آیا بهوسیله ابزارهای هنری باید ذهن هنرمند تجسم متفاوتی از آنچه دیده میشود ارائه دهد؟ آیا تأکید هنرمند برای مخاطب که چه کشفی از جهان پیرامونش کرده باید غیرمتعارف باشد؟
در نمایشگاه « خسارت» حمیده رضوی با مجموعهای از عکسهای سادهاش به ما یادآوری میکند که با کوچکترین تغییر در زاویه دید و قاببندی عادی پیرامون یک پدیده ساده هم میتوان به یک اثر هنری دست یافت.
موضوع عکسهای نمایشگاه خسارت آثار بهجامانده از تصادف ماشینها با یکدیگر است. خراشها، کندهشدن رنگ بدنه، فرورفتگیها، پوستهشدن رنگ خودروها، زنگزدن فلز درها و گلگیرها، تخریب صندوق عقب و هرگونه اثری که از یک تصادف بهجا میماند و ماشین را خسارتدیده بهنظر میرساند برای رضوی انگیزهای برای عکاسی شده است.
اول کار او، حذف خصلت کارکردی از سوژه است؛ یعنی با نزدیکشدن بیش از حد به موضوع و عکاسی کلوزآپ از محل خسارتدیده عملاً بهجای آنکه به بیننده بگوید شاهد عوارض یک تصادف است، برای مخاطب سطح صاف صیقلی رنگ سطح بوم نقاشیای را تداعی میکند که چند تاش رنگی روی آن رها و پر انرژی کشیده شده است.
برای بازدیدکننده آشنا به نقاشی مدرن، نمایشگاه خسارت یادآور نقاشیهای ساده و متأثر از طریقت ذن سهراب سپهری است. مربع مستطیلی قرمز تند با یک خط محکم نقرهای درست در وسط آن، سطح فرورفته و برجسته براقی که یک تاش سفید آن را به 2 قسمت تقسیم کرده، کوهستانی برفی که لبههای صخره آن در اثر تابش نور صبحگاهی از سفید زمینه بیرون زدهاند، دریایی بیموج در سپیدهدم که دستهای پرنده مهاجر از سطح آن عبور میکنند و هزاران تصور و خیال که برای بیننده هنگام دیدن عکسهای رضوی در ذهنش شکل میگیرد و این امر هنگام آشنازدایی هنری از پدیدههای روزمره پیرامونی است.
این فرایند ارتباطی مستقیم با انتخاب سوژه، میزان نزدیکی به آن و کادربندی صورت گرفته و همگی در جهت رهایی ذهن از ارتباط تصویر متعارف است.
ارائه کارها در گالری اعتماد نیز جالب توجه است. وجود یک در تصادفی و صدای ترافیک شهری در فضای گالری بهرغم تأکیدی که بر عادیبودن فضا دارد، به نوعی بر تضاد عکسهای چشمنواز با آنچه در واقع هستند یعنی خسارت ناشی از تصادف تأکید میکنند.
شاید بتوان گفت این عکسها خسارتی هنری هستند از تصادف هنرمند با سادگی طبیعت و پدیدههای روزمره و آنچه بیننده شاهد است، حاصل این گفتوگوی عکاسانه است.
در کاتالوگ نمایشگاه، رضوی نوشته است: «عکسهای این مجموعه با موضوع مسیر»شروع شد و با خسارت به پایان رسید.»
این تنها راهنمای ما برای ورود به دنیایی است که در آن هر کس میتواند در طبیعت و جهان پیرامونیاش به دنبال هنر و رابطه خودش با این آثار هنری باشد به شرط آنکه بداند جریان خلق اثری را نه ابتدایی است و نه انتهایی بلکه مسیر کشف و شهودی انتخاب و ارائه است که این فرایند را هنری میکند.