جدي يك فيلم را تماشا كردم زماني بود كه در كلاس هاي مركز تحقيقات و مطالعات رسانه هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي از سوي مجله دنياي سخن شركت مي كردم و با فردي آشنا شدم كه پس از اولين  گفت و گوي كوتاهم با او فيلم دندان مار را معرفي كرد كه حتماً ببينم. توصيه او كه در حال حاضر يكي از صميمي ترين دوستانم است موجب شد تا براي اولين بار ۵۰ تومان بي زبان را بابت اجاره فيلم از كلوپ بدهم و فيلم دندان مار را ببينم. از فيلم خوشم نيامد و فرداي آن روز بي هيچ رودربايستي به او گفتم: «فلاني فيلمي كه معرفي كردي ديدم اما به نظر خيلي بي خود بود مخصوصاً وقتي كه شخصيت اول خود فيلم با ورود شخصيت زن فيلم لامپ را مي چرخاند و اتاق روشن مي شود.» بعدها همين كه ديگر دوستي بينمان مسجل شده است برايم تعريف مي كرد: «وقتي تو يك چنين چيزي درباره فيلم دندان  مار گفتي با خودم گفتن يارو خيلي عشق كيميايي؟
در آخر اين كه هر چقدر تلاش كردم تا مطلبم نوستالژيك شود فايده نداشت فقط همين را بگويم كه چند شب پيش دوباره دوستم به من زنگ زد و گفت: «عكست را بفرست تا برات كارت  بگيرم.» من هم خوشحال شدم به اين فكر كردم شايد سه سال ديگر نوشتن همين چيزها بدك نباشد سرتان را درد آوردم، عزت زياد.
* روزنامه نگار حوزه اقتصادي

مروري بر دوره هاي پيشين جشنواره فيلم فجر
زمستان آن سال ها
010074.jpg
010077.jpg
010080.jpg
010083.jpg
010086.jpg
010089.jpg
010092.jpg
010095.jpg
010098.jpg
010101.jpg
010104.jpg
010107.jpg
010110.jpg
010113.jpg
010116.jpg
010122.jpg
010125.jpg
010128.jpg
010131.jpg
010134.jpg
010137.jpg
010119.jpg
جشنواره فيلم فجر در سال ۶۱ و در ميانه تغييرات سريع جامعه سياسي و فرهنگي كشور متولد شد. در واقع نخستين جشنواره فيلم فجر بيشتر حكم يك برنامه مناسبتي براي سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي را داشت و بسياري چنين پيش بيني مي كردند كه فجر به دوره هاي بعدي نخواهد رسيد. نكته جالب توجه درباره دوره اول جشنواره  اين بود كه عنوان بين المللي به شكل عجيبي به نام آن اضافه شده بود كه در شرايط خاص آن دوره بسيار عجيب به نظر مي رسيد. اما جشنواره فجر از دوره دوم صاحب هويت و به تدريج جايگاه ويژه اي شد كه دوره به دوره اين ويژگي باعث تقويت آن شد. تغيير ساختارها و كليت سينماي ايران و پي ريزي جرياني جديد كه به كلي با گذشته خود فاصله داشت، در جشنواره فجر دنبال شد و اصولاً  فجر به شكل فعلي بعد از برنامه ريزي طرح كلي سينما در سال ۶۲ متولد شد. تيم مديريتي انوار/ بهشتي با برنامه ريزي جمال اميد جشنواره فيلم فجر را تبديل به محلي براي عرضه و آزمون محصولات يك سال سينمايي كردند كه با تقديم جوايز به برگزيدگان، نوع سينماي مطلوب مديرانش را مشخص مي كرد. سيد محمد بهشتي، مدير جشنواره فجر از دوره دوم تا دهم در گفت و گويي به مناسبت ۲۰ سالگي اين جشنواره درباره شكل گيري فجر گفته است: «به اين نتيجه رسيديم كه وجود جشنواره فجر حتماً لازم است و بايد جشنواره اي ملي باشد كه تا اطلاع ثانوي توجه اش را به سينماي ملي معطوف كند. به اين ترتيب جشنواره به آغاز و پايان سال سينمايي، محل عرضه كارنامه يك سال فعاليت سينمايي و ارايه طرحي براي سال آينده تبديل شد.»
جشنواره فيلم فجر از دوره دوم با چنين هدفي حيات دوباره خويش را آغاز كرد و به تدريج به چنان جايگاه و اهميتي در ميان مسئولان، سينماگران و تماشاگران رسيد كه تبديل به مهم ترين رويداد فرهنگي كشور در سال شد. جشنواره فجر با جشن هاي پيروزي انقلاب اسلامي همگوني عجيبي پيدا كرده است به گونه اي كه جشنواره فجر خاطرات پيروزي انقلاب و ايام بعد از آن را براي بسياري زنده مي كند. با چنين مقدمه اي در زير مروري داريم به دوره هاي مختلف برگزاري جشنواره فجر و اتفاقات مهم آنها.
نخستين جشنواره فيلم فجر در فضاي خاص سال هاي پس از انقلاب در بهمن ماه سال ۱۳۶۱ برگزار شد. جشنواره در چند بخش عمده مانند مسابقه ايران، چشم انداز سينماي بعد از انقلاب، فيلم كوتاه و آماتوري، نمايش هاي ويژه و چشم انداز سينماي كوبا برگزار شد. در بخش مسابقه تنها پنج فيلم مرگ يزد گرد (بهرام بيضايي)، خط قرمز (مسعود كيميايي)، حاجي واشنگتن (علي حاتمي)، سفير (فريبرز صالح) و اشباح (رضا ميرلوحي) حاضر بودند و البته هيات داوراني كه هيچگاه اسامي آنها اعلام نشد، هيچ كدام از اين فيلم ها را شايسته دريافت جايزه ندانست. در بيانيه هيات داوران آمده بود: «از آن جا كه در اين جشنواره نتوانستيم فيلمي را به عنوان الگو انتخاب كنيم لذا به هيچ يك از اين فيلم ها جايزه اي داده نمي شود ولي اميدواريم در سال هاي  آينده بتوانيم به فيلم ها جايزه بدهيم.» در بخش آماتور نيز عمده جوايز به آثار مرتبط به دفاع مقدس اهدا شد كه در ميان برندگانش نام افرادي چون منوچهر عسگري نسب، جواد شمقدري و سعيد حاجي ميري كه بعدها سينماگراني حرفه اي شدند به چشم مي خورد.
