مجتبی اردشیری: فلسفه زندان را درچه چیزی باید خلاصه کرد؟ انسان‌های مرتبط با زندان و زندانی چه کسانی هستند؟

مسئولین، زندانبانان، فرد زندانی، خانواده او، مردمی که باید پس از آزادی با چنین فردی حشرونشر داشته باشند یا... .

فرهنگ حاضر در جامعه کنونی، نسبت به مقوله زندان بسیار انتقادپذیر است. متأسفانه با توجه به این فرهنگ نادرست، همه می‌پندارند وقتی از کسی شکایتی کردند، آن فرد حتماً باید به زندان برود. این روند را باید در جریان تلاش مسئولین نسبت به سیاست کاهش جمعیت کیفری زندان‌ها متقابل دانست و از آن به‌عنوان رابطه‌ای دوسویه یاد کرد.

طبیعتاً در شرایطی که چنین فرهنگی در میان مردم رایج است به هیچ عنوان نمی‌توان به دیده امید به این هدف خطیر مسئولین نگریست چرا که کاهش جمعیت کیفری زندان‌ها در وهله اول، اصلاح خرده نظام فرهنگی توده مردم را در ارتباط با مسائل قضایی می‌طلبد و تا وضعیت جامعه بدین گونه است هرگونه تلاشی در راه به بار نشستن این سیاست جدید سترون می‌ماند.اگر بخواهیم به‌صورت ریشه‌ای به این مسئله بپردازیم باید اذعان کنیم که  مشکلات جامعه را می‌توان در 3 رکن اساسی خلاصه کرد: فقر، بیکاری و تورم. این مشکلات زیربنایی، زمینه‌ساز 90درصد جرائم کیفری  به حساب می‌آیند که مجرم با ارتکاب جرم به زندان می‌افتد. اما آیا با این زندان رفتن‌ها مشکلی از مشکلات جامعه ما حل می‌شود؟

پاسخ روشن است! البته از آن سو نیز باید به مسئولان حق داد چرا که این
سه رکـن مشکل، به‌عنوان معضلات بنیادین جامعه ما به راحتی قابل حل نیستند و در درازمدت به آرمان می‌رسند پس حال که رفع این مشکلات نیازمند فوت وقت است می‌بایست روی فلسفه بزه و روانشناسی مجرم تحقیقات جامعی صورت پذیرد تا در پناه این دگردیسی اطلاعاتی، ما با اصلاح یا تغییر قانون‌ها در این زمینه مواجه شویم.

فرار از کلیشه و ترغیب به خوشایند‌سازی‌

آنچه مشهود است اینکه سیاست زندانی کردن مجرم در طول سالیان اخیر، تغییرات ارزنده‌ای را در روح و روان فرد خاطی فراهم نیاورده است. بسیار دیده شده که افراد بلافاصله پس از آزادی از زندان، دوباره به زندان می‌افتند و این چرخه را همچنان ادامه می‌دهند. با این حال آیا می‌توان به زندان و جمعیت بسیار زیاد زندانیان در کشور به دید اصلاح‌کننده نگریست و اینکه فرد مجرم پس از تحمل دوران حبس، متنبه شده و در ادامه‌ حیات خود با شرافت زندگی می‌کند؟

امروزه زندان‌ها برای تربیت و پیشگیری از جرم است اما در واقع این اهداف در هیچ‌یک از اشکال مورد نظر محقق نمی‌شود. فردی که مرتکب جرم شده است را نمی‌شود صرفا با مسائل تئوری اصلاح کرد زیرا این فرد با نیازهای مختلفی برخورد می‌کند و بدین ترتیب اصلاح فرد و جامعه به ابزار و عوامل متعددی مرتبط است. چند سال قبل مسئولان سخن از خوشایندسازی دوران زندان می‌کردند و اینکه این مکان باید، به سوی اشتیاقی رهنمون شود که منجر به تادیب فرد مجرم شود نه اینکه سبب‌ساز کینه در وی شود. متأسفانه این طرح خلاق در قواره همان حرف‌ها عقیم ماند و راه به جایی نبرد.

کلید معما در آسیب‌شناسی نیازها

 برای رسیدن به این نقطه از بهبود، می‌بایست نیازهای یکایک افراد مجرم آسیب‌شناسی شده و در راه تأمین همه جانبه این نیازها، گام‌های اساسی برداشته شود. مگر غیراین است که هدف از زندانی کردن فرد مجرم، تادیب و ندامت وی است؛ پس رسیدن به چنین هدفی ابزارهایی را می‌طلبد که در وهله اول تحقیقات جامع، سپس پیگیری همه‌جانبه و در نهایت اجرای علمی برنامه به نحو احسن را دربرمی‌گیرد تا در پناه چنین رهیافتی علاوه بر اینکه به کاهش فیزیکی زندانیان می‌رسیم، قانونی مدون در جهت بهینه‌سازی اوقات زندانیان، تعلیم یک زندگی شرافتمندانه و طرز مقابله با سختی‌ها، نقصان‌ها و شداید زندگی را پایه‌گذاری  کنیم.

ضمن اینکه نوع بزه در جامعه کنونی، با توجه به پیشرفت تکنولوژی حالات گوناگونی به‌خود گرفته است که صد البته آگاهی هر چه بیشتر کارشناسان این حوزه را در شناسایی بزه، راهکارهای اجرایی و شیوه‌های مقابله صحیح با آن را می‌طلبد. چنین رخدادی، محاسن بی‌شماری دارد که ازجمله‌ آن می‌توان به صیانت بیشتر از حریم اجتماعی شهروندان و بازگرداندن فرد مجرم به زندگی پاک اشاره کرد. ضمن اینکه باید توجه داشت در تمامی مراحل بزه اعم از کشف نوع بزه تا مرحله آخر که همانا زندانی شدن مجرم است می‌بایست به تمام اصول روانشناختی مدرن پایبند بود چون ارائه راهکارهای بدیع و در نهایت، نتیجه‌گیری از این اقدامات مرهون کارشناسی‌های صورت گرفته از بطن جامعه و تقابل آن با روحیات فرد خاطی است که جز به مدد علم روانشناسی و حضور متخصصان خبره در این کار، قابل اجرا نیست.

پس می‌توان سیکل گردشی زندان را اینگونه تشریح کرد: تشخیص نوع بزه، راهکارهای اجرایی متخلفان برای رسیدن به مقصود از این نوع از بزه، شناسایی مجرمان و دستگیری آنان، تعیین مجازات‌های جدید با هدف تادیب مجرم، اعمال مجازات‌ بدون رفتن به زندان، تحقق سیاست خوشایندسازی زندان به همراه برنامه‌های تادیبی و خصوصا‌ً روانشناسانه که جنبه کاربردی بالایی داشته باشد.البته در تعیین مجازات‌های بدون رفتن به زندان، برای جرایمی که در شرایط کنونی زندان مطرح است باید بسیار خلاقانه و با الگوهای مشوق‌گونه برخورد کرد تا انگیزه کافی برای اصلاح درونی فرد مجرم از سوی خود وی به‌وجود‌ آید. مطمئنا در چنین شرایطی، جامعه، راحت‌تر به آرمانشهر خود دست خواهد یافت و قدم‌های اساسی در راه اصلاح جمعیت زندانیان و بهبود زندگی پس از حبس آنها پدید خواهد آمد.