تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۸۵ - ۰۹:۱۰

در آخرین روز برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، گروهی از نویسندگان معاصر ادبیات ترکیه، میهمان روزنامه همشهری بودند و در گفت و گویی که بیش از دو ساعت طول کشید شرکت کردند.

با «راسیم اؤزدن اؤرن»،داستان نویس و روزنامه نگار 66 ساله ترک، «ابراهیم چلیک» صاحب امتیاز، مدیر مسئول و سردبیر مجله هجا (Heja) و داستان نویس معاصر و «دکتر عدنان قارا اسماعیل اوغلو» ، رئیس بخش ادبیات فارسی دانشگاه قیریق قالا آنکارا، به همراه محمد قایا،  وابسته فرهنگ و توریسم سفارت ترکیه در تهران، از علایق و ویژگی های مشترک فرهنگی ایران و ترکیه و وضعیت ادبیات معاصر در دو کشور سخن گفتیم. آنچه در پی می آید،  چکیده ای است از این گفت وگوی نسبتاً طولانی.  
  
گفت وگو را با راسیم اؤزدن اؤرن شروع کردیم و از وی خواستیم خودش را معرفی کند. وی گفت: متولد 1940 شهر قهرمان مرعش هستم.در سال 1964 از انستیتوی روزنامه نگاری دانشگاه استانبول و در سال 1967 از دانشکده حقوق دانشگاه استانبول فارغ التحصیل شدم. ابتدا در سازمان برنامه ریزی دولت به عنوان کارشناس مشغول به کار شدم و در سال 1970 برای تحصیل در امور اقتصادی به مدت یکسال به آمریکا اعزام شدم.

در ماه مه ،1978 به درخواست خودم از وظایف دولتی کناره گرفتم و در روزنامه یئنی دئویر(دوره جدید) در زمینه های فرهنگ، آموزش و ارتباطات مقالاتی نوشتم. دو سال بعد دوباره به شغل کارشناسی خودم در سازمان برنامه ریزی برگشتم و به ترتیب در سالهای 84 و 88 معاون دبیرکل و دبیرکل این سازمان شدم.
اولین داستانم در سال 1957 در مجله وارلیق به چاپ رسید و داستان هایم را که در هفته نامه یئنی استقلال و مجله های سویوت و دیریلیش منتشر شده بود، در سال 1967 در کتاب داستانی «خسته لر و عاشیق لار» چاپ کردم.
راسیم اؤزدن افزود: در سال 1969 در آنکارا با شاعرانی مانند نوری پاکدل، اردم بایزید و عاکیف اینان، مجله ادبیات را بنیان گذاشتیم. همچنین در سال 1976 با شاعرانی مثل جاهید ظریف اوغلو، عاکیف اینان، علا الدین اؤزدن، اردم بایزید و اربعین گون دوغان، مجله ادبی ماورا را دایر کردیم.
وقتی از راسیم اؤزدن پرسیدیم آیا این مجله ادبیات، همان مجله معروفی است که تا چند سال پیش منتشر می شد؟ گفته ما را تأیید کرده و گفت: این مجله و نیز مجله ماورا، اثرگذاری بسیار جدی در ادبیات معاصر ترکیه داشته اند و بسیاری از آفرینشگران ادبیات امروز ترکیه از همین مجله به پاخاسته اند.
راسیم اؤزدن در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه اولین مجموعه داستانی خود را چه زمانی منتشر کردید؟ گفت: در سال ،1947 وقتی که 33ساله بودم،اولین مجموعه داستانی من به نام چؤزولمه(به معنای گسستگی) منتشر شد. بعد از آن کتاب، یک سال بعد «چوخ سسلی بیر اؤلوم» (به معنای یک مرگ پرسروصدا) و سه سال بعد، «چارپیلمیشلار» را به چاپ رساندم. همچنین رمان «آدم گل پرور» را در سال 1979 و رمان «دری که به دریا باز می شود» را در سال 1983 منتشر کردم. وی در پاسخ به این سئوال که کل آثارتان چند جلد است؟گفت: ده جلد مجموعه داستان و رمان و 21 جلد نیز مجموعه مقاله، حاوی مقاله هایی درباره ادبیات، فرهنگ، تاریخ و ارتباطات از من به بازار نشر عرضه شده است.