جشنواره دوم فيلم فجر با سياست ها و برنامه هاي منسجم و هدفمند البته بدون حضور چشمگير سينماگران قديمي برگزار شد. در اين دوره تنها خسرو سينايي و عليرضا داوودنژاد از فيلمسازان نسل اول حضور داشتند كه آثارشان توجه چنداني هم جلب نكرد. ظهور چهره هاي جديدي چون محمدعلي سجادي (بازجويي يك جنايت) و محمدرضا اعلامي (نقطه ضعف) همراه حسن كاربخش كه براي نخستين بار تصوير دقيقي از فضاي جبهه در فيلم ديار عاشقان ارايه داده بود مهم ترين نكته جشنواره دوم بود.
برگزيدگان
بازيگر نقش اول: حسين پرورش (نقطه ضعف)
بازيگر نقش دوم: پرويز پرستويي (ديار عاشقان)
فيلمنامه: عليرضا داوودنژاد و ابراهيم مكي (جايزه)
كارگرداني: خسرو سينايي (هيولاي درون)
بهترين فيلم كوتاه: عباس كيارستمي (همسرايان)
جايزه ويژه هيات  داوران: ديار عاشقان (حسن كاربخش)
هيات داوران: محمد بهشتي، مهدي حجت، اكبر عالمي، منوچهر عسگري نسب، مهدي كلهر، محمدعلي نجفي و سينا واحد
دوره سوم جشنواره فجر، دوره گذار به بار نشستن سياست ها بود و آنچه بيش از پيش به چشم مي خورد تاييد ژانر ملودرام از سوي مسئولان با اهداي جوايز به آثار ضعيفي چون مترسك و گل هاي داوودي بود. شاخص ترين فيلم هاي اين دوره كمال الملك ساخته علي حاتمي و مردي كه زياد مي دانست به كارگرداني يدا... صمدي بود. اما در بخش فيلم هاي كوتاه حضور چهره هايي چون ابراهيم حاتمي كيا و مسعود جعفري جوزاني و امرا... احمدجو نويد استعدادهاي آينده را مي داد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: جيران شريف (مترسك)
بازيگر نقش اول زن: پروانه معصومي (گل هاي داوودي)
بازيگر نقش اول مرد: جمشيد مشايخي (گل هاي داوودي و كمال الملك)
كارگرداني: يدا... صمدي (مردي كه زياد مي دانست)
بهترين فيلم: مترسك (حسن زاهدي)
هيات داوران: مهدي حجت، محمد خزاعي، سيف ا... داد، اكبر عالمي و محمدعلي نجفي
در چهارمين جشنواره فيلم فجر آنچه بيش از همه به چشم آمد، ورود بنياد سينمايي فارابي به جريان اصلي توليد با تهيه آثاري چون جاده هاي سرد، آتش سرد، آتش در زمستان، ماديان و آن سوي مه بود. ظهور استعدادهايي چون علي ژكان، مسعود جعفري جوزاني و ابوالفضل جليلي نشان دهنده به بارنشستن سياست هاي حمايتي و هدايتي بود. امير نادري با دونده و عباس كيارستمي با مستند اولي ها نگاه ها را معطوف به خود كردند.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: مهري مهرنيا (تنوره ديو)
بازيگر نقش دوم مرد: اسماعيل محمدي (تنوره ديو)
بازيگر نقش اول مرد: هادي اسلامي  (اتوبوس)
فيلمنامه: مجيد قاري زاده (پدربزرگ)
كارگرداني: كيانوش عياري (تنوره ديو)
هيات داوران: مجيد بهمن پور، كمال حاج سيد جوادي، فريد حاج كريمخان، محمد خزاعي، جلال رفيع، مهدي فريدزاده و منوچهر محمدي
پنجمين جشنواره فيلم فجر براي نخستين بار در سراسر كشور برگزار شد و در حالي كه جنگ تحميلي به اوج خود رسيده بود، استقبال مردم بسيار چشمگير بود. اين دوره يكي از پربارترين دوره هاي جشنواره از لحاظ حضور فيلمسازان شناخته شده بود. داريوش مهرجويي (اجاره نشين ها)، ناصر تقوايي (ناخداخورشيد)، عباس كيارستمي (خانه دوست كجاست؟)، مسعود كيميايي (تيغ و ابريشم)، محسن مخملباف (دستفروش)، رسول ملاقلي پور (پرواز در شب)، كيانوش عياري (تنوره ديو) در كنار يكديگر حاضر بودند و داريوش فرهنگ نيز با طلسم بسياري را غافلگير كرد. دوره پنجم جشنواره اوج به بار نشستن سياست هاي جديد سينمايي بود.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم مرد: سعيد پورصميمي (ناخدا خورشيد)
بازيگر نقش اول مرد: داريوش ارجمند (ناخدا خورشيد)
فيلمنامه: مسعود جعفري جوزاني (شيرسنگي)
كارگرداني: عباس كيارستمي (خانه دوست كجاست؟)
بهترين فيلم: پرواز در شب (رسول ملاقلي پور)
جايزه ويژه هيات  داوران: خانه دوست كجاست؟ (عباس كيارستمي)
هيات داوران: محمد خزاعي، منوچهر عسگري نسب، محمدباقر كريميان، منوچهر محمدي و عطاا... مهاجراني
