محمدرضا جمالی: انتظار می‌رفت بعد از روشن شدن ماهیت فتنه و حمایت بیگانگان، خواص به‌صورت شفاف و بارز همسویی خود را با ملت نشان دهند و برائت خود را از جریانات غوغاسالار و آشوبگر اعلام کنند

این اقدام نه‌تنها انجام نشد، بلکه برخی از خواص یا در سکوت فریبنده‌ای فرورفتند یا به اظهارات دوپهلو و چندگانه پرداختند و حتی بر شدت آن نیز افزودند.اینکه چرا خواص به جانب عافیت‌طلبی سیاسی! میل می‌کنند، به بررسی جداگانه‌ای احتیاج دارد،

اما مطالعات تاریخی نشان می‌دهد عدم‌تحلیل صحیح و دنیاطلبی موجب ابهام و پرحاشیه شدن مرزهای صحیح حق و باطل شده و اندکی غفلت و مسامحه موجب گرویدن و غلتیدن در مسیر ابهام و فتنه می‌شود.

سکوت خواص و اظهارات چندپهلو و بعضا متناقض نیز چون از سر بصیرت انجام نمی‌گیرد، به‌نوعی به کدرآلود شدن فضای گفتمانی کمک می‌کند و سپهر سیاست را تیره می‌نماید.

در این صورت حربه اتهام و فرافکنی و اعراض از مسیر حق و گرویدن به راه‌های فرعی شاخص تکاپوی خواص خاموش است؛ به‌طوری‌که اگر می‌گویند و اقدامی می‌کنند، نه در جهت تقویت حقیقت بلکه بر پررنگ کردن فرعیاتی است که می‌تواند اصل اساسی را کمرنگ کند.

در این مقطع، بهترین راه مقرون به صواب کدام است؟ آیا برافروختن آتش اختلاف‌افکنی و چنددستگی صحیح است یا سرمایه‌گذاری روی اشتراکات و سنت‌های دیرینه و کهن؟
ظاهرا از سوی دیگر عده‌ای رسالت خود را در این می‌بینند که با پاشیدن بذر اختلاف و چنددستگی نگاه نافذ افکار عمومی را از جانب دشمن اصلی به خودی‌ها و خانواده انقلاب ببرند!

اگر از طرفی عده‌ای با بی‌بصیرتی در سکوت به‌سر می‌برند، نباید عده‌ای دیگر به بهانه افشاگری و رفع فتنه! خود مسبب و زمینه‌ساز فتنه‌ای دیگر شوند.اختلاف و چنددستگی خود یک فتنه است. اگر خواص از روی دلبستگی به آرزوهای خود و دنیاطلبی‌ها از جبهه اصلی عقب نشسته‌اند،

نباید اجازه داد عده‌ای به‌واسطه جهالت و نادانی مطمح نظر سیاست‌بازان حرفه‌ای شوند و با اظهارات نسنجیده و اقدامات مغایر با عقل و شرع، تیرگی فضا را پررنگ‌تر نمایند. این مهم باید توسط همه علاقه‌مندان به سرنوشت اسلام و ایران انجام شود.

الان هم دیر نشده است و افرادی که مسیر طولانی را با کاروان انقلاب پیموده‌اند، شاید اگر اندکی به خود بیایند، بتوانند از روی بصیرت و فهم سیاسی موضع مناسبی اتخاذ کنند؛ چراکه تکرار مواضع گذشته و اصرار روی موضوعاتی که پاسخ شایسته‌ای نمی‌گیرد، شرط عقل نیست.

انتظاری که از خواص می‌رود بیش از هر زمانی است و اگر امروز نتوانند به عهد خود با آرمان‌های انقلاب عمل کنند، شاید فردا دیر باشد. بسیار شنیده‌ایم که مردم از خواص جلوتر هستند و اصولا سطح تحلیل سیاسیون و نخبگان از بسیاری از مردم پایین‌تر است. آیا ادامه مسیر گذشته از جانب برخی خواص، اثبات ادعای فوق نیست؟