و صدایی پاسخ داد: «من پیروزم و نامم خجسته است و از پیش خدا میآیم و خواهان نیکبختی هستم و با تندرستی و گوارایی وارد شدهام و سال نو به همراه آوردهام.»
و صبحگاه نوروز اینگونه آغاز شد.
2
بید کهن به رقص درآمد که: غم مدار
تا من بهیاد دارم، نوروز دلفروز
نوروز جاودانی
نوروز مردمی
در وقت خود شکفته و پیروز میرسد! 1
تختجمشید؛ غلبه شیر بر گاو نماد غلبه فصل گرما بر زمستان است.
3
هر چه عقب میروم باز هم نوروز هست. تاریخ این سرزمین را برمیگردم به آغاز.
اینجا تختجمشید است، کاخ آپادانا در صبحگاه نوروز و اینجا مجلس سلام نوروزی است.بر پلکان شرقی کاخ آپادانا نقشی است از نمایندگان ایالتها و اقوام ایران، نمایندگان ملتهای زیر فرمان امپراتوری ایران، سفیران و مهمانان که صف کشیدهاند تا هدایای خود را تقدیم کنند و نو شدن سال را جشن بگیرند.
و تختجمشید پایتختی است که درآن، آیینهای مهمی مثل نوروز برگزار میشد.
4
و افسانهها میگویند که در ایران همواره گرما و روشنی و نور بر سردی و تاریکی پیروز بوده است.
در همان پلکان شرقی کاخ آپادانا، کنار صف نمایندگان ملل، شیری گریبان گاوی را میدرد. شیر گرما و تابستان است و گاو سرما و زمستان، و غلبه شیر بر گاو به معنی پیروزی خورشید، فرارسیدن نوروز و پایان زمستان است.
تختجمشید، دیوار شرقی پلکان کاخ آپادانا، نمایندگان ملتها
ردیف اول: پارتیها چند جام و یک شتر به همراه دارند.
ردیف دوم گنداریان با نیزه و سپر، گاو کوهانداری هدیه آوردهاند. در همین ردیف دو نفر از سکاییها با کلاه نوک تیز و خنجر درحالیکه جامهای در دست دارند، دیده میشوند.
ردیف سوم: پارتویها تعدادی کاسه و پیاله و یک شتر دوکوهانه با خود دارند. در همین ردیف فردی از ایونیه کلاه در دست دیده میشود.
این اسمها، نام ملتهای تحت فرمان امپراتوری هخامنشی است.
5
نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردینماه و زینجهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است... و اول روزی است از زمانه، و بدو فلک آغازین گشتن.
این را ابوریحان بیرونی میگوید.
6
با پیام دلکش
«نوروزتان پیروز باد»!
با سرود تازة
«هر روزتان نوروز باد»!
شهر سرشار است از لبخند ما
از گل، از امید
تا جهان باقیاست این آیین جهانافروز باد!
7
قدیمیها میگویند زمین روی یک شاخ گاو است و این گاو روی گرده یک ماهی است و ماهی در دریا و دریا در جایی در دست حضرت علی ع است. در زمان تحویل سال این گاو برای رفع خستگی زمین را از روی یک شاخ به روی شاخ دیگر میاندازد. هنگام انتقال زمین از شاخی به شاخ دیگر تخممرغ روی آینه و نارنج درکاسه آب میچرخند و ماهی در تنگ بیحرکت میماند. و برای همین است که سر سفره هفتسین آنها را میگذاریم.
سبزه سبز کردن از آیینهای کهن ایرانیان است. مردم رشد خوب دانهها را به فال نیک میگرفتند و آن را آغازی برای فصل کشاورزی میدانستند.
8
آنقدر همهچیز قدیمی است که پر از انگار و شاید میشود.میگویند بر خوان نوروزی هفت خوراکی میچیدند.
میگویند هفتسین از هفت سینی آمده و در گذشته هفت دانه را در هفت سینی سبز میکردند.
میگویند روزگاری در بعضی جاهای ایران هفت میم یا هفت چین یا هفت شین میچیدند.
میگویند... و در همه قولها هفت وجود دارد.
9
و این هفتسین عزیز ما...
بر سفره نوروزی ما سبزه است و سیب و سرکه و سماق و سیر و سنجد و سمنو به نشانه رویش و زایش و سلامتی و سرسبزی.
و قرآن و سنبل و سکه و سپند(اسفند) و آینه و شمع و شیرینی و تخممرغ رنگی و ماهی قرمز.
و در شهرهایمان هر یک به رسمی پایبندیم. شیر یا ماست یا نان یا پنیر یا سبزی یا برنج یا...
و مینشینیم دور هم پای این سفره به انتظار لحظه یا مقلبالقلوب...
پی نوشت:
1 و 2 - قسمت هایی از شعرهای فریدون مشیری
منابع مورد استفاده:
«نوروز، جشن نوزایی آفرینش»، نوشته علی بلوکباشی، «جشنهای ایرانیان»، نوشته عسکر بهرامی و «تخت جمشید»، نوشته علی سلطانزاده، هر سه کتاب از مجموعه
«از ایران چه میدانم؟»، ناشر: دفتر پژوهشهای فرهنگی.