دوره ششم جشنواره هر اندازه از لحاظ بخش داخلي ضعيف تر از دوره قبلش بود در بخش بين المللي با نمايش مجموعه آثار آندري تاركوفسكي سينماگر مشهور روس در بخشي تحت عنوان «اميد، ايثار، دنياي آرزوي تاركوفسكي» جريان ساز و چشمگير بود. در بخش سينماي ايران نيز بهرام بيضايي با «شايد وقتي ديگر» حضور پرقدرتي داشت هرچند با بي مهري داوران مواجه شد. آن سوي آتش (كيانوش عياري)، پرنده كوچك خوشبختي (پوران درخشنده)، خارج از محدوده (رخشان بني اعتماد) و كاني مانگا (سيف ا... داد) از آثار قابل توجه اين دوره بودند.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: آنيك شفرازيان (سرزمين آرزوها)
بازيگر نقش دوم مرد: سعيد پورصميمي (تحفه ها)
بازيگر نقش اول زن: پروانه معصومي (شكوه زندگي و جهيزيه براي رباب)
بازيگر نقش اول مرد: فرامرز قريبيان (ترن)
كارگرداني: كيانوش عياري (آن سوي آتش)
هيات داوران: محمد بهشتي، محمد خزاعي، كريم زرگر، محمد باقر كريميان و محمدعلي نجفي
دوره هفتم جشنواره زمان عرفان زدگي و شاعرانگي سينماي ايران بود. سالي كه نوع فيلم هاي عرفاني موردتوجه قرار گرفتند و در كنار آن با نمايش فيلم هاي پاراجانوف سينماگر شاعر روس اين جريان تقويت شد. سينماي جنگ و دفاع مقدس نيز با نمايش آثار قابل توجهي چون ديده بان هويت جديدي يافت. بخش مسابقه بين المللي درباره فيلم هاي كودكان و نوجوانان نيز به برنامه هاي جشنواره از اين دوره افزوده شد كه بعدها خود تبديل به جشنواره مستقلي در اصفهان شد. مهم ترين فيلم هاي اين دوره جشنواره، سرب (مسعود كيميايي)، كشتي آنجليكا (محمد بزرگ نيا)، عروسي خوبان و باي سيكل ران (محسن مخملباف)، باشو غريبه كوچك (بهرام بيضايي)، ديده بان (ابراهيم حاتمي كيا) و ناروني (سعيد ابراهيمي فر) بودند. از اين دوره جشنواره صاحب جايزه مشخصي به نام سيمرغ بلورين شد. ضمن اين كه بخش مواد تبليغي نيز به برنامه ها اضافه شد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: فاطمه معتمدآريا (برهوت)
بازيگر نقش دوم مرد: محمود جعفري (زرد قناري و شاخه هاي بيد)
بازيگر نقش اول زن: رويا نونهالي (عروسي خوبان)
بازيگر نقش اول مرد: عزت ا... انتظامي (گراند سينما)
فيلمنامه: محسن مخملباف (باي سيكل ران)
كارگرداني: محسن مخملباف (باي سيكل ران)
جايزه ويژه هيات داوران: سعيد ابراهيمي فر (نار و ني) و ابراهيم حاتمي كيا (ديده بان)
بهترين فيلم: در مسير تندباد (مسعود جعفري جوزاني)
هيات داوران: محمدرضا بهزاديان، سيف ا... داد، فرهاد فخرالديني، ابراهيم فروزش و محمدباقر كريميان
جشنواره هشتم فجر به تمامي به فيلم هامون ساخته داريوش مهرجويي تعلق داشت كه با آخرين ساخته اش نمونه مناسبي از نوع سينماي موردنظر مسئولان سينمايي را ارايه داده بود. ضمن اين كه فيلم هاي مادر (علي حاتمي)، مهاجر (ابراهيم حاتمي كيا) و دندان مار (مسعود كيميايي) نيز از جمله آثار شاخص اين دوره بودند. در مجموع دوره هشتم فجر از دوره هاي ضعيف جشنواره از لحاظ حضور فيلم هاي برتر بود. بخش فيلم هاي اول و دوم نيز از اين دوره به برنامه ها اضافه شد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: افسر اسدي (عبور از غبار)
بازيگر نقش دوم مرد: اكبر عبدي (مادر)
بازيگرنقش اول زن: رقيه چهر ه آزاد (مادر)
بازيگر نقش اول مرد: خسرو شكيبايي (هامون)
فيلمنامه: داريوش مهرجويي (هامون)
كارگرداني: داريوش مهرجويي (هامون)
بهترين فيلم: مهاجر (ابراهيم حاتمي كيا)
جايزه ويژه هيات داوران: كلوزآپ (عباس كيارستمي) و هامون (داريوش مهرجويي)
هيات داوران: سيف ا... داد، فرهاد صبا، منوچهر عسگري نسب، هوشنگ كامكار و محمدباقر كريميان
فيلم هاي اول و دوم
بهترين فيلم: آخرين پرواز (احمدرضا درويش) و بچه هاي طلاق (تهمينه ميلاني)
هيات داوران: عزت ا... انتظامي، ناصر تقوايي، ابراهيم حاتمي كيا، محمدحسين حقيقي و تورج منصوري
در دوره نهم جشنواره واروژ كريم مسيحي با عرضه فيلم پرده آخر همه را غافلگير كرد. اين دوره يكي از دوره هاي پربار جشنواره به لحاظ شركت فيلمسازان نسل هاي مختلف و نيز نمايش آثار غافلگيركننده بود. محسن مخملباف با عرضه فيلم هاي شب هاي زاينده رود و نوبت عاشقي باعث شكسته شدن شيشه هاي تمام سينماهاي جشنواره شد و مسعود كيميايي با گروهبان علاقه مندان آثارش را به جشنواره كشاند. ضمن اين كه بهروز افخمي با فيلم عروس تابوي نمايش علاقه دو جنس مخالف را شكاند. دوره نهم جشنواره فجر سرآغاز انتقادات جريان هاي مخالف از وضعيت فرهنگي كشور بود. بخشي نيز با نام مسابقه فيلم هاي اول و دوم فيلمسازان جهان به برنامه ها اضافه شد كه با عدم موفقيت تداوم پيدا نكرد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: نيكو خردمند (پرده آخر)
