تاریخچه روابط ایران و عربستان به سال 1307 شمسی و بعد از اعلام تشکیل دولت عربستان میرسد. در سال 1309 هجری شمسی سفارت ایران در جده افتتاح شد اما تنها 5سال بعد یعنی در سال1314 شمسی سفارت تعطیل و سفیر ایران در مصر بهعنوان اکردیته در عربستان انتخاب شد.
در سال1322 درگیری شدید شیعیان و دولت سعودی در جریان برگزاری حج و عید قربان و در نهایت درگیری ایرانیان و اتباع دولت عربستان در خانه خدا که در نهایت سبب قطع سر یکی از حاجیان ایرانی شد، سبب قطع روابط سیاسی دو کشور شد.
در همان برهه سفارت مصر در عربستان که حافظ منافع ایران در عربستان هم محسوب میشد طی یادداشتی مراتب اعتراض شدید دولت ایران به اعدام یک حاجی را به اطلاع دولت عربستان رساند اما عربستان با این توجیه که این اعدام عملی شرعی بوده از پاسخگویی به چرایی این اقدام طفره رفت.
ایران در واکنش به پاسخ عربستان آن را غیرقابلقبول خواند و اعلام کرد اگر دولت عربستان رسما بابت اعدام یک حاجی ایرانی از تهران عذرخواهی نکند، ایران در سیاست خود در قبال عربستان تجدید نظر جدی خواهد کرد. دولت عربستان اما به جای عذرخواهی در پاسخ اعلام کرد حاضر است قول دهد تا در آینده چنین برخوردهایی در قبال اتباع ایرانی رخ ندهد. ایران همچنان بر لزوم عذرخواهی عربستان از آنچه در قبال یک حاجی ایرانی رخ داده بود اصرار کرد و در نهایت این کشمکش به قطع روابط سیاسی دوکشور انجامید و حجاج ایرانی تا چند سال از رفتن به عربستان خودداری کردند.
4سال اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه در سال1326شمسی هیأتی از سوی عربستان برای آشتی و برقراری دوباره روابط، راهی تهران شد. عذرخواهی این هیأت از مقامات تهران سبب شد تا ایران بار دیگر سفیر کشورمان در مصر را اکردیته در عربستان کند. روابط تهران- ریاض تا قبل از تشکیل اوپک از چارچوب اصول اشرافیت، ادعای حاکمیت بر مسلمانان و دشمنی مشترک با جمال عبدالناصر خارج نشد.
بعد از تشکیل اوپک اما آرامآرام روابط تهران و ریاض از جنبههای نمادین خود فراتر رفت و وارد جنبههای سیاسی و اقتصادی شد. دو کشور همچنین در برهههایی کوشیدند در مسائلی مانند فلسطین، اوپک و کنفرانس اسلامی در مجامع جهانی وحدت نظر داشته باشند.
سکوت در برابر انقلاب
عربستان سعودی در برابر پیروزی انقلاب اسلامی موضعی منفعلانه از خود بروز داد و سیاستمداران این کشور از اظهارنظر درباره آن بهشدت پرهیز داشتند. نخستین اظهارنظر درباره انقلاب ایران را ملک خالد، پادشاه عربستان عنوان کرد که برپاشدن حکومت اسلامی در ایران را مقدمهای برای نزدیکی و تفاهم دوکشور خواند. فهد، ولیعهد وقت عربستان هم در دیدارش با رئیسجمهوری الجزایر گفت که حکومت جدید ایران را تائید میکنیم و برای رهبری آن امام خمینی(ره) احترام زیادی قائل هستیم. اندکی بعد ازگردهماییهای فراوان جنبشهای آزادیبخش و برگزاری مراسم بزرگ برائت از مشرکین در صحرای عرفات، دوستیها آرامآرام جای خود را به تردید و بعدها دشمنی داد. نخستین بارقههای مخالفت ریاض با جمهوری اسلامی در مطبوعات عربستان اتفاق افتاد.
تهران نیز متعاقبا نظرات مخالفان دولت سعودی را در مطبوعات خود انعکاس میداد. امیر نایف، وزیر کشور عربستان نخستین مقام رسمی دولت این کشور بود که رسما در برابر سیاستهای جمهوری اسلامی موضعگیری کرد. در ایران هم مقامات مختلف کشور، نزدیکی عربستان به آمریکا را بهشدت مورد انتقاد قرار دادند. عربستان هم در برههای به مقابله با ایران روی آورد و با پناه دادن به ضدانقلاب و جاسوسهای فراری از ایران، به مقابله با نظام برخاست.
شکاف بیشتر
آغاز جنگ تحمیلی سبب افزایش شکاف میان رهبران تهران و ریاض شد. عراق در جنگ تحمیلی مورد حمایت بیچون و چرای عربستان سعودی قرار داشت و بنابر قولی ریاض در 8 سال جنگ بیش از 30 میلیارد دلار به عراق برای جنگ با ایران کمک کرد. امیر بحرین بعد از جنگ در نشستی عنوان داشت که کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس در طول جنگ ایران و عراق، بیش از 40میلیارد دلار به عراق کمک کردند که بخش اعظم آن از سوی کویت و عربستان بود. کمک عربستان به عراق در جنگ با ایران تا آنجا پیش رفت که این کشور روزانه 280هزار بشکه نفت از منطقه بیطرف استخراج میکرد و برای عراق میفروخت.
