در افغانستان پیدا کردن سلاح برای گروههای شبهنظامی کار دشواری نیست؛ هر کسی میتواند سلاح به دست بیاورد یا مواد منفجره بسازد.
دولت افغانستان از این امکان استفاده کرده و بعضی گروههای شبهنظامی را برای مقابله با طالبان و گروههای القاعده بسیج کردهاست اما این امر باعث نگرانی غربیها شدهاست. البته این طرحی است که آمریکا در عراق هم برای مقابله با القاعده به کار گرفت. در عراق، گروههایی از سنیها در چارچوب گروههای بیداری بسیج شدند تا در محلات سنینشین با شبهنظامیان القاعده مقابله کنند و مانع از گسترش حملات آنها شوند. این طرح در عراق تا حدی موفق بود اما در افغانستان با توجه به ضعف قدرت دولت مرکزی، ممکن است اجرای این طرح بحرانی جدید ایجاد کند. دولت مرکزی افغانستان اکنون فقط در کابل قدرت دارد و فعالیت شبهنظامیان میتواند این قدرت را بیشتر تضعیف کند.
گیچی نبی، یکی از فرماندهان سابق جهادی که تاکنون چندین عملیات را علیه طالبان رهبری کرده و بهعنوان فرمانده نبی تعداد زیادی از مردم منطقه قندوز در افغانستان را علیه طالبان رهبری کرده است، گذشته خود را چنین بازگو کرده و میگوید: کت نظامی من چندین سال درگنجه لباسها بدون استفاده آویزان بوده است و سلاحهای جنگیام را نیز در پوست حیوانات پنهان کرده بودم. حتی کلاشینکف من گرد و خاک زیادی گرفته بود. گیچی که ترکمن است و49 سال سن دارد، 7سال پیش زمانی که ارتش ایالات متحده، طالبان را از افغانستان راند، به جای اینکه یک گروه از مجاهدین را برای جنگ با طالبان رهبری کند، مدیر یک رستوران که ماهی طبخ میکرد، شد. وی ادامه میدهد: پول خوبی از این کار به دست میآوردیم و در پایان یک روز حدود 300دلار درآمد داشتیم، زندگی و کار در رستوران بسیار بهتر از زمان جنگ بود.
اما چند هفته پیش، گیچی دوباره همان فرمانده نبی شد. حدود 60 نفر از جنگجویان که بیشتر آنها را جوانان تشکیل میدهند، از مناطق اطراف تحت فرماندهی گیچی در منطقه قلعه زال در شمال ولایت قندوز درآمدند تا با طالبان بجنگند. مجاهدین سابق اقدام خود را اینگونه توصیف میکنند که میخواهند سازمانی تشکیل دهند که از حقوق مردم افغانستان حمایت کند. در واقع، پیش از برگزاری انتخابات مجلس افغانستان، نگرانی مردم این کشور که از حملات احتمالی طالبان بهشدت افزایش یافته بود، سبب شد تا مجاهدین به مردم بپیوندند. اما در قانون اساسی افغانستان مسلح شدن مجاهدین سابق بهطور غیرقانونی صورت گرفته است. گیچی میگوید: مردم این منطقه خود از وی خواستهاند تا در برابر شقاوت طالبان و بیرون راندن شبه نظامیان به آنها کمک کند.
اکثر مردم یک کلاشینکف 47 دارند
گیچی گفت: با توجه به خواست مردم، چند روز قبل از برگزاری انتخابات به منطقه قلعه زال برگشتم. توسط بزرگان منطقه، برای جلب تعداد بیشتری از جنگجویان، از روستایی به روستای دیگری نقل مکان کردم. آموزش دادن جنگجویان غیرضروری بود. در این منطقه تقریبا همه میدانند که چگونه از اسلحه استفاده کنند. به علاوه، اکثر مردم یک کلاشینکف47 در خانه دارند و به راحتی از آن استفاده میکنند. طی چند شب، گیچی سربازان خود را به راحتی در چندین خیابان این منطقه برای مبارزه با طالبان مستقر کرد. در درگیریها میان دوطرف، تلفاتی نیز به جای ماند. شب اول درگیریها میان دوطرف، گیچی 5 تن از مردان خود را از دست داد، اما در پایان درگیریها نیروهای گیچی توانستند طالبان را متقاعد کنند تا دست از مبارزه بردارند.