بازيگر نقش دوم مرد: سعيد پورصميمي (پرده آخر)
بازيگرنقش اول زن: فريماه فرجامي (پرده آخر)
بازيگرنقش اول مرد: مهدي هاشمي (دو فيلم با يك بليت)
فيلمنامه: يدا... صمدي (آپارتمان شماره ۱۳)
كارگرداني: واروژ كريم مسيحي (پرده آخر)
ديپلم افتخار: بهروز افخمي (عروس)
بهترين فيلم: آپارتمان شماره ۱۳ (يدا... صمدي)
جايزه ويژه هيات داوران: نقش عشق (شهريار پارسي پور)
هيات داوران: ابراهيم حاتمي كيا، عليرضا شجاع نوري، فرهاد صبا، منوچهر عسگري نسب و محمدعلي نجفي
فيلم هاي اول و دوم
سيمرغ بلورين بهترين فيلم: سايه خيال (حسين دلير)
جايزه ويژه هيات داوران: دو فيلم با يك بليت (داريوش فرهنگ)
هيات داوران: رخشان بني اعتماد، عليرضا رئيسيان، كيانوش عياري، پروانه معصومي و رسول ملاقلي پور
دهمين جشنواره فيلم فجر آخرين دوره اي بود كه در زمان وزارت ارشادي سيد  محمد خاتمي برگزار شد و يكي از پربارترين دوره ها نيز بود. بهرام بيضايي و محسن مخملباف با ساخته هايشان همه را غافلگير كردند و رخشان بني اعتماد با نرگس خود را در قالب يك سينماگر مولف معرفي كرد. عزيزا... حميدنژاد با هور در آتش نويد يك استعداد جديد را داد و مهدي صباغ زاده با خانه خلوت به اوجي دست نيافتني رسيد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: فاطمه معتمدآريا (مسافران)، با تقدير از پروين سليماني (ديگه چه خبر؟)
بازيگر نقش دوم مرد: مجيد مظفري (مسافران) با تقدير از جهانگير فروهر (خانه خلوت)
بازيگر نقش اول زن: جميله شيخي (مسافران)، با تقدير از فريماه فرجامي (نرگس) و ماهايا پطروسيان (ديگه چه خبر؟)
بازيگر نقش اول مرد: فرامرز صديقي (دادستان)، با تقدير از عزت ا... انتظامي (خانه خلوت و ناصرالدين شاه آكتور سينما)
فيلمنامه: اصغر عبداللهي و حسن قلي زاده (خانه خلوت)
كارگرداني: رخشان بني اعتماد (نرگس)
بهترين فيلم: نياز (عليرضا داوودنژاد)
جايزه ويژه هيات داوران: مسافران (بهرام بيضايي)
هيات داوران: بهروز افخمي، خسرو سينايي، فرهاد صبا، رسول ملاقلي پور و پرويز مقدم
فيلم هاي اول و دوم
بهترين فيلم اول: بدوك (مجيد مجيدي)
بهترين فيلم دوم: خمره (ابراهيم فروزش)
ويژه هيات داوران: هور در آتش (عزيزا... حميدنژاد)
هيات داوران: محمود ارژمند، جهانگير الماسي، ابراهيم حاتمي كيا، عطاا... حياتي و يدا... صمدي
جشنواره يازدهم فجر بعد از تغيير و تحولات پيش آمده در وزارت ارشاد در نوعي بلاتكليفي برگزار شد و حاصل آن يك دوره متوسط در تاريخ جشنواره بود. مديران قبلي سينما بعد از يك دوره ۱۰ ساله مسند سينمايي كشور را در اختيار افراد ديگري قرار داده بودند كه ناآشنايي مهم ترين مشخصه آنها بود. حاتمي كيا با از كرخه  تا راين توانايي هاي خود را در ژانر ملودرام نشان داد و سيروس الوند نيز با يك بار براي هميشه بهترين فيلمش را در جشنواره هاي فجر عرضه كرد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: ياسمين ملك نصر (سارا)
ديپلم افتخار: پروين دخت يزدانيان (صبح روز بعد)
بازيگر نقش دوم مرد: جهانبخش سلطاني (شرم)
ديپلم افتخار: صادق صفايي (از كرخه تا راين)
بازيگر نقش اول زن: فاطمه معتمدآريا (يك بار براي هميشه)
بازيگر نقش اول مرد: فرامرز قريبيان(بندر مه آلود)
فيلمنامه: داريوش مهرجويي (سارا)
كارگرداني: سيروس الوند (يك بار براي هميشه)
جايزه ويژه هيات داوران: كيومرث پوراحمد (شرم)
بهترين فيلم: سازمان سينمايي سينا (از كرخه تا راين)
فيلم هاي اول و دوم
بهترين فيلم اول: سايه هاي هجوم (تهيه كننده: شبكه دوم سيما) و بربال فرشتگان (موسسه امور سينمايي بنياد مستضعفان و جانبازان)
جايزه ويژه فيلم دوم: خون بس (ناصر غلامرضايي)
هيات داوران: سيدمرتضي آويني، عزت ا... انتظامي، عزيزا... حميدنژاد، سيد مهدي شجاعي و اسفنديار شهيدي
يكي از ضعيف ترين دوره هاي جشنواره، دوره دوازدهم آن بود كه تقريباً هيچ فيلمساز قديمي در آن حاضر نبود و آثار ارايه شده نيز هيچ كدام فيلم هاي شاخصي نبودند. مهدي فخيم زاده با همسر و بهروز افخمي با روز فرشته تا اندازه اي به جشنواره رونق دادند.
