تا سیاست خارجی خود را در زمینه چند مسئله مهم جهانی از جمله انقلاب اسلامی ایران با یکدیگر هماهنگ کنند.
کودتای کمونیستها در افغانستان، خشونتهای فزاینده نژادی در آفریقای جنوبی ، اشغال نظامی کامبوج توسط ارتش ویتنام و مهمتر از همه آنها انقلاب اسلامی ایران مهمترین دغدغه سیاسی رهبران کشورهای غربی محسوب میشد که قرار بود درمورد آنها به بحث بنشینند.
این دغدغه خاطر برای ژیسکاردستن که کشورش میزبان امامخمینی(ره) رهبر انقلاب بود شدیدتر بود. او بود که پیشنهاد تشکیل اجلاس را در جزیرهای تحت نظر فرانسه ارائه کرد و دیگران هم پذیرفتند. بهنظر میرسید انقلاب اسلامی ایران مهمترین موضوعی بود که این کنفرانس برای آن تشکیل شد.
شرایط ایران در آن زمان که رهبران کشورهای غربی قصد داشتند آن را مورد بررسی قراردهند اینگونه بود: مدارس و دانشگاهها تعطیل بودند، اعتصاب در سراسر کشور برقرار و صدور نفت متوقف شده بود، تظاهرات خشمآلود مردمی همهروزه در شهرها جریان داشت، جریان برق غالباً قطع و توزیع نفت و بنزین به حداقل رسیده بود. مطبوعات در اعتراض به حاکمیت اختناق و سانسور، تعطیل و در اعتصاب بودند. اکثر پروازهای داخلی و خارجی بهدلیل اعتصاب کارکنان فرودگاه مهرآباد لغو شده بود.
بسیاری از سربازان به فرمان امامخمینی(ره) از پادگانها فرار کرده یا از دستور مافوق برای کشتار مردم امتناع میورزیدند. دولتهای کم دوام شاه در برابر مردم تاب مقاومت نداشته یکی پس از دیگری ساقط میشدند. آموزگار در 5شهریور جای خود را به شریفامامی داده و او نیز در 14آبان جای خود را به دولت نظامی ازهاری سپرده و این دولت نیز در 16دی ماه همزمان با تشکیل اجلاس گوادلوپ سقوط کرده و شاه به عوامل جبهه ملی متوسل شده بود.
معالوصف غلامحسین صدیقی از پذیرفتن دستور شاه برای تشکیل کابینه امتناع ورزید و بختیار بار این مسئولیت را در واپسین روزهای حیات رژیم شاه برعهده گرفته بود درحالی که از کمترین حمایت مردمی برخوردار بود. در چنین وضعیتی و بهخصوص در آستانه خروج شاه از کشور که 10روز بعد از اجلاس گوادلوپ انجام شد، اکثر دولتهای جهان خود را برای تعامل با دولتی که مولود انقلاب مردم ایران باشد آماده کرده بودند.
3روز مذاکرات قدرتهای جهانی به این نتیجه رسید که کارتر (رئیسجمهوری وقت آمریکا) گفت: شاه دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست؛ زیرا مردم ایران به هیچ روی خواهان او نیستند. بهعلاوه دولت یا دولتمردان وجیهالمله دیگری برجای نماندهاند تا حاضر به همیاری و همکاری با او باشند.
کارتر تا آنجا پیش رفت که هرنوع امکان موفقیت شاه را منتفی دانست و رهبران غرب را به اندیشیدن پیرامون آیندهای که در آن نظام سلطنت قطعاً جایی نخواهد داشت دعوت کرد این در حالی بود که وی یکسال پیش از آن در سفر به تهران و پس از ملاقات با شاه تأکید کرده بود که شاه، ایران را به جزیره ثبات در منطقه تبدیل کرده است.
اراده خللناپذیر مردم و رهبری انقلاب اسلامی ایران، سران کشورهای آمریکا ، آلمان، انگلیس و فرانسه را به این نتیجه رساند که باقی ماندن شاه در ایران سبب تداوم بحران خواهد بود. به همین دلیل تصمیم گرفتند با فرستادن نمایندگانی به فرانسه برای ملاقات با امام در نوفللوشاتو ضمن تأکید بررفتن شاه از ایران از ایشان بخواهند برای بازگشت آرامش به کشور، دولت بختیار را تأیید کنند تا موجبات کودتای ارتش و بیثباتی بیشتر ایران فراهم نشود. امام پیشنهاد آنها را برای تأیید حکومت بختیار نپذیرفتند و گفتند: من کودتا را هم نه به صلاح ملت ایران میدانم و نه به صلاح ملت آمریکا. اما اگر چنانچه کودتایی صورت پذیرد ملت ایران از چشم شما خواهد دید.
