اما در سال2010، به این امر پی خواهیم برد که هیچ کدام قدرت آن را ندارند که روابط آمریکا و چین را در مسیر خود نگاه دارند.
این خبر بدی برای کسانی است که معتقدند همکاری این دو نفر برای احیای اقتصاد جهان، رفع کردن چالش تغییر آب و هوا، مهار کردن تهدیدهای مربوط به تکثیر هستهای و مدیریت کردن شماری از مشکلات که مرز نمیشناسد، ضروری است. این امر همچنین خبر بدی برای آمریکا و چین است.
باید مراقب عدد 10 بود. 10درصد نرخ بیکاری در آمریکا و 10درصد رشد بالقوه تولید ناخالص داخلی چین به مانند جبهههای هوا در مسیر برخورد و ایجاد توفان قرار دارند.
تودهگرایی آمریکایی با غرور چینی برخورد خواهد کرد و جو تبزده سیاسی ناشی از انتخابات میاندورهای آمریکا سبب میشود که مهمترین رابطه دوجانبه جهان، امسال رو به تلاطم رود.
آمریکا و چین اکنون با نوعی انهدام تضمینی اقتصادی دوجانبه زندگی میکنند و هر دو رئیسجمهوری این را میدانند. آمریکا به چین نیاز دارد تا بدهی عظیم آن را تأمین کند و چین به آمریکا نیاز دارد تا محصولات آن را بخرد.
در واقع، ضربه کوتاه و شدیدی که چین از ناحیه بحران اقتصادی متحمل شد، ثابت میکند که رشد اقتصادی آن هنوز متکی به تقاضای مصرفکنندگان در آمریکا، اروپا و ژاپن است و تا مدتی در آینده نیز وضع به همین منوال خواهد بود.
رهبران چین مایل هستند الگوی رشد کشور را به سوی اتکای بیشتر به مصرف داخلی سوق دهند، اما این طرحی درازمدت است. ترس از تعطیلی کارخانجات و قطع دستمزد کارگران، چین را وادار کرد پارسال برنامه تحریک اقتصادی گستردهای برای حفاظت از مشاغل و اعاده رشد اجرا کند که این طرح موفق بود.
چین که بسیار کمتر از غرب در معرض داراییهای زیانبار بانکی است، بار دیگر وارد گود رقابت شده است، در حالی که آمریکا تلاش میکند سر پا بایستد.اخیراً در یک نظرسنجی، 44درصد پاسخدهندگان آمریکایی، چین را قدرت اقتصادی پیشتاز جهان توصیف کردند و فقط 27درصد آمریکا را برگزیدند.
بهبود اوضاع اقتصادی مسلما تحققیافتنی است، اما بهبود رشد مشاغل بیشتر طول میکشد. تا زمانی که رأیدهندگان نگران کیفهای پول خود باشند، دمکراتها و جمهوریخواهان برای دفاع از کارگران آمریکایی رقابت خواهند کرد و با نزدیک شدن انتخابات در آبان ماه سال آینده، بسیاری افراد خواهان آن خواهند شد واشنگتن که 10درصد نرخ بیکاری دارد، کشوری را که 10درصد رشد دارد، وادار کند از بازی کردن با مقررات تجاری و دستکاری کردن ارزش پول خود دست بردارد.
رهبری چین به نوبهخود میخواهد بداند چرا قهرمانان بازار آزاد در واشنگتن تهدید به محافظتگرایی بیشتر میکنند. دولت اوباما قبلاً علیه صادرات تایر و لولههای فولادی چین اقدام کرده است، اما امسال رویارویی فراتر از تجارت خواهد رفت. مثلاً وقتی که کنگره به بحث درباره تغییر آب و هوا بپردازد، دیگران تقاضا خواهند کرد که بدانند چرا آمریکا باید تعهدات الزامآور را برای محدود کردن تولید گازهای گلخانهای بپذیرد؛ درحالی که چینیها از این کار سر باز میزنند.
رهبران چین که اصلاً تمایل ندارند سپر بلا شوند، از افزایش غرور ملی برای تقویت جایگاه و موقعیت خود در مذاکرات استفاده میکنند. دولت چین در سالهای اخیر سرمایهگذاری سنگینی در شرکتهای دولتی و در خصوص قهرمانان ملی کرده است و اغلب در مواجهه با رقبای خارجی از آنها حمایت میکند. لحن و اقدام خصمانه تجاری آمریکا بهانهای برای تسریع این روند به رهبران چین خواهد داد.
دولت اوباما همچنین از چین میخواهد قدری از بار رهبری بینالمللی را به دوش بکشد. این امر شامل کمک به آمریکا برای اعمال فشار به کشورهایی مانند سودان و برمه است که همچنان در برابر خواست جامعه بینالمللی مقاومت میکنند و شرکتهای دولتی چین با آنها روابط تجاری پردرآمدی دارند.
جنگ تجاری تمام عیار بعید است. هر دو دولت میدانند که مخاطره آن بسیار زیاد است. اما هیچ کدام از این دو رئیسجمهوری نمیتوانند تضمین کنند که اتهامات دوجانبه بلای جان خودشان نخواهد شد.
پایگاه اینترنتی روزنامه اسکاتسمن
ترجمه: وحیدرضا نعیمی