مهدی قمصریان: واقعیت آن است که مسئله اسراف و هدر دادن منابع در اقتصاد ایران، دارای ابعادی فراتر از ابعاد فرهنگی است.

این مسئله برای ایجاد تعادل میان درآمد و هزینه بسیار مهم و اساسی است و در حوزه‌ اقتصاد خانواده نیز می‌تواند تأثیرگذار و سرنوشت‌ساز باشد. ذکر این نکته ضروری است که اگر مصرف بی‌رویه و بی‌جا امری غیرعقلایی است، عدم‌مصرف یا کم‌مصرف کردن در عین نیاز هم صحیح به‌نظر نمی‌رسد. 

در واقع آنچه در ارتباط با مصرف صحیح مطرح می‌شود، کم‌مصرف کردن نیست بلکه مراد از اصلاح الگوی مصرف و به تبع آن صرفه‌جویی، بهره‌مندی مناسب از نعمت‌های خداوندی و استفاده‌ حداکثری از تمامی قابلیت‌های هر چیزی است؛ همان امری که در اقتصاد از آن به‌عنوان بهره‌وری یاد می‌شود.

عده‌ای صرفه‌جویی را کم‌مصرف کردن معنا کرده‌اند ولی به‌نظر می‌رسد این معنا نمی‌تواند اقتصادی باشد زیرا هدف از تولید یک شیء اقتصادی مصرف آن است. بنابراین شخص  باید ‌در حد برآورده کردن کامل نیاز خود، چیزی را مصرف کند و کم‌مصرف کردن نمی‌تواند نیاز وی را برآورده سازد. از سوی دیگر باید به این نکته اذعان کرد که اصلاح الگوی مصرف نیازی به برنامه‌های ضربتی ندارد، بلکه برنامه‌های تدریجی در بستری عقلانی راه‌حلی مناسب و قابل‌قبول است؛ امری که تحقق آن مستلزم کوشش همگانی است.

اصلاح الگوی مصرف موضوعی است که باید برای رسیدن به مدلی معقول و پسندیده همه‌ جنبه‌های مثبت و منفی مصرف مورد توجه قرار گیرد. هرچند که بازخوانی همه‌ جنبه‌ها حتی جنبه‌های مصرف معنوی به غیر از امور اقتصادی و مادی مانند مصرف عمر و اتلاف وقت و تباهی آن با خوش‌گذرانی، شب‌نشینی و ولگردی‌های مدرن به شیوه وب‌گردی بی‌هدف، در این نوشتار کوتاه ممکن نیست، اما می‌توان به حوزه‌های مصرف در حوزه امور مادی و اقتصادی بیشتر پرداخت. همچنین لازم است برای تبیین درست الگوی مصرف و اجرای طرح‌ها و برنامه‌ها در راستای اصلاح الگوهای نادرست مصرف، همه‌ جنبه‌ها و ابعاد مسئله واکاوی شود. از سوی دیگر با توجه به اینکه هرگونه مصرفی در مسیر افراط و تفریط به‌عنوان شیوه رفتاری ناهنجار تلقی می‌شود، برای ارائه و اصلاح الگوی صحیح مصرف لازم است تا این جنبه از مصرف نیز شناسایی و معرفی شود.

پیامدهای روند مصرف‌گرایی در کشور

امروزه عوامل متعددی مانند رسانه‌های جمعی و تبلیغات فراگیر و توده‌ای سبب شده است، نیازهای کاذب در جامعه نمودار شود و افزایش یابد. در چنین شرایطی استفاده از مدهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف به نحو فزاینده‌ای بروز می‌کنند. یکی از صاحب‌نظران معتقد است که امروزه فرهنگ توده‌ای، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیرخلاق و منفعل است. باید توجه کرد که ادامه‌ این روند عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت که وابستگی فرهنگی، اقتصادی و بحران هویت از جمله‌ این پیامدهای شوم است.

وابستگی اقتصادی

پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواداولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسان‌ها، تسلط بر سرزمین‌های دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرح‌های کارشناسی دقیق، کنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواداولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بی‌نظیر دست یافت و جهان سوم در دره فقر فرو رفت. سردمداران غرب، فرهنگ مولد و پویای جوامع را به فرهنگی نا‌متحرک و مصرفی تبدیل کرده‌اند. آنان می‌کوشند با تبلیغات فرهنگی، مصنوعات خود را جایگزین کالاهای محلی کنند و اینگونه القا می‌کنند که کالاهای خارجی به‌علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به‌صرفه است.

وابستگی فرهنگی

سرمایه‌داران غرب پس از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که مهم‌ترین مانع توسعه‌طلبی آنها در دیگر کشورها، قدرت فرهنگی این ملت‌هاست و تا زمانی‌که باورهای مذهبی جامعه‌ای پایدار باشد، چپاول آن کشورها مشکل خواهد بود. بنابراین تلاش کردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند. اگر سلطه فرهنگی گریبانگیر جوانان کشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد می‌شود و آنها به این باور دروغین می‌رسند که قدرت هیچ کار مهمی ندارند یا تنها با استفاده از کالاها و مدهای غربی می‌توانند به تشخص و موفقیت برسند.