سبک نگارش و موضوع داستان ها و رمان های اؤزدن، سؤال بعدی همشهری است و وی با طرح سؤال هایی، پرسش ما را به یک گفت و گوی دو طرفه تبدیل کرد که به برخی از جنبه های آن اشاره می شود.
اؤزدن گفت: موضوع داستان ها و رمان های من، تحولات 100 تا150  سال اخیر ترکیه را بررسی می کند و بر مسائل و وضعیت فرهنگی خانواده ها و انسان های ساکن سرزمین ترکیه در صد سال اخیر متمرکز می شود. در واقع در داستان های خود، بیشتر اتفاقات و حوادثی را که باعث گسست و دگرگونی جامعه شده است ، بررسی می کنم. در داستان های من، مسائلی مانند دوری از فرهنگ، بحران خانوادگی و نیز انسان ها از موضع آدم های گناهکار مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین در آثارم به این می پردازم که نحوه زندگی یک مسلمان با اعتقادات خاص خودش،  چگونه می تواند در زندگی روزمره مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این در رمان دری که به دریا باز می شود، ردپای گرایشاتی با افکار و احساس های صوفیانه را می توان دید.


ضمناً مسائل فرهنگی و نیز چگونگی ورود تفکرات سیاسی فلسفی دنیای غرب به اجتماع را اینگونه در داستان هایم مورد ارزیابی قرار می دهم که این مقوله ها،  چطور مؤثر واقع شده اند و ما چگونه می توانیم از این مقوله های دنیای غرب، در زندگی روزمره و مسلمانی خود استفاده کنیم.
به نظر من این موضوعات خیلی مهم است. مقولاتی که از غرب وارد اجتماع ما شده و به مرور زمان از حالت اصلی خود خارج می شوند، ممکن است دیگر آن تفکرات مثبت و انسانی سابق نباشند و از ماهیت اصلی خود تهی شوند و جور دیگری برداشت شوند. در واقع من وظیفه خود می دانم این مسئله را به اصل اش برگردانم و آنها را با آموزه های اسلامی تطبیق دهم.


از اؤزدن  پرسیدیم: با این توضیحی که شما می دهید آیا قالب های داستانی شما نوعی قالب مستقیم است یا به صورت غیرمستقیم سخن می گویید؟ به دیگر سخن آیا شما فلسفه را به زبان ساده می نویسید یا سبک دیگری دارید؟


در جواب گفت: تاریخ ادبیات ترکیه، در 150سال گذشته، تحولات زیادی را پشت سرگذاشته است. ما دوره مشروطیت، دوره تنظیمات و دوره ادبیات جدید را طی کرد ه ایم. زبان نوشتار ترکی تا اوایل قرن بیستم از فرط فخامت با زندگی روزمره مردم ارتباط برقرار نمی کرد. در فاصله سالهای 1920 تا 1930  تغییری در زبان نوشتار ترکی روی داد و نویسندگانی ظهور کردند که نوشته های خود را به زبانی که برای مردم قابل فهم بود، تغییر جهت دادند. البته افراط هایی هم شد. در پاسخ شما باید بگویم من در آثار خود از زبانی که قابل فهم برای اهل مدرسه و دانشگاهی ها باشد، استفاده کرده ام. در مورد سبک و محتوای داستان ها و نوشته هایم سخن نمی گویم، ولی لااقل در مورد نوع تحریر مطالبم، تاکنون کسی از خوانندگانم را پیدا نکرده ام که بگوید از نوع تحریر شما سر در نیاورده ام.


