بایرامبخش در آن گفتوگو از دنیای حیرتانگیز زیرآب گفته بود و از اینکه ما نتوانستهایم از قابلیتهای فراوان خلیجفارس و جزایر آن برای اشتغال جوامع بومی و تغییر معیشت آنها استفاده کنیم انتقاد کرده بود. او ضمن هشدار نسبت به تخریبهای محیطزیست دریایی از مسئولان خواسته بود تا دیر نشده است برای حفظ اکوسیستمهای دریایی خلیجفارس چارهای بیندیشند.
پس از 3سال به سراغ علی عبدیپور، مستندساز دیگری رفتیم تا مشکلات خلیجفارس را از نگاه او بررسی کنیم. کارگردانی و تصویربرداری زیرآب مستندهای «آبزیان خلیجفارس»، «قاتلین سرخ» و «راز مرگ دلفینها» برای سیما و نیز مستند دریایی «زندگی پنهان» درباره حیات وحش دریای مدیترانه، مستند «سبز، سفید، آبی» درباره مسائل زیستمحیطی دریاچه ارومیه و مستند «جزیره قشم» برخی از کارهای این مستندساز است. عبدیپور میگوید ما خلیجفارس را به یک زبالهدان تبدیل کردهایم.
- آقای عبدیپور، زیر آب چه خبر است؟ به عبارت دیگر، از نگاه کسی که فیلمبرداری زیرآب، بخشی از فعالیتهای اوست، در اعماق خلیجفارس چه میگذرد؟
اجازه بدهید قبل از پرداختن به موضوع، درباره اهمیت خلیجفارس صحبت کنیم و اینکه این پهناب چه ارزشی دارد. در کره زمین 3 بیوسفر مهم وجود دارد که جهان بدون آنها نابود میشود. این سه بیوسفر عبارتند از: جنگلهای استوایی، جنگلهای دریایی حرا و مرجانها. ما در خلیجفارس هم حرا داریم و هم مرجان. علاوه بر این خلیجفارس زیستگاه گونههایی مانند دلفینها، نهنگها و لاکپشتهای دریایی است که جزو گونههای در معرض انقراضاند. در عین حال، این دریا، گرمترین دریای جهان است و از آنجایی که تنوع زیستی بالایی دارد آسیبپذیری آن بسیار زیاد است. اما این پهناب بهرغم اهمیت فراوانش در سال86 بهدلیل درمعرض خطر بودن، به خاطر عوامل انسانی بهعنوان منطقه ویژه دریایی معرفی شد تا از مراقبتهای بیشتری برخوردار شود.
- چه خطراتی خلیجفارس را تهدید میکند که بهعنوان منطقه ویژه دریایی معرفی شده است؟
8 کشور حاشیه خلیجفارس از جمله ایران، در شمار کشورهای در حال توسعه هستند. این کشورها از یکسو، با حداکثر توان از منابع نفتی خود استفاده میکنند و از سوی دیگر، در حریم دریا دست به ساختوسازهای متعددی زدهاند بیآنکه به عواقب این فعالیتها فکر کنند.
به عبارت دیگر، ارزیابی زیستمحیطی در این فعالیتها یا نقش ندارد و یا نقش بسیار کمرنگی دارد. نتیجه این اقدامات تخریب زیستبومهای دریایی است بیآنکه اجازه بازسازی به آن داده شود. درواقع سرعت تخریبها آن قدر زیاد است که دریا امکان و مجال بازسازی ندارد. در کشور خودمان، بسیاری از کارخانهها بهخصوص صنایع سنگین ازجمله پالایشگاه و چاههای نفت در این آبراه یا حاشیه آن احداث شدهاند و یا در دست احداث هستند. با همین رویکرد، طی 15سال اخیر صنایع پتروشیمی و اغلب کارخانههای ذوب فلز که جزو آلودهکنندهترین صنایع جهان محسوب میشوند به خاطر سهولت دسترسی به منابع نفتی و صادرات آسان در منطقه مستقر شدهاند. خلیجفارس هماکنون به یکی از آلودهترین دریاهای جهان تبدیل شده است.