آنچه در اصلاح الگوی مصرف و دستیابی به فرهنگ بهینه‌ مصرف در کشور دارای اهمیت محسوب می‌شود آن است که اصلاح الگوی مصرف نیازمند تبیین راهبرد و تعیین خط‌مشی است که طی آن، این اصل به یک شعار تغییر ماهیت ندهد. در واقع لازمه‌ دستیابی به این مهم در کشور، خیزش و حرکتی عمیق از سوی مسئولان و همه‌ آحاد جامعه است. لذا باید همگی این اصل را یک ضرورت دانسته و فعالیت‌های خود را در راستای رسیدن به این اصل مهم برنامه‌ریزی کرده و برای دستیابی به این امر فرهنگ‌ساز اقدام کنند.

آنچه رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند آن است که همه‌ ما به‌خصوص مسئولان قوای سه‌گانه، شخصیت‌های اجتماعی و آحاد مردم باید در‌ مسیر تحقق این شعار مهم، حیاتی و اساسی یعنی اصلاح الگوی مصرف در همه‌ زمینه‌ها، برنامه‌ریزی و حرکت کنیم تا با استفاده‌ صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته‌ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حال‌ها، ظهور و بروز یابد. بنابراین تأکید ایشان بر اصلاح الگوی مصرف بیانگر این موضوع به‌عنوان بستری مناسب برای شکوفایی و دستیابی به اقتدار ملی است. لذا پرهیز از شعارزدگی و حفظ صیانت اصل موضوع به‌عنوان مهم‌ترین عامل در مسیر اصلاح الگوهای مصرفی و همچنین تبیین و تحقق آن، وظیفه‌ اصلی همه‌ مردم و مسئولان به‌شمار می‌رود.

راهکارها

برای تحقق اصلاح الگوی مصرف و ارائه رهیافت‌های مفید و دستیابی به مدل ایده‌آل برای نیل به جامعه‌ای که در آن الگوهای مصرف به شکل عالمانه و صحیح، اصلاح شده است، راهکارهای زیر قابل تصور است گرچه بررسی این راهکارها و هرگونه پیشنهاد اصلاحی درباره آن نیازمند تلاش صاحبان خرد و اندیشمندان جامعه است.

فرهنگ‌سازی: فرهنگ‌سازی پایدار، بستر اصلی نهضت اصلاح الگوی مصرف است. یکی دیگر از ابعاد فرهنگ‌سازی که به نوعی مهم‌ترین بخش آن است و باید به‌عنوان پیش‌نیاز هر کاری همچون اصلاح مصرف انجام شود، توجه به مسئله‌ تغییر نگرش‌هاست.تغییر نظام مصرف: نظام مصرف هر جامعه باید متناسب با فرهنگ بومی ‌و محلی باشد و همانند مرکز ثقل تعادل بین منابع تولید و نیازهای جامعه ایفای نقش کند.

ایجاد ساختارهای جدید و مبتنی بر نظام الگوی مصرف با هدف صرفه‌جویی: تغییر و اصلاح الگوی مصرف بدون تحول در مراحل تولید و بسترهای اقتصاد کلان، اصولا امکان‌پذیر نخواهد بود. بسیاری از کارخانه‌ها و صنایع تولیدی ما یا دچار فرسودگی و فقر فناوری شده یا محصولات و کیفیت آنها متناسب با نیاز جامعه و دانش‌آموزی در حوزه‌ صنعت نیست. لذا ضمن توجه به مقوله‌ استاندارد (نظام ایزو) در فرایند تولید، می‌توان از فناوری‌های جایگزین و نسل جدید خطوط تولید استفاده کرد.

جهت‌گیری صحیح نظام اجرایی و سیاستگذاری: رسیدن به نظام الگوی مصرف کارآمد، بدون قوانین و نظام حقوقی شفاف و نشاط ‌آفرین ممکن نیست. دستورالعمل‌ها و مقررات باید در دو حوزه سیاستگذاری کلان و نیز قوانین و مقررات عینی برای تهیه نظام الگوی مصرف کشور تدوین و تصویب شود.

 نقش خانواده در اصلاح الگوی مصرف: خانواده مدرسه اصلی آموزش و پرورش رفتار مصرفی است. به لحاظ تجربی و با آزمون‌های علمی‌ اثر خانواده بررفتار مصرفی اشخاص کاملا محرز شده است.

نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف: بدون تردید، جوانان از مهم‌ترین سرمایه‌های بشری در هر جامعه‌ای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی برجای گذاشته‌اند. امروز برخی تلاش می‌کنند تا ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فکر سازندگی و آبادانی کشور خود نباشند.

در همین راستاست که قشر عظیمی ‌از کشور یعنی جوانان می‌توانند با به کارگیری راهبردهای ارائه‌شده در بالا کشور را در دستیابی و عمل به این نظام یاری کنند.
نقش رسانه ملی در ترویج نگاه عیب‌‌جویانه به اسراف: صدا و سیما به‌عنوان دانشگاه عمومی می‌تواند با تهیه‌ برنامه‌های جذاب و قابل استفاده، اقشار مختلف مردم را کماکان به صرفه‌جویی ترغیب و با دیدی تازه از زوایای مختلف، مسائلی که هنوز مطرح نشده را تشریح کند. مثلا به‌تدریج برنامه‌هایی را تهیه و پخش کند که فقط شامل صرفه‌جویی در آب، برق، گاز و بنزین نباشد بلکه اموری مانند توجه جدی به بیکاری و نیازمندان جامعه، گسترش امکانات رفاهی عمومی و نحوه سرمایه‌گذاری عمومی جامعه در آنها لحاظ شود.