این انتصاب واکنشهای متفاوتی را در پی داشت؛ ازجمله گروهی از طرفداران محیطزیست بهرغم خشنودی از حضور یکی از مدیران کارکشته و متخصص در رأس مهمترین معاونت سازمان محیطزیست معتقد بودند که وی بهدلیل برخی تنگناها، ظرف کمتر از6 ماه یا برکنار یا ناگزیر به استعفا میشود؛ مدیری که ایستادگی او در برابر احداث بزرگراه تهران – شمال نام او را بر سر زبانها انداخت، همچنانکه سال گذشته موضعگیری قاطع او در دفاع از کاربری اراضی سرخهحصار به ضرب و شتم وی منجر شد و او را روانه بیمارستان کرد. روز جهانی تالابها بهانهای شد برای گفتوگو با صدوق. در پارک پردیسان به سراغش رفتیم و درباره مسائل و موضوعات روز محیطزیست با وی گفتوگو کردیم. صدوق همچنان بر مواضع خود پای میفشارد.
- آیا دکتر صدوق همان دکتر صدوق سالهای دهه هفتاد است که جلوی احداث بزرگراه تهران- شمال ایستادگی کرد؟
شرایط فرق کرده است اما من عوض نشدهام.
- برخی معتقدند گذشت زمان و برخی شرایط سبب شده شما ملاحظاتی داشته باشید. آیا واقعا چنین است؟
ملاحظهای وجود ندارد. سر مسائل محیطزیست نه ملاحظهای وجود دارد و نه با کسی مصالحه میکنیم. تعامل داریم اما مصالحه به هیچ عنوان.
- یعنی اگر لازم باشد دکتر صدوق حاضر است بر سر دفاع از منافع محیطزیست از سمت خود استعفا بدهد؟!
صد در صد. یک لحظه هم شک نکنید. جز منافع محیطزیست چیز دیگری برایم ارزش ندارد. گاهی مسائلی برای اذهان عمومی پیش میآید که ناشی از عدمآگاهی است. اطلاع رسانی که نشود ممکن است برداشتهایی صورت بگیرد که با واقعیت منطبق نباشد و ایجاد شبهه کند. اما آنچه از جانب خودم میتوانم با قاطعیت و صراحت بگویم این است که در مواضع من از ابتدای خدمت تاکنون تغییری ایجاد نشده ممکن است این موضعگیریها در طول زمان سبک و سیاق متفاوتی بهخود گرفته باشد.
- آقای دکتر در حال حاضر مسائل و مشکلات متعددی گریبانگیر محیطزیست کشور است اما با توجه به روز جهانی تالابها، محور گفتوگویمان وضعیت تالابهای کشور است. بفرمایید تالابهای کشور از دید معاون طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیطزیست چه وضعیتی دارد؟
متأسفانه طی 3-2دهه اخیر تالابهای ایران شدیدا دچار مشکل شدهاند؛ بخشی از این مشکلات ناشی از مسائل اقلیمی و تغییرات آب و هوا و بخشی به خاطر عدممدیریت است. اما آنچه در این میان به وضعیت نامطلوب تالابها دامن زده و باعث شده این زیستبومهای ارزشمند در معرض تهدید جدی قرار بگیرند دخالتهای نابهجا و غیرمسئولانه دستگاههای مختلف اجرایی است.
نمونهای از این دخالتها را میتوان در دریاچه ارومیه دید؛ دریاچهای با 5 هزار کیلومتر مربع وسعت که اکنون به خاطر دخل و تصرفات نادرست مساحت آن به 4 هزار کیلومتر مربع کاهش یافته است. اگر این دریاچه خشک بشود زندگی و معیشت حدود 6 میلیون نفر تا شعاع 400 کیلومتری دریاچه به مخاطره میافتد. وقتی روی رودخانههای منتهی به این دریاچه 74 سد و بند احداث شده یا در دست احداث است مسلم است که در نهایت به فاجعه میانجامد و حیات دومین دریاچه شور جهان را با خطر جدی مواجه میسازد.