وقتی اؤزدن این توضیح را می داد، از وی  خواستیم در مورد محتوای داستان های خود نیز حرف بزند. اؤزدن گفت: در یک کلام می توانم بگویم محتوای داستان هایم انسان و روح انسان است. در همه داستان های من، انسان هایی که به هر دلیلی در حالت افسردگی و بدبختی قرار گرفته اند، تصویر و حکایت می شوند. شخصیت های داستان های من همیشه با بحران های درونی و بیرونی مواجهند و افرادی هستند مریض یا صدمه دیده که با خودشان و محیطشان درگیرند .

این شخصیت ها مردم جامعه ای هستند که گسسته و تار و مار شده است، فرهنگ و پایه های اعتقادشان از بن کنده شده و بقیه، یک جامعه تقریباً از بین رفته اند. یک نظام کلاً از پا درآمده که جامعه با نظام جدیدش سازگار نیست. اؤزدن اؤرن، معتقد است سلیقه نوشتن او خود ویژه و مخصوص به خودش است و این سبکی است شاعرانه. او گفت: استفاده از عنصر تشبیه و زبان رنگین، از ویژگی های نوشتاری من است.
به اعتقاد اؤزدن، هنر وسیله ای است برای رساندن مطالب و از این جهت ابعادش از علم و فلسفه وسیع تر است، زیرا هنر با زندگی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و هنر، زندگی را با کلیه ابعادش در صحنه می گذارد و زندگی نیز هم جسمی است و هم ماورای جسمی. این نویسنده ترک معتقد است منبع هنر،  بشر و ارزش های بشری است. هنر با این ارزش ها به جایی می رسد که شامل زحمت کشیدن،  مرگ،  قضا و قدر،  فراغت، فداکاری، قهرمانی و عشق است. وی  گفت: هدف هنر آن نیست که برای سؤال هایی از اسرار جهان، جوابی بیابد. اسرار را هنر فاش نمی کند، بلکه نشان می دهد که این اسرار حقیقت است. 
    
وقتی توضیحات اؤزدن به اینجا  رسید، از وی  پرسیدیم با این توضیحاتی که می دهید و با توجه به شناختی که از انتشار آثار شما در اروپا و نیز کشورهای اسلامی داریم،  به چه دلیل اثری از شما در ایران، به فارسی ترجمه نشده است؟ به آثاری از نویسندگان ترک چون یاشار کمال،عزیز نسین،ناظم حکمت،اورهان کمال،اورهان پاموک و... که به فارسی ترجمه شده اند، اشاره کردیم، وی گفت: من خیلی خوشحالم که از این کانون مشترک ادبیات استفاده می شود و ترجمه هایی از نویسندگان کشور ما در ایران به فارسی منتشر شده است. ولی باید بگویم ویژگی خاص این نویسندگان که شما نام بردید، نحوه نگرش خاص مارکسیستی آنان به جهان است و اصولاً افرادی در کشور شما که با این نگرش ها همخوانی فکری دارند، سعی در ترجمه آنها به فارسی دارند. البته در کشور ما هم چنین است و ما نویسندگان شما را در همه طیف ها نمی شناسیم و اسامی نویسندگان ایرانی شناخته شده در ترکیه بسیار کم است.


وی گفت: 66سال دارم و این اولین بار است که به ایران می آیم و این در حالی است که آثار ما در ترکیه هم به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. در سالهای دهه 60میلادی که آثار نویسندگان ادبیات اسلامی ترکیه بروز و ظهور پیدا می کرد، ادبیات ما را ادبیات مخفی و یا زیرزمینی نام نهاده بودند و می گفتند اصلاً این ادبیات نیست. در حالی که به اعتقاد ما، نویسنده تنها با استفاده از اصطلاحات و وسایل اسلامی در اثرش قادر نیست یک اثر اسلامی به وجود بیاورد، مهم آن است که هنرمند اثرش را با صحنه های طبیعی زندگی اسلامی تذهیب کند.