ملت را به حال خود واگذارید تا من از اشخاص پاکدامن برای انتقال قدرت، یک شورای انقلاب تأسیس کنم تا امکانات مناسب جهت به ثمر نشستن حکومت مبعوث ملت انجام پذیرد، در غیراین صورت امید به آرامش نیست. اکنون در سازمان نیروهای مسلح ایران اختلاف عمیق و اساسی بروز کرده است و درصورت کودتا بسیاری از ارتشیان که به ما پیوستهاند این تلاش را در نطفه خفه خواهند نمود.
نه آمریکا نه سایر دولتهای غربی، هیچگونه کوتاهی در حمایت از شاه نداشتند.
با قاطعیت مردم در مبارزه با شاه و ناامید شدن کشورهای بزرگ حامی این رژیم از حل مشکلی که به واسطه نارضایتی مردم از سیاستها و روشهای حکومت شاه ایجاد شده بود و رفتن شاه از کشور، عملا همه کارها و امور در دست امامخمینی(ره) قرار گرفت. امام که از همراهی درونی ارتش با انقلاب اسلامی نیز آگاه بودند اقدام به تشکیل شورای انقلاب کرده و عزم خودرا برای سفر به ایران اعلام کردند. با آنکه در آن روزها احتمال خطر بهویژه علیه جان امام وجود داشت امام(ره) در روز 12بهمن ماه به ایران آمدند. تقریبا همه مردم تهران و بخشی از مردم شهرستانها برای استقبال از ایشان به خیابان آزادی آمدند؛ بهطوری که اتومبیل امام بهدلیل ازدحام جمعیت متوقف شد و دیگر قادر به ادامه راه نبود.
قرار بود این اتومبیل امام را به بهشت زهرا ببرد تا در آنجا و بر سر مزار شهدای انقلاب اسلامی سخنرانی کنند. زمانی که اتومبیل متوقف شد یک هلیکوپتر ارتشی به زمین نشست و امام(ره) را به بهشت زهرا منتقل کرد. با شنیدن خبر به زمین نشستن هلیکوپتر ارتش برای بردن امام، این نگرانی در مردم شکل گرفت که شاید توطئهای علیه ایشان در جریان باشد اما پس از آنکه امام(ره) در بهشتزهرا به سخنرانی نشست دیگر همه چیز پایان یافته تلقی شد. امام(ره) در مدرسه رفاه واقع در خیابان ایران مستقر شدند.
دیدارهای مردمی که هر روزه در صفهای طولانی پشت در مدرسه رفاه تشکیل میشد برنامه روزانه امام را تشکیل میداد. حضور تعداد زیادی از همافران ارتش در لباس نظامی و به شکل منظم در19بهمن ماه در این مدرسه، آغاز دور جدیدی در انقلاب اسلامی شد. بدنه ارتش وفاداریاش را به امام(ره) و مردم نشان داد. از زمان پیوستن ارتش به مردم که در قالب دیدار همافران نمود یافت مردم احساس قدرت بیشتری کردند. با وجود آنکه بختیار دولت خود را رسمی و قانونی میدانست اما کمترین تسلطی بر امور کشور نداشت. التهاب انقلاب روز به روز بیشتر میشد. همه در اعتصاب و تعطیل بودند و همه به فکر پیروزی انقلاب.
روز 22بهمن پایان این انتظار بود. مردم به پادگانها حمله کردند مقاومت کمی از سوی ارتشیان در برابر مردم صورت گرفت. تنها گارد شاهنشاهی بود که بیشترین وفاداریاش را به شاه نشان داد اما گارد هم نتوانست به همبستگی و اراده مردم غلبه کند. نصف روز کافی بود که همه ارکان نظام شاهنشاهی از جمله همه پادگانهای نظامی در سراسر کشور سقوط کند. فردای 22بهمن، انقلاب به ثمر نشست و تشکیل و استقرار نظام جمهوری اسلامی وارد مراحل اجرایی و عملی شد.