پیامدهای حذف بیرحمانه آرژانتین که این بار عمیقا دردناک بود به پایان رسیده است.
4گلی که آرژانتین از آلمان خورد مانند میخهای بزرگی بودند که در آسمان بزرگ بادکنکهای آبی و سفید کوبیده شد. گفتن اینکه آرژانتینیها به خاطر فوتبالشان دچار عقده روحی شدهاند هم یک کلیشه است و هم کتمان حقیقت.
نتایج یک نظرسنجی پیش از برگزاری جام جهانی چیزی را تایید کرد که همه آن را پیشبینی میکردند؛ 91 درصد آرژانتینیها میخواستند بازیهای تیم ملی کشورشان را در جام جهانی پیگیری کنند.
با پیروزیهای متقاعدکننده برابر نیجریه، کرهجنوبی و یونان این رقم در حالی بالا رفت که مردم آسمان آبی را با بادکنکها و روبانهای سفید تزیین میکردند و چهره خود را پالتی برای پرچم کشورشان میکردند.
وقتی که آرژانتین بازی داشت، تنها افرادی که هنوز سر کار بودند عکاسانی بودند که برای گرفتن عکس از خیابانهای خلوت در شهر رفتوآمد میکردند. هر رستوران، مغازه و حتی کیوسک روزنامهفروشی در آرژانتین تلویزیون خود را داشت. شهرداری بوئنس آیرس 2صفحه نمایش بسیار بزرگ در شهر گذاشته بود که هزاران طرفدار را برای بازیهای آرژانتین به سوی خود میکشاند.
چون بازیها در آرژانتین به وقت محلی در ساعات 8:30، 11 و 15:30 پخش میشد، وزارت آموزش این کشور به مدارس دستور داد تا کلاسها را برای بازیهای آرژانتین تعطیل کنند تا دانشآموزان به خانه بروند یا بازی را در صفحههای نمایشی که در سالن مدرسه وجود دارد تماشا کنند.
این وزارتخانه همچنین با مقامات فوتبالی کشور همکاری کرد تا کتابچههایی برای دانشآموزان چاپ کنند تا در آنها چیزهایی که بچهها باید درباره جامجهانی، رقبای آرژانتین در مرحله گروهی و آفریقای جنوبی بدانند به آنها عرضه شود.
هیچ امید بیهودهای هم در کار نبود. تیمی که لیونل مسی، کارلوس توز و خاویر ماسکرانو را به رخ میکشد مسلما تیم ستیزهگری است اما تیمی که مارادونا سرمربی آن بود، مستعد فاجعه هم بود، چیزی که اتفاق افتاد.
آرژانتینیها رابطهای از جنس عشق - تنفر با مردی دارند که بهنظر آنها بهترین بازیکنی است که تا به حال پایش به توپ خورده است. بسیاری از آنها مرد کوتاه قامت چاقی که جام جهانی 1986 را یک نفره برای آنان برد دوست دارند اما بسیاری هم هستند که از وجود مارادونا خجالت میکشند؛ مردی که مواد مخدرمصرف میکند و از لحاظ روحی غیرقابل پیشبینی است.
او پیش از جام جهانی قول داد درصورتی که تیمش قهرمان جام جهانی شود، دور ستونی که در مرکز شهر قرار دارد بدود. آیا میتوانیدگفته مشابهی را از فابیو کاپلو یا یواخیم لو تصور کنید؟
حالا مربی چند روزی را با خانوادهاش میگذراند تا درباره آیندهاش فکر کند، درحالیکه در سراسر کشور چیزیکه بهنظر آنها باید در آینده باشد به بحث گذاشته شده است. لااقل این کار آنها را از 4گلی که در بازی با آلمان خوردهاند فارغ میکند.
آنهایی که همه چیز را به خاطر لذتی که او برایشان آورده است میبخشند از او خواهش میکنند بماند. در میان اینها چند تن از بازیکنان تیم هستند که مسی و گونزالو هیگواین را شامل میشود.
15 هزار طرفدار وقتی که یکشنبه هواپیمای تیم به زمین نشست از آنها استقبال کردند و یک ساعت طول کشید تا اتوبوس مسافت کوتاه فرودگاه تا فدراسیون فوتبال را طی کند. فقط تصور کنید این استقبال درصورتی که آرژانتین از یک چهارم نهایی بالاتر رفته بود چطور میتوانست باشد. بحث همچنین درباره مسی ادامه دارد. امیدهای یک ملت روی شانههای او قرار داشت.
ما مسیای را داشتیم که تیغ اصلاح را تبلیغ میکرد، نوشیدنیهای گازدار و لباسهای جدید. ما مسی را همه جا داشتیم؛ هر جا که نگاه میکردیم بود به جز جایی که باید در زمین بازی میبود.
او هنوز 23 ساله است و احساس همه این است که بالاخره یک روز او برای تیم ملی هم همان طور بازی خواهد کرد که برای بارسلونا بازی میکند و اگر همدردی باید برای تیم آرژانتین باشد، این است که آنها برخلاف رقیبشان برزیل، بازیهای خوبی انجام دادند و گلهای تماشایی به ثمر رساندند. آرژانتین ناامید است اما دلسرد نیست و دست کم قرار نیست مارادونا را درحالیکه دور ستونی در بوئنس آیرس میدود، ببینیم.
گاردین