بعد از سال هایی که کار ما را به نام ادبیات قبول نمی کردند، استادانی چون محمد کاپلان از دانشگاه و احمد قاباقلی از بیرون دانشگاه، دقت به آثار اسلامی را باب کردند و اکنون در دایره المعارف های گوناگون، دقت خاص و نگرش جامعی به آثار ما وجود دارد. به نظر من وقتی این کتاب ها به فارسی ترجمه شود، تأثیر بسیار خوبی خواهد داشت و مخاطبان خود را در ایران پیدا خواهد کرد.
از راسیم اؤزدن اؤرن، درباره معروف شدن نویسندگانی چون اورهان پاموک در ایران و جهان پرسیدیم. ضمن اینکه توضیحاتی درباره نوع تفکر و قلم پاموک  داد، تفاوت خود و پاموک را اینگونه توضیح داد: تقریباً همه اشخاص و تیپ های داستانی من روستایی و شهرستانی هستند و افرادی اند که نمی دانند در چه حالتی زندگی می کنند و از آن عذاب و بحرانی که بر سر دارند، خبر ندارند.

 نویسندگانی که رمان های بحرانی معاصر می نویسند، مانند اوغوز آرال، اورخان بنر، اورهان پاموک، عدالت آغا اوغلو و دیگران، بیشتر بحران و مشکلات زندگی شهرنشین ها، روشنفکران، پولداران و گروه بورژوواها را تصویر کرده اند، اما در داستان های من، مشکلات و بحران درونی که روستاییان و قشر پایین مردم ترکیه در نتیجه فرو ریختن فرهنگ جامعه با آن روبه رو شده اند، به تحریر کشیده شده است.


در داستان های من در برابر جوان هایی که راه راست را گم کرده اند و پایه های خانوادگی خود را به هم زده اند، پیرمرد و پیرزنانی وجود دارند که با صبر، زندگی خیلی سختی را می گذرانند. شخصیت های داستان های من، مشکلات زندگی، گرسنگی و بیکاری را دارند، ولی برای آنها مشکلات ماورای جسمی مهمتر است.


وقتی گفت وگو و تعامل دو طرفه با راسیم اؤزدن که در مراحل پایانی به اوج خود رسیده و جاذبه های خاص ژورنالیستی پیدا کرده بود، فروکش کرد، میهمانان ترک روزنامه، خواستند درباره همشهری ، اطلاعات بیشتری در اختیار آنها قرار داده شود. از این رو توضیح مبسوطی در مورد تاریخچه روزنامه، رویکردها، صفحات و ضمایم منتشر شده و پرسش های گوناگون میهمانان داده شد. سپس از ابراهیم چلیک، خواستیم صحبت های اولیه اش را شروع کند تا پرسش و تبادل نظر با وی را نیز آغاز کنیم.

چلیک گفت: از اینکه میهمان روزنامه ای هستیم که به این وسعت، مسائل فرهنگی، هنری، ادبی و آموزشی را پیگیری می کند، خوشحالیم. متأسفانه در ترکیه،  روزنامه هایی که شمارگان بالایی دارند، به مسائل فرهنگی- ادبی توجه زیادی نمی کنند. ولی روزنامه هایی در ترکیه منتشر می شوند که موضوعات ادبی مورد علاقه مخاطبان خود را به صورت کتاب های مستقل و ضمیمه روزنامه منتشر می کنند. اکثر روزنامه های امروز ترکیه، بیشتر به دنبال این هستند که به مسائل زندگی روزمره انسان ها بپردازند و انسان ها خودشان را در رسانه ها پیدا کنند.