برگزيدگان
ديپلم افتخار بازيگر خردسال: امير اسماعيلي (پايان كودكي)
بازيگر نقش دوم زن: نيكو خردمند (بازيچه) تقدير از شيرين بينا (تيك تاك)
بازيگر نقش دوم مرد: جعفر دهقان (حماسه مجنون) با تقدير از مهدي فخيم زاده (تاواريش)
بازيگر نقش اول زن: فاطمه معتمدآريا (همسر)
ديپلم افتخار: پروين دخت يزدانيان (نان و شعر)
بازيگر نقش اول مرد: عزت ا... انتظامي (روز فرشته)
فيلمنامه : هوشنگ مرادي كرماني و محمدعلي طالبي (تيك تاك)، با تقدير از مهدي فخيم زاده (همسر)
كارگرداني : محمد بزرگ نيا (جنگ نفتكش ها)
جايزه ويژه هيات داوران: حماسه مجنون (جمال شورجه) و تيك تاك (محمدعلي طالبي)
فيلم هاي اول و دوم
فيلم اول: سجاده آتش (احمد مرادپور)
ديپلم افتخار: ايوب پيامبر (فرج ا... سلحشور)
فيلم دوم: محمد بزرگ نيا (جنگ نفتكش ها)
هيات داوران: سيدمهدي شجاعي، جواد شمقدري، عباس كيارستمي، مجيد مجيدي، فريدون ناصري
در جشنواره سيزدهم با ايجاد امكاني براي ساخت فيلم توسط فيلمسازان قديمي رونقي نسبي به جشنواره بازگشت و حاصل آن پربارترين دوره جشنواره در نيمه اول دهه ۷۰ بود. روسري آبي، روز واقعه، پري و كيميا فيلم هاي شاخص اين دوره بودند و مسعود كيميايي نيز با تجارت حضور نااميد كننده اي داشت. جشنواره در اين دوره در بخش خارجي برنامه هاي گسترده اي داشت و البته در اين بخش نيز بيشتر كميت به چشم مي خورد تا كيفيت.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: گلاب آدينه (روسري آبي)
بازيگر نقش دوم مرد: علي مصفا (پري)
بازيگر نقش اول زن: مينا لاكاني (ديدار)
بازيگرنقش اول مرد: خسرو شكيبايي (كيميا)
ديپلم افتخار: محمدرضا داوودنژاد (خلع سلاح)
فيلمنامه: رخشان بني اعتماد (روسري آبي)
ديپلم افتخار: احمدرضا درويش (كيميا)
كارگرداني: داريوش مهرجويي (پري) با تقدير از عليرضا داوودنژاد (خلع سلاح)
بهترين فيلم: روز واقعه (تهيه  كننده، بنياد سينمايي فارابي)
جايزه ويژه هيات داوران: كيميا (احمدرضا درويش)
ديپلم افتخار: حمله به اچ ۳ (حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي)
فيلم هاي اول و دوم
فيلم اول: بادكنك سفيد (جعفر پناهي)
فيلم دوم: روز واقعه (شهرام اسدي)
هيات داوران: محمد رجبي، ابراهيم حاتمي كيا، خسرو سينايي، جواد شمقدري و ابراهيم فروزش
دوره چهاردهم آخرين دوره حضور محسن مخملباف در جشنواره فجر بود. او بعد از اين دوره از جشنواره خداحافظي كرد. كمال تبريزي با ليلي با من است روايت جديدي از ورود طنز به سينماي ملتهب دفاع مقدس ارايه داد و مجيد مجيدي نيز با پدر خود را به جمع فيلمسازان شاخص نزديك كرد. مسعود كيميايي نيز با ضيافت به روند قبلي خود كه با تجارت شروع شده بود ادامه داد.
برگزيدگان
بازيگر نقش دوم زن: پريوش نظريه (پدر)
بازيگر نقش دوم مرد: حسين ياري (آخرين مرحله)
بازيگر نقش اول زن: فاطمه گودرزي (غزال)
ديپلم افتخار: افسانه بايگان (خواهران غريب) با تقدير از سلما مصري (بازمانده)
بازيگر نقش اول مرد: محمد كاسبي (پدر)
ديپلم افتخار: پرويز پرستويي (ليلي با من است)
فيلمنامه: رضا مقصودي و كمال تبريزي (ليلي با من است)
فيلمبرداري: محمود كلاري (گبه)
كارگرداني: كيومرث پوراحمد (خواهران غريب)
بهترين فيلم: پدر (مجيد مجيدي)
جايزه ويژه هيات داوران: بازمانده (سيف ا... داد)
فيلم هاي اول و دوم
فيلم اول: دكل (عبدالحسين برزيده)
فيلم دوم: پدر (مجيد مجيدي)
جايزه ويژه هيات داوران: قصه هاي بازار (عبدا... عليمراد)
هيات داوران: مسعود جعفري جوزاني، محمد رجبي، خسرو سينايي، جواد شمقدري و نادر طالب زاده
در دوره پانزدهم جشنواره گرايش غالب متعلق به فيلم هاي ژانر دفاع مقدس بود كه شاخص ترين آنها فيلم سرزمين خورشيد ساخته احمدرضا درويش بود. نمايش بچه هاي  آسمان ساخته مجيد مجيدي غافلگيري جشنواره لقب گرفت و داريوش مهرجويي با ليلا خاطره حضور نسل قديمي فيلمسازان را در جشنواره زنده كرد. با اين همه جشنواره پانزدهم يكي از ضعيف ترين دوره هاي برگزار شده جشنواره لقب گرفت.
برگزيدگان
تدوين: حسن حسندوست (بچه هاي    آسمان)
بازيگر نقش دوم زن: جميله شيخي (ليلا)
ديپلم افتخار: عذرا اسماعيلي (نامزدي)
بازيگر نقش دوم مرد: امين تارخ (ماه و خورشيد)
بازيگر نقش اول زن: گلچهره سجاديه (سرزمين خورشيد)
ديپلم افتخار: ليلا حاتمي (ليلا)
بازيگر نقش اول مرد: ابوالفضل پورعرب (مردي شبيه باران)
ديپلم افتخار: سيداحمد نجفي (طوفان شن و هتل كارتن)
موسيقي متن: بابك بيات (سرزمين خورشيد و مردي شبيه باران)
ديپلم افتخار: فريدون شهبازيان (نامزدي)
فيلمبرداري: محمد آلادپوش (سرزمين خورشيد)
فيلمنامه: مجيد مجيدي (بچه هاي آسمان)
كارگرداني: مجيد مجيدي (بچه هاي   آسمان)
بهترين فيلم: بچه هاي آسمان (مجيد مجيدي)
جايزه ويژه هيات داوران: سرزمين خورشيد (احمدرضا درويش)
فيلم هاي اول و دوم
فيلم اول: مسافر جنوب (پرويز شهبازي)
ديپلم افتخار: مردي شبيه باران (سعيد سهيلي)
فيلم دوم: براده هاي خورشيد (محمد حسين حقيقي)
جايزه ويژه هيات داوران: موشك كاغذي (فرهاد مهران فر)
هيات داوران: جهانگير الماسي، محمد رجبي، نادر طالب زاده، ابراهيم فروزش و رسول ملاقلي پور
دوره شانزدهم نخستين جشنواره اي بود كه پس از روي كارآمدن دولت محمد خاتمي برگزار مي شد و با تغيير و تحولات صورت گرفته در وزارت ارشاد، انتظار مي رفت جاني دوباره به جشنواره فجر تزريق شود. از اين  دوره جشنواره صاحب يك بخش مسابقه بين المللي شد كه از همان زمان حرف و حديث هاي فراواني درخصوص لزوم برگزاري چنين بخشي به گوش مي رسد. بحث انگيزترين فيلم اين دوره آژانس شيشه اي ساخته ابراهيم حاتمي كيا بود كه مباحث مطرح در فضاي سياسي كشور را به نقد و قضاوت كشيده بود. داريوش مهرجويي با درخت گلابي بازگشتي به دوران اوج داشت و مجتبي راعي با تولد يك پروانه توانست يكي از مهم ترين فيلم هاي ديني سينماي ايران را ارايه دهد. بانوي ارديبهشت  ساخته رخشان بني اعتماد نيز ديگر فيلمي بود كه در پرتو تغييرات سياسي جامعه، موضوعات تا به حال تصوير نشده اي را روايت مي كرد.