- آنچه امروز در دریاچه ارومیه اتفاق افتاده ناشی از عملکرد دستگاههای اجرایی و دولتی است؛ برای تغییر این رویکرد چه باید کرد؟
باید دستگاههای دولتی خودشان را با ضوابط محیطزیست و طبیعت وفق بدهند نه اینکه محیطزیست خودش را با خواستههای دستگاههای اجرایی وفق بدهد. اگر ما خودمان را با طبیعت وفق ندهیم و خلاف معیارهای زیستمحیطی گام برداریم مطمئنا قهر طبیعت دامنگیرمان خواهد شد، این یک اصل مسلم است، گریزی هم از آن نیست.
- اگر ممکن است به نمونههای دیگری هم اشاره کنید تا مخاطبان بیشتر با پیامدهای ناگوار طرحهای اجرایی فاقد ارزیابی واقعی زیستمحیطی آشنا شوند؟
نمونه دیگر، دریاچه هامون است. این دریاچه به خاطر مشکلاتی که فعلا بر سر حقابه با افغانستان وجود دارد خشک شد و فقط بخش کوچکی از آنکه در افغانستان واقع شده وضعیت نسبتا مطلوبی دارد.
- تالابهای دیگر چطور؟
تالابهای دیگر هم همینطور. از 33 تالابی که تحت 22 عنوان در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است اکنون 7 تالاب در فهرست قرمز قرار دارد. خوشبختانه یکی از این 7 تالاب یعنی مجموعه آجیگل، آلاگل و آلما گل با تلاشهای سازمان محیطزیست فعلا احیا شده است اما 6 تالاب دیگر شامل انزلی، بختگان، شادگان و 2 تالاب از مجموعه تالابهای هامون و پریشان در فهرست قرمز قرار دارند.
- با توجه به اینکه امسال روز جهانی تالابها در ایران برگزار میشود آیا برنامه خاصی برای این روز در نظر گرفته شده است؟
امسال به یاری خداوند کلنگ «مرکز منطقهای کنوانسیون رامسر در مرکز غرب آسیا» در رامسر توسط مقامات ذیربط به زمین زده میشود. سال آینده نیز با شرکت 159 کشور، چهلمین سال تولد کنوانسیون در شهر رامسر به میزبانی ایران جشن گرفته خواهد شد.
- سؤالی که ممکن است برای بسیاری از مردم مطرح باشد این است که واقعا تالابها چه ارزشی دارند؟ همچنانکه اغلب مسئولان اجرایی هم از ارزش تالابها بیاطلاعند که اگر جز این بود اکنون تالابها وضعیت بهتری داشتند.
هر سال کنوانسیون رامسر یک شعار را انتخاب میکند، شعار امسال کنوانسیون (سال 2010) عبارت است از: «نقش تالابها در تعدیل تغییرات آب و هوا»، این شعار بخشی از اهمیت تالابها را خاطر نشان میسازد.
تالابها علاوه بر ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطیای که دارند با مکانیسم تثبیت کربن و متان، نقش مهمی در جلوگیری از گرمایش زمین ایفا میکنند. بهطوری که این زیستبومها در کل کره زمین 300 تا 700میلیارد تن کربن را تثبیت کردهاند. این نقش نهفته و ارزشمند اکولوژیکی تالاب را نشان میدهد.
- سازمان محیطزیست برای حفاظت تالابها با چه چالشهایی مواجه است؟
اگر بخواهیم فهرست وار به این چالشها اشاره کنیم عبارتنداز: پدیده تغییر آب و هوا، کاهش منابع آب سطحی تالابهای داخل خشکی، اجرای طرحهای عمرانی و توسعه بیضابطه مثل سدسازی، راهسازی، اجرای پروژههای صنعتی، احداث خطوط لوله نفت و گاز و در نهایت تغییر کاربری اراضی تالابی و تبدیل این اراضی به زمینهای کشاورزی و مسکونی. متأسفانه مردم و مسئولان بیشتر ظاهر قضیه را میبینند و از ارزشهای اکولوژیکی تالابها بیخبرند. روز جهانی تالابها در حقیقت یک روز نمادین است برای نشان دادن اهمیت تالابها. سازمان محیطزیست هر سال در این روز 3 نفر را در 3بخش مقالات و مسائل علمی، مشارکتهای مردمی و اجرایی بهعنوان قهرمان تالاب در کشور انتخاب و از آنها تجلیل میکند.