دولت افغانستان از گروههای شبه نظامی محلی، از جمله گیچی، بهعنوان یک راهحل موقت برای افزایش امنیت، در طول برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، استفاده کرد. دولت مرکزی افغانستان برای پرکردن شکاف موجود در این کشور از حضور شبهنظامیان محلی استقبال کرده است، به این دلیل که سربازان و نیروهای پلیس در افغانستان به تنهایی قادر به حفظ امنیت در این کشور نیستند. از آن به بعد نیز، شبه نظامیان محلی معمار برقراری امنیت در قندوز شدهاند، که مانند یک استان مرکزی در شمال افغانستان به حساب میآید؛ منطقهای که سربازان آلمانی در آنجا مستقر شدهاند.
جایی که پلیس از ورود به آنجا میهراسد
هیچ کس واقعا نمیداند که دلیل ظهور شبه نظامیان در ولایت قندوز، در این زمان به چه معناست. عبدالرزاق یعقوبی، رئیس پلیس استان قندوز است که در دفتر کار خود، این ولایت را روی نقشه نشان میدهد و درباره حضور گروههای شبهنظامی محلی بسیار مشتاقانه صحبت میکند. یعقوبی که مشهور به ژنرال رزاق است و مورد احترام نیروهای آلمانی در این منطقه قرار دارد، میگوید: کابل هیچ نیروی اضافی و هیچ پلیسی به قندوز نمیفرستد بنابراین، میتوانیم از حضور تمام جنگجویان استفاده کنیم. وی تأکید میکند که در حال حاضر، آنها فقط شبه نظامیان محلیاند، اما شاید قادر باشیم تا چند سال آینده از آنها پلیسهایی واقعی بسازیم. بسیاری در قندوز میخواهند حتی یک لحظه در گروه فرمانده نبی باشند.
روز سهشنبه، نبی با ریش سفیدان محلی و روسای سرویسهای اطلاعاتی قندوز جلسهای تشکیل دادند که در این جلسه حتی یک جای خالی نیز وجود نداشت و تمام مبلها پرشده بود. رهبران شبه نظامی روستاهای دیگر، از 4-3 روستا مانند خانآباد در جنوب شرقی، علیآباد در جنوب و از امامصاحب در شمال قندوز گردهم آمده بودند. نام این روستاها برای نیروهای آلمانی بسیار آشناست زیرا در این روستاها اغلب آنها مورد حمله قرار میگیرند و ترجیح میدهند که برای ایمنی خود به این قریهها پا نگذارند. نیروهای پلیس و قوانین طالبان نیز کمتر در این روستاها دیده میشود. از سوی دیگر، این روستاها شاهد ظهور روزافزون شبه نظامیان محلی، مانند فرمانده نبی هستند.
مقامات افغانستان از حضور شبهنظامیان استقبال میکنند. رئیس سرویس اطلاعات از یک به یک رهبران گروههای شبهنظامی محلی میپرسد که به چه چیزهایی نیاز دارند. جواب رهبران نیز همیشه یکسان است و میگویند: اسلحه، رادیو و خودرو. او سپس میپرسد که آیا شبه نظامیان از موقعیت رهبران طالبان خبر دارند یا نه؟ هر یک از رهبران مجاهدین که به سؤالها پاسخ میدهند سالها مبارزه کردهاند و نشانهایی که به همراه دارند این نکته را تأیید میکند. رهبران مجاهدین رهبران طالبان را نام برده و جزئیاتی که از آنها میدانند و مکانی که در آن پنهان شدهاند را به رئیس سرویس اطلاعات بازگو میکنند. فرمانده نبی دشمن خود را به خوبی میشناسد و میگوید: نام او ملا صلباست. وی همچنین میگوید: آنها از زمانی که جنگجویان با طالبان در این منطقه میجنگند این رهبر طالبان را ندیدهاند، اما اگر او را بیابند برای حلوفصل جنگ با ملا صلبا راهی پیدا خواهند کرد.