درست است که این نکته مهمی است، ولی پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری و نیز ادبیات که علاوه بر زندگی روزمره با شکل گیری و آینده افراد نیز ارتباط دارد، اهمیت بیشتری دارد. در واقع، روزنامه ها به سبب ماهیت رسانه ای خود، می توانند مخاطبین خود را پیدا کنند و با تولید فرهنگ ها و نگرش های گوناگون، دامنه فهم و بینش آنها را توسعه دهند. در این چارچوب، ما واقعاً از وجود روزنامه همشهری به عنوان روزنامه ای که مسایل فرهنگی- هنری و ادبی را به صورت گسترده و از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار می دهد، مسروریم.


ابراهیم چلیک، سپس با طرح نکته ای در ارتباط با مجله هجا که وی سردبیری آن را برعهده دارد، گفت: مجله ما وارد ده سالگی خود شده و تقریباً با روزنامه شما هم سن و سال هستیم. همچنین وجود تاریخ، فرهنگ، اعتقادات،  هنر و ادبیات مشترک دو کشور، ما را از گفت وگو با نماینده ای از روزنامه همشهری خوشحال می کند.


ابراهیم چلیک، سپس به معرفی مجله هجا پرداخت و گفت: هجا، نشریه ای است ادبی-  فرهنگی که ده سال است منتشر می شود و تاکنون 114 شماره آن به چاپ رسیده است. همچنین ما یک دوماهنامه ادبیات داستانی یا ویژه نامه داستان هجا هم داریم که در آن نمونه هایی از انواع قالب های ادبیات داستانی از ترکیه و جهان منتشر می شود. علاوه بر این مرکز انتشارات هجا هم وابسته به ماست که تاکنون 160 کتاب به چاپ رسانده است. این سه مجموعه ای که نام بردم، در امتداد یک مجموعه است که به صورت سنتی، تاریخی- فرهنگی و اقتصادی در ترکیه ایجاد شده است.

 در واقع بخش های گوناگون همگنی که ما تشکیل داده ایم، اجزای به هم پیوسته مجازی مختلفی است که درون پازل مورد نظر ما قرار دارند. از این مجموعه، می توانم به مجله «بؤیوک دوغو دیریلیش در گیسی (مجله بیداری شرق بزرگ) و نیز ماهنامه ماورا اشاره کنم. البته همانطور که شما هم اشاره کردید، مجله ادبیات هم در این زمره قرار داشت.

 این مجلات و انتشارات هجا، رگ حیاتی یک زنجیره سنتی در ترکیه است که با محتوای هنر، ادبیات و مذهب به هم آمیخته است. این زنجیره سنتی، اعتقاداتی است از سر تاسر دنیای اسلام که از بالکان تا آسیای میانه و تا آفریقا امتداد پیدا کرده است.
وی افزود: در هجا، ما به ادبیات ترک می پردازیم. همچنین اشعار، مقالات و داستان چاپ می کنیم. سینما، تئاتر و موسیقی هم در زمره کار ماست. همچنین چاپ ترجمه هایی از دنیای اسلام و نیز ارائه نمونه هایی از ادبیات غرب، به ما کمک می کند که بخشی از دیدگاه جهانشمول خودمان نسبت به هستی را نشان دهیم.


وقتی ابراهیم چلیک، این توضیحات را داد، از وی پرسیدیم آیا در هجا، ادبیات معاصر ایران هم جایگاهی دارد؟ و او پاسخ داد تاکنون به شکل جدی فرهنگ و ادبیات ایران وارد نشریات ما نشده است. این توضیح وی، باعث شد سؤالی مطرح کنیم که قدری بحث را جدی تر کرد. به ابراهیم چلیک گفتم: دو سال پیش در سفری یک هفته ای به ترکیه، برای انجام یک مطالعه موردی، در روزهایی که در آن کشور بودم، هر روز شش روزنامه معروف را تهیه می کردم. می خواستم ببینم ایران در نشریات ترکیه چه بازتاب و جایگاهی دارد. شاید غیر قابل باور باشد در قریب 40 شماره از این شش روزنامه (در طی یک هفته)، تنها یک خبر کوتاه راجع به ایران چاپ شده بود، که آن هم به نوعی بازتاب اختلافات داخلی نشریات ترکیه در زمینه ورزش بود. آن روزها، مصطفی دنیزلی، مربی پاس شده بود و پاس در یکی از بازی های لیگ برتر ایران یک بر صفر به حریفش باخته بود.