عربستان تا برههای از جنگ تحمیلی از اعلام رسمی حمایت از صدام خودداری کرد تا آنکه پس از دیدار نایف، وزیر کشور عربستان از عراق و امضای 2 قرارداد امنیتی با بغداد، رسما از عراق در برابر ایران اعلام حمایت کرد. طرح8 مادهای ملک فهد برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی هم در نهایت به تیرگی کامل روابط تهران- ریاض انجامید و کشتار بیش از 400نفر از حاجیان ایرانی در جریان حج سال1366 در مکه به نقطه اوج دشمنی ایران و عربستان تبدیل شد. 8ماه پس از کشتار زائران ایرانی، در بهار، عربستان بهطور یکجانبه روابط خود با ایران را قطع کرد و به دیپلماتهای تهران مهلتی یک هفتهای برای ترک این کشور داد.
شیرینیخوران دوباره
در سال 1991 میلادی در پی مذاکرات پشت پرده و مفصل وزرای امور خارجه دو کشور، روابط ایران و عربستان از سر گرفته شد. در همین سال هیأتی 19نفره به ریاست مشاور وزیر امور خارجه برای بازگشایی سفارت ایران به عربستان رفت. عربستانیها هم هیأت مشابهی را به تهران فرستادند. اندکی بعد هم هشام ناظر، وزیر نفت عربستان در کنفرانس بینالمللی نفت در اصفهان شرکت کرد و سعودالفیصل، وزیر خارجه عربستان هم مهمان وزارت امورخارجه کشورمان در تهران شد.
رابطه یکطرفه
روابط تهران - ریاض در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد را باید به 2 بخش تقسیم کرد. در 3-2سال ابتدایی دولت ریاض به ارزیابی سیاست خارجی دولت جدید ایران پرداخت و روابط خود با تهران را بر منوال سابق ادامه داد.
از اواخر سال1387 شمسی ریاض آرامآرام به علنیکردن اختلافات خود با تهران پرداخت و مقامات این کشور همزمان با افزایش فشارهای دیپلماتیک غرب به ایران بر سر برنامه هستهای، اظهارات تندی را علیه ایران بیان کردند.
سعود الفیصل در 2 برهه پاییز و اسفند سال1387 اظهارات تندی را علیه تهران مطرح کرد که از سوی مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور بیپاسخ ماند. موضوع حمایت از مقاومت در فلسطین و لبنان و مسئله شیعیان در عربستان و رفتار با زائران ایرانی مهمترین تیترهای جنگ لفظی سیاستمداران تهران و ریاض در 2سال گذشته بوده است. با وجود همه تنشها میان دو دولت، محمود احمدینژاد از زمان روی کار آمدن در سال1384، 4بار به این کشور سفر کرده (یک بار برای شرکت در اجلاس سران کنفرانس اسلامی، یک بار در چارچوب دیداری عادی، یک بار برای حضور در اجلاس سران اوپک، یک بار هم مراسم حج).
در شرایط کنونی اینگونه بهنظر میرسد که با وجود اینکه در ظاهر روابط دیپلماتیک در قالب سفرهای مقامات تهران به ریاض برقرار است اما در عمل نگاه عربستان به فعالیتها و
نقش آفرینیهای ایران در منطقه نگاهی متفاوت است و ریاض ترجیح میدهد سیاست کجدار و مریزی را دنبال کند.
دشمن مشترک
از آغاز دهه70 و پس از حمله عراق به کویت، سعودیها بخشی از اختلافات کهنه خود با نظام اسلامی را نادیده گرفتند و ترس از چالشهای داخلی حتی روابط میان ایران و شیعیان جنوب عراق را نیز تحت تأثیر قرار داد و با پایان یافتن دوران اشغال کویت، عربستان خواهان از سرگیری روابط خود با ایران شد. این امر موجب شد که سرانجام زائران ایرانی- پس از 4سال وقفه - بتوانند بار دیگر در سال1991 به زیارت خانهخدا بروند. از آن سال به بعد رهبران سعودی ترجیح دادند در برابر برائت از مشرکین در صحرای عرفات که در آن برهه آرامآرام جای خود را میان زائران دیگر کشورها هم باز کرده بود، واکنش جدی نشان ندهند.
ملاقات ولیعهد عربستان با هاشمی رفسنجانی (رئیسجمهوری وقت ایران) در سنگال و نیز در پاکستان، حضور امیر عبدالله در اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و سفر سید محمد خاتمی (رئیسجمهوری وقت ایران) به عربستان و دیدار وی با فهد (پادشاه وقت سعودی) نشان از تلاش دو کشور برای فراموشی گذشتهها میداد.
روی کار آمدن جمهوریخواهان در آمریکا و تأکید جورج بوش بر لزوم برخورد سخت با منابع تغذیه تروریسم در جهان سبب نزدیکی شدید ریاض به تهران شد. مشهور است که در برههای پس از 11سپتامبر شاهزادهای از عربستان در دیدار با مقامات ایران، خواستار کمک تهران به ریاض در صورت حمله آمریکا به عربستان شد. گسترش همکاریهای ایران و عربستان همچنین موجب انعقاد قراردادی امنیتی در 18آوریل2001 میان شاهزاده نایف بن عبد العزیز (وزیر کشور عربستان) و عبدالواحد موسویلاری (وزیر کشور وقت ایران) شد.
منابع:
1- عربستان سعودی، چاپ دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی 2- روابط ایران و عربستان در پرتو اعتماد متقابل نوشته محمود واعظی 3- بازگشت میانهروها به سیاست خارجی، روزنامه شرق 6 تیر 1385