- شما گفتید خلیجفارس بهعنوان منطقه ویژه برای مراقبت بیشتر معرفی شده است، منظور از مراقبت بیشتر از نگاه یک مستندساز چه معنایی دارد؟
وقتی میگوییم محافظت از خلیجفارس منظور این نیست که از منابع این دریا استفاده نکنیم. به هیچ وجه! بلکه منظور استفاده از این منابع در عین حفظ طبیعت است؛ یعنی توسعه پایدار. متأسفانه ما تنها به برداشت از این منابع فکر میکنیم اما اینکه چه بلایی بر سر طبیعت میآید جایی در پروسه برداشتها ندارد. به همین دلیل طی سالهای گذشته خلیجفارس به یک زبالهدانی تبدیل شده است. نکته دیگر اینکه کشورهای توسعه یافته صنایع آلاینده نظیر ذوب فلزات، آلومینیوم و پتروشیمی را به کشورهای درحال توسعه منتقل کردهاند تا محیطزیست خودشان را حفظ کنند.
این درحالی است که ما این صنایع را در بکرترین مناطق کشور راهاندازی کردهایم، با این رویکرد که از منابع طبیعی و دریایی استفاده کنیم، بیآنکه در نظر بگیریم آیا ارزش اقتصادی این صنایع آنقدر هست که بتواند چالشهایی را که در آینده در جوامع بومی و محلی ایجاد میکند جبران کند؟ برای نمونه یکی از دوستان غواص من نقل میکرد: ما با لباس کار در منطقهای از خلیجفارس غواصی میکردیم بعد از مدت کوتاهی متوجه شدیم لباسمان بیرنگ شده است بعد دریافتیم که به خاطر کلر بیش از حد در آب است چرا که فاضلابهای یک نیروگاه که آمیخته به کلر فراوان بود وارد دریا میشد.
این نیروگاه در چندصد متری ساحل احداث شده است. در این شرایط چه بلایی بر سر آبزیان میآید؟ قطر و بحرین در این زمینه رکورد دارند. نام این دوکشور در فهرست آلودهترین 10کشور جهان ثبت شده است؛ بهخصوص ساحل بحرین بهدلیل وضعیت خاص توپوگرافی، از آلودگیها انباشته شده و سرطانزاست. سازمان منطقهای راپمی هم نسبت به آلودگی شدید در آبهای بحرین هشدار داده است. با این حال این روند همچنان ادامه دارد. اما طبیعت پاسخ این بیمهریها را میدهد کما اینکه در ماهشهر، عکسالعمل طبیعت را در مقابل رفتارهای غلط مان دیدیم. پسابهای صنعتی که به دریا ریختیم خوراک آبزیانی شد که از بستر دریا تغذیه میکنند و از این طریق از چرخه غذایی ما سر در آورد. نتیجهاش تولد تعداد قابل توجهی بچه ناقصالخلقه بود.
- آلودگیهای نفتی، تخلیه آب توازن کشتیها، ساختوسازهای بیقاعده، پسابهای صنعتی، سموم زهابهای کشاورزی و فاضلابهای شهری و خانگی عمدهترین عوامل تهدیدکننده خلیجفارس محسوب میشوند. آیا عوامل دیگری هم این پهناب را تهدید میکند؟
60درصد آب شیرینکنهای جهان در خلیجفارس مستقر شده است. این دریا بعد از دریای سرخ شورترین و در عین حال گرمترین دریای جهان است که اخیرا گرمای آن به 37درجه هم رسید. با چنین وضعیتی پسماند آب شیرینکنها همراه با کلر و موادشیمیایی به دریا ریخته میشود که این باعث افزایش میزان شوری و دمای دریا میشود؛ نتیجه اینکه روزبهروز غلظت شوری بیشتر و گرمای دریا افزونتر میشود.
این درحالی است که دمای مناسب برای حیات مرجانها که باارزشترین زیستبومهای دریایی محسوب میشوند 18 تا 30درجه سانتیگراد است. دمای بیش از 30درجه برای مرجانها قابل تحمل نیست و مرجانها نابود میشوند. در سال2008 دمای خلیجفارس به 37درجه هم رسید. درست است که خشکسالی و گرمایش زمین مؤثر است اما سهم این دو پدیده در مقایسه با فعالیتهای مخرب انسانی بسیار ناچیز است. به این موارد صیادی غیرعلمی و منسوخ را هم باید اضافه کرد. این عوامل دستبهدست هم داده، باعث از بین رفتن بخش عمدهای از مرجانها شده است بخش قابل توجهی از آبزیان هم یا مهاجرت کرده یا در حال از بین رفتن هستند.
- با توجه به بازدیدهای مکرر شما از اکوسیستمهای زیر آب، بفرمایید درحال حاضر، مرجانها چه وضعیتی دارند؟
براساس اعلام منابع معتبر جهانی، ارزش هر متر مربع مرجانی 47هزار دلار است. این یعنی ثروتی هنگفت که در خلیجفارس داریم. مرجانها زیستگاه اصلی آبزیان به شمار میروند. با از بین رفتن مرجانها صیادی هم نابود و مشکلات اجتماعی گستردهتر خواهد شد. با این وصف ما در حفاظت از مرجانها کوتاهی کردهایم. درستتر بگویم اصلا توجهی به زیستگاههای مرجانی نداشتهایم. طی سالهای گذشته، انبوهی از گونههای مختلف مرجانها قابل رویت بود.
امروز همان زیستگاه در شرف مرگ است و چیزی از مرجانها باقی نمانده است. این طی 15سال اتفاق افتاده است. تا پیش از این، مرجانها بسیار زیاد بود و به تبع آن جمعیت ماهیها هم قابل توجه بود اما الان از ماهی خبری نیست. بسیاری از صیادان ناچارند برای صید به دریای عمان و دورتر سفرکنند. البته من نمیتوانم آماری در این زمینه بدهم چون کار من محاسبه نیست این بهعهده سازمانهای مسئول نظیر سازمان محیطزیست، است اما متأسفانه این مراجع که متولی این امور هستند تاکنون آمار دقیقی از وسعت زیستگاههای مرجانی خلیجفارس به دست ندادهاند.
به همین دلیل ما نمیدانیم چه میزان از مرجانها نابود شدهاند؟ یا وسعت مرجانهای نرم (که در اعماق رشد میکنند) چقدر است؟ یا وسعت مرجانهای سخت چقدر است؟ مشکل اینجاست که چون مرجانها زیر آب هستند امکان دیدن آنها برای عموم وجود ندارد و درنتیجه مردم از وضعیت نابسامان آنها بیاطلاعند. به اعتقاد من نبود آمار، در واقع حریم امنی برای این سازمانها ایجاد میکند و از همین روست که کمتر به این موضوع میپردازند و به همین دلیل، هنوز کار درخور توجهی برای حفاظت از مرجانها صورت نگرفته و این بیتوجهی نابودی مرجانها را تسریع کرده است.
- تخریب مرجانها از چه زمانی آغاز شد؟
از سال1383 به بعد تخریب ناشی از عوامل انسانی شدت گرفت. گرم شدن زمین هم به این تخریبها دامن زد. این 2عامل سبب از بین رفتن 98درصد مرجانهای کیش شد. تعداد کمی از مرجانها در «لارک» و « هنگام» باقیمانده بود که بر اثر کشند سرخ بخش عمدهای از آنها بهویژه مرجانهای شاخ گوزنی نابود شدند. در جزیره فارور هم ژلههای ناشی از کشند سرخ، سطح مرجانهای شاخ گوزنی را پوشاندند و باعث اتلاف آنها شدند. اما متأسفانه هیچ برآوردی از میزان این خسارتها در دست نیست.
- در حال حاضر، بهترین نقاط مرجانی خلیجفارس در کدام مناطق واقع شدهاند؟
جزیره سیری و ابوموسی وضعیت بهتری دارند. حد فاصل خارک و خارگو هم 2منطقه خوب مرجانی هستند که مرجانهای آن شرایط نسبتا مناسبی دارند. اما 2 آسیب بزرگ آنها را تهدید میکند: یکی گرم شدن دریا و دیگر شور شدن آب، چرا که بیشتر مرجانها در عمق 4متری و خیلی نزدیک به سطح آب هستند. دمای آب دریا در این منطقه حدود 2درجه خنکتر است به همین دلیل مرجانهای این منطقه سالمتر ماندهاند. مشکل دیگر، آلودگیهای نفتی و صیادی بیرویه است. برای مثال، در سفری به خلیجفارس، در خارک و خارگو، تورهای زیادی دیدیم که مرجانها را شکسته بودند؛ اما آنچه باعث نگرانی است اینکه با وجود مرجانها، تنوع زیستی در این منطقه بسیار کم است و این نیاز به بررسی و تحقیق دارد.
- صیادی بیرویه چگونه به مرجانها آسیب میرساند؟
در حال حاضر یکی از عواملی که بهشدت زیستگاههای مرجانی را تهدید میکند صید به شیوه ترال است. این شیوه صید بهویژه پس از سقوط صدام در بین عراقیها بسیار معمول شده است؛ البته در میان سایر ماهیگیران کشورهای حاشیه خلیجفارس هم رایج است. در این شیوه، صید با توریای انجام میشود که دهانه فلزی دارد، به این ترتیب که تور را در بستر دریا رها میکنند و آن را با کشتی میکشند اما هنگام کشیدن تور، دهانه فلزی تور، کف بستر را بهشدت تخریب میکند. به عبارت دیگر، بستر دریا را شخم میزند، در نتیجه هر چیزی که در کف دریا وجود دارد ازجمله مرجانها را نابود میکند.
- شما چه پیشنهادی برای بهبود وضعیت مرجانها دارید؟
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی باید با تحقیق در این زمینه، اطلاعات دقیقی از وضعیت مرجانها و عوامل تهدیدکننده آنها فراهم کنند تا براساس آن، با راهکارهای علمی، حفاظت از مرجانها در دستور کار قرار بگیرد. از سازمان محیطزیست انتظار میرود حفاظت از مرجانها را بهعنوان یکی از وظایف خود در دستور کار جدی قرار بدهد.
- مثلا باید چه اقدامی بکند؟
سازمان محیطزیست بگوید در استانهای جنوبی کشور- سیستانو بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان- در سواحل و جزایری که نقاط مرجانی وجود دارد چه تعداد کارشناس و افراد خبره کار تحقیق و مراقبت از مرجانها را برعهده دارند؟ و تاکنون چه اقدامات عملی در این باره صورت گرفته است؟ ما بارها به جنوب سفر کردیم اما ندیدیم که کار جدیای درباره مرجانها شود. به استثنای برخی از معدود افراد دلسوز آن هم با انگیزههای فردی. ممکن است در ساحل کسی مراقب باشد اما این شیوه مراقبت کارساز نیست.
سازمان محیطزیست تاکنون هیچ آماری مربوط به خسارت ناشی از کشند سرخ یا سایر عوامل مخرب طبیعی و انسانی به دست نداده است؛ آماری که نشان بدهد چه میزان مرجان بر اثر این عوامل نابود شدهاند. البته پیش از این پدیده هم آماری وجود نداشت که بتوان مقایسهای بین وضعیت مرجانها قبل و بعد کشند سرخ انجام داد.
- وضعیت مرجانهای جابهجا شده در چابهار را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما اول یک چاه میکنیم بعد چاره اندیشی میکنیم! آیا نمیشد قبل از توسعه بندر، مطالعات و تحقیقاتی توسط افراد ذی صلاح و به شکل اصولی انجام میشد؟ در شرایط فعلی به ناچار مرجانها باید به جای امنی منتقلشوند. اما چگونه و توسط چه کسانی؟ بسیار مایلم بدانم نتیجه این جابهجایی چه بوده است؟ البته برخی شنیدهها حاکی از آن است که مرجانهای منتقل شده وضعیت مناسبی ندارند. تصاویری دیدم که آزاردهنده بود. اینها ابهاماتی است که باید سازمانهای مربوطه با اطلاعرسانی، شفافسازی کنند.
- و آخرین سؤال اینکه برای ساخت یک مستند دریایی با چه مشکلاتی مواجهاید؟
مشکل اصلی عدمهمکاری سازمانهای ذیربط و در مواردی مانع تراشی آنهاست. مستندسازی در دریا کاری است پر مخاطره و طاقتفرسا و به همیاری فراوانی نیاز دارد با وجود این، وقتی ما میخواهیم یک مستند بسازیم، سازمانهای مربوطه مثل بنادر و دریانوردی حاضر به همکاری نمیشوند. محیطزیست هم برخورد مناسبی با ما ندارد؛ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت راه، وزارت صنایع و نیرو هم که جای خود دارند. این درحالی است که محیطزیست خلیجفارس در معرض تهدید جدی است و تعداد مستندسازان در این رشته بسیار کم هستند.
متأسفانه آنچه محیطزیست دریایی را با خطر جدی مواجه کرده است برخورد سیاسی با مسائل زیستمحیطی است. این نگاه باعث شده هر کسی که میخواهد در این حیطه کارکند با مشکل مواجه شود یعنی در همان اول کار به جای همیاری، کار شکنی میکنند. اینها مسائلی است که باید بهطور اساسی برای آنها چارهای اندیشیده شود در غیراین صورت در آیندهای نه چندان دور با بحران بزرگی روبهرو خواهیم شد و آن زمان دیر خواهد بود.