تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۴

ترجمه نیلوفر قدیری: در سال1950 وقتی روپرت مورداک فقط 19سال داشت به همراه پدرش کل آمریکا را گشت؛ پدر او که اصالتا استرالیایی و از چهره‌های قدرتمند رسانه‌ای بود پیشنهاد این سفر را داده‌بود.

در طول این سفر آنها به کاخ سفید رفتند و به یکی از سخنرانی‌های هری‌ترومن گوش دادند. در همان ایام، روز یکشنبه، پدر و پسر به خانه تابستانی خانواده سولزبرگر،  صاحب روزنامه نیویورک تایمز در کانکتی‌کات رفتند.

این دیدار برای مورداک جوان لحظه مهمی بود. مایکل وولف، زندگینامه نویس مورداک می‌گوید: او تا مدت‌ها و از همان زمان در فکر این ملاقات بوده‌است.

وولف می‌نویسد: در آن ملاقات پدر مورداک به او گفت که سولزبرگرها بهترین روزنامه‌دارانی هستند که دنیا تا‌کنون شناخته‌ و روزنامه نیویورک‌تایمز هم بهترین روزنامه است. این سخن تا به امروز در گوش مورداک مانده و او می‌داند که اگر بخواهد میراث‌اش را به عنوان آخرین و بزرگ‌ترین روزنامه‌دار جهان حفظ کند باید با نیویورک‌تایمز طرف شود.

امروز مورداک در حال اجرای پرده آخر برنامه خود برای مقابله با نیویورک تایمز است. او 28 ماه پیش، روزنامه بزرگ وال‌استریت ژورنال را به بهای گزافی خرید و در آن بخش ویژه روزانه‌ای را به غلبه بر بزرگ‌ترین روزنامه رقیب خود در نیویورک اختصاص داد.

شروع به کار بخش جدید نیویورک در روزنامه وال‌استریت‌ژورنال اهمیتی به‌مراتب بیشتر از ظاهر خود روزنامه یافت. این بخش شامل 12‌صفحه با محتوای سیاست، ورزش، هنر، اقتصاد و املاک شهر نیویورک و اطراف این ایالت است. این فقط شروع کار یک بخش ویژه مطبوعاتی نبود بلکه شروع یک ماموریت بود. هدف این ماموریت شروع یک مبارزه مستقیم از طریق سرقت سبک قدیمی روزنامه‌نگاری نیویورک‌تایمز به عنوان پیشروی روزنامه‌نگاری در آمریکاست.

مورداک همیشه می‌داند پولش را کجا سرمایه‌گذاری کند. زمانی که دیگر روزنامه‌ها مشغول کاهش بودجه و تعدیل نیروی کار خود هستند، او در سال، 15میلیون دلار برای بخشی سرمایه‌گذاری می‌کند که 35 روزنامه‌نگار دارد؛ اکثر آنها از روزنامه نیویورک سان به این بخش جذب شده‌اند.

 نیویورک سان اکنون دیگر کارنمی‌کند اما همیشه مورد تحسین مورداک بوده‌است. خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کنند که این بخش از وال‌استریت ژورنال با جذب آگهی با قیمت پایین و
تخفیف بسیار که تاکتیک مطبوعات است، زیر پای نیویورک تایمز را خالی می‌کند. البته وال‌استریت ژورنال گفته‌است که چنین قصدی ندارد.

مورداک و تیم او این حقیقت را پنهان نمی‌کنند که هدف پشت‌پرده راه‌اندازی این بخش جدید لطمه زدن به نیویورک تایمز است. حتی قبل از اینکه مورداک داو‌جونز که شرکت مادر روزنامه وال‌استریت است را در سال2007 به قیمت 5میلیارد دلار خریداری کند، این هدف کاملا مشخص بود.

سارا الیسون از گزارشگران سابق وال‌استریت ژورنال که کتاب او با نام «جنگ» در وال‌استریت ژورنال ماه آینده منتشر خواهد شد از ناراحتی مورداک به خاطر سرمقاله انتقادی نیویورک‌تایمز می‌گوید که در انتقاد از خرید و فروش‌های شرکت‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای نوشته‌شده‌بود. ناراحتی مورداک تا آنجا بود که برای آرتور سولزبرگر، مدیر نیویورک‌تایمز نوشته‌بود: بگذارید این نبرد آغاز شود!

مورداک مدت کوتاهی بعد از به دست گرفتن مدیریت وال‌استریت ژورنال در نشستی با مدیران داو‌جونز و سردبیران وال‌استریت گفت: باید ببینیم که چطور می‌توانیم به معنای واقعی نیویورک‌تایمز را فلج کنیم.

چنین نبرد آشکار و بی‌پرده‌ای میان این دو روزنامه نیویورکی بی‌سابقه بوده‌است. چنین کلمات تندی کمتر شنیده‌شده‌است. روابط میان نیویورک‌تایمز و وال‌استریت ژورنال در گذشته خیلی خوب بوده‌است. مدیران آنها به‌صورت علنی و در جلسات، نامی از یکدیگر نمی‌بردند و اگر هم ‌ می‌بردند با احترام  بوده‌است.