گروههای خلع سلاح
با این حال، تا زمانی که سربازان آلمانی در قندوز مستقر هستند، راهی برای اینکه شبه نظامیان محلی خود با طالبان مبارزه کنند و مسئله را حلوفصل کنند، وجود ندارد. افسران تعداد گروههای شبه نظامی را که در اطراف قندوز به گشتزنی مشغولند در حدود 200تا400 تن تخمین زدهاند. اما هیچکس تعداد دقیق آنها را به درستی نمیداند. در واقع، نیروهای آلمانی یکباره خود را در تله شبه نظامیان طالبان میبینند. یک افسر آلمانی میگوید: از فاصله دور، همه ما میبینیم که مردان مسلح اطراف این منطقه در حال گشتزنیاند. اما ما چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که این افراد از نیروهای طالبانند یا جنایتکاران دیگر یا اینکه آیا آنها قصد حمله به ما را دارند یا نه؟
بحث و گفتوگو درباره شبه نظامیان به اندازه طولانی شدن جنگ در افغانستان مهم است. برای چندمین بار، ایده استفاده از گروههای چریکی برای مبارزه با اهداف مورد نظر یا همان طالبان مورد بحث قرار گرفته و بهعنوان اهرمی در استراتژی ایالاتمتحده در جنگ افغانستان مطرح است، این ایده بهطور جدی بین مقامات آمریکایی مطرح شده است. گرچه آمریکا با استفاده از گروههای چریکی میتواند موفقیتهایی را در آرامش و اوضاع افغانستان به دست آورد، اما نکته دیگر این است که متحدان سابق به سرعت تبدیل به دشمنانی برای آمریکا خواهند شد. همکاری و حمایت از شبه نظامیان مشکلاتی عینی برای آمریکا ایجاد میکند.
یکی از اقداماتی که آمریکا قصد دارد تا در اهداف بلند پایه خود در افغانستان انجام دهد، این است که با تجهیز تسلیحاتی شبهنظامیان قوای کمکی برای نیروهای خود بهوجود آورد. اما آمریکا میخواهد اسلحههای کلاشینکف ابتدا در افغانستان جمعآوری شود و فرایند خلعسلاح تنها از دست سربازان آلمانی که در قندوز چهرههایی شناخته شدهاند، برمیآید. غرب باید برای متقاعد کردن میلیونها افغان در ازای تحویل هر کلاشینکف 100 دلار پرداخت کند. آمریکا قصد دارد پس از خلع سلاح آنها را به سلاحهای جدید و موشکهای دوربرد تجهیز کند.
دوستان امروز، دشمنان فردا
آلمانیها معتقدند که مشکلات و تهدیدهای بسیار جدی در اطراف جادههای شهر قندوز وجود دارد که به راحتی از بین نخواهد رفت. در حال حاضر اعزام شبهنظامیانی به این شهر برای مبارزه با طالبان هنوز ادامه دارد. افسران آلمانی این سؤال را از یکدیگر میپرسند که چه اتفاقی خواهد افتاد، پس از اینکه گروههای مسلح شده در برابر طالبان تجربه کافی بهدست آوردند، آیا تبدیل به قدرتی علیه خود دولت نخواهند شد یا اینکه دستور کار خود را پیش نخواهند گرفت؟
با وجود آنکه دولت افغانستان در طول مدت انتخابات افغانستان، بهشدت به کمک گروههای چریکی نیاز داشت تا از هرجومرج جلوگیری کند اما متحدان سابق که اکنون تبدیل به دشمنانی سرسخت علیه دولت شدهاند، مقامات دولت افغانستان را از این امر میهراساند که شاید شبه نظامیان جدید نیز برای دفاع از قلمرو خود، نه تنها برای نجات از چنگ طالبان بلکه علیه دولت نیز بجنگند.
در واقع، بسیاری از منتقدان این طرح (پرورشوآموزش ارتشهای خصوصی) از این موضوع در هراسند که روندی جدید در افغانستان شکل بگیرد و آن فروپاشی دولت توسط گروههای جدید است.
اشپیگل آن لاین