برگزيدگان
سينماي بين الملل
طراحي صحنه: ملك جهان خزاعي و مجتبي راعي (تولد يك پروانه)
فيلمبرداري: محمود كلاري (درخت گلابي ديپلم افتخار)
بازيگر زن: گل شيفته فراهاني (درخت گلابي)
بازيگر مرد: چو يوك (سلطان ماسك ها)
فيلمنامه: وان جن و ليائوچينگ سونگ (ابر شهروند كو)
كارگرداني: پترو اسلاو (ماريان)
بهترين فيلم: قول (ژان پي ير و لوك دارن)
جايزه ويژه هيات داوران: بانوي ارديبهشت (رخشان بني اعتماد)
هيات داوران: سانديپ راي، تادائو ساتو، ژان ميشل فرودون، عباس كيارستمي، ماركو مولر
سينماي ايران
بازيگر نقش دوم زن: بيتا بادران (آژانس شيشه اي)
بازيگرنقش دوم مرد: رضا كيانيان (آژانس شيشه اي)
ديپلم افتخار: حبيب رضايي (آژانس شيشه اي)
بازيگر نقش اول زن: انيس شكوري (درخت جان)
بازيگرنقش اول مرد: پرويز پرستويي (آژانس شيشه اي)
ديپلم افتخار: امير پايور (ابر و آفتاب)
تدوين: هايده صفي ياري (آژانس شيشه اي)
موسيقي متن: مجيد انتظامي (آژانس شيشه اي)
فيلمبرداري: محمد داوودي (تولد يك پروانه)
فيلمنامه: ابراهيم حاتمي كيا (آژانس شيشه اي)
جايزه ويژه هيات داوران: رخشان بني اعتماد (بانوي ارديبهشت)
ديپلم افتخار: فرهاد مهران فر (درخت جان)
بهترين فيلم: آژانس شيشه اي (ابراهيم حاتمي كيا)
ديپلم افتخار: درخت جان (فرهاد مهران فر)
هيات داوران: عزت ا... انتظامي، كيومرث پوراحمد، احمدرضا درويش، فرشته طاهرپور و مجيد مجيدي
دوره هفدهم زمان به بار نشستن سياست هاي باز فرهنگي دولت اصلاحات بود و فيلم هايي كه در اين دوره به نمايش درآمدند سياست  هاي مطلوب مديران جديد را بازتاب مي دادند. گرايش به بيان مسايل اجتماعي در فيلم هايي چون قرمز (فريدون جيراني)، دو زن (تهمينه ميلاني) و مصائب شيرين (عليرضا داوودنژاد) آشكار بود و از آن سو مجيد مجيدي با رنگ خدا و ابراهيم حاتمي كيا با روبان قرمز دوري خود را از اين جريان نشان مي دادند.
برگزيدگان
سينماي بين الملل
بازيگر: آزيتا حاجيان (روبان قرمز)
فيلمنامه: فنگ  شيائونينگ (دره رود سرخ)
ديپلم افتخار: كريستف زانوسي (برادر الهي ما) و دارجان اميربايف (آدم كش)
كارگرداني: ابراهيم حاتمي كيا (روبان قرمز)
بهترين فيلم: رنگ خدا (مجيد مجيدي)
جايزه ويژه هيات داوران: دايره كامل (آدمير كنوويچ)
هيات داوران: شيام بنگال، وانگ ژونژنگ، كيوشي كوروساوا، محمد ملص و داريوش مهرجويي
سينماي ايران
بازيگر نقش دوم زن: احترام السادات حبيبيان (مصائب شيرين) با تقدير از كمند اميرسليماني (قرمز) و آيدا مطلبي (طوطيا)
بازيگرنقش دوم مرد: حسين محجوب (رنگ خدا) با تقدير از فردوس كاوياني (جنگجوي پيروز)
بازيگر نقش اول زن: هديه تهراني (قرمز)، با تقدير از نيكي كريمي (دو زن)
بازيگر نقش اول مرد: محمدرضا فروتن (قرمز)
ديپلم افتخار: جمشيد هاشم پور (هيوا) و محسن رمضاني (رنگ خدا)
تدوين: هايده صفي ياري (روبان قرمز) با تقدير از حسين زندباف (هيوا)
موسيقي متن: حسين عليزاده (زشت و زيبا)
فيلمبرداري: بهرام بدخشاني (هيوا)
ديپلم افتخار: حسن پويا (روبان قرمز)
فيلمنامه: تهمينه ميلاني (دو زن)
ديپلم افتخار: حميد جبلي (پسر مريم)
كارگرداني: رسول ملاقلي پور (هيوا)، با تقدير از مجيد مجيدي (رنگ خدا)
جايزه ويژه هيات داوران: عليرضا داوودنژاد (مصائب شيرين)
بهترين فيلم: هيوا (تهيه كنندگان: موسسه فرهنگي نگين / سازمان توسعه سينمايي سوره)
هيات داوران: احمدرضا درويش، يدا... صمدي، كيانوش عياري، فرهاد مهرانفر و داوود ميرباقري
اوج سياست زدگي در فيلم هاي ايراني در دوره هجدهم جشنواره فجر به چشم مي آمد. مضامين و مفاهيمي كه پيش از اين اجازه طرح در فيلم ها را نداشتند به عينه در اكثر فيلم هاي اين دوره به چشم مي خورد. هرچند بحث هاي مختلفي درباره چگونگي بيان اين مضامين رواج داشت و بسياري آن را جرياني گذرا مي دانستند اما به هرصورت جشنواره هجدهم از دوره هاي پرتماشا گر جشنواره بود كه اتفاقاً سينماگران معروف و پرشماري در آن حاضر بودند. در اين ميان خسرو سينايي با عروس آتش نگاه ها را معطوف خود كرد و البته اكثر جوايز به فيلم بوي كافور عطر ياس تعلق گرفت.