اما با شروع به کار بخش جدید نیویورک تایمز همه چیز عوض شد و صحنه دعوا کاملا جدی شد. دسامبر گذشته رابرت تامسون، سردبیر سابق روزنامه تایمز لندن که مورداک او را به عنوان سردبیر ارشد وال‌استریت ژورنال منصوب کرد، به یک مقاله انتقادی روزنامه نیویورک‌تایمز حمله کرد.

آن مقاله که به قلم دیوید کار نوشته شده‌بود، وال‌استریت ژورنال را به خاطر پوشش سیاسی چرخش سیاسی جدیدش به سمت راست متهم کرده‌بود. تامسون با حمله به این مقاله نوشت که این مقاله شاهدی از نگرانی نیویورک‌تایمز از ظهور و قدرت گرفتن یک رقیب موفق است.

سپس در ماه فوریه مورداک شخصا به حمله علیه سولزبرگر دست زد. او به مجله نیویورک گفت که باور دارد نیویورک‌تایمز در گذشته باقی مانده و بسیار آسیب‌پذیر است چرا که سولزبرگر هنوز در منصب مدیریت است.

در گذشته و قبل از اینکه مورداک روزنامه وال‌استریت را بخرد، نیویورک‌تایمز جواب همه انتقادات را نمی‌داد و دون‌شأن خود می‌دید که جواب هر سرمقاله‌ای را بدهد. اما اکنون شرایط فرق‌کرده‌است؛ اکنون نیویورک‌تایمز هم شمشیر را از رو بسته‌است. خبرنگاران این روزنامه می‌گویند که مدیران مصمم به مبارزه هستند و در این باره آماده‌باش اعلام کرده‌اند.

اولین ضدحمله نیویورک‌تایمز وقتی انجام شد که یک خبرنگار هنری را از بخش نیویورک روزنامه وال‌استریت بیرون کشید و جذب کرد. نام این خبرنگار کیت تیلور است و چندان خبرنگار کهنه‌کاری نیست. اما از آنجا که از ابتدای راه‌اندازی این بخش در آن کار کرده، با همه جزئیات کار در این بخش و روزنامه وال‌استریت آشنا بود. مدیران نیویورک‌تایمز همچنین یک خبرنگار دیگر را هم به نام باب کریستی که گزارش‌های معروفی می‌نوشت جذب کردند و او اکنون سخنگوی سولزبرگر است.

نیویورک‌تایمز همچنین تصاویر و تبلیغات خیابانی بسیار بزرگی را در سراسر ایالت پخش‌کرد و در بزرگراه‌ها نصب کرد که حاوی تأکید بر برتری این روزنامه بر رقیب محلی آن بود. در یکی از این تبلیغات خیابانی آمده است: همه مخاطبان هنری، نیویورک‌تایمز را به وال‌استریت ژورنال ترجیح می‌دهند.

روزنامه وال‌استریت در پاسخ به اینگونه فعالیت‌های رقیب خود، در مقاله‌ای نوشت: این دون شأن روزنامه‌ای است که اینگونه تبلیغات کند.

با این حال این نبرد آغاز شده و معلوم نیست سرانجام آن چه خواهد شد.مورداک خود را در عالم رسانه بی رقیب می‌داند اما اکنون بازی بی انتها و نه‌چندان سالمی را آغاز کرده است.

رقابت پرهزینه برای مورداک

این رقابت برای مورداک به یک موضوع شخصی تبدیل شده‌است. اما بسیاری از اصحاب رسانه در آمریکا از اینکه چنین رقابت و نبردی چه فایده اقتصادی‌ای می‌تواند داشته‌باشد ابراز تعجب می‌کنند. ویژه‌نامه روزانه نیویورک در وال‌استریت ژورنال سبک و سیاق و حتی قالبی متفاوت از روزنامه وال‌استریت دارد. این شیوه مورداک است که از یک رسانه‌ دو استفاده می‌کند تا دو گروه مخاطب را برای آن جذب کند. در این مدت چند شرکت بزرگ آگهی‌دهنده به نیویورک‌تایمز، جذب این ویژه‌نامه وال‌استریت شده‌اند.

اما در شرایطی که آگهی مطبوعات چاپی رو به افول است و بازار به سمت اینترنت روی آورده، نمی‌توان به چنین موفقیتی و پایدار ماندن آن امیدوار بود. به همین دلیل بسیاری این سوال را مطرح می‌کنند که چرا مورداک میلیون‌ها دلاری که برای این موضوع هزینه می‌کند را به‌سمت آگهی‌های الکترونیک و اینترنتی و بخش‌هایی مانند آی‌فون و آی‌پاد نمی‌برد؟ این افراد به مورداک هشدار داده‌اند که ادامه این روند می‌تواند به زیان دنیای مطبوعات و رسانه تمام شود و باب اینگونه جنگ‌های رسانه‌ای را باز کند. این واقعه اما بدون شک بزرگ‌ترین جنگ مطبوعاتی قرن بیست و یکم خواهد بود. 

گاردین