- آقای دکتر نمیشود در باره تالابها صحبت کرد و اشارهای به تالاب انزلی نکنیم؛ تالابی که مردم آن را بهعنوان نماد و سمبل تالابهای کشور میشناسند. اما در عین حال میبینیم کنار گذری در این تالاب در دست اجراست؛ کنارگذری که احداث آن انتقادات و مخالفتهای گسترده صاحبنظران محیطزیست و طرفداران محیطزیست را در پی داشته است. موضع سازمان محیطزیست نسبت به این کنارگذر چیست؟
سازمان کلا با این کنار گذر مخالف است. از طرف مقامات مسئول حَکَمی انتخاب شد که حق را به سازمان محیطزیست داد اما متأسفانه مسئولین محلی و برخی مسئولین کشوری اصرار به اجرای این کنارگذر دارند.
- آیا سازوکار قانونی وجود ندارد که سازمان بتواند با کمک آن مانع اجرای کنارگذر بشود؟
اتفاقا قانون محیطزیست بسیار محکم است اما باید قانون از جایی حمایت بشود. خوشبختانه اخیرا رئیسجمهوری گفتهاند دستگاههای دولتی و اجرایی باید خودشان را با ضوابط محیطزیست سازگار کنند و وفق بدهند. اینکه در رأس سازمان محیطزیست، معاون رئیسجمهوری قرار گرفته به خاطر آن است که تمام دستگاههای دیگر باید از سازمان محیطزیست تبعیت کنند. متأسفانه محیطزیست طی چند سال اخیر آسیبهای جدی دید که جبران آن بسیار دشوار است. اکنون با تغییر مدیریت سازمان و تفاهم و تعاملی که با دیگر دستگاههای اجرایی ایجاد شده نیز با پیگیری سازمان انتظار میرود بسیاری از مشکلات برطرف شود و مشکلات جدیدی ایجاد نشود.
- اگر موافق باشید به برخی مسائل دیگر محیطزیست بپردازیم. با توجه به اینکه امسال سال تنوع زیستی نامگذاری شده است، شماری از کارشناسان با اشاره به این نامگذاری، وضعیت تنوع زیستی کشور را بحرانی توصیف میکنند. آیا واقعا وضعیت بحرانی است؟
حرفهای توصیفی از این دست زیاد مطرح میشود. ما باید برای هر چیزی شاخص و معیاری داشته باشیم. اگر براساس معیارها بخواهیم اظهار نظر کنیم تاکنون معیاری در این زمینه وجود نداشته است. براساس دیدگاههای نظری، بسیاری عقیده دارند ما دچار مشکلات زیستمحیطی هستیم اما وضعیت بحرانی نیست. نکتهای که وجود دارد اینکه مسئولان از جمله دولت، مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه میتوانند پشتوانه بسیار خوبی برای محیطزیست و منابع طبیعی کشور باشند. انتظار آن است که مسئولان بهویژه مسئولان ارشد به محیطزیست و منابع طبیعی به چشم یک کالای لوکس و بیاهمیت نگاه نکنند بلکه محیطزیست را بستر زندگی بدانند.
- صدور پروانه شکار از سوی سازمان محیطزیست واکنشهای جدی منتقدان شکار را برانگیخت. این منتقدان صدور پروانه شکار را تهدیدی جدی برای حیات وحش کشور میدانند زیرا براین باورند وقتی درمنطقهای در زاگرس برای 10 شکارچی مجوز صادر میشود 100نفر در منطقه به شکار میروند. براین اساس و با توجه به جمعیت حیات وحش کشور، معتقدند فعلا نباید پروانهای صادر شود. پاسخ سازمان در این باره چیست؟
بر چه اساسی ادعا میکنند که با صدور 10 پروانه شکار 100 شکارچی به منطقه میروند. آیا مستنداتی دارند؟ اگر دارند اعلام کنند. بدون دلیل و سند که نمیتوان با قاطعیت چنین ادعاهایی را مطرح کرد. چنین ادعاهایی از نظر سازمان مردود است و محلی از اعراب ندارد. اما صرفنظر از این ادعا، وقتی پروانهای برای شکار صادر میشود دستورالعملی دارد که براساس آن، یک مامور شکارچی را همراهی میکند. علاوه بر مامور شکارچی هم یک همراه با خودش میتواند داشته باشد. طی مقررات، شکارچی 3 روز میتواند در منطقه مورد نظر گشت بزند تا تروفه پیدا کند. اگر طی این مدت موفق نشود باید از منطقه خارج شود. ببینید دستورالعمل تا چه اندازه سختگیرانه است.