خبر مربوط به ایران، ذکر نتیجه این بازی و چند جمله درباره دنیزلی بود و این در حالی بود که همان روزها، همشهری دیپلماتیک ویژه نامه 36 صفحه ای خودش را با عنوان« همسایه غربی » به ترکیه اختصاص داده بود و لااقل هر روز در صفحه خارجی همشهری( روزنامه ها و رسانه های دیگر را نمی گویم) خبرها و تحولات سیاسی -اجتماعی ترکیه درج می شد. فکر می کنید چرا این همه تفاوت در کارکردهای رسانه هایمان داریم؟!


ابراهیم چلیک، ضمن تأیید گفت: قبول دارم که چنین مسئله ای وجود دارد. ولی باید توجه کنیم که ما بیش از نقاط افتراق، دارای نقاط مشترک هستیم. ایران و ترکیه،  مثل دوقلوهای به هم چسبیده ای می مانند که از پشت به هم چسبیده اند. نه شما ما را کامل می بینید، نه ما شما را. ما دو کشور هستیم که مرزهایمان از سالهای دور دست نخورده پا برجا مانده است. این، نمادی از استحکام و نزدیکی روابط میان دو کشور همسایه است. دیگر اینکه 1400 سال است دو ملت، معتقد به یک آیین و یک دین مشترک هستند. این هم خود باعث برادری و نزدیکی می شود و از گذشته های دور تا حالا وجود داشته است.

نام و آثار مولانا، سعدی، فضولی و حافظ در هر دو کشور گفته و خوانده می شود. کلمات مشترک در دو زبان فارسی و ترکی بسیار زیادند. زبان ما با زبان مردم بخش هایی از کشور شما، مشابهت های فراوانی دارد و هر دو از یک ریشه و خانواده اند. ولی با این همه، متأسفانه به دلایل مختلف تاریخی، نگرش های متفاوت سیاسی و موارد دیگر از هم دور بوده ایم و شما هم به حق می پرسید چرا؟ ولی در بخش رسانه ای و ادبیات، من اینگونه فکر می کنم که امروزه بیشتر به جای فکر کردن بر روی نقاط افتراق و جدایی هایمان، باید دست هایمان را به هم گره بزنیم و راه را هرچه سریع تر طی کنیم. وی گفت: خوشحالم که آثار نویسندگان مختلف ترکیه ای در ایران ترجمه و چاپ می شود. این مسئله در ترکیه هم شایع است، ولی آثار نویسندگانی از شما در ترکیه ترجمه می شوند که یا تفکر غربی دارند یا دیدگا ه های مارکسیستی.

ما امیدواریم آثار نویسندگان همفکر ما نیز در ایران شناخته شود و نیز ترجمه آثار نویسندگان ایرانی که به رغم معروفیت و محبوبیت در ایران، هنوز به ترکی ترجمه نشده اند ، به کشور ما راه یابد. آثار استاد راسیم اؤزدن، قاراکؤچ و شعرها و نمایشنامه های نجیب فاضل هم باید در ایران ترجمه و منتشر شوند. ان شاءالله چنین نشست ها و آمد و شدهایی، سبب ساز این شود که آثار استادان ایرانی و ترکیه ای در هر دو کشور معروف شود.