برگزيدگان
سينماي بين الملل
بازيگري: ريچارد فارن ورث (داستان سرراست)
ديپلم افتخار: يوشيكو ميازاكي و آكيرا ترائو (پس از باران) و يولي دلارمه (سيمون شعبده باز)
فيلمنامه: بهمن فرمان آرا (بوي كافور، عطر ياس)
كارگرداني: هانس كريستيان اشميت (۲۳)
بهترين فيلم: امپراتور و آدمكش (چن كايگه)
جايزه ويژه هيات داوران: يازدهمين فرزند (داي سيجي)
هيات داوران: پرسي آدلون، ايو بواسه، ميشل خليفي، پل كاكس، مجيد مجيدي
سينماي ايران
بازيگر نقش دوم زن: رويا نونهالي (بوي كافور، عطر ياس)
ديپلم افتخار: سليمه رنگزن (عروس آتش)
بازيگر نقش دوم مرد: حميد فرخ نژاد (عروس آتش)
بازيگر نقش اول زن: ميترا حجار (متولد ماه مهر)
بازيگر نقش اول مرد: فرامرز قريبيان (مرد باراني)
ديپلم افتخار: حسين ياري (بلوغ)
تدوين: روح ا... امامي (بلوغ)
موسيقي متن: احمد پژمان (بوي كافور، عطر ياس)
فيلمبرداري: محمود كلاري (بوي كافور عطر ياس)
ديپلم افتخار: علي اللهياري (دست هاي  آلوده)
فيلمنامه: خسرو سينايي و حميد فرخ نژاد (عروس آتش)
كارگرداني: بهمن فرمان آرا (بوي كافور، عطر ياس)
ديپلم افتخار: رضا ميركريمي (كودك و سرباز)
بهترين فيلم: بوي كافور، عطر ياس (تهيه كننده: مرتضي شايسته)
جايزه ويژه هيات داوران: بلوغ (مسعود جعفري جوزاني)
هيات داوران: شهرام اسدي، محمدرضا بزر گ نيا، امين تارخ، كمال تبريزي و نعمت حقيقي
نوزدهمين جشنواره فيلم فجر سال بازگشت بهرام بيضايي به سينماي ايران بود. او با فيلم سگ كشي توانست يك بار ديگر طرفداران خود را به سينماهاي جشنواره بكشاند و از آن سو مجيد مجيدي نيز با فيلم باران خود را به مثابه رقيبي جدي براي بيضايي مطرح كرد در اين ميان جشنواره نوزدهم از دوره هاي ضعيف جشنواره از زمان تصدي مديران جديد ارشاد بود. رضا ميركريمي با فيلم زير نور ماه خود را به عنوان استعداد جديد مطرح كرد.
برگزيدگان
سينماي بين الملل
بازيگري: مژده شمسايي (سگ كشي)
ديپلم افتخار: لي بنيگ بينگ (هفده سال)
فيلمنامه: يوهوا، بنيگداي، ژوون (هفده سال)
فيلمبرداري: آينس گدار (اثر خوب)
كارگرداني: مجيد مجيدي (باران)
ديپلم افتخار: مازيار ميري (قطعه گمشده)
بهترين فيلم: به سوي خانه (ژانگ ييمو)
ديپلم افتخار: باغي پر از ماه (ويتالي ملينكوف)
سينماي ايران
بازيگر نقش دوم زن: ماهايا پطروسيان (هفت پرده)
بازيگر نقش دوم مرد: داريوش ارجمند (سگ كشي)
ديپلم افتخار: محمود نظرعليان (زير نور ماه)
بازيگر نقش اول زن: ثريا قاسمي (مارال)
بازيگرن نقش اول مرد: حسين عابديني (باران)
بازيگر پرويز پورحسيني (مريم مقدس)
تدوين: محمدرضا موييني (پارتي)
موسيقي متن: احمد پژمان (باران)
فيلمبرداري: اصغر رفيعي جم (سگ كشي)
ديپلم افتخار: حميد خضوعي ابيانه (زير نور ماه)
فيلمنامه: بهرام بيضايي (سگ كشي)
كارگرداني: مجيد مجيدي (باران)
ديپلم افتخار: همايون اسعديان (آخر بازي)
بهترين فيلم: باران (مجيد مجيدي)
جايزه ويژه هيات داوران: زير نور ماه (رضا ميركريمي)
هيات داوران: مجتبي راعي، جواد طوسي، فرامرز قريبيان، رسول ملاقلي پور، تورج منصوري، سيد ضياء هاشمي و محمدرضا هنرمند
دوره بيستم فجر در اولين ماههاي بعد از استعفاي وزيرارشاد برگزار شد اما باز هم حاصل سياست هاي او و مدير سينمايي مستعفي اش (سيف ا... داد) در فيلم ها ديده مي شد. سطح كلي متوسط فيلم هاي اين دوره باعث شد جشنواره بيستم در مجموع جشنواره متوسطي باشد كه بازگشت ناصر تقوايي نيز نتوانست كمكي به آن كند. ويژگي متفاوت اين دوره حضور فيلم هاي جديد و ارزشمند در بخش بين المللي جشنواره بود.