بنابراین سازمان با شکار موافق است؟
سازمان محیطزیست براین باور است که باید با مدیریت شکار و صید، بهره برداری صحیح و معقولانه از حیات وحش داشته باشیم. امروز در تمام دنیا این شیوه اعمال میشود. ما حدود یک میلیون شکارچی داریم که نیمی از آنها جواز شکار دارند؛ جمعیتی عظیم که میتوانند با سازوکاری مناسب بهعنوان یک تشکل قدرتمند در احیای محیطزیست نقش مؤثر داشته باشند. اما اگر مدیریت نشوند با توجه به بضاعت اندک سازمان در بخش کنترل و نظارت، میتوانند آسیبهای جبرانناپذیری به محیطزیست وارد کنند؛ البته این به معنای آن نیست که سازمان پروانه شکار را آزاد میگذارد بلکه براساس آمار و سرشماری استانها و بنا به درخواست آنها پروانه شکار صادر میشود. الان سرشماری حیات وحش در کل کشور در حال انجام است. مجددا هم قرار است این سرشماری توسط تشکلهای زیستمحیطی که سازماندهی شدهاند بازشماری شوند. نتایج این سرشماری و بازشماری در اختیار رسانهها قرار خواهد گرفت تا مردم از موجودی حیات وحششان با خبر شوند.
- آیا آماری از حیات وحش در دست است؟
متأسفانه طی چند سال اخیر هیچ سرشماری درستی از جمعیت حیات وحش صورت نگرفته، آمارهایی هم که وجود دارد قابل اطمینان نیست اما براساس برنامهریزیهایی که صورت گرفته انتظار میرود آمار نسبتا دقیقی از حیات وحش کشور بهدست بیاید. اگر امکانات حفاظتی اعم از نیروی انسانی و تجهیزات تأمین بشود مطمئن باشید جمعیت حیات وحش احیا میشود. باور شخصی من این است که مردم و تشکلهای مردمی میتوانند نقش اساسی در حفاظت از مناطق داشته باشند به شرط آنکه بازخورد و منافع آن متوجه آنها باشد.
- در عین حال منتقدان، قرق پنج ساله شکار را پیشنهاد دادهاند. نظر شما در این باره چیست؟
فکر خوبی است اما ابزار لازم را میخواهد؛ با کدام کنترل و نظارت و با چه امکاناتی میتوان این طرح را اجرا کرد؟ کسی که تفنگ در خانه دارد وسوسه میشود. مستنداتی در دست است که هر زمانی که شکار ممنوع بوده آمار تخلفات بالا رفته است ولی هر وقت به مردم احترام گذاشتیم و صید و شکار را مدیریت کردیم مردم هم تمکین کردند و به قانون احترام گذاشته، آن را رعایت کردند. مسئله دیگر اینکه اصلا شکار را برای چه میخواهیم؟ مگر ما میخواهیم گلهداری و پرواربندی کنیم. ما باید سر ریز شکار را بهرهبرداری کنیم. در همه کشورها هم براساس قانون و ضوابطی که تعیین شده مجوز شکار صادر میشود. شکارچی به تنهایی حیات وحش را تهدید نمیکند آنچه حیات وحش را تهدید میکند در واقع توسعه نامتوازن، تکهتکه شدن زیستگاهها و از بین رفتن گدار شکار و تبدیل و تغییر کاربری اراضی مرتعی و جنگلی است، باید برای این موارد فکری کرد.
- آیا سازمان برنامهای برای شکار در دست دارد؟
سازمان محیطزیست دستورالعمل قرقگاههای اختصاصی برای واگذاری به بخش خصوصی را تهیه کرده است، با این شیوه در واقع حفاظت از عرصههای طبیعی برای شکار و صید بهخود مردم واگذار میشود. امید ما این است که با این دستورالعمل مشکلات چندین ساله صید و شکار برطرف و جمعیت حیات وحش احیا شود.