در این بخش از گفت وگو، با اشاره به نزدیکی زبان های ترکی آذربایجانی و ترکی استانبولی با یکدیگر و اینکه این دو زبان، ریشه و دستور زبان مشترکی دارند و تفاوت ها در واژگان محدودی است که در دو زبان وجود دارد، ابراهیم چلیک گفت: به همین سبب، در سمینارها، نشست ها و سمپوزیوم هایی که در ارتباط با مسائل فرهنگی ایران و کشورهای آسیای میانه تشکیل می شود، ما سعی می کنیم با دقت و عزم بیشتر،  میهمانان ایرانی خود را از میان فرهیختگان آذری انتخاب کنیم که به دلیل نزدیکی زبان ترکی آذری با ترکی استانبولی، نتایج نشست ها و ارتباطات بیشتر شود.


پس از صحبت های چلیک، دکتر عدنان قارا اسماعیل اوغلو، رئیس بخش ادبیات فارسی دانشگاه قیریق قالا آنکارا،  که به فارسی سخن می گفت،  با اشاره به علایق خود به فرهنگ و ادبیات فارسی گفت: 25سال پیش از رشته زبان و ادبیات فارسی و عربی فارغ التحصیل شدم و تا به امروز به تحصیل و تدریس ادبیات فارسی در دانشگاه های مختلف ترکیه مشغول بوده ام. در زمینه ادبیات کلاسیک کار می کنم و اینکه چه مناسبت ها و نزدیکی هایی وجود دارد بین ادبیات دو کشور و این که آیا این مناسبت ها می تواند موجب ارتباطاتی شود؟

من مولوی را گرانیگاه ارتباط ادبی بین دو کشور می دانم. فعالیت دانشمندان ایرانی بر روی آثار مولوی،  منابع ارزشمندی را فراروی ما قرار داده است. در ارتباط با مولوی، بین دو کشور می توان همکاری های جدی و هدفمندی را سامان داد.
وی افزود: سخنانی که در این نشست ابراز شد، نشان می دهد که اگر از لحاظ علمی،  فرهنگی، ادبی و هنری ارتباطات بیشتر باشد، در آشنایی مردمان دو کشور با یکدیگر نیز تأثیر خواهد گذاشت. باید تلاش کنیم فاصله گسترده ای را که در قرن های اخیر بین مردم ایران و ترکیه به وجود آمده، از بین ببریم.


پایان بخش این نشست، صحبت های کوتاه محمد قایا، وابسته فرهنگ و توریسم سفارت ترکیه در تهران بود. وی که از اول تا پایان میزگرد، بی سر و صدا در گوشه ای از جلسه نشسته بود، گفت: چند کار مهم انجام خواهیم داد که از جمله آنها می توانم به برگزاری کارگاه آموزشی مشترک بین روزنامه نگاران حوزه فرهنگ و گردشگری دو کشور در ایران و ترکیه اشاره کنم. همچنین پروژه دیگری هم داریم که کتاب های ناشناخته نویسندگان و شعرای ترکیه را در ایران به فارسی تبدیل کنیم و آثار برخی از نویسندگان و شعرای ایرانی را به ترکی ترجمه کنیم.

در ضمن برخی از آثار را هم دو زبانه چاپ خواهیم کرد. ما هم به عنوان رایزن فرهنگی و توریسم، در شناساندن این آثار کمک خواهیم کرد. همچنین برنامه هایی داریم که میراث مشترک فرهنگی دو کشور و ایران شناسان و ترکیه شناسان دو طرف را معرفی کنیم. در ضمن با برگزاری برنامه های مشترکی با ایران، در شناساندن انسان هایی که در فرهنگ ایران و نیز برعکس در فرهنگ ترکیه نقش داشته اند، کوشش می کنیم که از این جمله می توان به نقش فواد کؤپورلو و عبدالباقی گولپینارلی در ایران و توفیق سبحانی و دیگران در ترکیه اشاره کرد. اولین نمونه از این نشست ها را در محل نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار کردیم که در آن از نسخه شناسان دو کشور تجلیل شد.

مرتضی مجدفر