برگزيدگان
سينماي ايران
بازيگر نقش دوم زن: بهناز جعفري (خانه اي روي آب)
ديپلم افتخار: مهتاب نصيرپور (من ترانه ۱۵ سال دارم)
بازيگر نقش دوم مرد: عزت ا... انتظامي (خانه اي روي آب)
ديپلم افتخار: حسين شيدايي (آرزوهاي زمين)
بازيگر نقش اول زن: ترانه عليدوستي (من ترانه ۱۵ سال دارم)
ديپلم افتخار: گوهر خيرانديش (ارتفاع پست)
بازيگر نقش اول مرد: رضا كيانيان (خانه اي روي آب)
ديپلم افتخار: حميد جبلي (خواب سفيد)
تدوين: بهرام دهقاني (قارچ سمي)
موسيقي متن: ناصر چشم آذر (قارچ سمي)
فيلمبرداري: محمد آلادپوش (ايستگاه متروك)
فيلمنامه: كامبوزيا پرتوي (من ترانه ۱۵ سال دارم)
كارگرداني: رسول صدرعاملي (من ترانه ۱۵ سال دارم)
بهترين فيلم: خانه اي روي آب (بهمن فرمان آرا)
جايزه ويژه هيات داوران: ناصر رفايي (امتحان) و ناصر تقوايي (كاغذ بي خط) و نامه هاي باد (عليرضا اميني)
مسابقه بين الملل
بازيگر: جك نيكلسن (قول)
فيلمنامه: دنيس تانوويچ (سرزمين هيچ كس)
كارگرداني: تاكشي كيتانو (برادر)
فيلم: در ستايش عشق (ژان لوك گدار)
بازيگر جايزه ويژه هيات داوران:  منطقه امنيتي مشترك (پارك چاك ووك)
دستاوردهاي فني ويژه: خاوير اگير سارويه (ديگران)
ديپلم افتخار: وانگ شيائوشواي (دوچرخه پكني)
ديپلم افتخار: بهمن فرمان آرا (خانه اي روي آب)
جشنواره بيست و يكم كم رونق ترين دوره از لحاظ حضور فيلمسازان قديمي بود. حتي از نسل ميانه سينماگران بعد از انقلاب نيز كسي حضور نداشت. در چنين شرايطي فيلم نفس عميق ساخته پرويز شهبازي توانست نظرها را به سوي خود جلب كند و در مرحله اي پايين تر اصغر فرهادي با رقص در غبار نويد حضور استعدادي جديد را داد. جشنواره بيست و يكم از حضور مسئولان جديدي در مسند سينماي كشور خبر مي داد.
برگزيدگان
سينماي ايران
فيلم كوتاه داستاني: شهرام شاه حسيني (طعم خاك)
دستاوردهاي فني: حميد خضوعي ابيانه (اين جا چراغي روشن است)
موسيقي متن: مجيد انتظامي (ديوانه اي از قفس پريد)
بهترين بازيگر زن: نيكي كريمي (ديوانه اي از قفس پريد و واكنش پنجم)
بهترين بازيگر مرد: حبيب رضايي (اين جا چراغي روشن است)
فيلمنامه: پرويز شهبازي (نفس  عميق)
بهترين اثر هنرو تجربه: عليرضا اميني (نامه هاي باد)
كارگرداني: رضا ميركريمي (اين جا چراغي روشن است)
فيلم: رضا تخت كشيان و سيماي جمهوري اسلامي ايران (ديوانه اي از قفس پريد)
جايزه ويژه هيات داوران: كمال تبريزي (فرش باد) و نامه هاي باد (عليرضا اميني)
بهترين فيلم مستند: محمد رسول اف (گاگومان)
سينماي بين الملل
فيلم كوتاه: هانا هيلبورن، داويد آرونويچ، ماتس ياهونسون (در خفا/ سوئد)
دستاورد هنري: برتران تاورنيه (مجوز عبور / فرانسه)
بازيگر: اليويه گورمه (پسر/ بلژيك و فرانسه)
فيلمنامه: آكي كوريسماكي (مرد بدون گذشته/ فنلاند)
كارگرداني: الكسي مرادف (بادبادك/ روسيه)
آنچه بيش از پيش در جشنواره بيست و دوم فيلم فجر به چشم آمد ارتقاي وجه تكنيكي و فني سينماي ايران بود. حضور آثاري چون دوئل (احمدرضا درويش) و مزرعه پدري (رسول ملاقلي پور) كه با هزينه زيادي ساخت شده بودند و نيز وجه غالب سينماي كمدي با فيلم هايي چون مارمولك (كمال تبريزي) و مهمان مامان (داريوش مهرجويي) باعث شد جشنواره بيست و دوم از تنوع قابل توجهي برخوردار باشد. جشنواره اي كه در اولين سال مديريت مسئولان جديد سينمايي كشور برگزار مي شد و رويكرد غالب به سمت نوع سينمايي تماشاگرپسند بدون تاكيد زياد بر سينماي اجتماعي شعار مديران آن بود. جشنواره بيست و دوم در كنار اين مسايل بلوغ سينماي ايران را به نمايش گذاشت.
برگزيدگان
سينماي ايران
فيلم كوتاه: طوفان سنجاقك (شهرام مكري)
جلوه هاي ويژه: محسن روزبهاني (دوئل)
چهره پردازي: مهرداد ميركياني (قدمگاه)
طراح صحنه و لباس: امير اثباتي (دوئل)
صدابرداري: حسن زاهدي (شهر زيبا)
صداگذاري: مسعود بهنام و حميد نقيبي (دوئل)
جايزه هنر و تجربه: محمدمهدي عسگرپور (قدمگاه)
بازيگر نقش دوم زن: مريلا زارعي (سربازهاي جمعه)
بازيگر نقش دوم مرد: كامبيز ديرباز (دوئل)
بازيگر نقش اول زن: گوهر خيرانديش (رسم عاشق كشي)
بازيگر نقش اول مرد: بهرام رادان (شمعي در باد)
تدوين: مصطفي خرقه پوش (دوئل)
موسيقي متن: محمدرضا عليقلي (قدمگاه)
فيلمبرداري: بهرام بدخشاني (دوئل)
فيلمنامه: پيمان قاسم خاني (مارمولك)
كارگردان: احمدرضا درويش (دوئل)
جايزه ويژه هيات داوران: رخشان بني اعتماد (گيلانه)
فيلم: مهمان مامان (داريوش مهرجويي)
مسابقه بين الملل
دستاورد فني و هنري: فيلمبرداري آينده درخشان (شيبا نوشي تاكاهيده از ژاپن)
بازيگري: عزت ا... انتظامي (گاو خوني از ايران)
فيلمنامه: آمريكايي آرام (كريستوفر همپتن از آمريكا)
كارگرداني: كوروساوا كيوشي (آينده درخشان از ژاپن)
جايزه ويژه هيات داوران: گاو خوني (بهروز افخمي از ايران)

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   پنجره  |   داستان  |   پرونده  |
|  حوادث   |   ماشين   |   ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |